آیا چاکراها واقعی هستند یا خیالی؟

زمان مطالعه :15 دقیقه

چکیده این مطلب : چاکراها از برجسته‌ترین مفاهیم یوگا هستند. اما بسیاری از تصوراتی که افراد در مورد چاکراها دارند، از سنت‌های باستانی نمی‌آیند، بلکه از معنویت غربی قرن بیستم نشأت می‌گیرند. یک یوگاکار و مربی یوگا، علاقه‌مند است بداند چاکراها تا چه حد واقعی هستند و چقدر ساختگی. می‌خواهد بفهمد یوگی‌های امروزی چگونه چاکراها را تجربه می‌کنند و سنت‌های معنوی دیگر چگونه با آن‌ها در ارتباط‌اند. اگر شما هم علاقه‌مندید، جای درستی آمده‌اید.

 

آیا چاکراها واقعی هستند یا خیالی؟

 

 

قبل از هر چیز سؤالات زیر را کمی در ذهن خود مرور کنید:

  • آیا شما جزء آن دسته از افرادِ علاقه‌مند به یوگا هستید؟

  • آیا در روال زندگی‌‌تان، یوگا قرار دارد؟

  • اطلاعات‌تان در مورد چاکراها تا چه حد است؟ 

  • آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید، که چاکراها واقعی هستند یا از تصورات ذهنی ما نشأت گرفته‌اند؟


چاکراها از برجسته‌ترین مفاهیم یوگا هستند. اما بسیاری از تصوراتی که افراد در مورد چاکراها دارند، از سنت‌های باستانی نمی‌آیند، بلکه از معنویت غربی قرن بیستم نشأت می‌گیرند. یک یوگاکار و مربی یوگا، علاقه‌مند است بداند چاکراها تا چه حد واقعی هستند و چقدر ساختگی. می‌خواهد بفهمد یوگی‌های امروزی چگونه چاکراها را تجربه می‌کنند و سنت‌های معنوی دیگر چگونه با آن‌ها در ارتباط‌اند. اگر شما هم علاقه‌مندید، جای درستی آمده‌اید.

 

  • چاکراها در ابتدا قالب‌هایی برای مراقبه بوده‌اند:

متون سانسکریت در مورد یوگا، چاکراها را به عنوان قالب‌هایی برای مراقبه توصیف می‌کنند. یوگی‌های باستانی چاکراها را تجسم می‌کردند تا با سیستم انرژی نامحسوسی که فراتر از بدن فیزیکی قرار دارد، ارتباط برقرار کنند. آنها علامت‌هایی برای بالا بردن آگاهی هستند، نه چیزی که در بعد فیزیکی یا حتی انرژی وجود دارد.

در قدیمی‌ترین منابع تانتریک، چاکراها تصورات ذهنی هستند. آنها چیزی نیستند که در درون ما وجود داشته باشند. این متونِ منبع، چاکراها را به خودی خود واقعی نمی‌دانند. با این حال، تصویرسازی چاکرا برای تأثیرگذاری بر ابعاد نامحسوسی است که فراتر از دنیای فیزیکی هستند. این ابعاد نامحسوس واقعی تلقی می‌شوند.

فرض کنید چاکراها برای این بودند که یک آناتومی دقیق و نامحسوس را توصیف کنند که در مراقبه‌ی عمیق می‌توان آن را به راحتی کشف کرد. در آن صورت، می‌توانیم انتظار داشته باشیم که سنت‌های مختلف یوگا درک مشابهی از محل قرارگیری چاکراها و تعداد آنها داشته باشند. اما اینطور نیست.

سیستم هفت چاکرا که امروزه رایج است، تنها یکی از بسیاری از آنهاست. برخی از متون باستانی در مورد یوگا تنها چند چاکرا را فهرست می‌کنند، در حالی که برخی دیگر بیش از ده‌ها چاکرا توصیف می‌کنند. برخی از سنت‌های یوگا، اصلاً در مورد چاکراها صحبت نمی‌کنند.

یوگی‌های باستان چاکراها را "آدارا" یا "پادماس" نیز می‌نامند. آدارا به معنی حمایت است، و پادما به معنای نیلوفر آبی است. و در واقع، در تصویرسازی چاکراها، تصاویر نیلوفرهای آبی استاندارد هستند. علاوه بر این، یوگی‌ها هجاهای سانسکریت را که روی گلبرگ‌های نیلوفر آبی نوشته شده‌اند، تجسم می‌کنند. بعلاوه، آنها تصاویر خدایان و نمادهای مرتبط با خدایان را به نمایش می‌گذاشتند. آنها همچنین در ذهن‌شان نمادها و مانتراهایی را قرار می‌دادند، که به عناصر موجود در چاکراها اشاره دارند.

 

  • تصورات معاصر در مورد چاکراها:

در طول قرن بیستم، غربی‌های علاقه‌مند به معنویت هندی، تصوراتی را روی چاکراهای تانتریک قرار دادند که در منابع سانسکریت وجود نداشت. آنها معمولاً خلاقیت‌های ذهنی مربوط به چاکراها را به جای تجسم، به عنوان یک واقعیت متافیزیکی ارائه می‌کنند. علاوه بر این، آنها چاکراها را به سنگ‌های قیمتی، رنگ‌های رنگین‌کمان، احساسات، غدد درون‌ریز، سیارات، بیماری‌ها و فرشتگان مسیحی و غیره ربط می‌دهند. چنین تصوراتی مثلاً از چارلز لدبیتر عارف، کارل گوستاو یونگ روان‌شناس و بعداً از حکمای عصر جدید مانند آنودیا جودیت سرچشمه می‌گیرند.


پیشنهاد ما برای شما: برای آشنایی با آموزه‌های آنودیا جودیث، به صفحه‌ی اسرار مراقبه بروید و از این دوره‌ی اسرارآمیز به اضافه 3 آپدیت فوق‌العاده آن لذت ببرید. برای آشنایی بیشتر با چاکراها و تغییر تمام جنبه‌های زندگی‌تان،"کتاب چرخ‌های زندگی" نوشته "آنودیا جودیث" (کلیک کنید)، را مطالعه کنید. این کتاب یکی از 3 آپدیت دوره اسرار مراقبه می‌باشد. 


