چگونه در مسیر رشد فردی موفق باشیم؟ 

زمان مطالعه :15 دقیقه

چکیده این مطلب : سالم‌ترین رویکرد رشد فردی رویکردی است که برای شما به بهترین شکل عمل کند. اما از کجا بدانید کدام رویکرد از همه بهتر است؟ حقیقت این است که هیچ رویکرد حاضر و آماده‌ای برای رشد فردی وجود ندارد، بنابراین شاید لازم باشد برای یافتن آنچه برای شرایط شما مفیدتر است کمی آزمون و خطا انجام دهید. در ضمن، سفرهای موفقیت‌آمیز رشد فردی معمولاً ده ویژگی اساسی دارند که باید در نظر داشته باشید.

 

 

 

چگونه در مسیر رشد فردی موفق باشیم؟ 

 

 

 

  • به نظرتان چه برنامه‌ای برای رشد فردی شما مفید خواهد بود؟

  • یک برنامه موفق چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

 

سالم‌ترین رویکرد رشد فردی رویکردی است که برای شما به بهترین شکل عمل کند. اما از کجا بدانید کدام رویکرد از همه بهتر است؟ حقیقت این است که هیچ رویکرد حاضر و آماده‌ای برای رشد فردی وجود ندارد، بنابراین شاید لازم باشد برای یافتن آنچه برای شرایط شما مفیدتر است کمی آزمون و خطا انجام دهید. در ضمن، سفرهای موفقیت‌آمیز رشد فردی معمولاً ده ویژگی اساسی دارند که باید در نظر داشته باشید:


1) سرعت تدریجی.

هیچ راه حل سریعی برای رشد فردی وجود ندارد. روی رویکردهایی تمرکز کنید که با تغییر تدریجی شانس موفقیت‌تان را بالا می‌برند. این رویکردها معمولاً شما را وادار می‌کنند هر بار روی یک تغییر تمرکز کنید؛ شما تنها زمانی به سراغ تغییر بعدی می‌روید که با تغییرات قبلی در زندگی‌تان راحت باشید.

رشد فردی تدریجی معمولاً کارها را به مراحل ساده‌تری نیز تقسیم می‌کند، درست مثل دوران دبیرستان یا دانشگاه که تکالیف‌تان را به بخش‌های قابل کنترل‌تری تقسیم می‌کردید. به عنوان مثال، یک برنامه‌ریزی ساده برای باشگاه رفتن سه بار در هفته برای بهبود سلامت روان‌تان ممکن است در ابتدا خیلی بزرگ به نظر برسد. در عوض، یک برنامه‌ی تدریجی ممکن است از شما بخواهد لباسی را که می‌خواهید برای باشگاه بپوشید، و روزها و زمان‌هایی را که می‌روید انتخاب کنید، و از قبل برای تمرینات‌تان برنامه‌ریزی کنید تا وقتی که به آن مرحله رسیدید احساس خستگی نکنید.

یک راه دیگر که می‌تواند رشد فردی را تدریجی کند این است که به کوچک‌ترین تغییری که می‌توانید در جهت مثبت ایجاد کنید فکر کنید، یا اینکه چطور یک درصد-یک درصد پیشرفت کنید. به عنوان مثال اگر می‌خواهید به فردی اجتماعی‌تر تبدیل شوید، می‌توانید هر ماه با یک فرد جدید آشنا شوید.

حتی می‌توانید تغییری را انتخاب کنید که نیاز به تلاش مداوم شما نداشته باشد، بلکه کافی است آن را یک بار انجام دهید. به عنوان مثال اگر در یک انجمن عضو شوید که هر چهارشنبه جلسه تشکیل می‌دهد، بدون این که نیاز باشد هر هفته یا هر ماه برنامه‌های جدیدی پیدا کنید یا افراد جدیدی را ملاقات کنید، از خانه بیرون می‌روید و در جمع شرکت می‌کنید.

 

2)  هدف‌گرایی.

اگر هدفی در ذهن نداشته باشید، شروع به تلاش برای رشد فردی بی‌فایده است. اما باید هدفی را انتخاب کنید که برای‌تان قانع‌کننده باشد و همچنین دست‌یافتنی به نظر برسد. این اغلب به این معناست که با یک هدف بزرگ و "رؤیایی" شروع کنید، سپس به عقب برگردید و آن را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید. داشتن اهداف کوچک باعث می‌شود در مواقعی که می‌خواهید ادامه ندهید، انگیزه‌تان حفظ شود.


پیشنهاد ما برای شما: برای خلق و دستیابی به اهداف و خواسته‌های‌تان، "متود سیلوا" از "ویشن لاکیانی" (کلیک کنید)، که توسط تیم رویال‌مایند ترجمه و تهیه شده است، را به شما پیشنهاد می‌کنیم. متود سیلوا به شما کمک می کند رسالت و اهداف‌تان را در زندگی کشف کنید. متوجه دلیل و هدف حقیقی حضورتان در این سیاره می‌شوید و در مسیری قدم بر می‌دارید که هر ثانیه، هر روز و هر لحظه شما را به این هدف نزدیک‌تر می‌کند. پس این اثر فوق‌العاده را از دست ندهید.



3) مسئولیت‌پذیری.

بهترین برنامه‌های رشد فردی مستلزم تعهد از جانب شما خواهند بود. راه ایده‌آل برای تعیین این تعهد این است که آن را یادداشت کنید یا به یکی از نزدیکان‌تان (مثل یک دوست مسئولیت‌پذیر) قول بدهید. مثلاً تعهدنامه‌ای به این شکل تنظیم کنید: "من متعهد می‌شوم برای سلامت روانم هر روز صبح 5 دقیقه مراقبه انجام دهم و پس از مراقبه یک عبارت مثبت تأکیدی تکرار کنم. این بخشی از هدف بزرگتری است که من باید ذهن‌آگاهی بیشتری را در زندگی‌ام بگنجانم. می‌خواهم این کار را انجام دهم تا خودم را برای هر یک روز آماده کنم، به خودم یادآوری کنم که می‌توانم به چیزی که می‌خواهم برسم و سطح استرسم را پایین بیاورم".

مراقبه یا مدیتیشن (کلیک کنید)، فعالیتی است که در آن از تکنیک‌های خاصی مانند ذهن‌آگاهی برای آموزش و تربیت توجه و هشیاری استفاده می‌شود و ماحصل آن رسیدن به یک حالت ذهنی و عاطفی آرام و پایدار است. برای شروع می‌توانید از دوره‌ی پیشرفته‌ی "دانداپانی" (کلیک کنید)، که در سایت رویال‌مایند قرار دارد، استفاده کنید.


4) برنامه‌ریزی برای موانع.

همیشه وقتی شما برنامه و هدفی تعیین می‌کنید موانعی بر سر راه‌تان قرار می‌گیرند. برای این که از مسیر خارج نشوید لازم است موانعی را که احتمال دارد با آن‌ها روبرو شوید شناسایی کنید و برنامه‌ای برای مقابله با آن‌ها داشته باشید. به این ترتیب، بهترین رویکردهای رشد فردی به شما این آگاهی را می‌دهند که راه همیشه هموار نخواهد بود و شما باید بتوانید خودتان را با شرایط سازگار کنید. این رویکردها همچنین از شما می‌خواهند فهرستی از استراتژی‌های مقابله‌ای را برای روبرو شدن با آن موانع به روشی مشخص داشته باشید.

 

5) پاداش به موفقیت‌ها.

بسیاری از رویکردهای رشد فردی علاوه بر پاداش اصلی که رسیدن به رشد فردی است، برای هر رفتار پاداشی در نظر می‌گیرند. به عنوان مثال، برای کاهش وزن می‌توانید یک پاداش غیر‌غذایی به خودتان بدهید؛ در زمینه‌ی سلامت روان، پاداش برای پایبندی به رژیم غذایی می‌تواند شامل هر چیزی باشد که به شما انگیزه می‌دهد. این به شما بستگی دارد که بدانید آن پاداش چیست.

 

رشد فردی


6) مبتنی بر شواهد.

