5 اصل روانشناسی در مورد عشق!

زمان مطالعه :15 دقیقه

چکیده این مطلب : روانشناسان و محققان چندین نظریه‌ی متفاوت از عشق ارائه داده‌اند تا چگونگی شکل‌گیری و همچنین نحوه‌ی دوام آوردن آن را توضیح دهند. عشق یک احساس ساده‌ی انسانی است. اما درک چگونگی و علت رخ دادن آن به این آسانی نیست. در واقع، مدت‌ها بسیاری از افراد ادعا داشتند که عشق آنقدر اساسی، رمزآلود و معنوی بود که علم نمی‌توانست آن را کاملا درک کند. با این وجود خیلی‌ها تلاش کرده‌اند در مورد این احساس خوب بیشتر بدانند. در این مقاله به 5 نظریه‌ی برتر که برای توضیح عشق و دیگر دلبستگی‌های عاطفی ارائه شده‌اند می‌پردازیم.


 

 

5 اصل روانشناسی در مورد عشق!

 

 

  • چرا افراد عاشق می‌شوند؟

  • و چرا بعضی عشق‌ها جاودان می‌شوند و بعضی دیگر گذرا و ناپایدار؟

 

روانشناسان و محققان چندین نظریه‌ی متفاوت از عشق ارائه داده‌اند تا چگونگی شکل‌گیری و همچنین نحوه‌ی دوام آوردن آن را توضیح دهند. عشق یک احساس ساده‌ی انسانی است. اما درک چگونگی و علت رخ دادن آن به این آسانی نیست. در واقع، مدت‌ها بسیاری از افراد ادعا داشتند که عشق آنقدر اساسی، رمزآلود و معنوی بود که علم نمی‌توانست آن را کاملاً درک کند. با این وجود خیلی‌ها تلاش کرده‌اند در مورد این احساس خوب بیشتر بدانند. در اینجا به 5 نظریه‌ی برتر که برای توضیح عشق و دیگر دلبستگی‌های عاطفی ارائه شده‌اند می‌پردازیم.

 

دوست داشتن در مقابل عاشق شدن:

در سال 1970 روانشناسی به نام زیک روبین  توضیحی در تفاوت بین دوست داشتن و عشق ارائه داد. گاهی اوقات ما حس تحسین و قدردانی زیادی برای دیگران قائل هستیم؛ دوست داریم با آن‌ها وقت بگذرانیم و در کنارشان باشیم. به گفته‌ی روبین این "دوست داشتن" است و لزوماً عشق محسوب نمی‌شود.

عشق خیلی عمیق‌تر و پرشورتر است و شامل یک اشتیاق قوی برای تماس و نزدیکی فیزیکی است. افرادی که یکدیگر را "دوست دارند" فقط از همنشینی با هم لذت می‌برند، در حالیکه افرادی که "عاشق هم هستند" به نیازهای طرف مقابل به اندازه‌ی نیازهای خودشان اهمیت می‌دهند. روبین معتقد بود عشق رمانتیک از سه عنصر تشکیل شده است:

  • یک پیوند نزدیک و نیازهای مرتبط با آن

  • تمایل به کمک کردن

  • احساس تمرکز محض و مجذوب‌شدگی

روبین بر اساس این عناصر پرسشنامه‌ای تنظیم کرد تا نظر یک فرد را نسبت به دیگران ارزیابی کند. او دریافت که هرچه از دوست داشتن به سمت عشق می‌رفت، به تصورش از عشق نزدیک‌تر می‌شد. (برای ایجاد روابط عاشقانه‌ی پایدار و موفق، و رسیدن به حالتی از خوشی، وجد، انرژی و سلامتی که از یک عشق عظیم ناشی می‌شود، کتاب "اثر ماه عسل" نوشته‌ی دکتر بروس لیپتون (کلیک کنید)، که توسط مجموعه‌ی رویال مایند ترجمه و تهیه شده است را به شما پیشنهاد می‌کنیم).

 

عشق

 

مدل چرخه‌ی رنگ عشق:

روانشناس جان لی در کتاب خود به نام رنگ‌های عشق که در سال 1973 نوشت، انواع عشق را با چرخه‌ی رنگ مقایسه کرد. لی اظهار کرد همانطور که سه رنگ اصلی داریم، سه نوع اصلی عشق داریم:

  • اِروس: واژه‌ی اروس ریشه در کلمه‌ی یونانی به معنی "شهوت" یا "شهوانی" دارد. لی اظهار کرد این نوع عشق شامل هم اشتیاق فیزیکی است و هم عاطفی. این عشق بیانگر عشق به یک فرد ایده‌آل است.

  • لودوس: لودوس از کلمه‌ی یونانی به معنی "بازی" نشات می‌گیرد. این شکل از عشق از روی بازی و سرگرمی است اما لزوماً جدی نیست. افرادی که این نوع از عشق را نشان می‌دهند، آمادگی تعهد را ندارند و در مقابل صمیمیت بیش از حد محتاطانه عمل می‌کنند. بنابراین این نوع عشق یک نوع بازی است. 

  • استورج: استورج ریشه در واژه‌ی یونانی به معنی "عشق طبیعی" دارد. این شکل از عشق شامل عشق بین اعضای خانواده مثل والدین و فرزندان، خواهر و برادرها و بستگان درجه دو می‌شود. این عشق همچنین می‌تواند به واسطه‌ی دوستی ایجاد شود، که در آن افرادی که دارای علایق و تعهدات مشترک هستند به تدریج به یکدیگر علاقمند می‌شوند. بنابراین عشق را به صورت دوستی نشان می‌دهد. 

 

نوع عشق‌ورزی از نظر لی:

لی بعدها پیشنهاد کرد همانطور که می‌توانیم سه رنگ اصلی را ترکیب کنیم تا رنگ‌های دیگر را خلق کنیم، سه نوع اصلی عشق را هم می‌توانیم ترکیب کنیم تا به انواع ثانویه‌ی عشق برسیم. به این ترتیب، لی در سال 1977 فهرست انواع عشق را به تفصیل شرح داد. سه سبک جدید و ثانویه‌ی عشق عبارت بودند از:

  • مانیا: ترکیب اروس و لودوس که بیانگر عشق وسواس‌گونه است.

  • پراگما: ترکیب لودوس و استورج، که بیانگر عشق واقع‌گرایانه و عملی است.

  • اِگِیپ: ترکیب اروس و استورج، که بیانگر عشق فداکارانه است.


نظریه‌ی مثلث عشق:

در سال 1986 روانشناس رابرت اشترنبرگ  نظریه‌ی مثلث عشق را ارائه داد. طبق این نظریه، عشق سه جزء دارد: 

  • صمیمیت

  • علاقه‌ی شدید

  • مسئولیت

ترکیب‌های مختلف از این اجزاء منجر به انواع مختلف عشق می‌شود. به عنوان مثال، ترکیب صمیمیت و مسئولیت منجر به عشق محبت‌آمیز می‌شود، در حالیکه ترکیب صمیمیت و علاقه‌ی شدید به عشق رمانتیک ختم می‌شود. طبق نظریه‌ی مثلث اشترنبرگ، روابطی که بر پایه‌ی دو جزء یا بیشتر بنا شده باشند پایداری بیشتری نسبت به روابطی دارند که فقط بر پایه‌ی یک جزء بنا شده‌اند. اشترنبرگ از عبارت عشق تمام عیار استفاده می‌کند تا ترکیبی از صمیمیت، علاقه‌ی شدید و مسئولیت را توصیف کند. با اینکه این عشق قوی‌ترین و پایدارترین نوع عشق است، اشترنبرگ اظهار دارد که این نوع عشق کمیاب است.

ما انسان‌‌ها برای تنهایی زندگی کردن ساخته نشده‌‌ایم؛ روابط بخش مهمی از زندگی هر فردی است؛ زیرا هیچ‌‌کس دوست ندارد در سیاره‌‌ای زندگی کند که هیچ آدم دیگری وجود نداشته باشد! با خواندن مقاله "اسرارِ عاشقی" (کلیک کنید)، شما قوانین خلق روابط دلخواه‌تان را یاد می‌‌گیرید و با عملی کردنشان در زندگی، روابطی سرشار از عشق و محبت را تجربه خواهید کرد و از بهشتی که در همین دنیا برای خودتان می‌‌سازید، لذت می‌‌برید.