 

با مدیتیشن به لحظه حال خود آگاه شوید.

 

  • چاکراها و سیستم انرژی:

چاکراهای یوگا در ابتدا با نادی‌ها  یا کانال‌های انرژی مرتبط بودند. چاکراهای اصلی در امتداد یک کانال انرژی حیاتی در ستون فقرات، به نام سوشومنا نادی، یافت می‌شوند. در متون اصلی یوگا، انرژی حیاتی یا پرانا، که در نادی‌ها جریان دارد، به تنفس مربوط می‌شود.

وقتی حرکت‌های یوگا، پرانایاما و مراقبه‌های یوگا را تمرین می‌کنید، به احساس‌های ظریف انرژی حساس می‌شوید. بنابراین، می‌خواهیم بدانیم کسانی که این تمرین‌ها را بصورت پیشرفته انجام می‌دهند، چگونه این انرژی را احساس می‌کنند، زیرا ممکن است سرنخ‌هایی در مورد چاکراها به دست دهند.

بر اساس یک نظرسنجی انجام شده از 76 یوگی با تجربه در مورد آن سؤال پرسیده شده است. این یوگی‌ها به طور میانگین 18 سال تجربه داشتند. پاسخ‌دهنده‌ها گزارش داده‌اند که هم در ستون فقرات و هم در قسمت جلوی تنه احساس پرانرژی بودن داشتند. علاوه بر این گزارش دادند که در دست‌ها و پاها احساس انرژی داشتند. آنها توضیح دادند که پرانا را به صورت ضربان، گرما، ارتعاشات، جریان احساسات و نور احساس می‌کردند.

نقاط چاکرا مربوط به مکان‌هایی است که پاسخ دهندگان معمولاً در آن‌ها احساس انرژی داشتند. برای مثال، بسیاری از کسانی که یوگا انجام می‌دهند در ناحیه‌ی میان‌دو‌راه، محل استقرار چاکرای ریشه، احساس سوزن سوزن شدن می‌کنند. اما در نظرسنجی یوگی‌ها انرژی را منحصراً در نقاطی که ما به چاکراها وصل می‌کنیم، درک نکردند. در جاهای دیگر هم احساس کردند. (اگر می‌خواهید تمام چاکراهای‌تان را پاکسازی کنید، از چاکرای ریشه شروع کنید. برای پاکسازی و تقویت چاکرای ریشه، مقاله‌ی چاکرای اول (کلیک کنید)، را به شما پیشنهاد می‌کنیم).  

به نظر می‌رسد که نخاع از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بسیاری از یوگی‌های مطالعه‌ی انجام شده، تجربیات مشخصی از انرژی ایزوله شده به ستون فقرات داشتند. یک معلم یوگا با 30 سال تجربه، احساسات خود را از نیروی زندگی در ستون فقرات به این شرح بیان کرد: «به شکلی شدید: گویی یک کابل برق فشار قوی به پایه ستون فقرات و دیگری در بالای سر وصل شده است. اما معمولاً بیشتر به صورت یک حرکت سوزن سوزن یا نبض است ".
 

  • نقش چاکراها در بیداری کندالینی:

افزایش ناگهانی انرژی را بیداری کندالینی می‌نامند. متون اصلی یوگا توضیح می‌دهند که چگونه الهه‌ی کندالینی به عنوان جریانی از انرژی که به سمت ستون فقرات حرکت می‌کند، برمی‌خیزد. چنین تجربیاتی برای یوگی‌ها بسیار رایج است. در میان پاسخ‌دهندگان در نظرسنجی انرژی، 57٪ حداقل یک بار افزایش کندالینی را تجربه کرده بودند.‌ افرادی که بیداری‌های پرانرژی داشته‌اند، می‌توانند سرنخ‌های بیشتری درباره‌ی نحوه‌ی عملکرد سیستم انرژی نامحسوس و اینکه چرا یوگی‌های باستانی بر مکان‌های خاصی در بدن تمرکز می‌کردند، ارائه دهند.


 پیشنهاد رایگان:   کندالینی را بیدار کنید (دکتر جو دیسپنزا + تکنیک تنفس)  


 

  • در اینجا چند حکایت وجود دارد:

- فردی در حین انجام تمرینات یوگا در حال مراقبه، افزایش ناگهانی انرژی را تجربه کرد. انرژی از پایین ستون فقرات او به ناحیه قلب بالا یافت. پیدایش کندالینی باعث شد آگاهی او دگرکون شود و این دگرگونی چندین ماه طول کشید. در طول این مدت، هویت اصلی او از خود مجزایش به سوی آگاهی جهانی تغییر یافت.

- فرد دیگری تجربه‌ای بسیار متحول‌کننده داشت که شامل چیزی بود که او از آن به عنوان انفجار انرژی در قلب یاد می‌کند. جالب است که اوپانیشادها توضیح می‌دهند که چگونه مجراهای حیات‌بخش یا همان نادی‌ها، از قلب شروع می‌شوند و از آنجا پخش می‌شوند.

- یکی دیگر از معلمان یوگا در جوانی، پیدایش کندالینی متحول کننده را تجربه کرد. او در حال تمرین یک حرکت یوگای خم شدن به جلو بود، که ناگهان احساس کرد انرژی در ستون فقراتش فوران می‌کند. جریان انرژی در ناحیه‌ی شکم متوقف شد. او می‌گوید که بعد از این تجربه، فوق‌العاده حساس شد و حالات عاطفی و پرانرژی دیگران را احساس می‌کرد.

- نمونه دیگری از یک تجربه‌ی قدرتمند انرژی، خانمی بود که می‌گفت در حین نزدیکی بود که انرژی در ستون فقرات و سرش به سرعت بالا رفت. او احساس می‌کرد که جریان را به سمت بالا و خارج از بدنش دنبال می‌کند. او به جایی رسید که با حضور برتر ارتباط برقرار کرد. تجربه‌ی قدرتمند اما پیچیده‌ای بود.