شاید از همه مهم‌تر این موضوع است که سالم‌ترین رویکردهای رشد فردی مبتنی بر شواهد تحقیقاتی هستند. شاید پیروی از پیشوایان دینی که وعده‌ی معجزه می‌دهند وسوسه‌بر‌انگیز باشد، اما رویکردهایی که با آزمایشات تحقیقاتی کنترل‌شده پشتیبانی شده‌اند بهترین بهره‌وری را نشان می‌دهند.

تکنیک‌های درمانی رفتاری-شناختی (CBT) مثال خوبی هستند. شواهد تحقیقاتی نشان می‌دهند این تکنیک‌ها بسیار اثربخش هستند، بنابراین با آگاهی از این موضوع می‌توانید به راحتی از این رویکرد استفاده کنید. اگر دوست دارید مطالب بیشتری در مورد تغییراتی که می‌توانید بر اساس شواهد تحقیقاتی ایجاد کنید یاد بگیرید، کتاب 59 ثانیه اثر ریچارد وایزمن را مطالعه کنید که در آن تحقیق را به نکاتی عملی برای تغییر زندگی در کمتر از یک دقیقه به تبدیل می‌کند. 

 

7) مخصوص شخص شما.

هر قدر هم تحقیقات نشان دهند که یک رویکرد، رویکرد رشد فردی خوبی است، اگر مناسب شما نباشد مفید نخواهد بود. هر یک از ما موقعیت منحصر به فردی از نظر شخصیت، فرهنگ و غیره داریم که بر انتخاب رویکردهای رشد فردیمان تأثیر می‌گذارد و واقعاً هم همینطور است. چیزی که برای همسایه‌ی شما جواب می‌دهد لزوماً برای شما جواب نمی‌دهد.

این اغلب به احساس درونی یا سطح راحتی شما با یک رویکرد خاص بستگی دارد. اگر اهل هنر باشید، ممکن است رویکردهای هنردرمانی مثل رنگ‌آمیزی ماندالا برای‌تان لذت‌بخش باشد. اگر به اعداد و ارقام علاقه دارید، ممکن است از رویکردهایی لذت ببرید که رفتارها را ردیابی کنید یا موفقیت را به شکلی ملموس ارزیابی کنید. شما می‌توانید این را از طریق آزمون و خطا یا خود-ارزیابی پیدا کنید و سعی کنید با رویکردی مطابق با ویژگی‌های شخصی‌تان پیش بروید.

 

8) خودآگاهی.

مگر در مواردی که با یک درمانگر یا مربی کار می‌کنید، این شما هستید که برای رشد فردی‌تان برنامه‌ریزی می‌کنید. اگر در ابتدا نسبت به آنچه اشتباه است و آنچه که می‌خواهید تغییر دهید خودآگاهی نداشته باشید، کار سختی در پیش دارید. معمولاً خودآگاهی در سه حوزه‌ی فیزیکی، شناختی و عاطفی صورت می‌گیرد. وقتی بتوانید جاهایی را که در آن با مشکل مواجه هستید تشخیص دهید و با خود‌تان مهربان باشید، بهتر می‌توانید برای تغییر برنامه‌ریزی کنید. به این ترتیب، بهترین برنامه‌های رشد فردی شامل مرحله‌ای هستند که در آن می‌نشینید و به خودآگاهی می‌رسید. 

برای مثال، اگر در زندگی‌تان با بی‌نظمی دست و پنجه نرم می‌کنید، قبل از شروع برنامه‌ای برای رشد فردی ممکن است بخواهید افکاری که دارید (مثلاً من یک فرد نامرتب هستم)، احساسی که در شما ایجاد می‌کنند (مثلاً من هرگز منظم نمی‌شوم)، یا چگونگی نمود آن در خودتان (مثلاً من همیشه احساس خستگی می‌کنم، انرژی لازم برای شروع کار را ندارم) را مشخص کنید. مهربان بودن با خودتان شما را قادر می‌سازد تا برای رفع مشکلاتی که بین شما و اهداف‌تان قرار دارد برنامه‌ریزی کنید.

 

9) برنامه‌ی عملی.

بهترین رویکردهای رشد فردی به شما گام‌های مشخص یا برنامه‌ای برای دستیابی به اهداف‌تان می‌دهند. شناسایی اهداف کافی نیست اگر برای رسیدن به آن اهداف برنامه‌ی عملی نداشته باشید، شور و حرارت خود را از دست می‌دهید. کار مربیان زندگی و مربیان تندرستی این است که به شما کمک کنند یک برنامه‌ی عملی جدی برای رشد فردی خود ایجاد کنید که می‌تواند شامل ایجاد یک برنامه‌ی کلی باشد که استراتژی‌های مختلفی مانند تمرکز حواس، ورزش و بازسازی شناختی را در بر می‌گیرد (بازسازی افکار برای بهبود سلامت روان).

 

10) تقویت خوش‌بینی.

آن رویکرد رشد فردی از همه بهتر است که به خوش‌بینی (کلیک کنید)، شما کمک کند. به طور معمول، رویکردهایی که شامل نوعی از خودگویی مثبت، ذهن‌آگاهی و خودآگاهی هستند، احتمال این که خوش‌بینی را رواج دهند بیشتر است. رویکردهای مبتنی بر شاخه‌ای از روان‌شناسی به نام روان‌شناسی مثبت‌‌اندیشی بر این جنبه از رشد فردی تمرکز دارند. اگر می‌خواهید روی خوش‌بینی تمرکز کنید یکی رویکردهای این حوزه را انتخاب کنید.


سخنی از ما:

برنامه‌ای که ایجاد می‌کنید علاوه بر ده ویژگی فوق باید همیشه اجازه‌ی تنظیم مجدد در طول مسیر را بدهد. با فکر کردن به موفقیت‌ها و اشتباهات گذشته، می‌توانید ارزیابی کنید که چه چیزی خوب و چه چیزی اشتباه بوده است، این که در آینده چطور می‌توانید کارها را به گونه‌ای متفاوت انجام دهید، و هنوز جایی برای رشد دارید.

در نهایت، به یاد داشته باشید که هر حرکتی در جهت مثبت پیشرفت است، فارغ از این که چقدر کوچک باشد و چقدر طول بکشد. بهتر است از برنامه‌ای برای رشد فردی پیروی کنید که ویژگی‌های فوق را داشته باشد و به جای امتحان کردن راه‌های سریع زمان بیشتری را برای آن اختصاص دهید. زمان و تلاشی که سرمایه‌گذاری می‌کنید در نهایت نتیجه خواهد داد.

 

نکاتی برای تعیین هدف:

راه‌های زیادی برای کار بر روی خودسازی و رشد فردی وجود دارد، اما تعیین اهداف مشخص می‌تواند احتمال موفقیت شما را افزایش دهد. وقتی زندگی با موانعی روبرو می‌شود، چنانکه اغلب این اتفاق می‌افتد، داشتن هدفی که مرتباً به آن رجوع کنید به شما کمک می‌کند از نو تنظیم، متعهد و احیا شوید.

این کار همچنین به شما انگیزه و مسئولیت‌پذیری می‌دهد تا متمرکز بمانید و برنامه‌های خود را به ثمر برسانید. تعیین هدف گاهی اوقات ممکن است دلهره‌آور به نظر برسد. به همین دلیل بهتر است یک نقشه‌ی راه داشته باشید تا شما در این مسیر راهنمایی کند.


پیشنهاد ما برای شما: اکهارت تل به عنوان یکی از الهام‌بخش‌ترین رهبران معنوی دنیای امروز شناخته می‌شود. "اکهارت تل" در "دوره آفرینش رؤیاها" (کلیک کنید)، به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه می‌توان با تغییر حالت آگاهی، شرایط بیرونی را تغییر داد. یاد می‌گیرید که چطور از اعماق وجودتان و با قدرتی نشأت گرفته از هوش خلاق کائنات، اهداف و خواسته‌های‌تان را خلق کنید.