نظریه‌ی وابستگی عشقی:

در سال 1987، سیندی هازان و فیلیپ شِیور، دو محقق از دانشگاه دِنوِر نظریه‌ای ارائه دادند که در آن عشق رمانتیک یک روند زیستی-اجتماعی است شبیه به وابستگی‌ای که فرزند به والدینش پیدا می‌کند. نظریه‌ی آن‌ها از روی نظریه‌ی وابستگی روانشناس جان بالبی الگوبرداری شده است.

طبق نظریه‌ی وابستگی عشقی هازان و شیور، بخشی از سبک وابستگی افراد از طریق روابطی که آن‌ها در کودکی با والدین‌شان داشته‌اند شکل می‌گیرد. همین سبک اولیه تا بزرگسالی در آن‌ها ادامه می‌یابد و تبدیل به بخشی از روابط رمانتیک‌شان می‌شود.  سه نوع وابستگی بزرگسالی عبارتند از:

  • تشویش‌آمیز/ دمدمی: اینگونه افراد اغلب نگرانند که شریک عاطفیشان عاشق‌شان نباشد. گاهی اوقات آنقدر به شریک عاطفی‌شان نزدیک می‌شوند که او را از خودشان فراری می‌دهند.

  • دوری‌گزین: چنین فردی از نزدیک شدن به افراد احساس راحتی نمی‌کند. همچنین اینگونه افراد به سختی اعتماد می‌کنند.

  • ایمن: همانطور که از نامش بر می‌آید، دلبستگی ایمن یعنی بودن در رابطه‌ی امن. یک فرد امن نگرانی خیلی کمی از ترک شدن و ترس از نزدیک شدن زیاد به دیگری دارد.

بر اساس تحقیق هازان و شیور، دلبستگی امن رایج‌ترین سبک دلبستگی است. بعد از آن دلبستگی دوری‌گزین و بعد وابستگی تشویش‌آمیز/ دمدمی. هازان و شیور همچنین بیان داشتند که تجربیات یک فرد از عشق و دلبستگی روی باورهای او تأثیر می‌گذارد، که این خود نتیجه‌ی روابط او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این یک روند چرخشی است که می‌تواند برای افرادی که سبک دلبستگی ایمن‌تری دارند خوب باشد، اما همچنین می‌تواند برای فردی که در روابط خود دوری‌گزین یا تشویش‌آمیز/ دمدمی است مشکل ایجاد کند.

 

عشق محبت‌آمیز در مقابل عشق پر شور:

در سال 1988 روانشناسی به نام الن هتفیلد  اظهار کرد که دو نوع عشق وجود دارد: عشق محبت‌آمیز و عشق پرشور. هتفیلد اشاره می‌کند که عشق محبت‌آمیز زمانی ایجاد می‌شود که انتظارات فرهنگی، فرد را ترغیب به عاشق شدن کنند؛ در اینجا فرد با باورهای پیش‌فرض خود از عشق ایده‌آل مواجه می‌شود و در حضور طرف مقابل دچار برانگیختگی روانشناختی خیلی زیاد شود.

به گفته‌ی هتفیلد، عشق پر شور زودگذر است و معمولاً بین 6 تا 30 ماه دوام می‌آورد. بهتر این است که عشق پرشور منجر به عشق محبت‌آمیز شود که دوام بیشتری دارد. با اینکه بیشتر افراد خواهان روابطی هستند که ترکیبی از امنیت و ثبات عشق محبت‌آمیز با عشق پر شور باشد، هتفیلد معتقد است که این کم اتفاق می‌افتد.

  • مشخصات عشق محبت‌آمیز: احترام، دلبستگی، محبت و اعتماد دو طرفه است. این نوع عشق معمولا در نتیجه‌ی درک و احترام متقابل به وجود می‌آید.

  • مشخصات عشق پر شور: احساسات شدید، کشش جنسی، اضطراب و علاقه‌ی شدید است. وقتی این احساسات شدید متقابل باشند، فرد مسرور و راضی می‌شود، اما اگر این عشق دو طرفه نباشد منجر به احساس دلسردی و ناامیدی می‌شود.

 

عشق

 

نظر ما چیست؟

نظریه‌های مختلفی در مورد چگونگی شکل‌گیری و پدیدار شدن عشق وجود دارد. هر کدام از این نظریه‌ها به روش خود و با ارائه‌ی چندین توضیح برای شروع، رشد و تغییر روابط عاشقانه به ما کمک می‌کنند این احساس را بشناسیم. مربی روابط، این 5 نکته را به همه‌ی زوج‌ها می‌گوید. عاشق شدن کار آسانی است. اما این که با همدیگر رابطه‌ای را بسازیم که در طی زمان امتحان خود را پس بدهد داستان دیگری است.

نگه داشتن عشق برای بیشتر ما مثل یک راز است. ما به عنوان یک فرد حرفه‌ای در آشنا کردن دو طرف ازدواج با همدیگر و همچنین به عنوان مربی روابط، با زوج‌های زیادی که روی روابط‌شان کار می‌کردند سر و کار داشته‌ایم. آن‌ها عهد کرده بودند که این کار سخت و زمان‌بر را ادامه دهند و علاقمند هستند که مهارت‌های آشنایی، ارتباط و شناخت بهتر را یاد بگیرند.

ما دریافته‌ایم که راه‌های خیلی زیادی برای حمایت و مراقبت از شریک عاطفی وجود دارد. طی سال‌ها، به چند نکته در مورد روابط علاقمند شده‌ایم که نه تنها با زوج‌ها در میان می‌گذاریم، بلکه در زندگی شخصی‌ هم به کار می‌گیریم.  این پنج نکته را به هر زوجی که به دنبال ایجاد پیوندی سالم، قوی و عاشقانه هستند می‌گوییم.


1) فاصله در رابطه خیلی مهم است.

این قانون مهم را در نظر داشته باشید که وقتی کاری را به یک روش انجام می‌دهید، همه‌ی کارها را به همان روش پیش می‌برید. رابطه‌ی شما با خودتان از هر رابطه‌ای مهم‌تر است زیرا نحوه‌ی رفتار شما با خودتان همان رفتاری است که با دیگران، از جمله شریک زندگی‌تان، خواهید داشت.

وقتی خیلی با شریک زندگی‌تان یکی می‌شوید، دیدن او خارج از محدوده‌ی رابطه برای‌تان سخت می‌شود. اگر متوجه شده‌اید که خصلت‌های محبت‌آمیز او اکنون آزار‌دهنده به حساب می‌آیند، شاید نشانه‌ی این باشد که به مقداری فضا نیاز دارید. وقتی بیش از حد با هم وقت می‌گذرانید، باعث می‌شود برای همدیگر عادی شوید و ماهیت شریک عاطفی‌تان را به عنوان یک فرد نادیده بگیرید.

برای برانگیختن دوباره‌ی شور و شوق در رابطه‌تان باید این نکته را به خودتان یادآوری کنید که شریک زندگی‌ شما مایملک طبیعی‌تان نیست بلکه یک تعهد روزانه است که هر دوی شما تصمیم می‌گیرید همواره آن را بپذیرید. با این که این خیلی عالی است که شما دوست داشته باشید در کنار هم باشید، رعایت تعادل عمدی در نزدیک شدن به رابطه زیبایی کتمان‌ناپذیری دارد.

شریک زندگی‌تان را محرم اسرار، بهترین دوست و حامی خود قرار دهید، اما فراموش نکنید که برای دوستی‌ها و علایق شخصی و خاص خودتان در خارج از رابطه نیز وقت بگذارید. عجیب اینکه فضا دادن به یکدیگر شما را به هم نزدیک‌تر می‌کند و باعث می‌شود چیزهای مشترک در رابطه‌ی شما با هم مقدس‌تر و با‌ارزش‌تر به نظر برسند.

فضا دادن در رابطه بین شما و شریک زندگی‌تان چند هدف اساسی دارد: تنظیم و کنترل هیجانات، حفظ فردیت، تجلی اعتماد دو طرفه و جلوگیری از به هم ریختن رابطه در اثر حضور مداوم. در طول مدتی که از هم دور هستید فضایی را ایجاد کنید که بتوانید دوباره احساس کنید قهرمان زندگی‌تان هستید. شما فراتر از نقش‌هایی هستید که در جامعه ایفا می‌کنید، خواه شریک زندگی باشید یا دوست، عضوی از خانواده، و یا همکار. با خودتان همانقدر مهربان رفتار کنید که دوست دارید عزیزان‌تان با شما رفتار کنند.