 

  • چاکراها و گرانتیس:

شایان ذکر است که بالا رفتن و پایان آمدن انرژی در نقاط خاصی، مانند ناحیه قلب، اتفاق می‌افتد. اینجا صحبت از چیزی است که یوگی‌ها آن را "گرانتی" می‌نامند. به نظر می‌رسد گرانتی گرهی است که انرژی را مسدود می‌کند. سه گره از این دست وجود دارد:

- گره اول، برهما گرانتی، در ناحیه‌ی چاکرای ریشه قرار دارد.

- دومی ویشنو گرانتی است که اعتقاد بر این است که در ناحیه مانیپورا، پشت ناف قرار دارد.

- و سومی رودرا گرانتی، در وسط سر قرار دارد.

 

مثال‌های فوق این تفکر را تأیید می‌کنند که بالا رفتن انرژی می‌تواند نقطه‌ی پایانی داشته باشد. شاید چیزی که در پس مفهوم گرانتی‌ها نهفته است تجربیاتی از این دست باشد. و شاید این تجربیات سرنخ‌هایی هم از محل چاکراها ارائه دهند. طبق متون مقدس یوگا، هدف هاتا یوگا آوردن کندالینی به چاکرای ساهاسرارا در بالای سر (کلیک کنید)، است. با این حال، بر اساس مثال‌های فوق، پیدایش کندالینی که شامل حرکت انرژی در بالای سر است، لزوماً مفیدتر نیست. من فکر میکنم‌ که باید قبول کنیم چیزهای زیادی هستند که ما نمی‌دانیم. ما نباید اطلاعات قدیمی را کورکورانه قبول کنیم. بلکه باید به آن‌ها منتقدانه ولی بدون پیش‌داوری نگاه کنیم.

 

  • چاکراها و طب چینی:

آیین یوگا تنها آیینی نیست که بُعد انرژی نامحسوس را توصیف می‌کند. یکی دیگر از این موارد طب سنتی چینی است. طب سوزنی یکی از پرکاربردترین روش‌های طب چینی است. این طب حتی در غرب یک روش درمانی شناخته شده است. طب سوزنی بر روی مریدیَن‌ها یا مجرای انرژی چی، که مفهومی شبیه به پرانا است، عمل می‌کند.

طب سنتی چینی در چین رایج است و در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. یک پزشک چینی که فارغ‌التحصیل یک دانشگاه معتبر در ووهان است. از او پرسیده شده که آیا بر اساس طب چینی، نقاط اتصالی وجود دارد که مریدین‌ها (مسیرهای جریان انرژی یین و یانگ) به هم وصل شوند؟ هدف دانستن این بود که آیا چنین نقاطی با مکان چاکراهای اصلی مطابقت دارد یا خیر. او معتقد بود که، طب چینی بسیاری از اتصالات مهم بین مریدین‌ها را تشخیص می‌دهد. دو تا از مهم‌ترین آن‌ها در بالای سر و پشت گردن هستند. این دو نقطه با چاکرای ساهاسرارا و ویشوددی مطابقت دارند.

 

هدف از آگاهی از چاکراها، ایجاد یکپارچگی درون شماست.

 

  • مراکز ارتعاشی در اساطیر هوپی:

اگر چاکراها عینی و قابل مشاهده بودند، می‌توانستیم انتظار داشته باشیم که کل جهان آن‌ها را بشناسند. به نظر می‌رسد در دیگر آیین‌های اجدادی منابعی وجود دارد که شباهت‌های قابل توجهی با هم دارند. بهترین نمونه شاید اسطوره‌ی سرخپوستانِ هوپی باشد. اساطیر هوپی معتقدند ویژگی‌های معنوی با مکان‌های خاصی در بدن مطابقت دارند.

به گفته هوپیس، مراکز معنوی یا ارتعاشی در امتداد یک محور عمودی در بدن وجود دارند. اولین مورد در بالای سر است که مطابق با ملاج است. به عقیده آن‌ها، در اینجا روح در بدو تولد وارد بدن می‌شود و با مرگ از آن خارج می‌شود. آنها فکر می‌کنند با سخت شدن ملاج، ما به تدریج ارتباط طبیعی خود را با کیهان از دست می‌دهیم. مرکز ارتعاشی بعدی داخل سر است. سومی در گلو و چهارمی در قلب است. آخرین مرکز ارتعاشی در شبکه‌ی خورشیدی است. همه‌ی این نقاط با مکان‌های دقیق مرتبط با چاکراهای سیستم استاندارد هفت چاکرای امروزی مطابقت دارند.

 

  • تجربیات انرژی در مراقبه‌ی عمیق:

افرادی که یوگا کار می‌کنند، گزارش می‌دهند که در مکان‌های مرتبط با چاکراها، احساسات نامحسوسی را حس می‌کنند. با این حال، افراد می‌گویند انرژی را در جاهای دیگر هم احساس می‌کنند. به عنوان مثال، در مطالعه‌ی انرژی که ذکر کردیم، پاسخ دهندگان احساس انرژی در دستانشان را گزارش کردند.

یوگی‌ها معتقدند که پرانا زیربنای بعد فیزیکی از جمله درون بدن است. بنابراین شما باید بتوانید پرانا را در هر جایی تنظیم کنید. تنها مسأله این است که تمرکزتان روی کجا است. اگر تمرکز خود را روی چاکراها قرار دهید، کاری که یوگی‌ها اغلب انجام می‌دهند، در آنجا پرانا را احساس خواهید کرد. از طرف دیگر، اگر روی قسمت دیگری از بدن تمرکز کنید، می‌توانید آن ناحیه را زنده و در جریان انرژی نیز احساس کنید.