نظریه‌ی تعیین هدف، مانند بسیاری از نظریه‌ها‌ی روانشناسی، با ایده‌های دکتر ادوین لاک در مقاله‌اش تحت عنوان "به سوی نظریه‌ی انگیزه و محرک‌های انجام وظایف" آغاز شد. او در این مقاله توضیح می‌دهد که لازم است اهدافی روشن، مشخص و چالش‌برانگیز داشته باشیم و با بازخوردها و پیشرفت‌های منظم بر آن‌ها نظارت کنیم. لاک، همراه با دکتر گری لاتام، پنج اصل برای تعیین هدف کارآمد ارائه کردند. این اصول که شامل وضوح، چالش، تعهد، بازخورد و پیچیدگی کار است، اجزای ضروری هنگام تعیین، تلاش برای رسیدن و دستیابی به هدف هستند:

 

  • وضوح: اهداف باید واضح و به خوبی تعریف شده باشند.

  • چالش: اهداف باید برای شما دست‌یافتنی و همچنین چالش‌برانگیز باشند.

  • تعهد: باید برای رسیدن به اهداف‌تان کاملاً به آن‌ها متعهد باشید.

  • بازخورد: باید به طور منظم اهداف‌تان را ارزیابی کرده و در مورد آن‌ها فکر کنید تا در مسیر خود باقی بمانید.

  • پیچیدگی کار: برای دست یافتن به اهداف پیچیده باید به خودتان زمان و فضا بدهید.


علاوه بر این‌ها، تحقیقات انجام شده توسط استاد روانشناسی دکتر گیل متیوز به ارتباط بین نوشتن اهداف و موفقیت نهایی به جای فرموله کردن و نگه داشتن آن‌ها در ذهن اشاره می‌کند. اگر تا به حال هدفی تعیین کرده‌اید و قبل از دیدن هر نتیجه‌ای آن را رها کرده‌اید، خوب می‌دانید که ایجاد تغییر از اراده مهم‌تر است. روانشناس کاترین جکسون می‌گوید تعیین و دستیابی به اهداف نیاز به انگیزه، تفکر از طریق برنامه‌ریزی و راه‌هایی برای عبور از چالش‌های احتمالی دارد. تحقیقات انجمن روانشناسی آمریکا (APA) نشان می‌دهد که سه عامل برای رسیدن به اهداف وجود دارد:

 

  • انگیزه‌ی تغییر

  • نظارت بر عملکردها

  • اراده برای تحقق آن


هر سه این موارد در اهداف SMART جای دارند که از حروف اول واژه‌های انگلیسی مشخص ، قابل اندازه‌گیری ، قابل دستیابی ، واقع‌بینانه یا مرتبط ، و به موقع و ملموس  ساخته شده است. 

 

مشخص:

وقتی هدف‌تان را مشخص می‌کنید، خودتان را برای موفقیت آماده می‌کنید. برای تعیین هدف به سؤالاتی که با چه کسی، چه چیزی، کجا، چه زمانی، کدام و چرا شروع می‌شوند، پاسخ دهید. 

 

قابل اندازه‌گیری:

از چه معیارهایی برای اطمینان از حرکت رو به جلو استفاده خواهید کرد؟ چگونه متوجه خواهید شد که آیا موفق هستید؟ چگونه می‌دانید که آیا نیاز به ایجاد تغییرات دارید؟ داشتن هدفی که بتوانید آن را اندازه‌گیری کنید به شما کمک می‌کند در مسیر‌تان باقی بمانید و به هر ضرب‌الاجلی که برای خودتان تعیین کرده‌اید برسید.

 

قابل دستیابی:

آیا هدفی که تعیین می‌کنید هدفی است که می‌توانید به آن برسید؟ اهداف باید نه خیلی آسان باشند نه خیلی دور از دسترس.

 

واقع بینانه یا مرتبط:

این اصل با قابل دستیابی بودن در یک راستا قرار دارد. آیا هدف شما با زندگی‌تان مرتبط است و آیا می‌توانید با توجه به شرایط فعلی خود به طور واقع‌بینانه به آن دست یابید؟ این می‌تواند هدفی باشد که قبلاً تعیین کرده‌اید و به آن نرسیده‌اید چون در آن زمان واقع‌بینانه نبوده است. اما اکنون که شرایط فرق کرده است این هدف ممکن است واقع‌بینانه باشد.


به موقع و ملموس:

برای اینکه هدفی واقع‌بینانه باشد، باید در یک چارچوب زمانی مشخص شود و باید واقعی یا ملموس باشد. ایجاد اهداف SMART برای موفقیت بسیار مهم است. با این همه، آن‌ها اغلب شما را به "چیستی" و "چگونگی" اهداف‌تان محدود می‌کنند. برای اینکه اهداف مؤثر واقع شوند، باید هدف یا "چرایی" را که انگیزه‌تان را پیش می‌برد نیز پیدا کنید.

 

رشد فردی


تعیین اهداف:

شما می‌توانید در هر بخشی از زندگی‌تان هدف‌گذاری کنید. برخی از حوزه‌های رایج عبارتند از سلامتی، کاری، مالی و تحصیلی. این دسته‌بندی‌های گسترده‌ زمینه را برای اهداف کوچک‌تری که سالانه، ماهانه و روزانه روی آن‌ها کار خواهید کرد فراهم می‌کنند.

برخی از اهداف شما ممکن است در دسته‌بندی فوق قرار بگیرند؛ اما مهم است بدانید اهداف رشد فردی شامل مواردی همچون یادگیری نقاشی، یادگیری گلف و کمک به جامعه نیز می‌شود. شما مجبور نیستید خودتان را محدود به بخش‌های علنی زندگی‌تان کنید.

کمی زمان بگذارید و به علایق‌تان فکر کنید. به چیزهایی که شما را به هیجان می‌آورند فکر کنید. به گذشته فکر کنید و سعی کنید تشخیص دهید آیا کاری بوده که همیشه می‌خواستید انجام دهید، اما ترس از ناشناخته‌ها (یا ترس از شکست) شما را از ریسک کردن باز داشته است. ایده‌هایی که از این طوفان‌های فکری ایجاد می‌کنید، مانند سرنخ‌هایی هستند که می‌توانند به شما در محدود کردن تمرکز و تعیین اهداف مشخص‌تر کمک کنند.

دانشمندان معتقدند که مراقبه بهترین تمرین برای رشد شخصی و افزایش عملکرد خود می‌باشد. برای اینکه بتوانید خودتان را متحول کنید و پیشرفت‌های هیجانی، فکری و حتی معنوی در خود مشاهده کنید، و در عین حال از تمام مزایای مراقبه نیز بهرمند شوید، توصیه ما به شما "دوره‌ی 6 فاز مراقبه" اثر "ویشن لاکیانی" (کلیک کنید)، می‌باشد که توسط مجموعه‌ی رویال‌مایند ترجمه و تهیه شده و در اختیار شما قرار داده شده است.

 

از خودتان بپرسید چرا؟

قدم بعدی این است که از خودتان بپرسید "چرا" آن هدف برای‌تان مهم است. برای مثال اگر می‌خواهید مدرک دانشگاهی‌تان را بگیرید، تعیین اهداف کوچک‌تر که حول محور "چرا" می‌چرخد، به شما کمک می‌کند سریع‌تر به آن برسید. برای تعریف دلیل، این سه سؤال را از خودتان بپرسید:


1.  چرا گرفتن مدرک برایم مهم است؟

2.  چرا آن دلیل مهم است؟

3.  چرا من نسبت به آن دلیل احساس قوی‌ای دارم؟

وقتی که "چرایی" خود را به خوبی پیدا کردید، وقت آن است که یک ارزیابی دیگر از خودتان انجام دهید. در مورد مثال مدرک دانشگاهی، اگر مشخص کرده‌اید که گرفتن مدرک هدف بزرگ شما است، قبل از اینکه استراتژی SMART را برای دستیابی به اهداف کوچکتر و قابل دستیابی‌تر به کار ببرید، می‌توانید با پاسخ دادن به سؤالات زیر تشخیص دهید که آیا واقعاً آماده‌ی این تعهد هستید.