وقتی در خانه تنها هستید، در حین این که یک غذای راحت درست می‌کنید، آهنگ‌های مورد علاقه‌تان را پخش کنید، یا قبل از غروب کفش‌های اسکیت‌تان را بردارید و بیرون بروید و اسکیت‌سواری کنید. از فعالیت‌ها و علایقی که خوشحال‌تان می‌کنند لذت ببرید. 

ما معتقدیم عشق رمانتیک زیباست، اما عشق اجتماعی، خانوادگی، عشق به خود و عشق افلاطونی هم زیبا هستند. این ارتباطات می‌توانند درست به اندازه‌ی ارتباط با شریک زندگی‌تان احساس رضایت و هیجان به همراه داشته باشند. شما با دادن فضای مورد نیاز به خودتان برای پذیرش ارتباطات چند بُعدی که زندگی شما را غنی می‌کند مجهزتر می‌شوید.

وقتی به تنهایی روی می‌آورید و دیگر شریک زندگی‌تان را همه چیز زندگی‌تان نمی‌بینید، تمام چیزهای شگفت‌انگیزی که در خودتان و همه‌ی افرادی که در زندگی‌تان هستند را به یاد می‌آورید. فضا ایجاد کردن تبدیل به یک نعمت برای شما می‌شود تا بتوانید خود واقعی شریک زندگی‌تان را ببینید و این به شما کمک می‌کند قدر او را خیلی بیشتر بدانید.


2) کنجکاوی رابطه‌ی شما را مهیج‌تر می‌کند.

بهترین قسمت عشق آن لحظاتی است که می‌توانید با خیال راحت خاطرات دوران کودکی، علایق خاص و درونی‌ترین افکارتان را با هم در میان بگذارید. این سطح از آسیب‌پذیری باعث می‌شود شریک زندگی‌تان به تمامیت وجود شما دسترسی پیدا کند. این صراحت و صداقت به هر دوی شما اجازه می‌دهد همدیگر را در طبیعی‌ترین و واقعی‌ترین شکل ممکن تجربه کنید.

با شناخت باورهایی که کارهای شریک زندگی‌تان را شکل می‌دهند، جمع‌هایی که به سمت آن‌ها گرایش دارد و دلایلی که در پس انتخاب‌های او نهفته است، ممکن است فکر کنید همه‌ی زیر و بم او را شناخته‌اید. اما همیشه جنبه‌هایی وجود خواهند داشت که یک راز باقی می‌مانند. انسان هرقدر هم که مسائلش را‌ با دیگری در میان بگذارد، رشد و تکامل یک امر ثابت است که همیشه لایه‌های جدیدی از شخصیت و دیدگاه‌های انسان را آشکار می‌کند.

این معما جزء لاینفک روابط است و بسیار مهم است که کنجکاو باقی بمانیم تا بتوانیم این قلمروهای ناشناخته را با هم کشف کنیم. از این تصور که کاملاً همدیگر را کشف کرده‌اید بیرون بیایید. به جای آن، ناشناخته‌ها را در آغوش بکشید و از آن احساس برای علاقمند ماندن و پذیرفتن شریک زندگی‌تان استفاده کنید. اگر این حس هیجان غیر قابل پیش‌بینی را در درون خود پرورش دهید، برای یکدیگر عادی نمی‌شوید.

ما دریافته‌ایم که بهترین روابط رشد-محور هستند و انعطاف‌پذیری عصبی دارند. انعطاف‌پذیری عصبی یا نوروپلاستیسیته به توانایی مغز برای بازسازی خود با مسیرهای عصبی جدید در پاسخ به تجربیات مختلف اشاره دارد. ایجاد این نوع تفکر در رابطه‌تان به شما یادآوری می‌کند که شما دائما تغییر خواهید کرد و با افراد متفاوتی در یک نفر آشنا خواهید شد. پذیرفتن و در آغوش کشیدن چیزهای غیر منتظره هم شما را آماده‌ی مواجهه با خطرات احتمالی می‌کند و هم سازگاری‌تان را تقویت می‌کند.

زوج‌های سالم کنجکاوی سیری‌ناپذیری در مورد یکدیگر دارند؛ دائماً سؤال می‌پرسند و چیزهای بیشتری در مورد هم یاد می‌گیرند. این طبیعت کنجکاوانه تا جایی ادامه می‌یابد که در اختلافات حالت تدافعی گرفتن جای خود را به درک کردن می‌دهد. کنجکاوی به شما کمک می‌کند عنصر غیرقابل پیش‌بینی بودن را به پویایی رابطه اضافه کنید، و این باعث می‌شود ارتباط دوباره تازه و هیجان‌انگیز شود. کنجکاوی رابطه را پر شور نگه می‌دارد چون می‌تواند باعث شود فعالیت‌ها، دیدگاه‌ها و سرگرمی‌های جدید را کشف کنید. 

در مکالمات روزمره‌تان از چیزهای تازه استفاده کنید، خواه با یادآوری خاطره‌ی اولین کتاب کودکی او که خیلی دوست داشت یا صحبت درباره‌ی آخرین یافته‌های یک پادکست علمی‌ که شما خیلی خوش‌تان آمده است. کنجکاوی تضمین می‌کند که شما و شریک زندگی‌تان در یک فضای درست سرمایه‌گذاری کرده‌اید. با حفظ کردن یک حس حیرت همیشگی، رابطه‌ی شما شکوفا می‌شود و رشد می‌کند و انگیزه و عشقِ بین شما را زنده نگه می‌دارد.


پیشنهاد ما برای شما: دوره‌ی شگفت‌انگیزِ  "جذب‌ کننده‌ی حرفه‌ای" از "گابریل برن استین" (کلیک کنید)، که توسط رویال مایند در اختیار شما قرار گرفته است، به شما کمک می‌کند که به قدرت جذب‌کنندگی حرفه‌ای خودتان وصل شوید. فراوانی، شادی، سلامتی و ثروت را به زندگی‌تان جذب کنید و زندگی مورد نظرتان را خلق کنید. این مجموعه به شما کمک می‌کند که به راحتی مراقبه‌های کتاب جذب‌کننده‌ی حرفه‌ای را انجام دهید.



3) از درگیری نترسید، از دعواهای‌تان درس بگیرید.

در هر رابطه‌ای اختلاف نظر وجود دارد. با وجود اینکه هر دوی‌تان نیت‌تان خوب است و ارزش‌های مشترک دارید، باید به خاطر داشته باشید که هر دوی شما افرادی متمایز با تربیت و دیدگاه‌های خاص خودتان هستید. در مواقعی که خیلی عصبانی هستیم، خیلی راحت احساس می‌کنیم دچار سوء تفاهم و انتقاد می‌شویم و از همدیگر دلخور می‌شویم.

زمان‌هایی که خشمگین می‌شویم، باید پاسخ فیزیولوژیکی ایجاد شده توسط سیستم عصبی را تشخیص دهیم. پاسخ ستیز-گریز-فریز وارد عمل می‌شود که منجر به رفتارهایی همچون فریاد زدن، عقب‌نشینی، ساکت شدن، یا تلاش برای راضی کردن دیگران برای مقابله با استرس می‌شود. 

همچنین ممکن است یکی از این چهار حالت به شما دست بدهد: حالت تدافعی، قهر، انتقاد یا بی‌احترامی. خوب است که نوع درگیری‌تان را از قبل بشناسید چون به شما این امکان را می‌دهد که سرعت‌تان را کم کنید و هوشیارانه‌تر وارد درگیری شوید. یک رابطه‌ی خوب یعنی این که بتوانید با محبت در مورد تفاوت‌ها تبادل نظر و گفتگو کنید و درگیری‌ها را مدیریت کنید. پرداختن به نگرانی‌ها بطور شفاف یک ضرورت است، زیرا نگرانی‌های نگفته می‌توانند موجب ترویج حس عدم اعتبار شوند و در رابطه‌ی شما شکاف ایجاد کنند. هرچه کمتر با هم حرف بزنید، فاصله‌ی عاطفی بیشتر می‌شود تا جایی که شروع می‌کنید احساسات‌تان را به درون‌تان می‌ریزید و به رفتارهای اعتراضی نا‌سالم متوسل می‌شوید.

