زمان مطالعه : 15 دقیقه
چکیده این مطلب : روابط عاطفی و دوستانه، عشق، دوست داشتن و دوست داشته شدن، حس انساندوستی و مهربانی، همه به چاکرا چهارم یا چاکرای قلب برمیگردد این چاکرا مرکز عشق، ارتباط، احساس وحدت و حس انساندوستی است، در این مقاله میخواهیم با چگونگی شکلگیری و چالشهای این چاکرا با استفاده از آموزههای آنودیا جودیث آشنا شویم. پس با ما همراه باشید تا قدرت عشق را درونتان بیدار کنید.
آیا تا به حال عاشق شدن را تجربه کردهاید؟
چرا وقتی حس عشق را تجربه میکنیم، قلبمان به تپش میافتد؟
وقتی به کسی کمکی میکنید و حس خوبی به شما میدهد، این حس از کجا میآید؟
در روابط خود با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنید؟
و مهمترین سوال، آیا عاشقانه خودتان را دوست دارید؟
زمان آن است که دربارهی چاکرای چهارم یا همان چاکرای قلب بیشتر بدانیم. متوجه شویم هدف از این این چاکرا چیست، چه موهبتی به ما میدهد و اگر مسدود شود چه مشکلات بزرگی در روح و جسم ما به وجود می آید.
مطمئناً تا به حال درباره عشق شنیدهاید یا عاشق شدن را تجربه کردهاید، معمولاً حس عجیبی در قلبمان احساس میکنیم و قلبمان به تپش میافتد. یا حس انساندوستی و مهربانی را نیز در قلبمان احساس کردهایم. همهی اینها به چاکرای چهارم که نام دیگر آن چاکرای قلب است، برمیگردد، این چاکرا مرکز عشق، ارتباط، احساس وحدت و حس انساندوستی است. تا آخر این مقاله با ما همراه باشید تا با تمرینهایی ساده اما تأثیرگذار چاکرای چهارم خود را پاکسازی کنیم و قلبمان را باز کنیمو انرژی عظیم آن را بیدار کنیم.
زمین، به ما ثبات و استحکام میدهد، آب به ما حرکت میدهد و زندگی میبخشد (زمین المان چاکرای اول و آب المان چاکرای دوم) و آتش انرژیمان را هدایت میکند و با فعال کردن انرژی در چاکرای سوم، میتوانیم آن انرژی را به قلب برسانیم.
سه چاکرای اول، مرکز و جایگاه قدرت و ایگو ما بودند. ما باید بدانیم که هستیم و چه میکنیم، اما چهار چاکرای بعدی، از محدودهی ایگو خارج میشوند و وقتی از آنها گذر میکنیم به چیزی بزرگتر میرسیم.
چاکرای چهارم یا چاکرای قلب در مرکز سیستم چاکراها قرار دارد و پلی میان سه چاکرای پایین و سه چاکرای بالا است. این چاکرا دقیقاً در وسط سینه قرار دارد. قلب چاکراهای بالایی را که بیشتر جنبه معنوی دارند با چاکراهای پایینی که جنبه مادی و عملی دارند را یکپارچه میکند و نقطه تعادل بین چاکراها است. بنابراین قلب اهمیت بسیاری دارد و وقتی قلب ما صدمه ببیند، از هم میپاشیم. این چاکرا مرکز عشق، ارتباط، احساس وحدت و حس انساندوستی است. توجه کنید که منظور از عشق در اینجا عشق بیقید و شرط است. پس احساس عشق یا محبتی که از سر دلسوزی و تأسف ایجاد شود، ارتباطی با این چاکرا ندارد. در اینجا منظور از عشق، عشقی است که بدون قضاوت و بدون چشمداشت باشد.
• نام چاکرای چهارم: قلب
• مکان چاکرای قلب کجاست: مرکز سینه
• المان چاکرای قلب: هوا
• نام اصلی چاکرای چهارم: «آناهاتا» به معنای «صدمه نخورده، ضربه نخورده، شکست نخورده»
• رنگ چاکرای قلب: سبز
• چالش چاکرای چهارم: احساس غم و اندوه
• موهبت چاگرای چهارم: قلبی نورانی و پر از عشق
• غده چاکرای قلب: غده تیموس
فعالیت کم چاکرای چهارم: اما از آن طرف گاهی اوقات آسیبهای دوران کودکی باعث میشود که چاکرای قلب فعالیت خودش را کم کند. کسانی که در کودکی آسیب دیدند، از روابط اجتناب میکنند، به عشق اعتماد ندارند و منزوی میشوند، ممکن است در روابطشان سرد باشند و تحمل دیگران را نداشته باشند. ممکن است نتوانند به خوبی با دیگران ارتباط برقرار کنند و دریچههای قلبشان را بسته باشند که تمام این موارد یعنی فعالیت کم چاکرای قلب. درواقع انسداد این چاکرا باعث تمایل به انزوا و دوری از جمع میشود. افراد توانایی نوعدوستی و همدردی را ندارند و نسبت به مردم بیتفاوت هستند.
تعادل در چاکرای چهارم: اما زمانی که فعالیت چاکرای قلب متعادل باشد، فرد نسبت به دیگران مهربان و دلسوز ، با دیگران همدل و عاشق خودش است. در این حالت ما قلبمان را باز میکنیم، اما نه به روی همه و خارج از حد تعادل، قلب ما متمرکز است و تعادل دارد. فعالیت این چاکرا باعث از بین رفتن غرور و خودخواهی و بروز همدردی و خیرخواهی میشود. افرادی که این چاکرا در آنها فعال است، انسانهای بسیار مسئولیتپذیری هستند و دیگران و خودشان را بخاطر اشتباهات سرزنش نمیکنند. به خود و دیگران عشق میورزند و به یک وحدت وجودی میرسند.
منظور از احساس وحدت این است که فرد احساس کند در یک جهان بههمپیوسته زندگی میکند و اعمال و رفتارهایش به صورت مستقیم یا غیر مستقیم روی خودش نیز اثر میگذارد. فردی که چنین درکی از دنیا دارد، نمیتواند به دیگران آسیب برساند و در حق آنها بدی کند. هدف چاکرای قلب این است که از خودمان فراتر رویم. پس چاکرای قلب مرکز عشق، اتصال و روابط با دیگران است. این بخش مرکز بخشش، پذیرش و آرامشی است که از تعادل این چاکرا ناشی میشود.
حال که به طور کلی با این چاکرا آشنا شدید، مثل همهی چاکراها در ادامه میخواهیم با زمان و نحوه شکلگیری این چاکرا آشنا شویم.
این چاکرا در برهه زمانی 3 تا 7 سالگی شکل میگیرد. ما در این برهه است که افرادی اجتماعی میشویم و چاکرای قلبمان تکامل مییابد. در این سن یاد میگیریم روی کارهایمان کنترل داشته باشیم و بدون اینکه کسی را اذیت کنیم بفهمانیم اسباببازی میخواهیم. آماده رفتن به پیشدبستانی، مهدکودک یا کلاس اول میشویم و آنقدر بزرگ شدیم که اگر خواهر، برادر یا همسایهای داریم، با آنها بازی کنیم. بنابراین به دنیای روابط اجتماعی پا گذاشتهایم.