1. آیا از نظر عاطفی آماده هستید به چیزی متعهد شوید که ممکن است از نظر جسمی و یا احساسی آزاردهنده باشد؟

2. آیا آماده هستید با خودتان در مورد اینکه در کجا هستید و به کجا می‌خواهید بروید صادق باشید؟

3. آیا وقت دارید؟ آیا می‌توانید به چیزهایی که با هدف‌تان تداخل دارند "نه" بگویید؟


اکنون که دو فعالیت مختلف برای روشن شدن دلایل‌تان انجام داده‌اید، باید مشخص شود که آیا انگیزه‌ی ایجاد تغییر را دارید یا خیر. اگر اینطور است، شما آماده هستید تا با فرآیند تعیین هدف پیش بروید.

 

نکات و راهکارهایی برای رسیدن به اهداف:

هدف‌گذاری و تلاش برای رسیدن به هدف به چیزی بیش از یک تکه کاغذ و مداد نیاز دارد. همچنین مهارت‌های خاصی هستند که هنگام هدف‌گذاری باید آن‌ها را داشته باشید. اول از همه، باید بتوانید مراحل رسیدن به هدف‌تان را برنامه‌ریزی کنید. و هنگامی که برنامه‌ریزی انجام شد، این تعهد و تمرکز است که به شما کمک می‌کند به سمت نتیجه‌ای که می‌خواهید حرکت کنید. البته خودانگیختگی و انعطاف‌پذیری هم در این میان نقش دارند. در اینجا چند نکته و استراتژی دیگر آمده است که به شما در رسیدن به اهداف‌تان کمک می‌کنند.

هنگام تعیین هدف، سعی کنید خواسته‌تان را به شیوه‌ی منفی بیان نکنید. به عنوان مثال، "من زیاد شکایت نخواهم کرد." اگر همین جمله را بخواهیم به صورت مثبت بیان کنیم همچین جمله‌ای می‌شود: "من سه چیز مثبت را در روزم پیدا می‌کنم و قبل از اینکه بخوابم آنها را یادداشت می‌کنم".

 

  • روی فرآیند تمرکز کنید، نه نتیجه.

این یکی از سخت‌ترین بخش‌های تعیین و دستیابی به اهداف است. به دلیل ماهیت هدف، شما از ابتدا به پایان فکر می‌کنید. اما واقعاً چیزی که بیشتر از همه اهمیت دارد گام‌هایی است که برای رسیدن به پایان برمی‌دارید. فرض کنید نتیجه‌ای که می‌خواهید کم کردن 10 کیلوگرم از وزن‌تان است. این هدف است. اما در طول فرآیند تلاش برای رسیدن به این هدف، متوجه می‌شوید که بدن شما در وزنی که تنها 7.5 کیلوگرم کم می‌کند راحت‌تر است. آیا در رسیدن به این هدف شکست خوردید؟ اگر به قدرت فرآیند اعتقاد داشته باشید، نه.

 

  • با خودتان قرارداد ببندید.

جکسون توصیه می‌کند وقتی آماده‌ی حرکت شدید، چه در مرحله‌ی آماده‌سازی و چه در مرحله‌ی اقدام، برای موفقیت با خودتان قرارداد ببندید.

 

  • گذشته را پاک کنید تا فضا برای چیزهای جدید باز شود.

جکسون می‌گوید برای داشتن یک شروع موفق بهتر است به موفقیت‌هایی که تاکنون داشته‌اید فکر کنید و برای چیزهایی که محقق نشدند خودتان را ببخشید و افسوس را کنار بگذارید. در ضمن این که ذهن‌تان را از بی‌نظمی‌ها پاک می‌کنید، خوب است همین کار را با خانه و محل کارتان انجام دهید.

 

  • آنچه را که می‌خواهید تجسم کنید.

جکسون می‌گوید: "تصویرسازی و تمرینات ذهنی بسیاری از شبکه‌های عصبی را که قصد و نیت‌های مغز را به بدن وصل می‌کنند تحریک می‌کنند، بنابراین قبل از شروع به تعیین اهداف کمی وقت بگذارید تا افکارتان را درست آموزش دهید." این به شما کمک می‌کند به طرزی هدفمند تصور کنید که اهداف‌تان به ثمر می‌رسند.

اگر می‌خواهید بدانید که چگونه باورها و عواطف شما واقیعت زندگی‌تان را خلق می کنند، پیشنهاد ما برای شما "دوره ماتریکس الهی" اثر "گرگ بریدن" (کلیک کنید)، می‌باشد. این دوره، شکافی که میان اسرار دنیای کوانتومی و تجربیات روزمره‌ی ما وجود دارد، پر می‌کند.

 

  • یک برنامه‌ی مشخص ایجاد کنید.

هدف یا اهداف‌تان و مراحلی را که برای دستیابی به آنها نیاز دارید فهرست کنید. جکسون می‌گوید سپس این موارد را با ضرب‌الاجل‌های واقعی به گام‌های کوچک قابل دستیابی تقسیم کنید. او در توضیح می‌گوید: "راحت‌تر این است که در شروع هر هفته زمانی را برای نوشتن چیزهای خاصی اختصاص دهید که می‌خواهید در هفته‌ی بعد انجام دهید و می‌دانید که شما را به هدفتان نزدیک‌تر می‌کنند.

 

  • از دیگران حمایت بگیرید.

گرفتن حمایت از عزیزان می‌تواند به اطمینان خاطر و مسئولیت‌پذیری کمک کند. به چند نفر از دوستان یا اعضای خانواده‌تان از برنامه‌های خود بگویید تا بتوانند شما را تشویق کنند و در صورت لزوم بازخورد ارائه دهند تا به شما کمک کنند در مسیر رسیدن به هدف‌تان بمانید.

 

  • آن‌ها را در معرض دید قرار دهید.

خوب است اهداف خود را با مراحل و ضرب‌الاجل‌های آن در جایی قرار دهید که بتوانید اغلب آن را ببینید. جکسون در توضیح می‌گوید: "دیدن اهداف و گام‌هایی که باید بردارید، انگیزه و ثبات شما را برای ادامه‌ی تلاش برای رسیدن به آن حفظ می‌کند. توصیه‌ی او چیست؟ هر هفته یا بهتر است هر روز به آن نگاه کنید".

 

  • به خودتان پاداش بدهید.

همچنان که گام‌های موفقیت را به سوی اهداف‌تان طی می‌کنید، حواس‌تان باشد که به خودتان پاداش بدهید. پاداش‌ها باید ساده و متداوم و سالم باشند و راحت به دست بیایند. به عنوان مثال، ممکن است در پایان یک روز کاری سخت یا بعد از انجام یک مرحله‌ی خاص در برنامه‌ی تغییر خود، با یک پیاده‌روی طولانی با سگ‌تان به خودتان پاداش بدهید.

 

  • بازنگری و ارزیابی مجدد اهداف.

آخرین چیزی که قبل از شروع به تعیین اهداف باید برای آن برنامه‌ریزی کنید این است که چندین بار اهداف‌تان را قبل از رسیدن به آن‌ها مرور و ارزیابی کنید، به خصوص اگر اهداف بزرگی هستند. می‌توانید این کار را به‌ صورت هفتگی، دو هفته یک بار، ماهانه یا دو ماه یک بار انجام دهید، اما یک بررسی سریع برای تمرکز شما بر روی هدف و بررسی پیشرفت‌تان می‌تواند مفید واقع شود. این امر در واقع به معیارهایی که تعیین می‌کنید و مدت زمانی که برای رسیدن به هدف‌تان گذاشته‌اید بستگی دارد.
صرف نظر از اینکه چند بار این بررسی را انجام می‌دهید، مهم‌ترین چیز این است که ارزیابی کنید آیا اهداف‌تان (و گام‌هایی که برمی‌دارید)  هنوز مرتبط و واقع‌بینانه هستند یا خیر.

این "قرار ملاقات‌ها با اهداف‌تان" همچنین به شما این فرصت را می‌دهد که بر پیشرفت‌تان نظارت داشته باشید، که از نظر APA مساوی است با احتمال بیشتر برای موفقیت. ناگفته نماند، این جلسات بررسی به شما فرصتی می‌دهد تا تغییراتی را ایجاد کنید و موفقیت‌هایی را که به دست آورده‌اید جشن بگیرید، که هر دو در فرآیند رسیدن به هدف بسیار مهم هستند.