علاوه بر این، از روی واکنش شریک عاطفی‌تان به درخواست شما برای نیازهای برآورده نشده یا نارضایتی‌های‌تان چیزهای زیادی درباره او می‌فهمید. بنابراین، نیازها، خط قرمزها و انتظارات ناگفته‌تان را بدون هیچ ترسی با او در میان بگذارید. اگر می‌خواهید یک رابطه‌ی متعهدانه‌ی طولانی مدت داشته باشید، با یک عذرخواهی از کنار یک دعوای شدید رد شدن کافی نیست. این که یاد بگیرید به جای واکنش چگونه پاسخ بدهید یک مهارت است. به همین دلیل است که تلاش برای ترمیم و اثبات اینکه می‌خواهید روش ارتباط برقرار کردن‌‌تان را بهبود ببخشید کار بزرگی است.

این یعنی دعوا را تحلیل و پردازش کنید، احساسات‌تان را بیان کنید، سو‌گیری‌های او را تأیید کنید، مسئولیت‌پذیر باشید و قول بدهید دفعه‌ی بعد بیشتر درک کنید. درست است نمی‌توانید این کار را کاملاً انجام دهید ولی همیشه تلاش می‌کنید بهتر عمل کنید و مهم همین است. 

شما با قرار گرفتن در روند ترمیم رابطه، تمرکزتان را به سمت دوست داشتن و احترام به همدیگر هدایت می‌کنید و دیگر نیازی نمی‌بینید در مشاجره‌ها پیروز شوید. اگر درگیری‌های شما حول موضوعات سطحی می‌چرخد، ترمیم رابطه به شما کمک می‌کند با دقت ریشه‌ای واقعی مشکلات را کشف کنید.


پیشنهاد ما برای شما: اگر به دنبال تغییر رفتار و عادت‌‌های‌ خود هستید، "دوره‌ عادت‌های اتمی" اثر "جیمز کلیر" (کلیک کنید)، که در سایت رویال‌مایند در اختیار شما قرار داده شده است، را از دست ندهید. در این دوره‌ی شگفت‌انگیز راه‌های ساده‌ای به شما آموزش داده خواهند شد، تا روتین روزانه‌تان را تغییر داده و به موفقیت بیشتری دست پیدا کنید.


 

4) بدانید که سازگاری واقعی به چه معناست.

معمولاً با زوج‌هایی مواجه می‌شویم که علیرغم داشتن یک پیوند بیرونی قوی، تلاش می‌کنند بطور واقعی به یکدیگر نزدیک شوند. این عدم پیوند درونی اغلب ریشه در فقدان سازگاری بنیادی دارد، یک فقدان پیوند عاطفی که برای دوام یک رابطه ضروری است.

برای اینکه مفهوم سازگاری را عمیقاً درک کنیم، بیایید این کلمه را ریشه‌یابی کنیم. "سازگاری" (compatibility) از کلمه‌ی لاتین compati  به معنی "رنج کشیدن با" نشأت می‌گیرد. در اینجا، من رنج کشیدن را به این معنی می‌دانم که ظرفیت این را داشته باشیم کسی را در بدترین حالتش دوست داشته باشیم و  همچنان او را درست و واضح ببینیم. آن‌ها شیء صیقلی نیستند که تصویر شما را از عشق منعکس کنند، بلکه یک فرد واقعی هستند که ایرادهای خاص خودشان را دارند.

سازگاری واقعی چیزی فراتر از داشتن اهداف مشابه، ارزش‌های مشابه و خانواده‌هایی است که با هم خوب کنار می‌آیند. ممکن است شما این شباهت‌ها را با خیلی از افراد داشته باشید. سازگاری یعنی آگاهانه و با چشمان باز تصمیم بگیریم تشریک مساعی کنیم و در سختی و آسانی کنار هم باشیم. 

این سازگاری حتی در مواقعی که او هیچ چیز برای ارائه دادن به شما ندارد نیز وجود دارد. اما عشق او همه‌چیز است و شما همه چیز را قبول می‌کنید. مشکلات، نقطه‌ ضعف‌ها، فشارها و پستی و بلندی‌های اجتناب‌ناپذیر یک رابطه چون او را خیلی دوست دارید.

اینکه تصمیم بگیرید با شریک زندگی‌تان وارد عشق شوید، نه اینکه فقط عاشق او شوید، یک مسئولیت قدرتمند است که باید مشتاقانه دنبال آن باشید. چنین پیوندی به ندرت پیدا می‌شود و اگر پیدا شود پایه و اساس یک رابطه‌ی واقعی می‌شود. سازگاری با شریک زندگی یعنی تصمیم بگیرید حامی و پشتیبان او باشید و بدانید هزینه‌ی این تصمیم چقدر است. این سطح از عشق بی‌قید و شرط عبارت است از محبت، انعطاف‌پذیری و عشق آمیخته با احترام که می‌تواند در مراحل مختلف تکامل رابطه منعکس شود. شما تصمیم می‌گیرید در بیماری و سلامتی و در خوب و بد یکدیگر را حمایت کنید. سازگاری واقعی احساس امنیت عمیقی است که می‌توانید با آن یک زندگی را بسازید.


5) روابط سالم می‌توانند برانگیزنده باشند.

در دنیای روابط، همه باید نوع دلبستگی‌شان را بشناسند. چه شما خودتان را یک فرد ایمن بدانید، چه مضطرب، گوشه‌گیر، یا ترسوی گوشه‌گیر، نظریه‌ی دلبستگی اطلاعات ارزشمندی برای ایجاد ارتباطات سالم و متعادل ارائه می‌دهد. اما آنچه من واقعاً می‌پسندم سبک دلبستگی ایمن است، که در آن افراد گوشه‌گیر و مضطرب می‌توانند یک دلبستگی ایمن در بزرگسالی پیش ببرند.

دلبستگی ایمن را می‌توانید از طریق رویکردهای مختلف همچون درمان، خودشناسی و عزیزان‌تان، مثلاً شریک زندگی‌تان، به دست بیاورید. این فرآیند به شما قدرت می‌دهد تا حس کامل بودن را در درون خود کشف کنید و تجربیات جدیدی را همراه با دیگران رقم بزنید. 

متأسفانه، سبک‌های دلبستگی ایمن گاهی اوقات می‌توانند باعث سوء تفاهم شوند و دست کم گرفته شوند. داشتن سبک دلبستگی ایمن اغلب با ویژگی‌هایی همچون پاسخگو بودن، در دسترس بودن و قابل‌ پیش‌بینی بودن همراه است. این منجر به این تصور نادرست می‌شود که روابط ایمن فاقد شور و هیجان هستند زیرا معمولاً روابطی که با گوشه‌گیری و اضطراب همراهند هیجان‌انگیز هستند زیرا ناپایداری باعث ایجاد بی‌نظمی در سیستم عصبی می‌شود.

برخلاف تصور عموم، قرار گرفتن در یک رابطه‌ی امن می‌تواند فوق‌العاده تحول‌آفرین باشد. شریک زندگی شما مثل یک کاتالیزور عمل می‌کند که شما را به خودشناسی می‌رساند و لایه هایی از وجودتان را آشکار می‌کند که هنوز نیاز به توجه و رشد دارند.
اگر قبلاً در روابط سمی بوده‌اید، یک رابطه‌ی امن می‌تواند برای‌تان چالش‌برانگیز باشد زیرا باید یاد بگیرید چگونه بجنگید و نیازهای‌تان را بیان کنید.

اما خبر خوب این است که وقتی دارید خصوصیات فردی سالم‌تری در خودتان ایجاد می‌کنید شریک زندگی‌تان می‌تواند فضای امنی باشد. این رابطه به عنوان آینه‌ی قدرتمندی عمل می‌کند که هم نقاط قوت و هم نقاطی که نیاز به بهبود دارند را منعکس می‌کند.

 

سخن پایانی:

داشتن یک رابطه‌ی طولانی مدت یک شبه اتفاق نمی‌افتد. عشق یک احساس فوق‌العاده است، اما نگه داشتن این احساس نیاز به تلاش همه روزه دارد که به مرور زمان با داشتن ابزار مناسب و شریک زندگی مشتاق آسان‌تر می‌شود. همینطور که رابطه‌تان را ارتقاء می‌دهید و آغوش‌تان را تماما به روی آن باز می‌کنید، به صورت فردی رشد می‌کنید و در این فرآیند یکدیگر را عمیق‌تر دوست خواهید داشت.

 


دیدگاه‌ها و نظرات خود را با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.

