زمان مطالعه :8 دقیقه
چکیده این مطلب : ما انسانها برای تنهایی زندگی کردن ساخته نشدهایم؛ روابط بخش مهمی از زندگی هر فردی است؛ زیرا هیچکس دوست ندارد در سیارهای زندگی کند که هیچ آدم دیگری وجود نداشته باشد! برای همهی ما مهم است که در روابطمان عشق و آرامش را تجربه کنیم. باید بدانید که تنهایی «تقدیر» شما نیست و شما «محکوم» به این نیستید که به یک سری روابط ناموفق رضایت بدهید. با خواندن این مقاله شما قوانین خلق روابط دلخواهتان را یاد میگیرید و با عملی کردنشان در زندگی، روابطی سرشار از عشق و محبت را تجربه خواهید کرد و از بهشتی که در همین دنیا برای خودتان میسازید، لذت میبرید.
"اسرار عاشقی"
ما انسانها برای تنهایی زندگی کردن ساخته نشدهایم؛ روابط بخش مهمی از زندگی هر فردی است؛ زیرا هیچکس دوست ندارد در سیارهای زندگی کند که هیچ آدم دیگری وجود نداشته باشد! برای همهی ما مهم است که در روابطمان عشق و آرامش را تجربه کنیم. باید بدانید که تنهایی «تقدیر» شما نیست و شما «محکوم» به این نیستید که به یک سری روابط ناموفق رضایت بدهید. باید پیببرید که:
تکتک روابط ناموفق زندگیتان را خودتان به وجود آوردهاید و خودتان هم میتوانید روابط رویایی دلخواهتان را خلق کنید.
گاهی افرادی را میبینید که در روابطی عالی به سر میبرند و هر طور که فکر کنید، نمیتوانید درک کنید کدام ویژگی این فرد چنین رابطهای را جذب نموده است زیرا در نگاه شما آن فرد نه تحصیلات خاصی دارد، نه زیبایی منحصر به فردی، نه خانوادهی خاصی و نه مهارت خارقالعادهای، اما با این که شما از هر لحاظ از او برتر هستید ولی روابط شما به خوبی و زیبایی روابط او نیست! چون علت اصلی در برقراری رابطهی عاشقانه را متوجه نمیشوید، هر چه تلاش میکنید با جنس مخالف وارد رابطهی عاطفی شوید؛ نمیتوانید و آنقدر از لحاظ عاطفی دچار آسیب میشوید که قسم میخورید دیگر ازدواج نکنید!
اگر روابطتان تاکنون به کلی فاجعهآمیز بودهاند و یا هنوز در روابطی قرار دارید که آزارتان میدهد، خبر خوبی برایتان دارم. با خواندن این مقاله قوانین خلق روابط دلخواهتان را یاد میگیرید و با عملی کردنشان در زندگی، روابطی سرشار از عشق و محبت را تجربه خواهید کرد و از بهشتی که در همین دنیا برای خودتان میسازید، لذت میبرید.
باورها عامل اصلی هستند:
همیشه افرادی وارد رابطهات میشوند که دقیقاً هماهنگ با باورهایی است که دربارهی روابط ساختهای:
برای جهان تفاوتی ندارد که شما چه باوری دارید، در هر صورت آن را وارد تجربهی زندگیتان خواهد کرد. این همان جایی است که افراد زیادی درگیرند و تصور میکنند برای تغییر تجربهشان از روابط باید طرف مقابلشان را تغییر دهند و نمیتوانند درک کنند که رفتار دیگران با او دقیقاً مطابق با باورهایی است که دربارهی آن روابط دارند. به همین دلیل شما الگوی مشابهی در روابط مشاهده میکنید.
بدین صورت که با شخصی وارد رابطه میشوید و بعد از مدتی، اختلافات و درگیریها شروع میشوند؛ سعی میکنید که با کنترل کردن و تغییر طرف مقابل به رابطه سروسامان دهید اما مانند باتلاقی است که هر چه دست و پا میزنید بیشتر در آن فرو میروید. آنقدر به تلاش بیهودهتان ادامه میدهید که دیگر توانی برایتان نمیماند و رابطه را قطع میکنید. بعد از گذشت مدتی با فرد دیگری وارد رابطه میشوید که گرچه دارای اسم و ظاهر متفاوتی است اما جنس رابطه همان جنس رابطهی قبلی شماست! همین روند سالها ادامه دارد! علتش هم ساده است:
چون باورهای شما ثابت هستند پس همواره یک نوع جنس خاص از روابط را تجربه خواهید کرد.