 


خوشحال می‌شویم راهکارهای‌تان در زمینه رشد فردی خود را با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.

برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.

تیم تحقیقاتی و مقاله نویسی سایت رویال مایند

 

 

 

چگونه در مسیر رشد فردی موفق باشیم؟ 

 

 

 

  • به نظرتان چه برنامه‌ای برای رشد فردی شما مفید خواهد بود؟

  • یک برنامه موفق چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

 

سالم‌ترین رویکرد رشد فردی رویکردی است که برای شما به بهترین شکل عمل کند. اما از کجا بدانید کدام رویکرد از همه بهتر است؟ حقیقت این است که هیچ رویکرد حاضر و آماده‌ای برای رشد فردی وجود ندارد، بنابراین شاید لازم باشد برای یافتن آنچه برای شرایط شما مفیدتر است کمی آزمون و خطا انجام دهید. در ضمن، سفرهای موفقیت‌آمیز رشد فردی معمولاً ده ویژگی اساسی دارند که باید در نظر داشته باشید:


1) سرعت تدریجی.

هیچ راه حل سریعی برای رشد فردی وجود ندارد. روی رویکردهایی تمرکز کنید که با تغییر تدریجی شانس موفقیت‌تان را بالا می‌برند. این رویکردها معمولاً شما را وادار می‌کنند هر بار روی یک تغییر تمرکز کنید؛ شما تنها زمانی به سراغ تغییر بعدی می‌روید که با تغییرات قبلی در زندگی‌تان راحت باشید.

رشد فردی تدریجی معمولاً کارها را به مراحل ساده‌تری نیز تقسیم می‌کند، درست مثل دوران دبیرستان یا دانشگاه که تکالیف‌تان را به بخش‌های قابل کنترل‌تری تقسیم می‌کردید. به عنوان مثال، یک برنامه‌ریزی ساده برای باشگاه رفتن سه بار در هفته برای بهبود سلامت روان‌تان ممکن است در ابتدا خیلی بزرگ به نظر برسد. در عوض، یک برنامه‌ی تدریجی ممکن است از شما بخواهد لباسی را که می‌خواهید برای باشگاه بپوشید، و روزها و زمان‌هایی را که می‌روید انتخاب کنید، و از قبل برای تمرینات‌تان برنامه‌ریزی کنید تا وقتی که به آن مرحله رسیدید احساس خستگی نکنید.

یک راه دیگر که می‌تواند رشد فردی را تدریجی کند این است که به کوچک‌ترین تغییری که می‌توانید در جهت مثبت ایجاد کنید فکر کنید، یا اینکه چطور یک درصد-یک درصد پیشرفت کنید. به عنوان مثال اگر می‌خواهید به فردی اجتماعی‌تر تبدیل شوید، می‌توانید هر ماه با یک فرد جدید آشنا شوید.

حتی می‌توانید تغییری را انتخاب کنید که نیاز به تلاش مداوم شما نداشته باشد، بلکه کافی است آن را یک بار انجام دهید. به عنوان مثال اگر در یک انجمن عضو شوید که هر چهارشنبه جلسه تشکیل می‌دهد، بدون این که نیاز باشد هر هفته یا هر ماه برنامه‌های جدیدی پیدا کنید یا افراد جدیدی را ملاقات کنید، از خانه بیرون می‌روید و در جمع شرکت می‌کنید.

 

2)  هدف‌گرایی.

اگر هدفی در ذهن نداشته باشید، شروع به تلاش برای رشد فردی بی‌فایده است. اما باید هدفی را انتخاب کنید که برای‌تان قانع‌کننده باشد و همچنین دست‌یافتنی به نظر برسد. این اغلب به این معناست که با یک هدف بزرگ و "رؤیایی" شروع کنید، سپس به عقب برگردید و آن را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید. داشتن اهداف کوچک باعث می‌شود در مواقعی که می‌خواهید ادامه ندهید، انگیزه‌تان حفظ شود.


پیشنهاد ما برای شما: برای خلق و دستیابی به اهداف و خواسته‌های‌تان، "متود سیلوا" از "ویشن لاکیانی" (کلیک کنید)، که توسط تیم رویال‌مایند ترجمه و تهیه شده است، را به شما پیشنهاد می‌کنیم. متود سیلوا به شما کمک می کند رسالت و اهداف‌تان را در زندگی کشف کنید. متوجه دلیل و هدف حقیقی حضورتان در این سیاره می‌شوید و در مسیری قدم بر می‌دارید که هر ثانیه، هر روز و هر لحظه شما را به این هدف نزدیک‌تر می‌کند. پس این اثر فوق‌العاده را از دست ندهید.



3) مسئولیت‌پذیری.

بهترین برنامه‌های رشد فردی مستلزم تعهد از جانب شما خواهند بود. راه ایده‌آل برای تعیین این تعهد این است که آن را یادداشت کنید یا به یکی از نزدیکان‌تان (مثل یک دوست مسئولیت‌پذیر) قول بدهید. مثلاً تعهدنامه‌ای به این شکل تنظیم کنید: "من متعهد می‌شوم برای سلامت روانم هر روز صبح 5 دقیقه مراقبه انجام دهم و پس از مراقبه یک عبارت مثبت تأکیدی تکرار کنم. این بخشی از هدف بزرگتری است که من باید ذهن‌آگاهی بیشتری را در زندگی‌ام بگنجانم. می‌خواهم این کار را انجام دهم تا خودم را برای هر یک روز آماده کنم، به خودم یادآوری کنم که می‌توانم به چیزی که می‌خواهم برسم و سطح استرسم را پایین بیاورم".

مراقبه یا مدیتیشن (کلیک کنید)، فعالیتی است که در آن از تکنیک‌های خاصی مانند ذهن‌آگاهی برای آموزش و تربیت توجه و هشیاری استفاده می‌شود و ماحصل آن رسیدن به یک حالت ذهنی و عاطفی آرام و پایدار است. برای شروع می‌توانید از دوره‌ی پیشرفته‌ی "دانداپانی" (کلیک کنید)، که در سایت رویال‌مایند قرار دارد، استفاده کنید.


4) برنامه‌ریزی برای موانع.

همیشه وقتی شما برنامه و هدفی تعیین می‌کنید موانعی بر سر راه‌تان قرار می‌گیرند. برای این که از مسیر خارج نشوید لازم است موانعی را که احتمال دارد با آن‌ها روبرو شوید شناسایی کنید و برنامه‌ای برای مقابله با آن‌ها داشته باشید. به این ترتیب، بهترین رویکردهای رشد فردی به شما این آگاهی را می‌دهند که راه همیشه هموار نخواهد بود و شما باید بتوانید خودتان را با شرایط سازگار کنید. این رویکردها همچنین از شما می‌خواهند فهرستی از استراتژی‌های مقابله‌ای را برای روبرو شدن با آن موانع به روشی مشخص داشته باشید.

 

5) پاداش به موفقیت‌ها.

بسیاری از رویکردهای رشد فردی علاوه بر پاداش اصلی که رسیدن به رشد فردی است، برای هر رفتار پاداشی در نظر می‌گیرند. به عنوان مثال، برای کاهش وزن می‌توانید یک پاداش غیر‌غذایی به خودتان بدهید؛ در زمینه‌ی سلامت روان، پاداش برای پایبندی به رژیم غذایی می‌تواند شامل هر چیزی باشد که به شما انگیزه می‌دهد. این به شما بستگی دارد که بدانید آن پاداش چیست.

 

رشد فردی


6) مبتنی بر شواهد.

شاید از همه مهم‌تر این موضوع است که سالم‌ترین رویکردهای رشد فردی مبتنی بر شواهد تحقیقاتی هستند. شاید پیروی از پیشوایان دینی که وعده‌ی معجزه می‌دهند وسوسه‌بر‌انگیز باشد، اما رویکردهایی که با آزمایشات تحقیقاتی کنترل‌شده پشتیبانی شده‌اند بهترین بهره‌وری را نشان می‌دهند.