افرادی که مراقبه‌ی ویپاسانا انجام می‌دهند، بیش از 10 ساعت در روز نسبت به بدنشان آگاه می‌مانند و چنین انرژی‌ای را در خلال عزلت‌نشینی‌های طولانی تجربه می‌کنند. وقتی آن‌ها بدن‌شان را ساعت‌ها بدون وقفه با دقت بررسی می‌کنند، شروع به تجربه پرانایی می‌کنند که آن را زنده نگه می‌دارد.

 

  • چاکراها و احساسات:

امروزه چاکراها اغلب با احساسات مختلف مرتبط‌اند. شاید این عجیب نباشد زیرا افراد احساسات را در بدن خود احساس می‌کنند. مکان‌های خاصی در بدن بیشتر از بقیه با احساسات خاص مرتبط هستند. بهترین مثال عشقی است که بیشتر مردم آن را با قلب تداعی می‌کنند. و از قرار معلوم اینجا محل چاکرای آناهاتا است.

در یک مطالعه‌ی جالب در سال 2013، محققان به افراد یک سری کلمات، داستان، فیلم و حالات چهره با بار احساسی دادند. آن‌ها از شرکت‌کنندگان خواستند آن نواحی از بدن را که احساس کردند به دلیل محتوای احساسی فعالیتش بیشتر شده نشان دهند. در صورت احساس کاهش فعالیت در سایر نواحی، شرکت‌کنندگان این را نیز نشان دادند.

محققان نتایج را در نقشه‌های حرارتی جمع‌آوری کردند. این نقشه‌های حرارتی نشان می‌دهند که احساسات مختلف بر مکان‌های متفاوتی از بدن تأثیر می‌گذارند. به نظر می‌رسد، مکان‌هایی که ما در آن احساسات را احساس می‌کنیم، به نواحی چاکراهای اصلی مربوط می‌شود. با این حال، این مطالعه به هیچ وجه از ارتباط احساسات خاص با چاکراهای خاص حمایت نمی‌کند.

همانطور که قبلاً ذکر شد، یوگی‌های باستانی چاکراهای خاصی را با احساسات متمایز، مرتبط نمی‌دانستند. با این وجود، جالب است بدانیم که در کجا احساسات را حس می‌کنیم. ما معتقدیم که چاکراها نه تنها با بدن فیزیکی ما مرتبط هستند، بلکه با انرژی و افکار حیاتی ما نیز در ارتباط هستند. اگر چاکراها واقعی باشند، می‌توانیم انتظار داشته باشیم که در احساسات نیز نقش داشته باشند. و این ما را به موضوع جذاب دیگری می‌رساند.

 

  • چاکراها و پنج لایه:

در فلسفه ودانتیک، پنج لایه (کوشا) وجود دارد. می‌توان آنها را به عنوان لایه‌های پیاز در نظر گرفت. همچنین می‌توانید آنها را به عنوان لایه‌های در هم تنیده با تراکم‌های مختلف در نظر بگیرید. لایه‌ی اول بعد فیزیکی است. به آن لایه‌ی غذا (annamaya kosha) می‌گویند، ابعادی که همه چیز در آن غذا می‌خورد و می‌تواند خورده شود.

لایه‌ی بعدی انرژی حیاتی (پرانامایا کوشا) و پس از آن لایه‌ی انرژی ذهنی یا فکر (مانومایا کوشا) قرار دارد. فراتر از مسائل ذهنی، لایه‌ای حتی نامحسوس‌تر از هوش شهودی وجود دارد (vijnanamaya kosha) و فراتر از آن، لایه‌ سعادت ناب (anandamaya kosha) است. مجاری انرژی مرتبط با چاکراها در حوزه پرانامایا کوشا هستند. با این حال، بسیاری از یوگا‌کاران چاکراها را به عنوان حواس و مراکز ارتباطی در حوزه‌ی روان می‌دانند. اگر چنین باشد، آنها باید ریشه در کوشاهای عمیق‌تر داشته باشند.

هر چه لایه‌ها نامحسوس‌تر باشند، کمتر موضعی و وابسته به بدن هستند. عرفا بدن نامحسوس را کره‌ای بیضی شکل در اطراف بدن توصیف می‌کنند. بنابراین هر چیزی که در عمق مراکز روحی-روانی باشد، احتمالاً سیال و بی‌مکان است. بنابراین تثبیت کردن قدرت‌های معنوی در مکان‌های دقیقی از بدن ممکن است حتی منطقی نباشد.

 

  • آیا علم وجود چاکراها را تأیید می‌کند؟

علم، چاکراها را تأیید نمی‌کند. اگرچه برخی از محققان، مثلا هیروشی موتویاما، بطور فردی روی این موضوع کار کرده‌اند. از سوی دیگر، تحقیقات زیادی در مورد پدیده‌هایی که ما به چاکراها ربط می‌دهیم، مثل حالت‌های تغییر‌یافته‌ی هوشیاری، تله پاتی، روشن‌بینی و شفا انجام شده است.

زمینه‌های جدید علمی در حال پدیدار شدن هستند. موضوعاتی که چند دهه پیش تابو بودند، اکنون قابل مطالعه هستند. در عین حال، فناوری روز به روز پیشرفت می‌کند. ما فکر می‌کنیم اگر صبر کنیم می‌بینیم که دانشمندان مکانیسم‌هایی را که در پس ابعاد نامحسوس بدن انسان هستند، درک می‌کنند. ما معتقدیم روزی که دانشمندان بتوانند بدن انرژیایی ما را نقشه‌برداری کنند، مشخص خواهد شد که چرا مکان‌های چاکرا برای یوگی ها بسیار مهم بوده است.


نتایج کلیدی:

• نه تنها یک سیستم چاکرا بلکه چندین سیستم چاکرا وجود دارد.

• چاکراها واقعی نیستند، از این جهت که واقعیتی نامحسوس اما عینی را نشان می‌دهند.

• یوگی‌های باستانی چاکراها را برای برانگیختن فرآیندهای روانی تجسم می‌کردند.

• به نظر می‌رسد که عملکردهای پرانرژی و روانی مربوط به مناطقی است که برخی از چاکراهای مهم در آن قرار دارند.