اگر اطمینان حاصل کنید که چیزهایی که می خواهید وارد زندگی تان کنید بازتاب باورهای شما هستند؛ میتوانید تصویر ذهنی مورد نظرتان را در مورد رابطهی عاشقانهای که دوست دارید تجربه کنید به وجود بیاورید. پس قدم اول این است که دیگر نگوئید “من همیشه گیر کسی میافتم که از تعهد میترسد” یا “من همیشه با فردی وارد رابطه میشوم که من را تنها میگذارد”.
باورهایتان را تغییر دهید تا روابطتان تغییر کنند:
از آنجا که رفتار شما تحت کنترل ذهن ناخودآگاهتان است باید این را بدانید که هیچکدام از برنامههایی که شما پیش از شش سالگی دریافت کردهاید از آرزوها، تمایلات و آرمانهای شما نشات نگرفته است. بلکه در مشاهدهی والدین و اجتماع ایجاد شده است و اگر والدینتان رابطهی عاطفی نامناسب و مشکلداری داشتهاند، رفتارشان در ضمیر ناخودآگاه شما برنامهریزی شده است و به همین دلیل به هر دری که میزنید نمیتوانید رابطهی عاطفی توأم با عشق را تجربه کنید!
ما در جهانی زندگی میکنیم که فارغ از هرگونه قضاوتی در مورد میزان تحصیلات، رنگ چشم، قد، زیبایی، وضعیت خانواده، توانایی یا مهارتهایمان و... فقط و تنها فقط به باورهای ما پاسخ میدهد. حتماً شما هم میشناسید افرادی را که برای ایجاد رابطهای مناسب به جای تغییر باورهایشان دست به دامن راهکارهایی مثل جراحی زیبایی، پوشیدن لباسهای گران قیمت، خریدن خودرویی خاصتر و غیره شدهاند. اما هیچوقت این راهکارها جواب نمیدهد و اگر هم نتیجهای در پی داشته باشد بسیار موقتی و کوتاه مدت است زیرا تا زمانی که درون شما تغییر نکند٬ شرایط زندگیتان تغییر نخواهد کرد.
”مولانا“ به خوبی این مسئله را درک کرده بود جایی که گفته است: “دیروز زیرک بودم، میخواستم دنیا را تغییر دهم اما امروز عاقلم و خودم را تغییر میدهم.”
وابستگی متقابل:
مشاهدهی طبیعت همواره درسهای ارزشمندی برایمان داشته است. این بار دکتر "بروس لیپتون" در کتاب "ماه عسل" به شکل زیبایی از رفتار اتمها الگو گرفته است و به ما نشان میدهد که تفاوت بین عشق و وابستگی را متوجه شویم و چگونه یک رابطهی عاشقانه را خلق کنیم.
اتمها همواره در حال چرخیدن به دور خود هستند اما در صورتی که لایهی الکترونی آخرشان کامل نباشد، غیرمتعادلاند و به اصطلاح "کارشون میلنگه“! مثلاً سدیم یک الکترون اضافی دارد و کلر یک الکترون کم دارد. قطعاً شما هم موافقید که این دو زوجی ایدهآل برای ازدواج هستند! چون با ترکیب شدن سدیم الکترون اضافیاش را میدهد و کلر هم آن یک الکترونی که کم دارد را میگیرد و هر دو به تعادل میرسند.
در این نوع ازدواجها هر یک از اتمها برای رسیدن به آرامش و هماهنگی به اتم دیگری وابسته است و به آن «نیاز» دارد. واژهی کلیدی هنگام توصیف این روابط، نیاز است. رابطهای بر مبنای رفع نیازهای متقابل شکل میگیرد. این را به خاطر بسپارید که "گازهای نجیب" چون لایهی الکترونی آخرشان کامل است، به صورت طبیعی در تعادل هستند و میلی برای ازدواج با دیگر اتمها ندارند.