تکنیک‌های درمانی رفتاری-شناختی (CBT) مثال خوبی هستند. شواهد تحقیقاتی نشان می‌دهند این تکنیک‌ها بسیار اثربخش هستند، بنابراین با آگاهی از این موضوع می‌توانید به راحتی از این رویکرد استفاده کنید. اگر دوست دارید مطالب بیشتری در مورد تغییراتی که می‌توانید بر اساس شواهد تحقیقاتی ایجاد کنید یاد بگیرید، کتاب 59 ثانیه اثر ریچارد وایزمن را مطالعه کنید که در آن تحقیق را به نکاتی عملی برای تغییر زندگی در کمتر از یک دقیقه به تبدیل می‌کند. 

 

7) مخصوص شخص شما.

هر قدر هم تحقیقات نشان دهند که یک رویکرد، رویکرد رشد فردی خوبی است، اگر مناسب شما نباشد مفید نخواهد بود. هر یک از ما موقعیت منحصر به فردی از نظر شخصیت، فرهنگ و غیره داریم که بر انتخاب رویکردهای رشد فردیمان تأثیر می‌گذارد و واقعاً هم همینطور است. چیزی که برای همسایه‌ی شما جواب می‌دهد لزوماً برای شما جواب نمی‌دهد.

این اغلب به احساس درونی یا سطح راحتی شما با یک رویکرد خاص بستگی دارد. اگر اهل هنر باشید، ممکن است رویکردهای هنردرمانی مثل رنگ‌آمیزی ماندالا برای‌تان لذت‌بخش باشد. اگر به اعداد و ارقام علاقه دارید، ممکن است از رویکردهایی لذت ببرید که رفتارها را ردیابی کنید یا موفقیت را به شکلی ملموس ارزیابی کنید. شما می‌توانید این را از طریق آزمون و خطا یا خود-ارزیابی پیدا کنید و سعی کنید با رویکردی مطابق با ویژگی‌های شخصی‌تان پیش بروید.

 

8) خودآگاهی.

مگر در مواردی که با یک درمانگر یا مربی کار می‌کنید، این شما هستید که برای رشد فردی‌تان برنامه‌ریزی می‌کنید. اگر در ابتدا نسبت به آنچه اشتباه است و آنچه که می‌خواهید تغییر دهید خودآگاهی نداشته باشید، کار سختی در پیش دارید. معمولاً خودآگاهی در سه حوزه‌ی فیزیکی، شناختی و عاطفی صورت می‌گیرد. وقتی بتوانید جاهایی را که در آن با مشکل مواجه هستید تشخیص دهید و با خود‌تان مهربان باشید، بهتر می‌توانید برای تغییر برنامه‌ریزی کنید. به این ترتیب، بهترین برنامه‌های رشد فردی شامل مرحله‌ای هستند که در آن می‌نشینید و به خودآگاهی می‌رسید. 

برای مثال، اگر در زندگی‌تان با بی‌نظمی دست و پنجه نرم می‌کنید، قبل از شروع برنامه‌ای برای رشد فردی ممکن است بخواهید افکاری که دارید (مثلاً من یک فرد نامرتب هستم)، احساسی که در شما ایجاد می‌کنند (مثلاً من هرگز منظم نمی‌شوم)، یا چگونگی نمود آن در خودتان (مثلاً من همیشه احساس خستگی می‌کنم، انرژی لازم برای شروع کار را ندارم) را مشخص کنید. مهربان بودن با خودتان شما را قادر می‌سازد تا برای رفع مشکلاتی که بین شما و اهداف‌تان قرار دارد برنامه‌ریزی کنید.

 

9) برنامه‌ی عملی.

بهترین رویکردهای رشد فردی به شما گام‌های مشخص یا برنامه‌ای برای دستیابی به اهداف‌تان می‌دهند. شناسایی اهداف کافی نیست اگر برای رسیدن به آن اهداف برنامه‌ی عملی نداشته باشید، شور و حرارت خود را از دست می‌دهید. کار مربیان زندگی و مربیان تندرستی این است که به شما کمک کنند یک برنامه‌ی عملی جدی برای رشد فردی خود ایجاد کنید که می‌تواند شامل ایجاد یک برنامه‌ی کلی باشد که استراتژی‌های مختلفی مانند تمرکز حواس، ورزش و بازسازی شناختی را در بر می‌گیرد (بازسازی افکار برای بهبود سلامت روان).

 

10) تقویت خوش‌بینی.

آن رویکرد رشد فردی از همه بهتر است که به خوش‌بینی (کلیک کنید)، شما کمک کند. به طور معمول، رویکردهایی که شامل نوعی از خودگویی مثبت، ذهن‌آگاهی و خودآگاهی هستند، احتمال این که خوش‌بینی را رواج دهند بیشتر است. رویکردهای مبتنی بر شاخه‌ای از روان‌شناسی به نام روان‌شناسی مثبت‌‌اندیشی بر این جنبه از رشد فردی تمرکز دارند. اگر می‌خواهید روی خوش‌بینی تمرکز کنید یکی رویکردهای این حوزه را انتخاب کنید.


سخنی از ما:

برنامه‌ای که ایجاد می‌کنید علاوه بر ده ویژگی فوق باید همیشه اجازه‌ی تنظیم مجدد در طول مسیر را بدهد. با فکر کردن به موفقیت‌ها و اشتباهات گذشته، می‌توانید ارزیابی کنید که چه چیزی خوب و چه چیزی اشتباه بوده است، این که در آینده چطور می‌توانید کارها را به گونه‌ای متفاوت انجام دهید، و هنوز جایی برای رشد دارید.

در نهایت، به یاد داشته باشید که هر حرکتی در جهت مثبت پیشرفت است، فارغ از این که چقدر کوچک باشد و چقدر طول بکشد. بهتر است از برنامه‌ای برای رشد فردی پیروی کنید که ویژگی‌های فوق را داشته باشد و به جای امتحان کردن راه‌های سریع زمان بیشتری را برای آن اختصاص دهید. زمان و تلاشی که سرمایه‌گذاری می‌کنید در نهایت نتیجه خواهد داد.

 

نکاتی برای تعیین هدف:

راه‌های زیادی برای کار بر روی خودسازی و رشد فردی وجود دارد، اما تعیین اهداف مشخص می‌تواند احتمال موفقیت شما را افزایش دهد. وقتی زندگی با موانعی روبرو می‌شود، چنانکه اغلب این اتفاق می‌افتد، داشتن هدفی که مرتباً به آن رجوع کنید به شما کمک می‌کند از نو تنظیم، متعهد و احیا شوید.

این کار همچنین به شما انگیزه و مسئولیت‌پذیری می‌دهد تا متمرکز بمانید و برنامه‌های خود را به ثمر برسانید. تعیین هدف گاهی اوقات ممکن است دلهره‌آور به نظر برسد. به همین دلیل بهتر است یک نقشه‌ی راه داشته باشید تا شما در این مسیر راهنمایی کند.


پیشنهاد ما برای شما: اکهارت تل به عنوان یکی از الهام‌بخش‌ترین رهبران معنوی دنیای امروز شناخته می‌شود. "اکهارت تل" در "دوره آفرینش رؤیاها" (کلیک کنید)، به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه می‌توان با تغییر حالت آگاهی، شرایط بیرونی را تغییر داد. یاد می‌گیرید که چطور از اعماق وجودتان و با قدرتی نشأت گرفته از هوش خلاق کائنات، اهداف و خواسته‌های‌تان را خلق کنید.


نظریه‌ی تعیین هدف، مانند بسیاری از نظریه‌ها‌ی روانشناسی، با ایده‌های دکتر ادوین لاک در مقاله‌اش تحت عنوان "به سوی نظریه‌ی انگیزه و محرک‌های انجام وظایف" آغاز شد. او در این مقاله توضیح می‌دهد که لازم است اهدافی روشن، مشخص و چالش‌برانگیز داشته باشیم و با بازخوردها و پیشرفت‌های منظم بر آن‌ها نظارت کنیم. لاک، همراه با دکتر گری لاتام، پنج اصل برای تعیین هدف کارآمد ارائه کردند. این اصول که شامل وضوح، چالش، تعهد، بازخورد و پیچیدگی کار است، اجزای ضروری هنگام تعیین، تلاش برای رسیدن و دستیابی به هدف هستند:

 

  • وضوح: اهداف باید واضح و به خوبی تعریف شده باشند.