 


خوشحال می‌شویم با توجه به مطالب گفته شده در این مقاله‌، نظر خود را در مورد چاکراها با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.

برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.

تیم تحقیقاتی و مقاله نویسی سایت رویال مایند

 

آیا چاکراها واقعی هستند یا خیالی؟

 

 

قبل از هر چیز سؤالات زیر را کمی در ذهن خود مرور کنید:

  • آیا شما جزء آن دسته از افرادِ علاقه‌مند به یوگا هستید؟

  • آیا در روال زندگی‌‌تان، یوگا قرار دارد؟

  • اطلاعات‌تان در مورد چاکراها تا چه حد است؟ 

  • آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید، که چاکراها واقعی هستند یا از تصورات ذهنی ما نشأت گرفته‌اند؟


چاکراها از برجسته‌ترین مفاهیم یوگا هستند. اما بسیاری از تصوراتی که افراد در مورد چاکراها دارند، از سنت‌های باستانی نمی‌آیند، بلکه از معنویت غربی قرن بیستم نشأت می‌گیرند. یک یوگاکار و مربی یوگا، علاقه‌مند است بداند چاکراها تا چه حد واقعی هستند و چقدر ساختگی. می‌خواهد بفهمد یوگی‌های امروزی چگونه چاکراها را تجربه می‌کنند و سنت‌های معنوی دیگر چگونه با آن‌ها در ارتباط‌اند. اگر شما هم علاقه‌مندید، جای درستی آمده‌اید.

 

  • چاکراها در ابتدا قالب‌هایی برای مراقبه بوده‌اند:

متون سانسکریت در مورد یوگا، چاکراها را به عنوان قالب‌هایی برای مراقبه توصیف می‌کنند. یوگی‌های باستانی چاکراها را تجسم می‌کردند تا با سیستم انرژی نامحسوسی که فراتر از بدن فیزیکی قرار دارد، ارتباط برقرار کنند. آنها علامت‌هایی برای بالا بردن آگاهی هستند، نه چیزی که در بعد فیزیکی یا حتی انرژی وجود دارد.

در قدیمی‌ترین منابع تانتریک، چاکراها تصورات ذهنی هستند. آنها چیزی نیستند که در درون ما وجود داشته باشند. این متونِ منبع، چاکراها را به خودی خود واقعی نمی‌دانند. با این حال، تصویرسازی چاکرا برای تأثیرگذاری بر ابعاد نامحسوسی است که فراتر از دنیای فیزیکی هستند. این ابعاد نامحسوس واقعی تلقی می‌شوند.

فرض کنید چاکراها برای این بودند که یک آناتومی دقیق و نامحسوس را توصیف کنند که در مراقبه‌ی عمیق می‌توان آن را به راحتی کشف کرد. در آن صورت، می‌توانیم انتظار داشته باشیم که سنت‌های مختلف یوگا درک مشابهی از محل قرارگیری چاکراها و تعداد آنها داشته باشند. اما اینطور نیست.

سیستم هفت چاکرا که امروزه رایج است، تنها یکی از بسیاری از آنهاست. برخی از متون باستانی در مورد یوگا تنها چند چاکرا را فهرست می‌کنند، در حالی که برخی دیگر بیش از ده‌ها چاکرا توصیف می‌کنند. برخی از سنت‌های یوگا، اصلاً در مورد چاکراها صحبت نمی‌کنند.

یوگی‌های باستان چاکراها را "آدارا" یا "پادماس" نیز می‌نامند. آدارا به معنی حمایت است، و پادما به معنای نیلوفر آبی است. و در واقع، در تصویرسازی چاکراها، تصاویر نیلوفرهای آبی استاندارد هستند. علاوه بر این، یوگی‌ها هجاهای سانسکریت را که روی گلبرگ‌های نیلوفر آبی نوشته شده‌اند، تجسم می‌کنند. بعلاوه، آنها تصاویر خدایان و نمادهای مرتبط با خدایان را به نمایش می‌گذاشتند. آنها همچنین در ذهن‌شان نمادها و مانتراهایی را قرار می‌دادند، که به عناصر موجود در چاکراها اشاره دارند.

 

  • تصورات معاصر در مورد چاکراها:

در طول قرن بیستم، غربی‌های علاقه‌مند به معنویت هندی، تصوراتی را روی چاکراهای تانتریک قرار دادند که در منابع سانسکریت وجود نداشت. آنها معمولاً خلاقیت‌های ذهنی مربوط به چاکراها را به جای تجسم، به عنوان یک واقعیت متافیزیکی ارائه می‌کنند. علاوه بر این، آنها چاکراها را به سنگ‌های قیمتی، رنگ‌های رنگین‌کمان، احساسات، غدد درون‌ریز، سیارات، بیماری‌ها و فرشتگان مسیحی و غیره ربط می‌دهند. چنین تصوراتی مثلاً از چارلز لدبیتر عارف، کارل گوستاو یونگ روان‌شناس و بعداً از حکمای عصر جدید مانند آنودیا جودیت سرچشمه می‌گیرند.


پیشنهاد ما برای شما: برای آشنایی با آموزه‌های آنودیا جودیث، به صفحه‌ی اسرار مراقبه بروید و از این دوره‌ی اسرارآمیز به اضافه 3 آپدیت فوق‌العاده آن لذت ببرید. برای آشنایی بیشتر با چاکراها و تغییر تمام جنبه‌های زندگی‌تان،"کتاب چرخ‌های زندگی" نوشته "آنودیا جودیث" (کلیک کنید)، را مطالعه کنید. این کتاب یکی از 3 آپدیت دوره اسرار مراقبه می‌باشد. 


 

با مدیتیشن به لحظه حال خود آگاه شوید.

 

  • چاکراها و سیستم انرژی:

چاکراهای یوگا در ابتدا با نادی‌ها  یا کانال‌های انرژی مرتبط بودند. چاکراهای اصلی در امتداد یک کانال انرژی حیاتی در ستون فقرات، به نام سوشومنا نادی، یافت می‌شوند. در متون اصلی یوگا، انرژی حیاتی یا پرانا، که در نادی‌ها جریان دارد، به تنفس مربوط می‌شود.