تقریباً همهی ما به خاطر اقدامات خانوادگی و فرهنگی تا حدودی از نظر روانی «نامتعادل» هستیم. به خاطر این عدم تعادل ما تمایل داریم همان کاری را انجام دهیم که اتمها انجام میدهند یعنی برای خودمان زوجی پیدا کنیم که اون نیز نامتعادل باشد! یعنی بهصورت ناخودآگاه دنبال رابطهای میگردید که پایه و اساس آن وابستگی متقابل باشد. زیرا اگر زوجین نقایص هم را کامل کنند، میتوانند در «هماهنگی» کامل زندگی کنند.
ذهن خودآگاه شما سعی میکند با افرادی وارد رابطه شود که آرزوها و تمایلات شما محقق شوند. اما ذهن ناخودآگاه دنبال افرادی است که خصوصیات آنها مکمل نقایص شخصی پنهانتان باشد. وقتی به صورت ناخودآگاه بر اساس وابستگی متقابل وارد رابطه میشوید، در باتلاق فرو خواهید رفت. چون به جای زندگی با فرد فوقالعادهای که ذهن خودآگاهتان مد نظر دارد، دارید با انسان نامتعادلی زندگی میکنید که ذهن ناخودآگاهتان او را به سمت شما جذب کرده است. هر روز رابطهتان رو به وخامت میگذارد و شریک کابوسهایتان میخواهد از شما دور شود اما شما همچنان از او دست برنمیدارید! با گریه و زاری از او خواهش میکنید که «من رو تنها نذار!». این فرد شما را آزار میدهد اما شما نمیخواهید از او دست بردارید چون بالاخره به زندگیتان تعادل میبخشد البته تعادلی که چندان هم جالب نیست. این تعریف وابستگی متقابل است.
گازی نجیب باشید:
زمانی که برنامههای منفی ناخودآگاهتان را بازنویسی کنید، به آرامش درونی میرسید و برای احساس کامل بودن به کسی نیاز ندارید. اگر ذهن خودآگاه و ناخودآگاهتان را همسو کنید، شما دیگر مانند آن اتم سدیمی نیستید که در به در دنبال اتم کلر میگردد! بلکه به گاز نجیبی تبدیل میشوید که از تعادل کاملی برخوردار است و برای دستیابی به تعادل، به عنصر دیگری «نیاز» ندارد. اگر برای کسی که مانند گازهای نجیب به تعادل رسیده است فرصتی پیش بیاید تا وارد یک رابطهی ناکارآمد شود از این فرصت صرف نظر خواهد کرد. این فرد تک و تنها میچرخد و راضی و شاد هم هست.
حتماً تاکنون این سوال برایتان پیش آمده که اگر گازهای نجیب دوست دارند به تنهایی بچرخند و در تعادل کامل هستند پس در زمینهی روابط عاشقانه چگونه عمل میکنند؟
گاز نجیب با جذب انرژی٬ سطح انرژیاش بالاتر میرود و در نتیجه با سرعت بالاتری به ارتعاش درمیآید؛ حالت عادی این اتمها تغییرات زیادی میکند و گاز نجیب «برانگیخته» میشود و در این حالت تمایل دارد هیجانش را با همگروهیهایش به اشتراک بگذارد!
برای درک بیشتر باید یکی از ویژگیهای گازهای نجیب را بررسی کنیم و آن توانایی تشکیل اگزایمر است. اگزایمر مخفف «excited dimer» به معنای «دیمر برانگیخته» است. اگزایمر نوعی پیوند خاص است که بین اتمهایی ایجاد میشود که در حالت عادی با هم پیوند برقرار نمیکنند. وقتی یک فوتون نور به اتم گازهای نجیب اصابت میکند، حالت «عادی» این اتمها دستخوش تغییرات زیادی میشود. اتم گاز نجیب انرژی فوتون را جذب میکند و سطح انرژیاش بالا میرود؛ در نتیجه با سرعت بالاتری به ارتعاش در میآید. به بیان ساده، اتم گاز نجیب «برانگیخته» میشود. اتمهای گروه گازهای نجیب در حالت برانگیخته تمایل دارند با اتمهای همگروه خود پیوند برقرار کنند و هیجانشان را با آنها به اشتراک بگذارند! اتمهای برانگیختهی گازهای نجیب میتوانند دیمرهای برانگیخته (اگزایمر) تشکیل دهند. اگزایمرها از نظر شیمیایی با این نمادها نمایش داده میشوند: Ar2، Kr2، Xe2، He2، Ne2 و Rn2.