  • چالش: اهداف باید برای شما دست‌یافتنی و همچنین چالش‌برانگیز باشند.

  • تعهد: باید برای رسیدن به اهداف‌تان کاملاً به آن‌ها متعهد باشید.

  • بازخورد: باید به طور منظم اهداف‌تان را ارزیابی کرده و در مورد آن‌ها فکر کنید تا در مسیر خود باقی بمانید.

  • پیچیدگی کار: برای دست یافتن به اهداف پیچیده باید به خودتان زمان و فضا بدهید.


علاوه بر این‌ها، تحقیقات انجام شده توسط استاد روانشناسی دکتر گیل متیوز به ارتباط بین نوشتن اهداف و موفقیت نهایی به جای فرموله کردن و نگه داشتن آن‌ها در ذهن اشاره می‌کند. اگر تا به حال هدفی تعیین کرده‌اید و قبل از دیدن هر نتیجه‌ای آن را رها کرده‌اید، خوب می‌دانید که ایجاد تغییر از اراده مهم‌تر است. روانشناس کاترین جکسون می‌گوید تعیین و دستیابی به اهداف نیاز به انگیزه، تفکر از طریق برنامه‌ریزی و راه‌هایی برای عبور از چالش‌های احتمالی دارد. تحقیقات انجمن روانشناسی آمریکا (APA) نشان می‌دهد که سه عامل برای رسیدن به اهداف وجود دارد:

 

  • انگیزه‌ی تغییر

  • نظارت بر عملکردها

  • اراده برای تحقق آن


هر سه این موارد در اهداف SMART جای دارند که از حروف اول واژه‌های انگلیسی مشخص ، قابل اندازه‌گیری ، قابل دستیابی ، واقع‌بینانه یا مرتبط ، و به موقع و ملموس  ساخته شده است. 

 

مشخص:

وقتی هدف‌تان را مشخص می‌کنید، خودتان را برای موفقیت آماده می‌کنید. برای تعیین هدف به سؤالاتی که با چه کسی، چه چیزی، کجا، چه زمانی، کدام و چرا شروع می‌شوند، پاسخ دهید. 

 

قابل اندازه‌گیری:

از چه معیارهایی برای اطمینان از حرکت رو به جلو استفاده خواهید کرد؟ چگونه متوجه خواهید شد که آیا موفق هستید؟ چگونه می‌دانید که آیا نیاز به ایجاد تغییرات دارید؟ داشتن هدفی که بتوانید آن را اندازه‌گیری کنید به شما کمک می‌کند در مسیر‌تان باقی بمانید و به هر ضرب‌الاجلی که برای خودتان تعیین کرده‌اید برسید.

 

قابل دستیابی:

آیا هدفی که تعیین می‌کنید هدفی است که می‌توانید به آن برسید؟ اهداف باید نه خیلی آسان باشند نه خیلی دور از دسترس.

 

واقع بینانه یا مرتبط:

این اصل با قابل دستیابی بودن در یک راستا قرار دارد. آیا هدف شما با زندگی‌تان مرتبط است و آیا می‌توانید با توجه به شرایط فعلی خود به طور واقع‌بینانه به آن دست یابید؟ این می‌تواند هدفی باشد که قبلاً تعیین کرده‌اید و به آن نرسیده‌اید چون در آن زمان واقع‌بینانه نبوده است. اما اکنون که شرایط فرق کرده است این هدف ممکن است واقع‌بینانه باشد.


به موقع و ملموس:

برای اینکه هدفی واقع‌بینانه باشد، باید در یک چارچوب زمانی مشخص شود و باید واقعی یا ملموس باشد. ایجاد اهداف SMART برای موفقیت بسیار مهم است. با این همه، آن‌ها اغلب شما را به "چیستی" و "چگونگی" اهداف‌تان محدود می‌کنند. برای اینکه اهداف مؤثر واقع شوند، باید هدف یا "چرایی" را که انگیزه‌تان را پیش می‌برد نیز پیدا کنید.

 

رشد فردی


تعیین اهداف:

شما می‌توانید در هر بخشی از زندگی‌تان هدف‌گذاری کنید. برخی از حوزه‌های رایج عبارتند از سلامتی، کاری، مالی و تحصیلی. این دسته‌بندی‌های گسترده‌ زمینه را برای اهداف کوچک‌تری که سالانه، ماهانه و روزانه روی آن‌ها کار خواهید کرد فراهم می‌کنند.

برخی از اهداف شما ممکن است در دسته‌بندی فوق قرار بگیرند؛ اما مهم است بدانید اهداف رشد فردی شامل مواردی همچون یادگیری نقاشی، یادگیری گلف و کمک به جامعه نیز می‌شود. شما مجبور نیستید خودتان را محدود به بخش‌های علنی زندگی‌تان کنید.

کمی زمان بگذارید و به علایق‌تان فکر کنید. به چیزهایی که شما را به هیجان می‌آورند فکر کنید. به گذشته فکر کنید و سعی کنید تشخیص دهید آیا کاری بوده که همیشه می‌خواستید انجام دهید، اما ترس از ناشناخته‌ها (یا ترس از شکست) شما را از ریسک کردن باز داشته است. ایده‌هایی که از این طوفان‌های فکری ایجاد می‌کنید، مانند سرنخ‌هایی هستند که می‌توانند به شما در محدود کردن تمرکز و تعیین اهداف مشخص‌تر کمک کنند.

دانشمندان معتقدند که مراقبه بهترین تمرین برای رشد شخصی و افزایش عملکرد خود می‌باشد. برای اینکه بتوانید خودتان را متحول کنید و پیشرفت‌های هیجانی، فکری و حتی معنوی در خود مشاهده کنید، و در عین حال از تمام مزایای مراقبه نیز بهرمند شوید، توصیه ما به شما "دوره‌ی 6 فاز مراقبه" اثر "ویشن لاکیانی" (کلیک کنید)، می‌باشد که توسط مجموعه‌ی رویال‌مایند ترجمه و تهیه شده و در اختیار شما قرار داده شده است.

 

از خودتان بپرسید چرا؟

قدم بعدی این است که از خودتان بپرسید "چرا" آن هدف برای‌تان مهم است. برای مثال اگر می‌خواهید مدرک دانشگاهی‌تان را بگیرید، تعیین اهداف کوچک‌تر که حول محور "چرا" می‌چرخد، به شما کمک می‌کند سریع‌تر به آن برسید. برای تعریف دلیل، این سه سؤال را از خودتان بپرسید:


1.  چرا گرفتن مدرک برایم مهم است؟

2.  چرا آن دلیل مهم است؟

3.  چرا من نسبت به آن دلیل احساس قوی‌ای دارم؟

وقتی که "چرایی" خود را به خوبی پیدا کردید، وقت آن است که یک ارزیابی دیگر از خودتان انجام دهید. در مورد مثال مدرک دانشگاهی، اگر مشخص کرده‌اید که گرفتن مدرک هدف بزرگ شما است، قبل از اینکه استراتژی SMART را برای دستیابی به اهداف کوچکتر و قابل دستیابی‌تر به کار ببرید، می‌توانید با پاسخ دادن به سؤالات زیر تشخیص دهید که آیا واقعاً آماده‌ی این تعهد هستید.

1. آیا از نظر عاطفی آماده هستید به چیزی متعهد شوید که ممکن است از نظر جسمی و یا احساسی آزاردهنده باشد؟

2. آیا آماده هستید با خودتان در مورد اینکه در کجا هستید و به کجا می‌خواهید بروید صادق باشید؟

3. آیا وقت دارید؟ آیا می‌توانید به چیزهایی که با هدف‌تان تداخل دارند "نه" بگویید؟


اکنون که دو فعالیت مختلف برای روشن شدن دلایل‌تان انجام داده‌اید، باید مشخص شود که آیا انگیزه‌ی ایجاد تغییر را دارید یا خیر. اگر اینطور است، شما آماده هستید تا با فرآیند تعیین هدف پیش بروید.