هر کودکی از بدو تولد میخواهد که دوست داشته شود. زمانی که با استفاده از ذهن کنترل شرایط را در دست بگیریم، در موقعیتهایی قرار میگیریم که سرشار از عشق هستند. اگر مادرتان وقتی آرام و ساکت هستید، دوستتان دارد، شما آن را میفهمید و برای دریافت عشق به این شیوه ادامه میدهید.
درست در این مرحله است که کودک یاد میگیرد چه کاری انجام دهد، چگونه عمل کند و چه کسی باشد تا از دیگران عشق و محبت دریافت کرده و مورد پذیرش آنها واقع شود. در این مرحله برنامهنویسی ذهن آغاز میشود و کودک این برنامهها را از دنیای بیرون خود میگیرد. به این ترتیب، آنها میآموزند که جنبههایی از خود را که «قابل قبول» تلقی نمیشوند، رد کرده و انکار کنند.
با دریافت بازخورد از اطرافیانمان و فهمیدن چیزهایی که مردم دوست دارند یا ندارند، شروع به پرورش شخصیتمان میکنیم، ما این برنامهریزیها را از اطرافمان میگیریم و صرف نظر از خوب یا بد بودن آنها، برای خودمان یک شخصیت میسازیم که اغلب با اصالت وجودمان در تضاد است. ما یاد میگیریم که آسیبپذیر بودن و یا ندانستن و احساس امنیت نکردن، ممکن است برایمان خوب نباشد. بدین ترتیب با به وجود آمدن این محافظهکاری، خود واقعی ما دفن میشود و از آن جدا میشویم. شخصیت ما برایمان مانند یک ماسک و نقاب خواهد بود که با آن زندگی میکنیم و هیچگاه خودمان و اطرافیان متوجه نمیشویم که چه کسی هستیم؟
شاید در محیط کار یا در خیابان داشتن چنین ماسکی مشکلی نداشته باشد، اما مسلماً نمیخواهیم در روابط صمیمانه هم نقاب بزنیم. میخواهیم روابطمان حول خود حقیقیمان بچرخد و با خود حقیقیمان با دیگران ارتباط بگیریم. اگر در روابط خود حقیقیمان نباشیم، عشق و صمیمیتی که ایجاد میشود، واقعی نیست. به عنوان مثال شاید صمیمیت ما برای ثروت و وجههی اجتماعی باشد نه خود واقعیمان. همهی ما مشتاق هستیم که خود واقعیمان را بشناسیم و دوست داشته شویم.
تأثیر مهم والدین بر عشق به خود و دیگران: بنابراین در برهه زمانی 3 تا 7 سالگی مثل قبل و بعد این برهه، رفتار والدین و اطرافیان مهم است و ما در این برهه است که عشق ورزیدن را یاد میگیریم و این روی رفتار ما در بزرگسالی تأثیر میگذارد. عشق به خودمان از روابط ما خصوصاً روابط ما با والدین شکل میگیرد و درونی میشود. اگر والدینی بسیار انتقادی داشتید، احتمالاً صدای منتقد درونیتان خیلی بلند میشود و این صدا همیشه با شماست. اما اگر والدین شما، با شما به خوبی رفتار کردند و به درستی شما را دوست داشتند، شما آن رابطه را درونی میکنید و میدانید چطور با خودتان و دیگران خوب رفتار کنید. هر طور که والدین با شما رفتار کرده باشند شما نیز با خودتان همانگونه رفتار خواهید کرد.
حال که با نحوه شکلگیری این چاکرا و تأثیر رفتار والدین و اطرافیان بر چاکرای قلب آشنا شدید، در ادامه میخواهیم با چالشها و موانع این چاکرا آشنا شویم.
1. جدایی: مطمئناً در هر مرحلهای از زندگی که باشیم، چه کودکی و چه بزرگسالی، به عشق نیاز داریم. اما اتفاقاتی وجود دارند که میتوانند بر چاکرای قلب تأثیر بگذارند و باعث شوند که باور ما به اینکه میتوانیم قلبمان را به روی همه باز کنیم را کاملاً از دست بدهیم. مواردی مثل طرد شدن، از دست دادن یکی از عزیزان مثل والدین، جدایی از آنهایی که دوستشان داریم، حتی نقل مکان و جدا شدن از دوستان قدیمی یا رفتن به مدرسه جدید.
2. عشق شرطی شده: خیلی از کودکان با عشق مشروط تربیت میشوند، مثل اینکه به کودک بگویند: «به اتاقت برو و وقتی اونی که من میخواستم شدی برگرد» یا «هر وقت مهربون شدی و لبخند زدی برگرد.»، اینگونه به ما یاد میدهند که برای دریافت عشق، رفتارهای خاصی را انجام دهیم و از خود واقعیمان بیشتر جدا میشویم.
3. کودک آزاری: کودکآزاری نمایشی مضحک از عشق والدین است، آنها معمولاً بچههایشان را دوست دارند اما متوجه نیستند که در حق آنها چه جفایی میکنند. این کارها به کودک میفهماند که معنای عشق، مجازات و کنترل کردن است. این کار پیامی نامفهوم از عشق را به کودک میدهد و باعث میشود که کودک به سختی به خودش یا دیگران اعتماد کند. این شرایط ادامه پیدا میکند و وقتی که کودک بزرگ میشود، آن را در روابط خودش انعکاس میدهد. نتیجه تمام اینها، این میشود که افراد به عشق اعتماد نمیکنند، برخی عشق را قضاوت میکنند، بعضی افراد منزوی میشوند و در قلبشان را به روی افراد میبندند. از آسیب دیدن میترسند و حتی ممکن است از کسی درخواست کمک نکنند چون به نظر آنها این کار خودخواهی است.
تمام این موارد ممکن است اتفاق بیفتند و باعث شوند که صمیمیتمان را از دست بدهیم. وقتی خود واقعی و باطنمان را برای کسی آشکار میکنیم، بین ما صمیمیت ایجاد میشود، این کار به آن شخص اجازه میدهد که درون شما را ببیند، با شما ارتباط برقرار کند و شما را بپذیرد.
سوال این است زمانی که به کسانی که دوستشان دارید مانند خانواده یا دوستانتان فکر میکنید، به این خاطر دوستشان دارید که بینقص هستند؟ احتمالاً پاسخ شما «نه» است. شما آنها را دوست دارید چون آسیبپذیر و یک انسان هستند، ایرادات و نقاط ضعف آنها را دیدهاید، آنها را دوست دارید چون یک شخصیت واقعی هستند که شما با آنها در ارتباط هستید. اگر همه کامل بودند، دیگر نیازی به عشق نبود.
همانطور که در بخش قبل مطالعه کردید، نقش والدین در برهه زمانی 3 تا 7 سالگی برای شکلگیری این چاکرا بسیار مهم است، نقش ذهن برای فرد، مثل نقش والدین برای کودک است، بنابراین اگر والدین شما را رها کردند، شما نیز خودتان را رها میکنید و اگر با شما بد یا محترمانه رفتار کردند، شما نیز با خودتان بد یا محترمانه رفتار میکنید.