درواقع برخلاف مواد شیمیایی عادی که بر اساس وابستگی متقابل و برای رسیدن به تعادل و پایداری تشکیل میشوند، اتمهای پرانرژی گازهای نجیب مانند افرادی هستند که به منبع عشق تبدیل شدهاند و آمادگی عشق بیقید و شرط را دارند و میخواهند در دنیای مهربانی و مشارکت قدم بگذارند.
با اصلاح برنامههای نامتعادل ضمیر ناخودآگاهتان به فردی برانگیخته تبدیل خواهید شد که از تنهاییتان لذت برده و با شور و شوق زندگی میکنید و در زمان مناسب با فردی وارد رابطه خواهید شد که او هم با خودش در تعادل است و منبع عشق است و دوست دارد که عشق بورزد و در کنار هم به عشقی بزرگ دست خواهید یافت. رابطهی شما دیگر بر اساس وابستگی متقابل شکل نگرفته است که در آن شدیداً به یک نفر دیگر نیاز داشته باشی تا خلاهایت را پُر کند، بلکه هر کدام از شما به خودی خود در تعادل هستید و برای تحقق بخشیدن به آرمانهایی بزرگتر در کنار هم قرار گرفتهاید و بهشت را در همین دنیا تجربه خواهید کرد.
چک لیست روزانهتان را از یاد نبرید:
۱- مرور ذهن خودآگاه: در دفترتان تمام آنچه که در رابطهتان میخواهید تجربه کنید را با تمام جزئیات بنویسید.
۲- مرور ذهن ناخودآگاه: باورهایتان را شناسایی کنید و اصلاح کنید.
۳- از مراقبه، عبارات تاکیدی، شکرگزاری و تجسم برای برنامهریزی مجدد ناخودآگاهتان کمک بگیرید.
4- ابتدا زندگیتان و باورهایتان را تغییر دهید تا بتوانید یک گاز نجیبِ برانگیخته را به سمت خودتان جذب کنید.
نظر شما در مورد ایده های مطرح شده در این مقاله چیست؟ آیا قبول دارید که اکثر روابط بر اساس وابستگی و رفع نیاز هستند؟ آیا قبول دارید رابطه ای موفق خواهد بود که هر دو فرد به تعادل رسیده باشند و عشقشان بی قید و شرط باش؟
برای ثبت نظرتان به پایین صفحه مراجعه کنید👇👇
"اسرار عاشقی"
ما انسانها برای تنهایی زندگی کردن ساخته نشدهایم؛ روابط بخش مهمی از زندگی هر فردی است؛ زیرا هیچکس دوست ندارد در سیارهای زندگی کند که هیچ آدم دیگری وجود نداشته باشد! برای همهی ما مهم است که در روابطمان عشق و آرامش را تجربه کنیم. باید بدانید که تنهایی «تقدیر» شما نیست و شما «محکوم» به این نیستید که به یک سری روابط ناموفق رضایت بدهید. باید پیببرید که:
تکتک روابط ناموفق زندگیتان را خودتان به وجود آوردهاید و خودتان هم میتوانید روابط رویایی دلخواهتان را خلق کنید.
گاهی افرادی را میبینید که در روابطی عالی به سر میبرند و هر طور که فکر کنید، نمیتوانید درک کنید کدام ویژگی این فرد چنین رابطهای را جذب نموده است زیرا در نگاه شما آن فرد نه تحصیلات خاصی دارد، نه زیبایی منحصر به فردی، نه خانوادهی خاصی و نه مهارت خارقالعادهای، اما با این که شما از هر لحاظ از او برتر هستید ولی روابط شما به خوبی و زیبایی روابط او نیست! چون علت اصلی در برقراری رابطهی عاشقانه را متوجه نمیشوید، هر چه تلاش میکنید با جنس مخالف وارد رابطهی عاطفی شوید؛ نمیتوانید و آنقدر از لحاظ عاطفی دچار آسیب میشوید که قسم میخورید دیگر ازدواج نکنید!
اگر روابطتان تاکنون به کلی فاجعهآمیز بودهاند و یا هنوز در روابطی قرار دارید که آزارتان میدهد، خبر خوبی برایتان دارم. با خواندن این مقاله قوانین خلق روابط دلخواهتان را یاد میگیرید و با عملی کردنشان در زندگی، روابطی سرشار از عشق و محبت را تجربه خواهید کرد و از بهشتی که در همین دنیا برای خودتان میسازید، لذت میبرید.