وقتی حرکت‌های یوگا، پرانایاما و مراقبه‌های یوگا را تمرین می‌کنید، به احساس‌های ظریف انرژی حساس می‌شوید. بنابراین، می‌خواهیم بدانیم کسانی که این تمرین‌ها را بصورت پیشرفته انجام می‌دهند، چگونه این انرژی را احساس می‌کنند، زیرا ممکن است سرنخ‌هایی در مورد چاکراها به دست دهند.

بر اساس یک نظرسنجی انجام شده از 76 یوگی با تجربه در مورد آن سؤال پرسیده شده است. این یوگی‌ها به طور میانگین 18 سال تجربه داشتند. پاسخ‌دهنده‌ها گزارش داده‌اند که هم در ستون فقرات و هم در قسمت جلوی تنه احساس پرانرژی بودن داشتند. علاوه بر این گزارش دادند که در دست‌ها و پاها احساس انرژی داشتند. آنها توضیح دادند که پرانا را به صورت ضربان، گرما، ارتعاشات، جریان احساسات و نور احساس می‌کردند.

نقاط چاکرا مربوط به مکان‌هایی است که پاسخ دهندگان معمولاً در آن‌ها احساس انرژی داشتند. برای مثال، بسیاری از کسانی که یوگا انجام می‌دهند در ناحیه‌ی میان‌دو‌راه، محل استقرار چاکرای ریشه، احساس سوزن سوزن شدن می‌کنند. اما در نظرسنجی یوگی‌ها انرژی را منحصراً در نقاطی که ما به چاکراها وصل می‌کنیم، درک نکردند. در جاهای دیگر هم احساس کردند. (اگر می‌خواهید تمام چاکراهای‌تان را پاکسازی کنید، از چاکرای ریشه شروع کنید. برای پاکسازی و تقویت چاکرای ریشه، مقاله‌ی چاکرای اول (کلیک کنید)، را به شما پیشنهاد می‌کنیم).  

به نظر می‌رسد که نخاع از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بسیاری از یوگی‌های مطالعه‌ی انجام شده، تجربیات مشخصی از انرژی ایزوله شده به ستون فقرات داشتند. یک معلم یوگا با 30 سال تجربه، احساسات خود را از نیروی زندگی در ستون فقرات به این شرح بیان کرد: «به شکلی شدید: گویی یک کابل برق فشار قوی به پایه ستون فقرات و دیگری در بالای سر وصل شده است. اما معمولاً بیشتر به صورت یک حرکت سوزن سوزن یا نبض است ".
 

  • نقش چاکراها در بیداری کندالینی:

افزایش ناگهانی انرژی را بیداری کندالینی می‌نامند. متون اصلی یوگا توضیح می‌دهند که چگونه الهه‌ی کندالینی به عنوان جریانی از انرژی که به سمت ستون فقرات حرکت می‌کند، برمی‌خیزد. چنین تجربیاتی برای یوگی‌ها بسیار رایج است. در میان پاسخ‌دهندگان در نظرسنجی انرژی، 57٪ حداقل یک بار افزایش کندالینی را تجربه کرده بودند.‌ افرادی که بیداری‌های پرانرژی داشته‌اند، می‌توانند سرنخ‌های بیشتری درباره‌ی نحوه‌ی عملکرد سیستم انرژی نامحسوس و اینکه چرا یوگی‌های باستانی بر مکان‌های خاصی در بدن تمرکز می‌کردند، ارائه دهند.


 پیشنهاد رایگان:   کندالینی را بیدار کنید (دکتر جو دیسپنزا + تکنیک تنفس)  


 

  • در اینجا چند حکایت وجود دارد:

- فردی در حین انجام تمرینات یوگا در حال مراقبه، افزایش ناگهانی انرژی را تجربه کرد. انرژی از پایین ستون فقرات او به ناحیه قلب بالا یافت. پیدایش کندالینی باعث شد آگاهی او دگرکون شود و این دگرگونی چندین ماه طول کشید. در طول این مدت، هویت اصلی او از خود مجزایش به سوی آگاهی جهانی تغییر یافت.

- فرد دیگری تجربه‌ای بسیار متحول‌کننده داشت که شامل چیزی بود که او از آن به عنوان انفجار انرژی در قلب یاد می‌کند. جالب است که اوپانیشادها توضیح می‌دهند که چگونه مجراهای حیات‌بخش یا همان نادی‌ها، از قلب شروع می‌شوند و از آنجا پخش می‌شوند.

- یکی دیگر از معلمان یوگا در جوانی، پیدایش کندالینی متحول کننده را تجربه کرد. او در حال تمرین یک حرکت یوگای خم شدن به جلو بود، که ناگهان احساس کرد انرژی در ستون فقراتش فوران می‌کند. جریان انرژی در ناحیه‌ی شکم متوقف شد. او می‌گوید که بعد از این تجربه، فوق‌العاده حساس شد و حالات عاطفی و پرانرژی دیگران را احساس می‌کرد.

- نمونه دیگری از یک تجربه‌ی قدرتمند انرژی، خانمی بود که می‌گفت در حین نزدیکی بود که انرژی در ستون فقرات و سرش به سرعت بالا رفت. او احساس می‌کرد که جریان را به سمت بالا و خارج از بدنش دنبال می‌کند. او به جایی رسید که با حضور برتر ارتباط برقرار کرد. تجربه‌ی قدرتمند اما پیچیده‌ای بود.

 

  • چاکراها و گرانتیس:

شایان ذکر است که بالا رفتن و پایان آمدن انرژی در نقاط خاصی، مانند ناحیه قلب، اتفاق می‌افتد. اینجا صحبت از چیزی است که یوگی‌ها آن را "گرانتی" می‌نامند. به نظر می‌رسد گرانتی گرهی است که انرژی را مسدود می‌کند. سه گره از این دست وجود دارد:

- گره اول، برهما گرانتی، در ناحیه‌ی چاکرای ریشه قرار دارد.