حال اگر این مرحله خوب پیش نرود و ما مجبور به جبران باشیم، این چاکرا چطور به نظر میرسد؟ هم در افکار و رفتار دچار مشکل میشویم و هم از نظر فیزیکی در بدن نشانه هایی از عدم تعادل و کمبود عشق می بینیم. بیایید هر دو را بررسی کنیم:
سوال مهم 1: این آسیبها و ضربههای روحی در کودکی و انسداد چاکرای قلب، چه تأثیری در ذهن و رفتار ما دارند؟
ممکن است به همه یا تعدادی از موارد زیر دچار شویم:
(البته فراموش نکنید قرار نیست ما قلبمان را به روی همه باز کنیم. ما قلبمان را باز میکنیم اما نه خارج از حد تعادل.)
چالش اصلی این چاکرا وجود اندوه بیش از اندازه در قلب است. وجود اندوه بیش از اندازه قلب ما را به خطر میاندازد. اما اندوه، واکنش طبیعی به از دست دادن فرد مورد علاقه، والدین، تمام شدن رابطه یا آسیب دیدن است. این غم و اندوه، هم برای ارتباط با خودمان است و هم برای ارتباط با از دست رفتهها. برخی افراد میگویند ابراز اندوه غلط است و این موضوع باعث میشود احساسات در قلب ما بمانند. اما غم و اندوه مثل سنگ، سنگین است در صورتی که المان چاکرای قلب، هوا است که بسیار سبک است و باید کاری کنیم تا بار اندوه کم شود و آن را تخلیه کنیم. مانند همهی چالشها وقتی بتوانید به درستی با اندوهتان برخورد کنید، بتوانید خوب گریه کنید تا بر اندوهتان غلبه کرده و رهایش کنید، قلبتان روشن میشود. معمولاً افراد پس از یک گریه طولانی، احساس سبکی میکنند و میتوانند به راحتی عشق بورزند.
بنابراین، این قلب است که ما را یکپارچه میکند و قلب تنها زمانی میتوان باز باشد که فضای کافی داشته باشد، غم و اندوه فضای قلب ما را پر میکند، باید رها شود تا فضای بیشتری برای عشق ایجاد کنیم.
موهبت رها کردن اندوه و سبک شدن قلب این است که دوباره میتوانید عاشق شوید، چون رنج کشیدن را درک کردید و میتوانید برای دیگران دلسوزی کنید. همهی ما رنج میکشیم و ناراحتی داریم، زمانی که آن را با هم در میان میگذاریم، ارتباطی بسیار عمیق بینمان رخ میدهد که صمیمیت نام دارد.
سوال مهم 2: انسداد چاکرای قلب چه مشکلاتی را در بدن به بار میآورد؟
مرکز اصلی این چاکرا قلب است اما علاوه بر قلب، بر روی ریهها، قفسهی سینه، پشت شانهها و دستی که به سمت دیگران دراز میکنیم. با کاهش انرژی این چاکرا قفسهی سینه افتاده میشود. به طوری که بعضی به سختی میتوانند شانههای خود را صاف کنند و به عقب ببرند. از طرفی عدهای نیز همچون افراد نظامی سینهی خود را خیلی سفت و برآمده میکنند
پس با عدم تعادل در این چاکرا علاوه بر غم و اندوه، موارد زیر نیز ممکن است دچار شوید:
به نظرتان وضعیت قلبتان چگونه است؟ تعادل در چاکرای قلب میزان عشق و درک ما را نسبت به خود و دیگران تعیین میکند. پس میتوان گفت حال و احوال روابطمان چیزهای زیادی را در مورد وضعیت این مرکز انرژی آشکار میکند.
اگر چاکرای چهارم متعادل نباشد ما نیازمند عشق و توجه خواهیم بود. حتی اگر بهترین دوست و یار و همراه را داشته باشیم باز هم احساس تنهایی و جدایی خواهیم داشت. این احساس جدایی باعث می شود که فکر کنیم دوست داشتنی نیستیم و هیچکس از حضور و وجود ما خوشحال نیست.
برعکس اگر این چاکرا بیش از حد فعال باشد دچار خودشیفتگی خواهیم شد. فرد خودشیفته هیچگاه نمی تواند رابطهی سالمی را تجربه کند و به خود و دیگران آسیب می رساند.
اما با ایجاد تعادل در چاکرای قلب، نسبت به خودتان و دیگران مهربان و دلسوز میشوید. درک و همدلی شما بیشتر میشود. روابط شما به طرز شگفت آوری پر از مهر و عطوفت و سرشار از عشق خواهد شد. به جای داشتن غرور کاذب به خودتان افتخار میکنید. عزت نفس شما بیشتر میشود و خواهید فهمید که وجودتان ارزشمند است. احساس تنهایی نمیکنید و به وحدت وجودی میرسید. در یک کلام عاشق بودن خود، دیگران و زندگی خواهید شد.
اما یک نکتهی مهم! در روابطتان با دیگران اگر بیش از حد عشق میورزید، اگر بیش از حد نفرت دارید، اگر وابستهاید یا احساس مالکیت دارید مراقب باشید! اینگونه روابط شما آسیب میبیند و چاکرای قلبتان بیش از پیش نامتعادل میشود. پس همین حالا به روابط مهمتان نگاه کنید و وضعیتتان را بررسی کنید. مراقب باشید که اطرافیان و شریک عاطفیتان را از عشق خفه نکنید. همچنین بیاحساس نباشید و عشقتان را به خوبی ابراز کنید. در عشق ورزیدن متعادل باشید.
عشق تنها در روابط با دیگران نیست، بلکه ما در ابتدا باید بتوانیم عاشق خودمان باشیم. توجه به چاکرای چهارم و ازادسازی انرژی آن باعث میشود عشق درونی ما بیدار شود و ما را به سمت تعالی سوق دهد. اگر احساس تنهایی میکنید، اگر خودتان را نادیده میگیرید و ناخودآگاه وجودتان را ارزشمند نمیدانید، به چاکرای قلبتان رجوع کنید و قلبتان را باز کنید؛ غم و اندوهتان را تماشا کنید و اجازه دهید انرژی سنگین آن تخلیه شود تا جای بیشتری برای ورود عشق باز کنید. نور سبز رنگ عشق الهی را وارد قلبتان کنید و روح و جسمتان را به انسجام و تعادل برسانید.
بیایید با تمریناتی که در ادامه تا آخر مقاله آمده، قلیمان را پاک کنیم و قدرت آن را آزاد کنیم. ما برای پاکسازی و آزادسازی انرژی قدرتمند چاکرای چهارم باید برای قلبمان محیطی سالم به وجود بیاوریم. اما چگونه؟
1 . بخشش خود: خودتان را دوست داشته باشید و خودتان را در جاهایی که قضاوت کردید ببخشید. در چه مواردی خودتان را بیشتر قضاوت میکنید، این مورد از کجا شروع شده؟ از چند سالگی؟ چه نیروها و چه اجبارهایی اذیتتان میکرده؟ به عنوان یک کودک 5 ساله، آن زمان چه فشاری روی شما بوده و قرار بوده چه نتیجهای برای شما داشته باشد؟ زمانی که به این موارد پی بردید، بخشیدن آن بعد از خودتان آسان میشود و درون قلبتان برای آن جا باز میشود. متوجه باشید که چه زمانی خودتان و دیگران را قضاوت یا انتقاد میکنید یا به آنها خرده میگیرید، شاید آنها کاری میکنند که شما اجازه انجام آن را نداشتید. قضاوت کردن از درک نکردن ایجاد میشود، هر کسی داستان و مشکلات خودش را دارد و بهترین کاری که میتواند انجام میدهد. بنابراین دیگران را قضاوت نکنید، خودتان را نیز دوست داشته باشید.