 

نکات و راهکارهایی برای رسیدن به اهداف:

هدف‌گذاری و تلاش برای رسیدن به هدف به چیزی بیش از یک تکه کاغذ و مداد نیاز دارد. همچنین مهارت‌های خاصی هستند که هنگام هدف‌گذاری باید آن‌ها را داشته باشید. اول از همه، باید بتوانید مراحل رسیدن به هدف‌تان را برنامه‌ریزی کنید. و هنگامی که برنامه‌ریزی انجام شد، این تعهد و تمرکز است که به شما کمک می‌کند به سمت نتیجه‌ای که می‌خواهید حرکت کنید. البته خودانگیختگی و انعطاف‌پذیری هم در این میان نقش دارند. در اینجا چند نکته و استراتژی دیگر آمده است که به شما در رسیدن به اهداف‌تان کمک می‌کنند.

هنگام تعیین هدف، سعی کنید خواسته‌تان را به شیوه‌ی منفی بیان نکنید. به عنوان مثال، "من زیاد شکایت نخواهم کرد." اگر همین جمله را بخواهیم به صورت مثبت بیان کنیم همچین جمله‌ای می‌شود: "من سه چیز مثبت را در روزم پیدا می‌کنم و قبل از اینکه بخوابم آنها را یادداشت می‌کنم".

 

  • روی فرآیند تمرکز کنید، نه نتیجه.

این یکی از سخت‌ترین بخش‌های تعیین و دستیابی به اهداف است. به دلیل ماهیت هدف، شما از ابتدا به پایان فکر می‌کنید. اما واقعاً چیزی که بیشتر از همه اهمیت دارد گام‌هایی است که برای رسیدن به پایان برمی‌دارید. فرض کنید نتیجه‌ای که می‌خواهید کم کردن 10 کیلوگرم از وزن‌تان است. این هدف است. اما در طول فرآیند تلاش برای رسیدن به این هدف، متوجه می‌شوید که بدن شما در وزنی که تنها 7.5 کیلوگرم کم می‌کند راحت‌تر است. آیا در رسیدن به این هدف شکست خوردید؟ اگر به قدرت فرآیند اعتقاد داشته باشید، نه.

 

  • با خودتان قرارداد ببندید.

جکسون توصیه می‌کند وقتی آماده‌ی حرکت شدید، چه در مرحله‌ی آماده‌سازی و چه در مرحله‌ی اقدام، برای موفقیت با خودتان قرارداد ببندید.

 

  • گذشته را پاک کنید تا فضا برای چیزهای جدید باز شود.

جکسون می‌گوید برای داشتن یک شروع موفق بهتر است به موفقیت‌هایی که تاکنون داشته‌اید فکر کنید و برای چیزهایی که محقق نشدند خودتان را ببخشید و افسوس را کنار بگذارید. در ضمن این که ذهن‌تان را از بی‌نظمی‌ها پاک می‌کنید، خوب است همین کار را با خانه و محل کارتان انجام دهید.

 

  • آنچه را که می‌خواهید تجسم کنید.

جکسون می‌گوید: "تصویرسازی و تمرینات ذهنی بسیاری از شبکه‌های عصبی را که قصد و نیت‌های مغز را به بدن وصل می‌کنند تحریک می‌کنند، بنابراین قبل از شروع به تعیین اهداف کمی وقت بگذارید تا افکارتان را درست آموزش دهید." این به شما کمک می‌کند به طرزی هدفمند تصور کنید که اهداف‌تان به ثمر می‌رسند.

اگر می‌خواهید بدانید که چگونه باورها و عواطف شما واقیعت زندگی‌تان را خلق می کنند، پیشنهاد ما برای شما "دوره ماتریکس الهی" اثر "گرگ بریدن" (کلیک کنید)، می‌باشد. این دوره، شکافی که میان اسرار دنیای کوانتومی و تجربیات روزمره‌ی ما وجود دارد، پر می‌کند.

 

  • یک برنامه‌ی مشخص ایجاد کنید.

هدف یا اهداف‌تان و مراحلی را که برای دستیابی به آنها نیاز دارید فهرست کنید. جکسون می‌گوید سپس این موارد را با ضرب‌الاجل‌های واقعی به گام‌های کوچک قابل دستیابی تقسیم کنید. او در توضیح می‌گوید: "راحت‌تر این است که در شروع هر هفته زمانی را برای نوشتن چیزهای خاصی اختصاص دهید که می‌خواهید در هفته‌ی بعد انجام دهید و می‌دانید که شما را به هدفتان نزدیک‌تر می‌کنند.

 

  • از دیگران حمایت بگیرید.

گرفتن حمایت از عزیزان می‌تواند به اطمینان خاطر و مسئولیت‌پذیری کمک کند. به چند نفر از دوستان یا اعضای خانواده‌تان از برنامه‌های خود بگویید تا بتوانند شما را تشویق کنند و در صورت لزوم بازخورد ارائه دهند تا به شما کمک کنند در مسیر رسیدن به هدف‌تان بمانید.

 

  • آن‌ها را در معرض دید قرار دهید.

خوب است اهداف خود را با مراحل و ضرب‌الاجل‌های آن در جایی قرار دهید که بتوانید اغلب آن را ببینید. جکسون در توضیح می‌گوید: "دیدن اهداف و گام‌هایی که باید بردارید، انگیزه و ثبات شما را برای ادامه‌ی تلاش برای رسیدن به آن حفظ می‌کند. توصیه‌ی او چیست؟ هر هفته یا بهتر است هر روز به آن نگاه کنید".

 

  • به خودتان پاداش بدهید.

همچنان که گام‌های موفقیت را به سوی اهداف‌تان طی می‌کنید، حواس‌تان باشد که به خودتان پاداش بدهید. پاداش‌ها باید ساده و متداوم و سالم باشند و راحت به دست بیایند. به عنوان مثال، ممکن است در پایان یک روز کاری سخت یا بعد از انجام یک مرحله‌ی خاص در برنامه‌ی تغییر خود، با یک پیاده‌روی طولانی با سگ‌تان به خودتان پاداش بدهید.

 

  • بازنگری و ارزیابی مجدد اهداف.

آخرین چیزی که قبل از شروع به تعیین اهداف باید برای آن برنامه‌ریزی کنید این است که چندین بار اهداف‌تان را قبل از رسیدن به آن‌ها مرور و ارزیابی کنید، به خصوص اگر اهداف بزرگی هستند. می‌توانید این کار را به‌ صورت هفتگی، دو هفته یک بار، ماهانه یا دو ماه یک بار انجام دهید، اما یک بررسی سریع برای تمرکز شما بر روی هدف و بررسی پیشرفت‌تان می‌تواند مفید واقع شود. این امر در واقع به معیارهایی که تعیین می‌کنید و مدت زمانی که برای رسیدن به هدف‌تان گذاشته‌اید بستگی دارد.
صرف نظر از اینکه چند بار این بررسی را انجام می‌دهید، مهم‌ترین چیز این است که ارزیابی کنید آیا اهداف‌تان (و گام‌هایی که برمی‌دارید)  هنوز مرتبط و واقع‌بینانه هستند یا خیر.

این "قرار ملاقات‌ها با اهداف‌تان" همچنین به شما این فرصت را می‌دهد که بر پیشرفت‌تان نظارت داشته باشید، که از نظر APA مساوی است با احتمال بیشتر برای موفقیت. ناگفته نماند، این جلسات بررسی به شما فرصتی می‌دهد تا تغییراتی را ایجاد کنید و موفقیت‌هایی را که به دست آورده‌اید جشن بگیرید، که هر دو در فرآیند رسیدن به هدف بسیار مهم هستند.

 


خوشحال می‌شویم راهکارهای‌تان در زمینه رشد فردی خود را با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.

برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.

تیم تحقیقاتی و مقاله نویسی سایت رویال مایند

نظر شما درباره این مطلب

برای شرکت در بخش نظرات باید در سایت رویال مایند ثبت نام کنید. ثبت نام در سایت رویال مایند رایگان است و کمتر از ۳۰ ثانیه زمان می برد.

ورود به سایت ثبت نام