- دومی ویشنو گرانتی است که اعتقاد بر این است که در ناحیه مانیپورا، پشت ناف قرار دارد.

- و سومی رودرا گرانتی، در وسط سر قرار دارد.

 

مثال‌های فوق این تفکر را تأیید می‌کنند که بالا رفتن انرژی می‌تواند نقطه‌ی پایانی داشته باشد. شاید چیزی که در پس مفهوم گرانتی‌ها نهفته است تجربیاتی از این دست باشد. و شاید این تجربیات سرنخ‌هایی هم از محل چاکراها ارائه دهند. طبق متون مقدس یوگا، هدف هاتا یوگا آوردن کندالینی به چاکرای ساهاسرارا در بالای سر (کلیک کنید)، است. با این حال، بر اساس مثال‌های فوق، پیدایش کندالینی که شامل حرکت انرژی در بالای سر است، لزوماً مفیدتر نیست. من فکر میکنم‌ که باید قبول کنیم چیزهای زیادی هستند که ما نمی‌دانیم. ما نباید اطلاعات قدیمی را کورکورانه قبول کنیم. بلکه باید به آن‌ها منتقدانه ولی بدون پیش‌داوری نگاه کنیم.

 

  • چاکراها و طب چینی:

آیین یوگا تنها آیینی نیست که بُعد انرژی نامحسوس را توصیف می‌کند. یکی دیگر از این موارد طب سنتی چینی است. طب سوزنی یکی از پرکاربردترین روش‌های طب چینی است. این طب حتی در غرب یک روش درمانی شناخته شده است. طب سوزنی بر روی مریدیَن‌ها یا مجرای انرژی چی، که مفهومی شبیه به پرانا است، عمل می‌کند.

طب سنتی چینی در چین رایج است و در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. یک پزشک چینی که فارغ‌التحصیل یک دانشگاه معتبر در ووهان است. از او پرسیده شده که آیا بر اساس طب چینی، نقاط اتصالی وجود دارد که مریدین‌ها (مسیرهای جریان انرژی یین و یانگ) به هم وصل شوند؟ هدف دانستن این بود که آیا چنین نقاطی با مکان چاکراهای اصلی مطابقت دارد یا خیر. او معتقد بود که، طب چینی بسیاری از اتصالات مهم بین مریدین‌ها را تشخیص می‌دهد. دو تا از مهم‌ترین آن‌ها در بالای سر و پشت گردن هستند. این دو نقطه با چاکرای ساهاسرارا و ویشوددی مطابقت دارند.

 

هدف از آگاهی از چاکراها، ایجاد یکپارچگی درون شماست.

 

  • مراکز ارتعاشی در اساطیر هوپی:

اگر چاکراها عینی و قابل مشاهده بودند، می‌توانستیم انتظار داشته باشیم که کل جهان آن‌ها را بشناسند. به نظر می‌رسد در دیگر آیین‌های اجدادی منابعی وجود دارد که شباهت‌های قابل توجهی با هم دارند. بهترین نمونه شاید اسطوره‌ی سرخپوستانِ هوپی باشد. اساطیر هوپی معتقدند ویژگی‌های معنوی با مکان‌های خاصی در بدن مطابقت دارند.

به گفته هوپیس، مراکز معنوی یا ارتعاشی در امتداد یک محور عمودی در بدن وجود دارند. اولین مورد در بالای سر است که مطابق با ملاج است. به عقیده آن‌ها، در اینجا روح در بدو تولد وارد بدن می‌شود و با مرگ از آن خارج می‌شود. آنها فکر می‌کنند با سخت شدن ملاج، ما به تدریج ارتباط طبیعی خود را با کیهان از دست می‌دهیم. مرکز ارتعاشی بعدی داخل سر است. سومی در گلو و چهارمی در قلب است. آخرین مرکز ارتعاشی در شبکه‌ی خورشیدی است. همه‌ی این نقاط با مکان‌های دقیق مرتبط با چاکراهای سیستم استاندارد هفت چاکرای امروزی مطابقت دارند.

 

  • تجربیات انرژی در مراقبه‌ی عمیق:

افرادی که یوگا کار می‌کنند، گزارش می‌دهند که در مکان‌های مرتبط با چاکراها، احساسات نامحسوسی را حس می‌کنند. با این حال، افراد می‌گویند انرژی را در جاهای دیگر هم احساس می‌کنند. به عنوان مثال، در مطالعه‌ی انرژی که ذکر کردیم، پاسخ دهندگان احساس انرژی در دستانشان را گزارش کردند.

یوگی‌ها معتقدند که پرانا زیربنای بعد فیزیکی از جمله درون بدن است. بنابراین شما باید بتوانید پرانا را در هر جایی تنظیم کنید. تنها مسأله این است که تمرکزتان روی کجا است. اگر تمرکز خود را روی چاکراها قرار دهید، کاری که یوگی‌ها اغلب انجام می‌دهند، در آنجا پرانا را احساس خواهید کرد. از طرف دیگر، اگر روی قسمت دیگری از بدن تمرکز کنید، می‌توانید آن ناحیه را زنده و در جریان انرژی نیز احساس کنید.

افرادی که مراقبه‌ی ویپاسانا انجام می‌دهند، بیش از 10 ساعت در روز نسبت به بدنشان آگاه می‌مانند و چنین انرژی‌ای را در خلال عزلت‌نشینی‌های طولانی تجربه می‌کنند. وقتی آن‌ها بدن‌شان را ساعت‌ها بدون وقفه با دقت بررسی می‌کنند، شروع به تجربه پرانایی می‌کنند که آن را زنده نگه می‌دارد.