2. انجام کاری فقط برای دل خودتان: کاری را انجام دهید که دوستش دارید. همین امروز یک سرگرمی انتخاب کنید که مورد علاقهتان است. طراحی و نقاشی، ساز زدن، پیادهروی در مکان موردعلاقهتان، رفتن به جاهایی که دوست دارید، شنیدن موسیقی یا دیدن فیلمی که به آن علاقه دارید. کاری را انتخاب کنید و برای دل خودتان انجام دهید. انجام این کار به این معنی است که شما به خودتان عشق میورزید.
3. انرژی سنگین اندوه را تخلیه کنید: با گریه کردن، گفتن حرف دلتان به کسی، بخشیدن چیزی به دیگران و یا رها کردن اندوه و بخشش خود. اینگونه تخلیه میشوید و جای بیشتری برای ورود عشق باز میکنید.
4. جملات تاکیدی چاکرای قلب: از جملات تأکیدی استفاده کنید
(یادتان باشد تکرار طوطیوار جملات تأکیدی کمکی به شما نمیکند. بلکه باید آن را احساس کنید و خودتان را در آن حالت جدید تصور کنید و با حالت وجودی جدید زندگی کنید.)
1. دستهایتان را باز کنید و شانههایتان را عقب ببرید. انگار که میخواهید شگفتانگیز بودن چیزی را نشان دهید. به اطراف نگاه کنید، از دیدن هر چیزی بگویید «وای فوقالعاده است» و باز شدن قلبتان را حس کنید. حس کنید که نوری آرامشبخش و لطیف از قلبتان به جهان اطراف وارد میشود.
2. مواقعی که عجله دارید یک لحظه صبر کنید و از اعماق قلبتان یک نفس عمیق بکشید، گوشههای دهانتان را به سمت گوشتان ببرید و لبخند بزنید. اعتماد و اطمینان را به قلبتان بیاورید و آن را با تمام وجودتان حس کنید.
در ادامه تمرینات بیوانرژیک برای تقویت چاکرای چهارم آمده است که بخشی از حرکات یوگا است. در تمرینات میتوانید از تشک، بلوک، کش یوگا و یا کمربند، طناب، پارچه یا حتی حوله تا شده استفاده کنید.
توجه: اگر مشکل و دردی در بدن دارید تمرینات فیزیکی را که در و یدیوی زیر آمده به آرامی انجام دهید و یا با مربی ورزشی خود مشورت کنید.
تمرینات یوگا برای پاکسازی و تقویت چاکرای قلب
ما در جهان داریم به سمت یک تغییر پیش میرویم. همانطور که در مقالهی چاکرای سوم گفته شد ما نیاز به تغییری داریم که از عشق به قدرت به سمت «قدرت عشق» برویم و به جای سلطهگری، قدرت را با هم شریک شویم و عشق، شفقت و برابری را در جهان گسترش دهیم. این تغییر، سرآغاز راه ما برای بلوغ بشریت است.
نیاز داریم به جای تمرکز بر روی اینکه چه چیزی میتوانیم بگیریم، بر روی بخشیدن متمرکز شویم. از خودمحوری و ایگو به محیط و درست کردن ان توجه کنیم. از حرص و طمع و سلطه رد شده و به سرسبزی و تعامل با دیگران رسیم. در یک کلام از تعارض و دشمنی به سمت صلح حرکت کنیم.
پس باید چه چیزی را تمرین کنیم؟
باید تمرین کنید که سخاوتمند باشید و پذیرفتن و شفقت و را یاد بگیرید. مهمترین تمرینی که میتوانید برای تقویت نیروی قلبتان انجام دهید اهمیت دادن است. به هر چیزی که اهمیت دهید و مراقبت کنید، رشد میکند. اگر از گلها و باغتان مراقبت کنید زیبا میشود، اگر از خودتان مراقبت کنید آدمهای بهتری میشویم و جهان به بهترین شکل تغییر میکند.
ما با توجه کردن و فهمیدن نیازها میتوانیم از چیزی مراقبت کنیم. ممکنه بگویید امروزه چیزهای زیادی وجود دارد که نگران آن باشیم و این نگرانی باعث خستگی همهی ما شده، جنگلها اقیانوس و دریا، ابوهوا، مردم، اقتصاد و خیلی چیزهای دیگر. و در اینجا چیزی را باید انتخاب کنید که بیشتر نگران آن هستید. اگر شبها با نگرانی نابودی طبیعت، یا سواستفاده از کوکان و یا فکر تجاوز به افراد بیدار میشوید با به این قضایا توجه کنید و از این حوزه مراقبت کنید. اینگونه خواهید دید که بالهای قلبتان واقعا باز میشوند و در شما نشاط به وجود میآید. پس به خودتان اهمیت دهید:
1. تا 48 ساعت آینده برای دیگران یک کار غیر منتظره انجام دهید. مثل خرید گل، کمک به یک نیازمند بیشتر از مقدار همیشه. در صف خرید پول قهوهی نفر قبل را حساب کنید. در تمام این کارها به حستان توجه کنید.
2. برای خودتان یک هدیه خوب بخرید و خودتان را به شام دعوت کنید. حتی میتوانید گاهی اوقات صبح بدون هیچ دغدغهای اجازه دهید کمی بیشتر بخوابید!
3. برای خود ارزش قائل شوید و مشاوره بگیرید تا اگر از کودکی آسیبی دیدهاید و باعث شده قلب شما بسته شود، آن را درمان کنید. درمانگر به شما کمک می کند آن زخمها را بپذیرید و نیروی عشق قلبتان را دوباره به درونتان بیاورید.
4. مراقبه پاکسازی چاکرای چهارم؛ تنفس نور سبز درخشان:
بسیار خوب. با چاکرای چهارم و موانع و راههای آزادسازی انرژی در آن آشنا شدیم. و دیدیم که انسداد چاکرای قلب چقدر ما را اندوهگین و آسیبپذیر میکند. پس سعی کنید در طول روز تمرینات این مقاله را انجام دهید. هر روز تمرین کنید که متوجه قدرت درونی خود باشید و از آن آگاه شوید.
زمانی که قلب شما از عشق لبریز شود میتوانید آن را به دیگران بدهید. اما در غیر این صورت بدون داشتن عشق به خود نمیتوانید عاشقی کنید. پس ابتدا عشق را در خودتان پرورش دهید.
آخرین باری که به خودتان هدیه دادید کی بوده؟ از آخرین باری که برای خود خود خودتان زمان گذاشتید چقدر میگذرد؟
در بخش نظرات به ما و دوستانتان بگویید که برای دوست داشتن خودتان چه کارهایی انجام داده اید و یا می خواهید انجام دهید؟ حتما کارهایی که باعث می شود خودتان و دیگران را بیشتر دوست داشته باشید برای ما و دوستانتان به اشتراک بگذارید تا چیزهای بیشتری را از یکدیگر یاد بگیریم.