باورها عامل اصلی هستند:
همیشه افرادی وارد رابطهات میشوند که دقیقاً هماهنگ با باورهایی است که دربارهی روابط ساختهای:
برای جهان تفاوتی ندارد که شما چه باوری دارید، در هر صورت آن را وارد تجربهی زندگیتان خواهد کرد. این همان جایی است که افراد زیادی درگیرند و تصور میکنند برای تغییر تجربهشان از روابط باید طرف مقابلشان را تغییر دهند و نمیتوانند درک کنند که رفتار دیگران با او دقیقاً مطابق با باورهایی است که دربارهی آن روابط دارند. به همین دلیل شما الگوی مشابهی در روابط مشاهده میکنید.
بدین صورت که با شخصی وارد رابطه میشوید و بعد از مدتی، اختلافات و درگیریها شروع میشوند؛ سعی میکنید که با کنترل کردن و تغییر طرف مقابل به رابطه سروسامان دهید اما مانند باتلاقی است که هر چه دست و پا میزنید بیشتر در آن فرو میروید. آنقدر به تلاش بیهودهتان ادامه میدهید که دیگر توانی برایتان نمیماند و رابطه را قطع میکنید. بعد از گذشت مدتی با فرد دیگری وارد رابطه میشوید که گرچه دارای اسم و ظاهر متفاوتی است اما جنس رابطه همان جنس رابطهی قبلی شماست! همین روند سالها ادامه دارد! علتش هم ساده است:
چون باورهای شما ثابت هستند پس همواره یک نوع جنس خاص از روابط را تجربه خواهید کرد.
اگر اطمینان حاصل کنید که چیزهایی که می خواهید وارد زندگی تان کنید بازتاب باورهای شما هستند؛ میتوانید تصویر ذهنی مورد نظرتان را در مورد رابطهی عاشقانهای که دوست دارید تجربه کنید به وجود بیاورید. پس قدم اول این است که دیگر نگوئید “من همیشه گیر کسی میافتم که از تعهد میترسد” یا “من همیشه با فردی وارد رابطه میشوم که من را تنها میگذارد”.
باورهایتان را تغییر دهید تا روابطتان تغییر کنند:
از آنجا که رفتار شما تحت کنترل ذهن ناخودآگاهتان است باید این را بدانید که هیچکدام از برنامههایی که شما پیش از شش سالگی دریافت کردهاید از آرزوها، تمایلات و آرمانهای شما نشات نگرفته است. بلکه در مشاهدهی والدین و اجتماع ایجاد شده است و اگر والدینتان رابطهی عاطفی نامناسب و مشکلداری داشتهاند، رفتارشان در ضمیر ناخودآگاه شما برنامهریزی شده است و به همین دلیل به هر دری که میزنید نمیتوانید رابطهی عاطفی توأم با عشق را تجربه کنید!
ما در جهانی زندگی میکنیم که فارغ از هرگونه قضاوتی در مورد میزان تحصیلات، رنگ چشم، قد، زیبایی، وضعیت خانواده، توانایی یا مهارتهایمان و... فقط و تنها فقط به باورهای ما پاسخ میدهد. حتماً شما هم میشناسید افرادی را که برای ایجاد رابطهای مناسب به جای تغییر باورهایشان دست به دامن راهکارهایی مثل جراحی زیبایی، پوشیدن لباسهای گران قیمت، خریدن خودرویی خاصتر و غیره شدهاند. اما هیچوقت این راهکارها جواب نمیدهد و اگر هم نتیجهای در پی داشته باشد بسیار موقتی و کوتاه مدت است زیرا تا زمانی که درون شما تغییر نکند٬ شرایط زندگیتان تغییر نخواهد کرد.
”مولانا“ به خوبی این مسئله را درک کرده بود جایی که گفته است: “دیروز زیرک بودم، میخواستم دنیا را تغییر دهم اما امروز عاقلم و خودم را تغییر میدهم.”