  • برایمان بنویسید برای شروع، رشد و تغییر روابط عاشقانه چه عوامل دیگری به ما کمک می‌کنند؟

  • چه راه‌های دیگری برای ایجاد روابط پایدار و طولانی مدت به ذهن‌تان می‌رسد؟

برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.

تیم تحقیقاتی و مقاله نویسی سایت رویال مایند


 

 

5 اصل روانشناسی در مورد عشق!

 

 

  • چرا افراد عاشق می‌شوند؟

  • و چرا بعضی عشق‌ها جاودان می‌شوند و بعضی دیگر گذرا و ناپایدار؟

 

روانشناسان و محققان چندین نظریه‌ی متفاوت از عشق ارائه داده‌اند تا چگونگی شکل‌گیری و همچنین نحوه‌ی دوام آوردن آن را توضیح دهند. عشق یک احساس ساده‌ی انسانی است. اما درک چگونگی و علت رخ دادن آن به این آسانی نیست. در واقع، مدت‌ها بسیاری از افراد ادعا داشتند که عشق آنقدر اساسی، رمزآلود و معنوی بود که علم نمی‌توانست آن را کاملاً درک کند. با این وجود خیلی‌ها تلاش کرده‌اند در مورد این احساس خوب بیشتر بدانند. در اینجا به 5 نظریه‌ی برتر که برای توضیح عشق و دیگر دلبستگی‌های عاطفی ارائه شده‌اند می‌پردازیم.

 

دوست داشتن در مقابل عاشق شدن:

در سال 1970 روانشناسی به نام زیک روبین  توضیحی در تفاوت بین دوست داشتن و عشق ارائه داد. گاهی اوقات ما حس تحسین و قدردانی زیادی برای دیگران قائل هستیم؛ دوست داریم با آن‌ها وقت بگذرانیم و در کنارشان باشیم. به گفته‌ی روبین این "دوست داشتن" است و لزوماً عشق محسوب نمی‌شود.

عشق خیلی عمیق‌تر و پرشورتر است و شامل یک اشتیاق قوی برای تماس و نزدیکی فیزیکی است. افرادی که یکدیگر را "دوست دارند" فقط از همنشینی با هم لذت می‌برند، در حالیکه افرادی که "عاشق هم هستند" به نیازهای طرف مقابل به اندازه‌ی نیازهای خودشان اهمیت می‌دهند. روبین معتقد بود عشق رمانتیک از سه عنصر تشکیل شده است:

  • یک پیوند نزدیک و نیازهای مرتبط با آن

  • تمایل به کمک کردن

  • احساس تمرکز محض و مجذوب‌شدگی

روبین بر اساس این عناصر پرسشنامه‌ای تنظیم کرد تا نظر یک فرد را نسبت به دیگران ارزیابی کند. او دریافت که هرچه از دوست داشتن به سمت عشق می‌رفت، به تصورش از عشق نزدیک‌تر می‌شد. (برای ایجاد روابط عاشقانه‌ی پایدار و موفق، و رسیدن به حالتی از خوشی، وجد، انرژی و سلامتی که از یک عشق عظیم ناشی می‌شود، کتاب "اثر ماه عسل" نوشته‌ی دکتر بروس لیپتون (کلیک کنید)، که توسط مجموعه‌ی رویال مایند ترجمه و تهیه شده است را به شما پیشنهاد می‌کنیم).

 

عشق

 

مدل چرخه‌ی رنگ عشق:

روانشناس جان لی در کتاب خود به نام رنگ‌های عشق که در سال 1973 نوشت، انواع عشق را با چرخه‌ی رنگ مقایسه کرد. لی اظهار کرد همانطور که سه رنگ اصلی داریم، سه نوع اصلی عشق داریم:

  • اِروس: واژه‌ی اروس ریشه در کلمه‌ی یونانی به معنی "شهوت" یا "شهوانی" دارد. لی اظهار کرد این نوع عشق شامل هم اشتیاق فیزیکی است و هم عاطفی. این عشق بیانگر عشق به یک فرد ایده‌آل است.

  • لودوس: لودوس از کلمه‌ی یونانی به معنی "بازی" نشات می‌گیرد. این شکل از عشق از روی بازی و سرگرمی است اما لزوماً جدی نیست. افرادی که این نوع از عشق را نشان می‌دهند، آمادگی تعهد را ندارند و در مقابل صمیمیت بیش از حد محتاطانه عمل می‌کنند. بنابراین این نوع عشق یک نوع بازی است. 

  • استورج: استورج ریشه در واژه‌ی یونانی به معنی "عشق طبیعی" دارد. این شکل از عشق شامل عشق بین اعضای خانواده مثل والدین و فرزندان، خواهر و برادرها و بستگان درجه دو می‌شود. این عشق همچنین می‌تواند به واسطه‌ی دوستی ایجاد شود، که در آن افرادی که دارای علایق و تعهدات مشترک هستند به تدریج به یکدیگر علاقمند می‌شوند. بنابراین عشق را به صورت دوستی نشان می‌دهد. 

 

نوع عشق‌ورزی از نظر لی:

لی بعدها پیشنهاد کرد همانطور که می‌توانیم سه رنگ اصلی را ترکیب کنیم تا رنگ‌های دیگر را خلق کنیم، سه نوع اصلی عشق را هم می‌توانیم ترکیب کنیم تا به انواع ثانویه‌ی عشق برسیم. به این ترتیب، لی در سال 1977 فهرست انواع عشق را به تفصیل شرح داد. سه سبک جدید و ثانویه‌ی عشق عبارت بودند از:

  • مانیا: ترکیب اروس و لودوس که بیانگر عشق وسواس‌گونه است.

  • پراگما: ترکیب لودوس و استورج، که بیانگر عشق واقع‌گرایانه و عملی است.

  • اِگِیپ: ترکیب اروس و استورج، که بیانگر عشق فداکارانه است.


نظریه‌ی مثلث عشق:

در سال 1986 روانشناس رابرت اشترنبرگ  نظریه‌ی مثلث عشق را ارائه داد. طبق این نظریه، عشق سه جزء دارد: 

  • صمیمیت

  • علاقه‌ی شدید

  • مسئولیت

ترکیب‌های مختلف از این اجزاء منجر به انواع مختلف عشق می‌شود. به عنوان مثال، ترکیب صمیمیت و مسئولیت منجر به عشق محبت‌آمیز می‌شود، در حالیکه ترکیب صمیمیت و علاقه‌ی شدید به عشق رمانتیک ختم می‌شود. طبق نظریه‌ی مثلث اشترنبرگ، روابطی که بر پایه‌ی دو جزء یا بیشتر بنا شده باشند پایداری بیشتری نسبت به روابطی دارند که فقط بر پایه‌ی یک جزء بنا شده‌اند. اشترنبرگ از عبارت عشق تمام عیار استفاده می‌کند تا ترکیبی از صمیمیت، علاقه‌ی شدید و مسئولیت را توصیف کند. با اینکه این عشق قوی‌ترین و پایدارترین نوع عشق است، اشترنبرگ اظهار دارد که این نوع عشق کمیاب است.

ما انسان‌‌ها برای تنهایی زندگی کردن ساخته نشده‌‌ایم؛ روابط بخش مهمی از زندگی هر فردی است؛ زیرا هیچ‌‌کس دوست ندارد در سیاره‌‌ای زندگی کند که هیچ آدم دیگری وجود نداشته باشد! با خواندن مقاله "اسرارِ عاشقی" (کلیک کنید)، شما قوانین خلق روابط دلخواه‌تان را یاد می‌‌گیرید و با عملی کردنشان در زندگی، روابطی سرشار از عشق و محبت را تجربه خواهید کرد و از بهشتی که در همین دنیا برای خودتان می‌‌سازید، لذت می‌‌برید.


نظریه‌ی وابستگی عشقی:

در سال 1987، سیندی هازان و فیلیپ شِیور، دو محقق از دانشگاه دِنوِر نظریه‌ای ارائه دادند که در آن عشق رمانتیک یک روند زیستی-اجتماعی است شبیه به وابستگی‌ای که فرزند به والدینش پیدا می‌کند. نظریه‌ی آن‌ها از روی نظریه‌ی وابستگی روانشناس جان بالبی الگوبرداری شده است.