برای ثبت نظر ارزشمند خود، به پایین صفحه مراجعه کنید. 👇👇
آیا تا به حال عاشق شدن را تجربه کردهاید؟
چرا وقتی حس عشق را تجربه میکنیم، قلبمان به تپش میافتد؟
وقتی به کسی کمکی میکنید و حس خوبی به شما میدهد، این حس از کجا میآید؟
در روابط خود با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنید؟
و مهمترین سوال، آیا عاشقانه خودتان را دوست دارید؟
زمان آن است که دربارهی چاکرای چهارم یا همان چاکرای قلب بیشتر بدانیم. متوجه شویم هدف از این این چاکرا چیست، چه موهبتی به ما میدهد و اگر مسدود شود چه مشکلات بزرگی در روح و جسم ما به وجود می آید.
مطمئناً تا به حال درباره عشق شنیدهاید یا عاشق شدن را تجربه کردهاید، معمولاً حس عجیبی در قلبمان احساس میکنیم و قلبمان به تپش میافتد. یا حس انساندوستی و مهربانی را نیز در قلبمان احساس کردهایم. همهی اینها به چاکرای چهارم که نام دیگر آن چاکرای قلب است، برمیگردد، این چاکرا مرکز عشق، ارتباط، احساس وحدت و حس انساندوستی است. تا آخر این مقاله با ما همراه باشید تا با تمرینهایی ساده اما تأثیرگذار چاکرای چهارم خود را پاکسازی کنیم و قلبمان را باز کنیمو انرژی عظیم آن را بیدار کنیم.
زمین، به ما ثبات و استحکام میدهد، آب به ما حرکت میدهد و زندگی میبخشد (زمین المان چاکرای اول و آب المان چاکرای دوم) و آتش انرژیمان را هدایت میکند و با فعال کردن انرژی در چاکرای سوم، میتوانیم آن انرژی را به قلب برسانیم.
سه چاکرای اول، مرکز و جایگاه قدرت و ایگو ما بودند. ما باید بدانیم که هستیم و چه میکنیم، اما چهار چاکرای بعدی، از محدودهی ایگو خارج میشوند و وقتی از آنها گذر میکنیم به چیزی بزرگتر میرسیم.
چاکرای چهارم یا چاکرای قلب در مرکز سیستم چاکراها قرار دارد و پلی میان سه چاکرای پایین و سه چاکرای بالا است. این چاکرا دقیقاً در وسط سینه قرار دارد. قلب چاکراهای بالایی را که بیشتر جنبه معنوی دارند با چاکراهای پایینی که جنبه مادی و عملی دارند را یکپارچه میکند و نقطه تعادل بین چاکراها است. بنابراین قلب اهمیت بسیاری دارد و وقتی قلب ما صدمه ببیند، از هم میپاشیم. این چاکرا مرکز عشق، ارتباط، احساس وحدت و حس انساندوستی است. توجه کنید که منظور از عشق در اینجا عشق بیقید و شرط است. پس احساس عشق یا محبتی که از سر دلسوزی و تأسف ایجاد شود، ارتباطی با این چاکرا ندارد. در اینجا منظور از عشق، عشقی است که بدون قضاوت و بدون چشمداشت باشد.
• نام چاکرای چهارم: قلب
• مکان چاکرای قلب کجاست: مرکز سینه
• المان چاکرای قلب: هوا
• نام اصلی چاکرای چهارم: «آناهاتا» به معنای «صدمه نخورده، ضربه نخورده، شکست نخورده»
• رنگ چاکرای قلب: سبز
• چالش چاکرای چهارم: احساس غم و اندوه
• موهبت چاگرای چهارم: قلبی نورانی و پر از عشق
• غده چاکرای قلب: غده تیموس
فعالیت کم چاکرای چهارم: اما از آن طرف گاهی اوقات آسیبهای دوران کودکی باعث میشود که چاکرای قلب فعالیت خودش را کم کند. کسانی که در کودکی آسیب دیدند، از روابط اجتناب میکنند، به عشق اعتماد ندارند و منزوی میشوند، ممکن است در روابطشان سرد باشند و تحمل دیگران را نداشته باشند. ممکن است نتوانند به خوبی با دیگران ارتباط برقرار کنند و دریچههای قلبشان را بسته باشند که تمام این موارد یعنی فعالیت کم چاکرای قلب. درواقع انسداد این چاکرا باعث تمایل به انزوا و دوری از جمع میشود. افراد توانایی نوعدوستی و همدردی را ندارند و نسبت به مردم بیتفاوت هستند.
تعادل در چاکرای چهارم: اما زمانی که فعالیت چاکرای قلب متعادل باشد، فرد نسبت به دیگران مهربان و دلسوز ، با دیگران همدل و عاشق خودش است. در این حالت ما قلبمان را باز میکنیم، اما نه به روی همه و خارج از حد تعادل، قلب ما متمرکز است و تعادل دارد. فعالیت این چاکرا باعث از بین رفتن غرور و خودخواهی و بروز همدردی و خیرخواهی میشود. افرادی که این چاکرا در آنها فعال است، انسانهای بسیار مسئولیتپذیری هستند و دیگران و خودشان را بخاطر اشتباهات سرزنش نمیکنند. به خود و دیگران عشق میورزند و به یک وحدت وجودی میرسند.
منظور از احساس وحدت این است که فرد احساس کند در یک جهان بههمپیوسته زندگی میکند و اعمال و رفتارهایش به صورت مستقیم یا غیر مستقیم روی خودش نیز اثر میگذارد. فردی که چنین درکی از دنیا دارد، نمیتواند به دیگران آسیب برساند و در حق آنها بدی کند. هدف چاکرای قلب این است که از خودمان فراتر رویم. پس چاکرای قلب مرکز عشق، اتصال و روابط با دیگران است. این بخش مرکز بخشش، پذیرش و آرامشی است که از تعادل این چاکرا ناشی میشود.
حال که به طور کلی با این چاکرا آشنا شدید، مثل همهی چاکراها در ادامه میخواهیم با زمان و نحوه شکلگیری این چاکرا آشنا شویم.
این چاکرا در برهه زمانی 3 تا 7 سالگی شکل میگیرد. ما در این برهه است که افرادی اجتماعی میشویم و چاکرای قلبمان تکامل مییابد. در این سن یاد میگیریم روی کارهایمان کنترل داشته باشیم و بدون اینکه کسی را اذیت کنیم بفهمانیم اسباببازی میخواهیم. آماده رفتن به پیشدبستانی، مهدکودک یا کلاس اول میشویم و آنقدر بزرگ شدیم که اگر خواهر، برادر یا همسایهای داریم، با آنها بازی کنیم. بنابراین به دنیای روابط اجتماعی پا گذاشتهایم.
هر کودکی از بدو تولد میخواهد که دوست داشته شود. زمانی که با استفاده از ذهن کنترل شرایط را در دست بگیریم، در موقعیتهایی قرار میگیریم که سرشار از عشق هستند. اگر مادرتان وقتی آرام و ساکت هستید، دوستتان دارد، شما آن را میفهمید و برای دریافت عشق به این شیوه ادامه میدهید.