 

  • چاکراها و احساسات:

امروزه چاکراها اغلب با احساسات مختلف مرتبط‌اند. شاید این عجیب نباشد زیرا افراد احساسات را در بدن خود احساس می‌کنند. مکان‌های خاصی در بدن بیشتر از بقیه با احساسات خاص مرتبط هستند. بهترین مثال عشقی است که بیشتر مردم آن را با قلب تداعی می‌کنند. و از قرار معلوم اینجا محل چاکرای آناهاتا است.

در یک مطالعه‌ی جالب در سال 2013، محققان به افراد یک سری کلمات، داستان، فیلم و حالات چهره با بار احساسی دادند. آن‌ها از شرکت‌کنندگان خواستند آن نواحی از بدن را که احساس کردند به دلیل محتوای احساسی فعالیتش بیشتر شده نشان دهند. در صورت احساس کاهش فعالیت در سایر نواحی، شرکت‌کنندگان این را نیز نشان دادند.

محققان نتایج را در نقشه‌های حرارتی جمع‌آوری کردند. این نقشه‌های حرارتی نشان می‌دهند که احساسات مختلف بر مکان‌های متفاوتی از بدن تأثیر می‌گذارند. به نظر می‌رسد، مکان‌هایی که ما در آن احساسات را احساس می‌کنیم، به نواحی چاکراهای اصلی مربوط می‌شود. با این حال، این مطالعه به هیچ وجه از ارتباط احساسات خاص با چاکراهای خاص حمایت نمی‌کند.

همانطور که قبلاً ذکر شد، یوگی‌های باستانی چاکراهای خاصی را با احساسات متمایز، مرتبط نمی‌دانستند. با این وجود، جالب است بدانیم که در کجا احساسات را حس می‌کنیم. ما معتقدیم که چاکراها نه تنها با بدن فیزیکی ما مرتبط هستند، بلکه با انرژی و افکار حیاتی ما نیز در ارتباط هستند. اگر چاکراها واقعی باشند، می‌توانیم انتظار داشته باشیم که در احساسات نیز نقش داشته باشند. و این ما را به موضوع جذاب دیگری می‌رساند.

 

  • چاکراها و پنج لایه:

در فلسفه ودانتیک، پنج لایه (کوشا) وجود دارد. می‌توان آنها را به عنوان لایه‌های پیاز در نظر گرفت. همچنین می‌توانید آنها را به عنوان لایه‌های در هم تنیده با تراکم‌های مختلف در نظر بگیرید. لایه‌ی اول بعد فیزیکی است. به آن لایه‌ی غذا (annamaya kosha) می‌گویند، ابعادی که همه چیز در آن غذا می‌خورد و می‌تواند خورده شود.

لایه‌ی بعدی انرژی حیاتی (پرانامایا کوشا) و پس از آن لایه‌ی انرژی ذهنی یا فکر (مانومایا کوشا) قرار دارد. فراتر از مسائل ذهنی، لایه‌ای حتی نامحسوس‌تر از هوش شهودی وجود دارد (vijnanamaya kosha) و فراتر از آن، لایه‌ سعادت ناب (anandamaya kosha) است. مجاری انرژی مرتبط با چاکراها در حوزه پرانامایا کوشا هستند. با این حال، بسیاری از یوگا‌کاران چاکراها را به عنوان حواس و مراکز ارتباطی در حوزه‌ی روان می‌دانند. اگر چنین باشد، آنها باید ریشه در کوشاهای عمیق‌تر داشته باشند.

هر چه لایه‌ها نامحسوس‌تر باشند، کمتر موضعی و وابسته به بدن هستند. عرفا بدن نامحسوس را کره‌ای بیضی شکل در اطراف بدن توصیف می‌کنند. بنابراین هر چیزی که در عمق مراکز روحی-روانی باشد، احتمالاً سیال و بی‌مکان است. بنابراین تثبیت کردن قدرت‌های معنوی در مکان‌های دقیقی از بدن ممکن است حتی منطقی نباشد.

 

  • آیا علم وجود چاکراها را تأیید می‌کند؟

علم، چاکراها را تأیید نمی‌کند. اگرچه برخی از محققان، مثلا هیروشی موتویاما، بطور فردی روی این موضوع کار کرده‌اند. از سوی دیگر، تحقیقات زیادی در مورد پدیده‌هایی که ما به چاکراها ربط می‌دهیم، مثل حالت‌های تغییر‌یافته‌ی هوشیاری، تله پاتی، روشن‌بینی و شفا انجام شده است.

زمینه‌های جدید علمی در حال پدیدار شدن هستند. موضوعاتی که چند دهه پیش تابو بودند، اکنون قابل مطالعه هستند. در عین حال، فناوری روز به روز پیشرفت می‌کند. ما فکر می‌کنیم اگر صبر کنیم می‌بینیم که دانشمندان مکانیسم‌هایی را که در پس ابعاد نامحسوس بدن انسان هستند، درک می‌کنند. ما معتقدیم روزی که دانشمندان بتوانند بدن انرژیایی ما را نقشه‌برداری کنند، مشخص خواهد شد که چرا مکان‌های چاکرا برای یوگی ها بسیار مهم بوده است.


نتایج کلیدی:

• نه تنها یک سیستم چاکرا بلکه چندین سیستم چاکرا وجود دارد.

• چاکراها واقعی نیستند، از این جهت که واقعیتی نامحسوس اما عینی را نشان می‌دهند.

• یوگی‌های باستانی چاکراها را برای برانگیختن فرآیندهای روانی تجسم می‌کردند.

• به نظر می‌رسد که عملکردهای پرانرژی و روانی مربوط به مناطقی است که برخی از چاکراهای مهم در آن قرار دارند.

 


خوشحال می‌شویم با توجه به مطالب گفته شده در این مقاله‌، نظر خود را در مورد چاکراها با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.

برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.

تیم تحقیقاتی و مقاله نویسی سایت رویال مایند

نظر شما درباره این مطلب

برای شرکت در بخش نظرات باید در سایت رویال مایند ثبت نام کنید. ثبت نام در سایت رویال مایند رایگان است و کمتر از ۳۰ ثانیه زمان می برد.

ورود به سایت ثبت نام