طبق نظریه‌ی وابستگی عشقی هازان و شیور، بخشی از سبک وابستگی افراد از طریق روابطی که آن‌ها در کودکی با والدین‌شان داشته‌اند شکل می‌گیرد. همین سبک اولیه تا بزرگسالی در آن‌ها ادامه می‌یابد و تبدیل به بخشی از روابط رمانتیک‌شان می‌شود.  سه نوع وابستگی بزرگسالی عبارتند از:

  • تشویش‌آمیز/ دمدمی: اینگونه افراد اغلب نگرانند که شریک عاطفیشان عاشق‌شان نباشد. گاهی اوقات آنقدر به شریک عاطفی‌شان نزدیک می‌شوند که او را از خودشان فراری می‌دهند.

  • دوری‌گزین: چنین فردی از نزدیک شدن به افراد احساس راحتی نمی‌کند. همچنین اینگونه افراد به سختی اعتماد می‌کنند.

  • ایمن: همانطور که از نامش بر می‌آید، دلبستگی ایمن یعنی بودن در رابطه‌ی امن. یک فرد امن نگرانی خیلی کمی از ترک شدن و ترس از نزدیک شدن زیاد به دیگری دارد.

بر اساس تحقیق هازان و شیور، دلبستگی امن رایج‌ترین سبک دلبستگی است. بعد از آن دلبستگی دوری‌گزین و بعد وابستگی تشویش‌آمیز/ دمدمی. هازان و شیور همچنین بیان داشتند که تجربیات یک فرد از عشق و دلبستگی روی باورهای او تأثیر می‌گذارد، که این خود نتیجه‌ی روابط او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این یک روند چرخشی است که می‌تواند برای افرادی که سبک دلبستگی ایمن‌تری دارند خوب باشد، اما همچنین می‌تواند برای فردی که در روابط خود دوری‌گزین یا تشویش‌آمیز/ دمدمی است مشکل ایجاد کند.

 

عشق محبت‌آمیز در مقابل عشق پر شور:

در سال 1988 روانشناسی به نام الن هتفیلد  اظهار کرد که دو نوع عشق وجود دارد: عشق محبت‌آمیز و عشق پرشور. هتفیلد اشاره می‌کند که عشق محبت‌آمیز زمانی ایجاد می‌شود که انتظارات فرهنگی، فرد را ترغیب به عاشق شدن کنند؛ در اینجا فرد با باورهای پیش‌فرض خود از عشق ایده‌آل مواجه می‌شود و در حضور طرف مقابل دچار برانگیختگی روانشناختی خیلی زیاد شود.

به گفته‌ی هتفیلد، عشق پر شور زودگذر است و معمولاً بین 6 تا 30 ماه دوام می‌آورد. بهتر این است که عشق پرشور منجر به عشق محبت‌آمیز شود که دوام بیشتری دارد. با اینکه بیشتر افراد خواهان روابطی هستند که ترکیبی از امنیت و ثبات عشق محبت‌آمیز با عشق پر شور باشد، هتفیلد معتقد است که این کم اتفاق می‌افتد.

  • مشخصات عشق محبت‌آمیز: احترام، دلبستگی، محبت و اعتماد دو طرفه است. این نوع عشق معمولا در نتیجه‌ی درک و احترام متقابل به وجود می‌آید.

  • مشخصات عشق پر شور: احساسات شدید، کشش جنسی، اضطراب و علاقه‌ی شدید است. وقتی این احساسات شدید متقابل باشند، فرد مسرور و راضی می‌شود، اما اگر این عشق دو طرفه نباشد منجر به احساس دلسردی و ناامیدی می‌شود.

 

عشق

 

نظر ما چیست؟

نظریه‌های مختلفی در مورد چگونگی شکل‌گیری و پدیدار شدن عشق وجود دارد. هر کدام از این نظریه‌ها به روش خود و با ارائه‌ی چندین توضیح برای شروع، رشد و تغییر روابط عاشقانه به ما کمک می‌کنند این احساس را بشناسیم. مربی روابط، این 5 نکته را به همه‌ی زوج‌ها می‌گوید. عاشق شدن کار آسانی است. اما این که با همدیگر رابطه‌ای را بسازیم که در طی زمان امتحان خود را پس بدهد داستان دیگری است.

نگه داشتن عشق برای بیشتر ما مثل یک راز است. ما به عنوان یک فرد حرفه‌ای در آشنا کردن دو طرف ازدواج با همدیگر و همچنین به عنوان مربی روابط، با زوج‌های زیادی که روی روابط‌شان کار می‌کردند سر و کار داشته‌ایم. آن‌ها عهد کرده بودند که این کار سخت و زمان‌بر را ادامه دهند و علاقمند هستند که مهارت‌های آشنایی، ارتباط و شناخت بهتر را یاد بگیرند.

ما دریافته‌ایم که راه‌های خیلی زیادی برای حمایت و مراقبت از شریک عاطفی وجود دارد. طی سال‌ها، به چند نکته در مورد روابط علاقمند شده‌ایم که نه تنها با زوج‌ها در میان می‌گذاریم، بلکه در زندگی شخصی‌ هم به کار می‌گیریم.  این پنج نکته را به هر زوجی که به دنبال ایجاد پیوندی سالم، قوی و عاشقانه هستند می‌گوییم.


1) فاصله در رابطه خیلی مهم است.

این قانون مهم را در نظر داشته باشید که وقتی کاری را به یک روش انجام می‌دهید، همه‌ی کارها را به همان روش پیش می‌برید. رابطه‌ی شما با خودتان از هر رابطه‌ای مهم‌تر است زیرا نحوه‌ی رفتار شما با خودتان همان رفتاری است که با دیگران، از جمله شریک زندگی‌تان، خواهید داشت.

وقتی خیلی با شریک زندگی‌تان یکی می‌شوید، دیدن او خارج از محدوده‌ی رابطه برای‌تان سخت می‌شود. اگر متوجه شده‌اید که خصلت‌های محبت‌آمیز او اکنون آزار‌دهنده به حساب می‌آیند، شاید نشانه‌ی این باشد که به مقداری فضا نیاز دارید. وقتی بیش از حد با هم وقت می‌گذرانید، باعث می‌شود برای همدیگر عادی شوید و ماهیت شریک عاطفی‌تان را به عنوان یک فرد نادیده بگیرید.

برای برانگیختن دوباره‌ی شور و شوق در رابطه‌تان باید این نکته را به خودتان یادآوری کنید که شریک زندگی‌ شما مایملک طبیعی‌تان نیست بلکه یک تعهد روزانه است که هر دوی شما تصمیم می‌گیرید همواره آن را بپذیرید. با این که این خیلی عالی است که شما دوست داشته باشید در کنار هم باشید، رعایت تعادل عمدی در نزدیک شدن به رابطه زیبایی کتمان‌ناپذیری دارد.

شریک زندگی‌تان را محرم اسرار، بهترین دوست و حامی خود قرار دهید، اما فراموش نکنید که برای دوستی‌ها و علایق شخصی و خاص خودتان در خارج از رابطه نیز وقت بگذارید. عجیب اینکه فضا دادن به یکدیگر شما را به هم نزدیک‌تر می‌کند و باعث می‌شود چیزهای مشترک در رابطه‌ی شما با هم مقدس‌تر و با‌ارزش‌تر به نظر برسند.

فضا دادن در رابطه بین شما و شریک زندگی‌تان چند هدف اساسی دارد: تنظیم و کنترل هیجانات، حفظ فردیت، تجلی اعتماد دو طرفه و جلوگیری از به هم ریختن رابطه در اثر حضور مداوم. در طول مدتی که از هم دور هستید فضایی را ایجاد کنید که بتوانید دوباره احساس کنید قهرمان زندگی‌تان هستید. شما فراتر از نقش‌هایی هستید که در جامعه ایفا می‌کنید، خواه شریک زندگی باشید یا دوست، عضوی از خانواده، و یا همکار. با خودتان همانقدر مهربان رفتار کنید که دوست دارید عزیزان‌تان با شما رفتار کنند.

وقتی در خانه تنها هستید، در حین این که یک غذای راحت درست می‌کنید، آهنگ‌های مورد علاقه‌تان را پخش کنید، یا قبل از غروب کفش‌های اسکیت‌تان را بردارید و بیرون بروید و اسکیت‌سواری کنید. از فعالیت‌ها و علایقی که خوشحال‌تان می‌کنند لذت ببرید. 