درست در این مرحله است که کودک یاد میگیرد چه کاری انجام دهد، چگونه عمل کند و چه کسی باشد تا از دیگران عشق و محبت دریافت کرده و مورد پذیرش آنها واقع شود. در این مرحله برنامهنویسی ذهن آغاز میشود و کودک این برنامهها را از دنیای بیرون خود میگیرد. به این ترتیب، آنها میآموزند که جنبههایی از خود را که «قابل قبول» تلقی نمیشوند، رد کرده و انکار کنند.
با دریافت بازخورد از اطرافیانمان و فهمیدن چیزهایی که مردم دوست دارند یا ندارند، شروع به پرورش شخصیتمان میکنیم، ما این برنامهریزیها را از اطرافمان میگیریم و صرف نظر از خوب یا بد بودن آنها، برای خودمان یک شخصیت میسازیم که اغلب با اصالت وجودمان در تضاد است. ما یاد میگیریم که آسیبپذیر بودن و یا ندانستن و احساس امنیت نکردن، ممکن است برایمان خوب نباشد. بدین ترتیب با به وجود آمدن این محافظهکاری، خود واقعی ما دفن میشود و از آن جدا میشویم. شخصیت ما برایمان مانند یک ماسک و نقاب خواهد بود که با آن زندگی میکنیم و هیچگاه خودمان و اطرافیان متوجه نمیشویم که چه کسی هستیم؟
شاید در محیط کار یا در خیابان داشتن چنین ماسکی مشکلی نداشته باشد، اما مسلماً نمیخواهیم در روابط صمیمانه هم نقاب بزنیم. میخواهیم روابطمان حول خود حقیقیمان بچرخد و با خود حقیقیمان با دیگران ارتباط بگیریم. اگر در روابط خود حقیقیمان نباشیم، عشق و صمیمیتی که ایجاد میشود، واقعی نیست. به عنوان مثال شاید صمیمیت ما برای ثروت و وجههی اجتماعی باشد نه خود واقعیمان. همهی ما مشتاق هستیم که خود واقعیمان را بشناسیم و دوست داشته شویم.
تأثیر مهم والدین بر عشق به خود و دیگران: بنابراین در برهه زمانی 3 تا 7 سالگی مثل قبل و بعد این برهه، رفتار والدین و اطرافیان مهم است و ما در این برهه است که عشق ورزیدن را یاد میگیریم و این روی رفتار ما در بزرگسالی تأثیر میگذارد. عشق به خودمان از روابط ما خصوصاً روابط ما با والدین شکل میگیرد و درونی میشود. اگر والدینی بسیار انتقادی داشتید، احتمالاً صدای منتقد درونیتان خیلی بلند میشود و این صدا همیشه با شماست. اما اگر والدین شما، با شما به خوبی رفتار کردند و به درستی شما را دوست داشتند، شما آن رابطه را درونی میکنید و میدانید چطور با خودتان و دیگران خوب رفتار کنید. هر طور که والدین با شما رفتار کرده باشند شما نیز با خودتان همانگونه رفتار خواهید کرد.
حال که با نحوه شکلگیری این چاکرا و تأثیر رفتار والدین و اطرافیان بر چاکرای قلب آشنا شدید، در ادامه میخواهیم با چالشها و موانع این چاکرا آشنا شویم.
1. جدایی: مطمئناً در هر مرحلهای از زندگی که باشیم، چه کودکی و چه بزرگسالی، به عشق نیاز داریم. اما اتفاقاتی وجود دارند که میتوانند بر چاکرای قلب تأثیر بگذارند و باعث شوند که باور ما به اینکه میتوانیم قلبمان را به روی همه باز کنیم را کاملاً از دست بدهیم. مواردی مثل طرد شدن، از دست دادن یکی از عزیزان مثل والدین، جدایی از آنهایی که دوستشان داریم، حتی نقل مکان و جدا شدن از دوستان قدیمی یا رفتن به مدرسه جدید.
2. عشق شرطی شده: خیلی از کودکان با عشق مشروط تربیت میشوند، مثل اینکه به کودک بگویند: «به اتاقت برو و وقتی اونی که من میخواستم شدی برگرد» یا «هر وقت مهربون شدی و لبخند زدی برگرد.»، اینگونه به ما یاد میدهند که برای دریافت عشق، رفتارهای خاصی را انجام دهیم و از خود واقعیمان بیشتر جدا میشویم.
3. کودک آزاری: کودکآزاری نمایشی مضحک از عشق والدین است، آنها معمولاً بچههایشان را دوست دارند اما متوجه نیستند که در حق آنها چه جفایی میکنند. این کارها به کودک میفهماند که معنای عشق، مجازات و کنترل کردن است. این کار پیامی نامفهوم از عشق را به کودک میدهد و باعث میشود که کودک به سختی به خودش یا دیگران اعتماد کند. این شرایط ادامه پیدا میکند و وقتی که کودک بزرگ میشود، آن را در روابط خودش انعکاس میدهد. نتیجه تمام اینها، این میشود که افراد به عشق اعتماد نمیکنند، برخی عشق را قضاوت میکنند، بعضی افراد منزوی میشوند و در قلبشان را به روی افراد میبندند. از آسیب دیدن میترسند و حتی ممکن است از کسی درخواست کمک نکنند چون به نظر آنها این کار خودخواهی است.
تمام این موارد ممکن است اتفاق بیفتند و باعث شوند که صمیمیتمان را از دست بدهیم. وقتی خود واقعی و باطنمان را برای کسی آشکار میکنیم، بین ما صمیمیت ایجاد میشود، این کار به آن شخص اجازه میدهد که درون شما را ببیند، با شما ارتباط برقرار کند و شما را بپذیرد.
سوال این است زمانی که به کسانی که دوستشان دارید مانند خانواده یا دوستانتان فکر میکنید، به این خاطر دوستشان دارید که بینقص هستند؟ احتمالاً پاسخ شما «نه» است. شما آنها را دوست دارید چون آسیبپذیر و یک انسان هستند، ایرادات و نقاط ضعف آنها را دیدهاید، آنها را دوست دارید چون یک شخصیت واقعی هستند که شما با آنها در ارتباط هستید. اگر همه کامل بودند، دیگر نیازی به عشق نبود.
همانطور که در بخش قبل مطالعه کردید، نقش والدین در برهه زمانی 3 تا 7 سالگی برای شکلگیری این چاکرا بسیار مهم است، نقش ذهن برای فرد، مثل نقش والدین برای کودک است، بنابراین اگر والدین شما را رها کردند، شما نیز خودتان را رها میکنید و اگر با شما بد یا محترمانه رفتار کردند، شما نیز با خودتان بد یا محترمانه رفتار میکنید.