وابستگی متقابل:
مشاهدهی طبیعت همواره درسهای ارزشمندی برایمان داشته است. این بار دکتر "بروس لیپتون" در کتاب "ماه عسل" به شکل زیبایی از رفتار اتمها الگو گرفته است و به ما نشان میدهد که تفاوت بین عشق و وابستگی را متوجه شویم و چگونه یک رابطهی عاشقانه را خلق کنیم.
اتمها همواره در حال چرخیدن به دور خود هستند اما در صورتی که لایهی الکترونی آخرشان کامل نباشد، غیرمتعادلاند و به اصطلاح "کارشون میلنگه“! مثلاً سدیم یک الکترون اضافی دارد و کلر یک الکترون کم دارد. قطعاً شما هم موافقید که این دو زوجی ایدهآل برای ازدواج هستند! چون با ترکیب شدن سدیم الکترون اضافیاش را میدهد و کلر هم آن یک الکترونی که کم دارد را میگیرد و هر دو به تعادل میرسند.
در این نوع ازدواجها هر یک از اتمها برای رسیدن به آرامش و هماهنگی به اتم دیگری وابسته است و به آن «نیاز» دارد. واژهی کلیدی هنگام توصیف این روابط، نیاز است. رابطهای بر مبنای رفع نیازهای متقابل شکل میگیرد. این را به خاطر بسپارید که "گازهای نجیب" چون لایهی الکترونی آخرشان کامل است، به صورت طبیعی در تعادل هستند و میلی برای ازدواج با دیگر اتمها ندارند.
تقریباً همهی ما به خاطر اقدامات خانوادگی و فرهنگی تا حدودی از نظر روانی «نامتعادل» هستیم. به خاطر این عدم تعادل ما تمایل داریم همان کاری را انجام دهیم که اتمها انجام میدهند یعنی برای خودمان زوجی پیدا کنیم که اون نیز نامتعادل باشد! یعنی بهصورت ناخودآگاه دنبال رابطهای میگردید که پایه و اساس آن وابستگی متقابل باشد. زیرا اگر زوجین نقایص هم را کامل کنند، میتوانند در «هماهنگی» کامل زندگی کنند.
ذهن خودآگاه شما سعی میکند با افرادی وارد رابطه شود که آرزوها و تمایلات شما محقق شوند. اما ذهن ناخودآگاه دنبال افرادی است که خصوصیات آنها مکمل نقایص شخصی پنهانتان باشد. وقتی به صورت ناخودآگاه بر اساس وابستگی متقابل وارد رابطه میشوید، در باتلاق فرو خواهید رفت. چون به جای زندگی با فرد فوقالعادهای که ذهن خودآگاهتان مد نظر دارد، دارید با انسان نامتعادلی زندگی میکنید که ذهن ناخودآگاهتان او را به سمت شما جذب کرده است. هر روز رابطهتان رو به وخامت میگذارد و شریک کابوسهایتان میخواهد از شما دور شود اما شما همچنان از او دست برنمیدارید! با گریه و زاری از او خواهش میکنید که «من رو تنها نذار!». این فرد شما را آزار میدهد اما شما نمیخواهید از او دست بردارید چون بالاخره به زندگیتان تعادل میبخشد البته تعادلی که چندان هم جالب نیست. این تعریف وابستگی متقابل است.
گازی نجیب باشید:
زمانی که برنامههای منفی ناخودآگاهتان را بازنویسی کنید، به آرامش درونی میرسید و برای احساس کامل بودن به کسی نیاز ندارید. اگر ذهن خودآگاه و ناخودآگاهتان را همسو کنید، شما دیگر مانند آن اتم سدیمی نیستید که در به در دنبال اتم کلر میگردد! بلکه به گاز نجیبی تبدیل میشوید که از تعادل کاملی برخوردار است و برای دستیابی به تعادل، به عنصر دیگری «نیاز» ندارد. اگر برای کسی که مانند گازهای نجیب به تعادل رسیده است فرصتی پیش بیاید تا وارد یک رابطهی ناکارآمد شود از این فرصت صرف نظر خواهد کرد. این فرد تک و تنها میچرخد و راضی و شاد هم هست.
حتماً تاکنون این سوال برایتان پیش آمده که اگر گازهای نجیب دوست دارند به تنهایی بچرخند و در تعادل کامل هستند پس در زمینهی روابط عاشقانه چگونه عمل میکنند؟
گاز نجیب با جذب انرژی٬ سطح انرژیاش بالاتر میرود و در نتیجه با سرعت بالاتری به ارتعاش درمیآید؛ حالت عادی این اتمها تغییرات زیادی میکند و گاز نجیب «برانگیخته» میشود و در این حالت تمایل دارد هیجانش را با همگروهیهایش به اشتراک بگذارد!