ما معتقدیم عشق رمانتیک زیباست، اما عشق اجتماعی، خانوادگی، عشق به خود و عشق افلاطونی هم زیبا هستند. این ارتباطات می‌توانند درست به اندازه‌ی ارتباط با شریک زندگی‌تان احساس رضایت و هیجان به همراه داشته باشند. شما با دادن فضای مورد نیاز به خودتان برای پذیرش ارتباطات چند بُعدی که زندگی شما را غنی می‌کند مجهزتر می‌شوید.

وقتی به تنهایی روی می‌آورید و دیگر شریک زندگی‌تان را همه چیز زندگی‌تان نمی‌بینید، تمام چیزهای شگفت‌انگیزی که در خودتان و همه‌ی افرادی که در زندگی‌تان هستند را به یاد می‌آورید. فضا ایجاد کردن تبدیل به یک نعمت برای شما می‌شود تا بتوانید خود واقعی شریک زندگی‌تان را ببینید و این به شما کمک می‌کند قدر او را خیلی بیشتر بدانید.


2) کنجکاوی رابطه‌ی شما را مهیج‌تر می‌کند.

بهترین قسمت عشق آن لحظاتی است که می‌توانید با خیال راحت خاطرات دوران کودکی، علایق خاص و درونی‌ترین افکارتان را با هم در میان بگذارید. این سطح از آسیب‌پذیری باعث می‌شود شریک زندگی‌تان به تمامیت وجود شما دسترسی پیدا کند. این صراحت و صداقت به هر دوی شما اجازه می‌دهد همدیگر را در طبیعی‌ترین و واقعی‌ترین شکل ممکن تجربه کنید.

با شناخت باورهایی که کارهای شریک زندگی‌تان را شکل می‌دهند، جمع‌هایی که به سمت آن‌ها گرایش دارد و دلایلی که در پس انتخاب‌های او نهفته است، ممکن است فکر کنید همه‌ی زیر و بم او را شناخته‌اید. اما همیشه جنبه‌هایی وجود خواهند داشت که یک راز باقی می‌مانند. انسان هرقدر هم که مسائلش را‌ با دیگری در میان بگذارد، رشد و تکامل یک امر ثابت است که همیشه لایه‌های جدیدی از شخصیت و دیدگاه‌های انسان را آشکار می‌کند.

این معما جزء لاینفک روابط است و بسیار مهم است که کنجکاو باقی بمانیم تا بتوانیم این قلمروهای ناشناخته را با هم کشف کنیم. از این تصور که کاملاً همدیگر را کشف کرده‌اید بیرون بیایید. به جای آن، ناشناخته‌ها را در آغوش بکشید و از آن احساس برای علاقمند ماندن و پذیرفتن شریک زندگی‌تان استفاده کنید. اگر این حس هیجان غیر قابل پیش‌بینی را در درون خود پرورش دهید، برای یکدیگر عادی نمی‌شوید.

ما دریافته‌ایم که بهترین روابط رشد-محور هستند و انعطاف‌پذیری عصبی دارند. انعطاف‌پذیری عصبی یا نوروپلاستیسیته به توانایی مغز برای بازسازی خود با مسیرهای عصبی جدید در پاسخ به تجربیات مختلف اشاره دارد. ایجاد این نوع تفکر در رابطه‌تان به شما یادآوری می‌کند که شما دائما تغییر خواهید کرد و با افراد متفاوتی در یک نفر آشنا خواهید شد. پذیرفتن و در آغوش کشیدن چیزهای غیر منتظره هم شما را آماده‌ی مواجهه با خطرات احتمالی می‌کند و هم سازگاری‌تان را تقویت می‌کند.

زوج‌های سالم کنجکاوی سیری‌ناپذیری در مورد یکدیگر دارند؛ دائماً سؤال می‌پرسند و چیزهای بیشتری در مورد هم یاد می‌گیرند. این طبیعت کنجکاوانه تا جایی ادامه می‌یابد که در اختلافات حالت تدافعی گرفتن جای خود را به درک کردن می‌دهد. کنجکاوی به شما کمک می‌کند عنصر غیرقابل پیش‌بینی بودن را به پویایی رابطه اضافه کنید، و این باعث می‌شود ارتباط دوباره تازه و هیجان‌انگیز شود. کنجکاوی رابطه را پر شور نگه می‌دارد چون می‌تواند باعث شود فعالیت‌ها، دیدگاه‌ها و سرگرمی‌های جدید را کشف کنید. 

در مکالمات روزمره‌تان از چیزهای تازه استفاده کنید، خواه با یادآوری خاطره‌ی اولین کتاب کودکی او که خیلی دوست داشت یا صحبت درباره‌ی آخرین یافته‌های یک پادکست علمی‌ که شما خیلی خوش‌تان آمده است. کنجکاوی تضمین می‌کند که شما و شریک زندگی‌تان در یک فضای درست سرمایه‌گذاری کرده‌اید. با حفظ کردن یک حس حیرت همیشگی، رابطه‌ی شما شکوفا می‌شود و رشد می‌کند و انگیزه و عشقِ بین شما را زنده نگه می‌دارد.


پیشنهاد ما برای شما: دوره‌ی شگفت‌انگیزِ  "جذب‌ کننده‌ی حرفه‌ای" از "گابریل برن استین" (کلیک کنید)، که توسط رویال مایند در اختیار شما قرار گرفته است، به شما کمک می‌کند که به قدرت جذب‌کنندگی حرفه‌ای خودتان وصل شوید. فراوانی، شادی، سلامتی و ثروت را به زندگی‌تان جذب کنید و زندگی مورد نظرتان را خلق کنید. این مجموعه به شما کمک می‌کند که به راحتی مراقبه‌های کتاب جذب‌کننده‌ی حرفه‌ای را انجام دهید.



3) از درگیری نترسید، از دعواهای‌تان درس بگیرید.

در هر رابطه‌ای اختلاف نظر وجود دارد. با وجود اینکه هر دوی‌تان نیت‌تان خوب است و ارزش‌های مشترک دارید، باید به خاطر داشته باشید که هر دوی شما افرادی متمایز با تربیت و دیدگاه‌های خاص خودتان هستید. در مواقعی که خیلی عصبانی هستیم، خیلی راحت احساس می‌کنیم دچار سوء تفاهم و انتقاد می‌شویم و از همدیگر دلخور می‌شویم.

زمان‌هایی که خشمگین می‌شویم، باید پاسخ فیزیولوژیکی ایجاد شده توسط سیستم عصبی را تشخیص دهیم. پاسخ ستیز-گریز-فریز وارد عمل می‌شود که منجر به رفتارهایی همچون فریاد زدن، عقب‌نشینی، ساکت شدن، یا تلاش برای راضی کردن دیگران برای مقابله با استرس می‌شود. 

همچنین ممکن است یکی از این چهار حالت به شما دست بدهد: حالت تدافعی، قهر، انتقاد یا بی‌احترامی. خوب است که نوع درگیری‌تان را از قبل بشناسید چون به شما این امکان را می‌دهد که سرعت‌تان را کم کنید و هوشیارانه‌تر وارد درگیری شوید. یک رابطه‌ی خوب یعنی این که بتوانید با محبت در مورد تفاوت‌ها تبادل نظر و گفتگو کنید و درگیری‌ها را مدیریت کنید. پرداختن به نگرانی‌ها بطور شفاف یک ضرورت است، زیرا نگرانی‌های نگفته می‌توانند موجب ترویج حس عدم اعتبار شوند و در رابطه‌ی شما شکاف ایجاد کنند. هرچه کمتر با هم حرف بزنید، فاصله‌ی عاطفی بیشتر می‌شود تا جایی که شروع می‌کنید احساسات‌تان را به درون‌تان می‌ریزید و به رفتارهای اعتراضی نا‌سالم متوسل می‌شوید.

علاوه بر این، از روی واکنش شریک عاطفی‌تان به درخواست شما برای نیازهای برآورده نشده یا نارضایتی‌های‌تان چیزهای زیادی درباره او می‌فهمید. بنابراین، نیازها، خط قرمزها و انتظارات ناگفته‌تان را بدون هیچ ترسی با او در میان بگذارید. اگر می‌خواهید یک رابطه‌ی متعهدانه‌ی طولانی مدت داشته باشید، با یک عذرخواهی از کنار یک دعوای شدید رد شدن کافی نیست. این که یاد بگیرید به جای واکنش چگونه پاسخ بدهید یک مهارت است. به همین دلیل است که تلاش برای ترمیم و اثبات اینکه می‌خواهید روش ارتباط برقرار کردن‌‌تان را بهبود ببخشید کار بزرگی است.