حال اگر این مرحله خوب پیش نرود و ما مجبور به جبران باشیم، این چاکرا چطور به نظر میرسد؟ هم در افکار و رفتار دچار مشکل میشویم و هم از نظر فیزیکی در بدن نشانه هایی از عدم تعادل و کمبود عشق می بینیم. بیایید هر دو را بررسی کنیم:
سوال مهم 1: این آسیبها و ضربههای روحی در کودکی و انسداد چاکرای قلب، چه تأثیری در ذهن و رفتار ما دارند؟
ممکن است به همه یا تعدادی از موارد زیر دچار شویم:
(البته فراموش نکنید قرار نیست ما قلبمان را به روی همه باز کنیم. ما قلبمان را باز میکنیم اما نه خارج از حد تعادل.)
چالش اصلی این چاکرا وجود اندوه بیش از اندازه در قلب است. وجود اندوه بیش از اندازه قلب ما را به خطر میاندازد. اما اندوه، واکنش طبیعی به از دست دادن فرد مورد علاقه، والدین، تمام شدن رابطه یا آسیب دیدن است. این غم و اندوه، هم برای ارتباط با خودمان است و هم برای ارتباط با از دست رفتهها. برخی افراد میگویند ابراز اندوه غلط است و این موضوع باعث میشود احساسات در قلب ما بمانند. اما غم و اندوه مثل سنگ، سنگین است در صورتی که المان چاکرای قلب، هوا است که بسیار سبک است و باید کاری کنیم تا بار اندوه کم شود و آن را تخلیه کنیم. مانند همهی چالشها وقتی بتوانید به درستی با اندوهتان برخورد کنید، بتوانید خوب گریه کنید تا بر اندوهتان غلبه کرده و رهایش کنید، قلبتان روشن میشود. معمولاً افراد پس از یک گریه طولانی، احساس سبکی میکنند و میتوانند به راحتی عشق بورزند.
بنابراین، این قلب است که ما را یکپارچه میکند و قلب تنها زمانی میتوان باز باشد که فضای کافی داشته باشد، غم و اندوه فضای قلب ما را پر میکند، باید رها شود تا فضای بیشتری برای عشق ایجاد کنیم.
موهبت رها کردن اندوه و سبک شدن قلب این است که دوباره میتوانید عاشق شوید، چون رنج کشیدن را درک کردید و میتوانید برای دیگران دلسوزی کنید. همهی ما رنج میکشیم و ناراحتی داریم، زمانی که آن را با هم در میان میگذاریم، ارتباطی بسیار عمیق بینمان رخ میدهد که صمیمیت نام دارد.
سوال مهم 2: انسداد چاکرای قلب چه مشکلاتی را در بدن به بار میآورد؟
مرکز اصلی این چاکرا قلب است اما علاوه بر قلب، بر روی ریهها، قفسهی سینه، پشت شانهها و دستی که به سمت دیگران دراز میکنیم. با کاهش انرژی این چاکرا قفسهی سینه افتاده میشود. به طوری که بعضی به سختی میتوانند شانههای خود را صاف کنند و به عقب ببرند. از طرفی عدهای نیز همچون افراد نظامی سینهی خود را خیلی سفت و برآمده میکنند
پس با عدم تعادل در این چاکرا علاوه بر غم و اندوه، موارد زیر نیز ممکن است دچار شوید:
به نظرتان وضعیت قلبتان چگونه است؟ تعادل در چاکرای قلب میزان عشق و درک ما را نسبت به خود و دیگران تعیین میکند. پس میتوان گفت حال و احوال روابطمان چیزهای زیادی را در مورد وضعیت این مرکز انرژی آشکار میکند.
اگر چاکرای چهارم متعادل نباشد ما نیازمند عشق و توجه خواهیم بود. حتی اگر بهترین دوست و یار و همراه را داشته باشیم باز هم احساس تنهایی و جدایی خواهیم داشت. این احساس جدایی باعث می شود که فکر کنیم دوست داشتنی نیستیم و هیچکس از حضور و وجود ما خوشحال نیست.
برعکس اگر این چاکرا بیش از حد فعال باشد دچار خودشیفتگی خواهیم شد. فرد خودشیفته هیچگاه نمی تواند رابطهی سالمی را تجربه کند و به خود و دیگران آسیب می رساند.
اما با ایجاد تعادل در چاکرای قلب، نسبت به خودتان و دیگران مهربان و دلسوز میشوید. درک و همدلی شما بیشتر میشود. روابط شما به طرز شگفت آوری پر از مهر و عطوفت و سرشار از عشق خواهد شد. به جای داشتن غرور کاذب به خودتان افتخار میکنید. عزت نفس شما بیشتر میشود و خواهید فهمید که وجودتان ارزشمند است. احساس تنهایی نمیکنید و به وحدت وجودی میرسید. در یک کلام عاشق بودن خود، دیگران و زندگی خواهید شد.
اما یک نکتهی مهم! در روابطتان با دیگران اگر بیش از حد عشق میورزید، اگر بیش از حد نفرت دارید، اگر وابستهاید یا احساس مالکیت دارید مراقب باشید! اینگونه روابط شما آسیب میبیند و چاکرای قلبتان بیش از پیش نامتعادل میشود. پس همین حالا به روابط مهمتان نگاه کنید و وضعیتتان را بررسی کنید. مراقب باشید که اطرافیان و شریک عاطفیتان را از عشق خفه نکنید. همچنین بیاحساس نباشید و عشقتان را به خوبی ابراز کنید. در عشق ورزیدن متعادل باشید.
عشق تنها در روابط با دیگران نیست، بلکه ما در ابتدا باید بتوانیم عاشق خودمان باشیم. توجه به چاکرای چهارم و ازادسازی انرژی آن باعث میشود عشق درونی ما بیدار شود و ما را به سمت تعالی سوق دهد. اگر احساس تنهایی میکنید، اگر خودتان را نادیده میگیرید و ناخودآگاه وجودتان را ارزشمند نمیدانید، به چاکرای قلبتان رجوع کنید و قلبتان را باز کنید؛ غم و اندوهتان را تماشا کنید و اجازه دهید انرژی سنگین آن تخلیه شود تا جای بیشتری برای ورود عشق باز کنید. نور سبز رنگ عشق الهی را وارد قلبتان کنید و روح و جسمتان را به انسجام و تعادل برسانید.
بیایید با تمریناتی که در ادامه تا آخر مقاله آمده، قلیمان را پاک کنیم و قدرت آن را آزاد کنیم. ما برای پاکسازی و آزادسازی انرژی قدرتمند چاکرای چهارم باید برای قلبمان محیطی سالم به وجود بیاوریم. اما چگونه؟
1 . بخشش خود: خودتان را دوست داشته باشید و خودتان را در جاهایی که قضاوت کردید ببخشید. در چه مواردی خودتان را بیشتر قضاوت میکنید، این مورد از کجا شروع شده؟ از چند سالگی؟ چه نیروها و چه اجبارهایی اذیتتان میکرده؟ به عنوان یک کودک 5 ساله، آن زمان چه فشاری روی شما بوده و قرار بوده چه نتیجهای برای شما داشته باشد؟ زمانی که به این موارد پی بردید، بخشیدن آن بعد از خودتان آسان میشود و درون قلبتان برای آن جا باز میشود. متوجه باشید که چه زمانی خودتان و دیگران را قضاوت یا انتقاد میکنید یا به آنها خرده میگیرید، شاید آنها کاری میکنند که شما اجازه انجام آن را نداشتید. قضاوت کردن از درک نکردن ایجاد میشود، هر کسی داستان و مشکلات خودش را دارد و بهترین کاری که میتواند انجام میدهد. بنابراین دیگران را قضاوت نکنید، خودتان را نیز دوست داشته باشید.