برای درک بیشتر باید یکی از ویژگیهای گازهای نجیب را بررسی کنیم و آن توانایی تشکیل اگزایمر است. اگزایمر مخفف «excited dimer» به معنای «دیمر برانگیخته» است. اگزایمر نوعی پیوند خاص است که بین اتمهایی ایجاد میشود که در حالت عادی با هم پیوند برقرار نمیکنند. وقتی یک فوتون نور به اتم گازهای نجیب اصابت میکند، حالت «عادی» این اتمها دستخوش تغییرات زیادی میشود. اتم گاز نجیب انرژی فوتون را جذب میکند و سطح انرژیاش بالا میرود؛ در نتیجه با سرعت بالاتری به ارتعاش در میآید. به بیان ساده، اتم گاز نجیب «برانگیخته» میشود. اتمهای گروه گازهای نجیب در حالت برانگیخته تمایل دارند با اتمهای همگروه خود پیوند برقرار کنند و هیجانشان را با آنها به اشتراک بگذارند! اتمهای برانگیختهی گازهای نجیب میتوانند دیمرهای برانگیخته (اگزایمر) تشکیل دهند. اگزایمرها از نظر شیمیایی با این نمادها نمایش داده میشوند: Ar2، Kr2، Xe2، He2، Ne2 و Rn2.
درواقع برخلاف مواد شیمیایی عادی که بر اساس وابستگی متقابل و برای رسیدن به تعادل و پایداری تشکیل میشوند، اتمهای پرانرژی گازهای نجیب مانند افرادی هستند که به منبع عشق تبدیل شدهاند و آمادگی عشق بیقید و شرط را دارند و میخواهند در دنیای مهربانی و مشارکت قدم بگذارند.
با اصلاح برنامههای نامتعادل ضمیر ناخودآگاهتان به فردی برانگیخته تبدیل خواهید شد که از تنهاییتان لذت برده و با شور و شوق زندگی میکنید و در زمان مناسب با فردی وارد رابطه خواهید شد که او هم با خودش در تعادل است و منبع عشق است و دوست دارد که عشق بورزد و در کنار هم به عشقی بزرگ دست خواهید یافت. رابطهی شما دیگر بر اساس وابستگی متقابل شکل نگرفته است که در آن شدیداً به یک نفر دیگر نیاز داشته باشی تا خلاهایت را پُر کند، بلکه هر کدام از شما به خودی خود در تعادل هستید و برای تحقق بخشیدن به آرمانهایی بزرگتر در کنار هم قرار گرفتهاید و بهشت را در همین دنیا تجربه خواهید کرد.
چک لیست روزانهتان را از یاد نبرید:
۱- مرور ذهن خودآگاه: در دفترتان تمام آنچه که در رابطهتان میخواهید تجربه کنید را با تمام جزئیات بنویسید.
۲- مرور ذهن ناخودآگاه: باورهایتان را شناسایی کنید و اصلاح کنید.
۳- از مراقبه، عبارات تاکیدی، شکرگزاری و تجسم برای برنامهریزی مجدد ناخودآگاهتان کمک بگیرید.
4- ابتدا زندگیتان و باورهایتان را تغییر دهید تا بتوانید یک گاز نجیبِ برانگیخته را به سمت خودتان جذب کنید.
نظر شما در مورد ایده های مطرح شده در این مقاله چیست؟ آیا قبول دارید که اکثر روابط بر اساس وابستگی و رفع نیاز هستند؟ آیا قبول دارید رابطه ای موفق خواهد بود که هر دو فرد به تعادل رسیده باشند و عشقشان بی قید و شرط باش؟
برای ثبت نظرتان به پایین صفحه مراجعه کنید👇👇
برای شرکت در بخش نظرات باید در سایت رویال مایند ثبت نام کنید. ثبت نام در سایت رویال مایند رایگان است و کمتر از ۳۰ ثانیه زمان می برد.
دو حالت دارد یا زوج دیگر هم خودش را تغییر می دهد و یا اینکه زندگی مسیر این دو نفر را از هم جدا می کند.