این یعنی دعوا را تحلیل و پردازش کنید، احساسات‌تان را بیان کنید، سو‌گیری‌های او را تأیید کنید، مسئولیت‌پذیر باشید و قول بدهید دفعه‌ی بعد بیشتر درک کنید. درست است نمی‌توانید این کار را کاملاً انجام دهید ولی همیشه تلاش می‌کنید بهتر عمل کنید و مهم همین است. 

شما با قرار گرفتن در روند ترمیم رابطه، تمرکزتان را به سمت دوست داشتن و احترام به همدیگر هدایت می‌کنید و دیگر نیازی نمی‌بینید در مشاجره‌ها پیروز شوید. اگر درگیری‌های شما حول موضوعات سطحی می‌چرخد، ترمیم رابطه به شما کمک می‌کند با دقت ریشه‌ای واقعی مشکلات را کشف کنید.


پیشنهاد ما برای شما: اگر به دنبال تغییر رفتار و عادت‌‌های‌ خود هستید، "دوره‌ عادت‌های اتمی" اثر "جیمز کلیر" (کلیک کنید)، که در سایت رویال‌مایند در اختیار شما قرار داده شده است، را از دست ندهید. در این دوره‌ی شگفت‌انگیز راه‌های ساده‌ای به شما آموزش داده خواهند شد، تا روتین روزانه‌تان را تغییر داده و به موفقیت بیشتری دست پیدا کنید.


 

4) بدانید که سازگاری واقعی به چه معناست.

معمولاً با زوج‌هایی مواجه می‌شویم که علیرغم داشتن یک پیوند بیرونی قوی، تلاش می‌کنند بطور واقعی به یکدیگر نزدیک شوند. این عدم پیوند درونی اغلب ریشه در فقدان سازگاری بنیادی دارد، یک فقدان پیوند عاطفی که برای دوام یک رابطه ضروری است.

برای اینکه مفهوم سازگاری را عمیقاً درک کنیم، بیایید این کلمه را ریشه‌یابی کنیم. "سازگاری" (compatibility) از کلمه‌ی لاتین compati  به معنی "رنج کشیدن با" نشأت می‌گیرد. در اینجا، من رنج کشیدن را به این معنی می‌دانم که ظرفیت این را داشته باشیم کسی را در بدترین حالتش دوست داشته باشیم و  همچنان او را درست و واضح ببینیم. آن‌ها شیء صیقلی نیستند که تصویر شما را از عشق منعکس کنند، بلکه یک فرد واقعی هستند که ایرادهای خاص خودشان را دارند.

سازگاری واقعی چیزی فراتر از داشتن اهداف مشابه، ارزش‌های مشابه و خانواده‌هایی است که با هم خوب کنار می‌آیند. ممکن است شما این شباهت‌ها را با خیلی از افراد داشته باشید. سازگاری یعنی آگاهانه و با چشمان باز تصمیم بگیریم تشریک مساعی کنیم و در سختی و آسانی کنار هم باشیم. 

این سازگاری حتی در مواقعی که او هیچ چیز برای ارائه دادن به شما ندارد نیز وجود دارد. اما عشق او همه‌چیز است و شما همه چیز را قبول می‌کنید. مشکلات، نقطه‌ ضعف‌ها، فشارها و پستی و بلندی‌های اجتناب‌ناپذیر یک رابطه چون او را خیلی دوست دارید.

اینکه تصمیم بگیرید با شریک زندگی‌تان وارد عشق شوید، نه اینکه فقط عاشق او شوید، یک مسئولیت قدرتمند است که باید مشتاقانه دنبال آن باشید. چنین پیوندی به ندرت پیدا می‌شود و اگر پیدا شود پایه و اساس یک رابطه‌ی واقعی می‌شود. سازگاری با شریک زندگی یعنی تصمیم بگیرید حامی و پشتیبان او باشید و بدانید هزینه‌ی این تصمیم چقدر است. این سطح از عشق بی‌قید و شرط عبارت است از محبت، انعطاف‌پذیری و عشق آمیخته با احترام که می‌تواند در مراحل مختلف تکامل رابطه منعکس شود. شما تصمیم می‌گیرید در بیماری و سلامتی و در خوب و بد یکدیگر را حمایت کنید. سازگاری واقعی احساس امنیت عمیقی است که می‌توانید با آن یک زندگی را بسازید.


5) روابط سالم می‌توانند برانگیزنده باشند.

در دنیای روابط، همه باید نوع دلبستگی‌شان را بشناسند. چه شما خودتان را یک فرد ایمن بدانید، چه مضطرب، گوشه‌گیر، یا ترسوی گوشه‌گیر، نظریه‌ی دلبستگی اطلاعات ارزشمندی برای ایجاد ارتباطات سالم و متعادل ارائه می‌دهد. اما آنچه من واقعاً می‌پسندم سبک دلبستگی ایمن است، که در آن افراد گوشه‌گیر و مضطرب می‌توانند یک دلبستگی ایمن در بزرگسالی پیش ببرند.

دلبستگی ایمن را می‌توانید از طریق رویکردهای مختلف همچون درمان، خودشناسی و عزیزان‌تان، مثلاً شریک زندگی‌تان، به دست بیاورید. این فرآیند به شما قدرت می‌دهد تا حس کامل بودن را در درون خود کشف کنید و تجربیات جدیدی را همراه با دیگران رقم بزنید. 

متأسفانه، سبک‌های دلبستگی ایمن گاهی اوقات می‌توانند باعث سوء تفاهم شوند و دست کم گرفته شوند. داشتن سبک دلبستگی ایمن اغلب با ویژگی‌هایی همچون پاسخگو بودن، در دسترس بودن و قابل‌ پیش‌بینی بودن همراه است. این منجر به این تصور نادرست می‌شود که روابط ایمن فاقد شور و هیجان هستند زیرا معمولاً روابطی که با گوشه‌گیری و اضطراب همراهند هیجان‌انگیز هستند زیرا ناپایداری باعث ایجاد بی‌نظمی در سیستم عصبی می‌شود.

برخلاف تصور عموم، قرار گرفتن در یک رابطه‌ی امن می‌تواند فوق‌العاده تحول‌آفرین باشد. شریک زندگی شما مثل یک کاتالیزور عمل می‌کند که شما را به خودشناسی می‌رساند و لایه هایی از وجودتان را آشکار می‌کند که هنوز نیاز به توجه و رشد دارند.
اگر قبلاً در روابط سمی بوده‌اید، یک رابطه‌ی امن می‌تواند برای‌تان چالش‌برانگیز باشد زیرا باید یاد بگیرید چگونه بجنگید و نیازهای‌تان را بیان کنید.

اما خبر خوب این است که وقتی دارید خصوصیات فردی سالم‌تری در خودتان ایجاد می‌کنید شریک زندگی‌تان می‌تواند فضای امنی باشد. این رابطه به عنوان آینه‌ی قدرتمندی عمل می‌کند که هم نقاط قوت و هم نقاطی که نیاز به بهبود دارند را منعکس می‌کند.

 

سخن پایانی:

داشتن یک رابطه‌ی طولانی مدت یک شبه اتفاق نمی‌افتد. عشق یک احساس فوق‌العاده است، اما نگه داشتن این احساس نیاز به تلاش همه روزه دارد که به مرور زمان با داشتن ابزار مناسب و شریک زندگی مشتاق آسان‌تر می‌شود. همینطور که رابطه‌تان را ارتقاء می‌دهید و آغوش‌تان را تماما به روی آن باز می‌کنید، به صورت فردی رشد می‌کنید و در این فرآیند یکدیگر را عمیق‌تر دوست خواهید داشت.

 


دیدگاه‌ها و نظرات خود را با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.

  • برایمان بنویسید برای شروع، رشد و تغییر روابط عاشقانه چه عوامل دیگری به ما کمک می‌کنند؟

  • چه راه‌های دیگری برای ایجاد روابط پایدار و طولانی مدت به ذهن‌تان می‌رسد؟

برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.

تیم تحقیقاتی و مقاله نویسی سایت رویال مایند

نظر شما درباره این مطلب

برای شرکت در بخش نظرات باید در سایت رویال مایند ثبت نام کنید. ثبت نام در سایت رویال مایند رایگان است و کمتر از ۳۰ ثانیه زمان می برد.

ورود به سایت ثبت نام