2. انجام کاری فقط برای دل خودتان: کاری را انجام دهید که دوستش دارید. همین امروز یک سرگرمی انتخاب کنید که مورد علاقهتان است. طراحی و نقاشی، ساز زدن، پیادهروی در مکان موردعلاقهتان، رفتن به جاهایی که دوست دارید، شنیدن موسیقی یا دیدن فیلمی که به آن علاقه دارید. کاری را انتخاب کنید و برای دل خودتان انجام دهید. انجام این کار به این معنی است که شما به خودتان عشق میورزید.
3. انرژی سنگین اندوه را تخلیه کنید: با گریه کردن، گفتن حرف دلتان به کسی، بخشیدن چیزی به دیگران و یا رها کردن اندوه و بخشش خود. اینگونه تخلیه میشوید و جای بیشتری برای ورود عشق باز میکنید.
4. جملات تاکیدی چاکرای قلب: از جملات تأکیدی استفاده کنید
(یادتان باشد تکرار طوطیوار جملات تأکیدی کمکی به شما نمیکند. بلکه باید آن را احساس کنید و خودتان را در آن حالت جدید تصور کنید و با حالت وجودی جدید زندگی کنید.)
1. دستهایتان را باز کنید و شانههایتان را عقب ببرید. انگار که میخواهید شگفتانگیز بودن چیزی را نشان دهید. به اطراف نگاه کنید، از دیدن هر چیزی بگویید «وای فوقالعاده است» و باز شدن قلبتان را حس کنید. حس کنید که نوری آرامشبخش و لطیف از قلبتان به جهان اطراف وارد میشود.
2. مواقعی که عجله دارید یک لحظه صبر کنید و از اعماق قلبتان یک نفس عمیق بکشید، گوشههای دهانتان را به سمت گوشتان ببرید و لبخند بزنید. اعتماد و اطمینان را به قلبتان بیاورید و آن را با تمام وجودتان حس کنید.
در ادامه تمرینات بیوانرژیک برای تقویت چاکرای چهارم آمده است که بخشی از حرکات یوگا است. در تمرینات میتوانید از تشک، بلوک، کش یوگا و یا کمربند، طناب، پارچه یا حتی حوله تا شده استفاده کنید.
توجه: اگر مشکل و دردی در بدن دارید تمرینات فیزیکی را که در و یدیوی زیر آمده به آرامی انجام دهید و یا با مربی ورزشی خود مشورت کنید.
تمرینات یوگا برای پاکسازی و تقویت چاکرای قلب
ما در جهان داریم به سمت یک تغییر پیش میرویم. همانطور که در مقالهی چاکرای سوم گفته شد ما نیاز به تغییری داریم که از عشق به قدرت به سمت «قدرت عشق» برویم و به جای سلطهگری، قدرت را با هم شریک شویم و عشق، شفقت و برابری را در جهان گسترش دهیم. این تغییر، سرآغاز راه ما برای بلوغ بشریت است.
نیاز داریم به جای تمرکز بر روی اینکه چه چیزی میتوانیم بگیریم، بر روی بخشیدن متمرکز شویم. از خودمحوری و ایگو به محیط و درست کردن ان توجه کنیم. از حرص و طمع و سلطه رد شده و به سرسبزی و تعامل با دیگران رسیم. در یک کلام از تعارض و دشمنی به سمت صلح حرکت کنیم.
پس باید چه چیزی را تمرین کنیم؟
باید تمرین کنید که سخاوتمند باشید و پذیرفتن و شفقت و را یاد بگیرید. مهمترین تمرینی که میتوانید برای تقویت نیروی قلبتان انجام دهید اهمیت دادن است. به هر چیزی که اهمیت دهید و مراقبت کنید، رشد میکند. اگر از گلها و باغتان مراقبت کنید زیبا میشود، اگر از خودتان مراقبت کنید آدمهای بهتری میشویم و جهان به بهترین شکل تغییر میکند.
ما با توجه کردن و فهمیدن نیازها میتوانیم از چیزی مراقبت کنیم. ممکنه بگویید امروزه چیزهای زیادی وجود دارد که نگران آن باشیم و این نگرانی باعث خستگی همهی ما شده، جنگلها اقیانوس و دریا، ابوهوا، مردم، اقتصاد و خیلی چیزهای دیگر. و در اینجا چیزی را باید انتخاب کنید که بیشتر نگران آن هستید. اگر شبها با نگرانی نابودی طبیعت، یا سواستفاده از کوکان و یا فکر تجاوز به افراد بیدار میشوید با به این قضایا توجه کنید و از این حوزه مراقبت کنید. اینگونه خواهید دید که بالهای قلبتان واقعا باز میشوند و در شما نشاط به وجود میآید. پس به خودتان اهمیت دهید:
1. تا 48 ساعت آینده برای دیگران یک کار غیر منتظره انجام دهید. مثل خرید گل، کمک به یک نیازمند بیشتر از مقدار همیشه. در صف خرید پول قهوهی نفر قبل را حساب کنید. در تمام این کارها به حستان توجه کنید.
2. برای خودتان یک هدیه خوب بخرید و خودتان را به شام دعوت کنید. حتی میتوانید گاهی اوقات صبح بدون هیچ دغدغهای اجازه دهید کمی بیشتر بخوابید!
3. برای خود ارزش قائل شوید و مشاوره بگیرید تا اگر از کودکی آسیبی دیدهاید و باعث شده قلب شما بسته شود، آن را درمان کنید. درمانگر به شما کمک می کند آن زخمها را بپذیرید و نیروی عشق قلبتان را دوباره به درونتان بیاورید.
4. مراقبه پاکسازی چاکرای چهارم؛ تنفس نور سبز درخشان:
بسیار خوب. با چاکرای چهارم و موانع و راههای آزادسازی انرژی در آن آشنا شدیم. و دیدیم که انسداد چاکرای قلب چقدر ما را اندوهگین و آسیبپذیر میکند. پس سعی کنید در طول روز تمرینات این مقاله را انجام دهید. هر روز تمرین کنید که متوجه قدرت درونی خود باشید و از آن آگاه شوید.
زمانی که قلب شما از عشق لبریز شود میتوانید آن را به دیگران بدهید. اما در غیر این صورت بدون داشتن عشق به خود نمیتوانید عاشقی کنید. پس ابتدا عشق را در خودتان پرورش دهید.
آخرین باری که به خودتان هدیه دادید کی بوده؟ از آخرین باری که برای خود خود خودتان زمان گذاشتید چقدر میگذرد؟
در بخش نظرات به ما و دوستانتان بگویید که برای دوست داشتن خودتان چه کارهایی انجام داده اید و یا می خواهید انجام دهید؟ حتما کارهایی که باعث می شود خودتان و دیگران را بیشتر دوست داشته باشید برای ما و دوستانتان به اشتراک بگذارید تا چیزهای بیشتری را از یکدیگر یاد بگیریم.
برای ثبت نظر ارزشمند خود، به پایین صفحه مراجعه کنید. 👇👇