زمان مطالعه :10 دقیقه
چکیده این مطلب : همهی ما آرزو داریم کمیشجاعتر باشیم، ولی ترس همچنان میتواند در فعالیتهای روزمرهی ما نفوذ کند. ترس اجازه نمیدهد که وارد عمل شویم، ما را از پیشرفت در کارهایمان باز میدارد و حتی باعث میشود اقداماتمان را به تعویق بیندازیم. در اینجا میخواهیم راهکارهایی را معرفی کنیم که به شما کمک میکند تا دل و جرأت و شجاعت خود را افزایش بدهید و با شجاعت به استقبال هر روزتان بروید. پس این نوشته را بخوانید تا ببینید که چگونه شجاع باشیم.
چگونه فرد شجاعی باشیم؟
به نظر شما شجاعت به چه معناست؟
چگونه میتوانیم شجاعت بیشتری داشته باشیم؟
همهی ما آرزو داریم کمیشجاعتر باشیم، ولی ترس همچنان میتواند در فعالیتهای روزمرهی ما نفوذ کند. ترس اجازه نمیدهد که وارد عمل شویم، ما را از پیشرفت در کارهایمان باز میدارد و حتی باعث میشود اقداماتمان را به تعویق بیندازیم. در اینجا میخواهیم راهکارهایی را معرفی کنیم که به شما کمک میکند تا دل و جرأت و شجاعت خود را افزایش بدهید و با شجاعت به استقبال هر روزتان بروید. پس این نوشته را بخوانید تا ببینید که چگونه شجاع باشیم.
شجاعت ترکیبی از قدرت ذهنی، دانش و اعتمادبهنفس است که همگی در یک خصوصیت اخلاقی جمع شدهاند. شجاعت به شما کمک میکند که بتوانید تصمیمهای دشوار بگیرید، بدون اتلاف وقت دست به اقدام بزنید و به آسانی با موقعیتهای دشوار مواجه شوید. زمانی که وظایف جدیدی به شما محول میشود، نیاز به شجاعت دارید؛ زمانی که میخواهید با کسانی رودررو شوید که به نوعی باعث رنجش شما شدهاند، نیاز به شجاعت دارید و حتی زمانی که عملکرد ضعیفی دارید (چراکه میترسید کارتان کاملاً بینقص نباشد) نیز نیاز به شجاعت دارید. وقتی شجاعتر میشوید، با قدرت بیشتری وارد عمل میشوید و اتفاقاتی را که ممکن است بیفتند، بهتر مدیریت میکنید.
شجاعت چیزی نیست که با آن متولد شده باشید، اگرچه چیزی هم نیست که بتوانید یک شبه آن را کسب کنید. مانند همهی خصوصیات اخلاقی مطلوب، برای پرورش شجاعت نیز باید تلاش کنید. جوئل رانیون (Joel Runyon) عضو ستاد مرکزی ایمپاسیبل (Impossible) روند رشد و توسعهی شجاعت را خیلی ساده توضیح داده است.
- اگر میخواهید شجاع شوید باید:
از چیزی بترسید.
هر طور که شده با آن روبهرو شوید.
نسبت به اولین باری که با آن روبهرو شدید، کمتر بترسید.
آن را تکرار کنید.
- در غیر این صورت تنها یک راه دیگر وجود دارد:
از چیزی بترسید.
هیچ کاری انجام ندهید.
همچنان از آن بترسید!
البته همیشه هم اینطور نیست که بگوییم: «هر طور شده با آن روبهرو شوید!» (شاید شما از شیر و گرگ و پلنگ بترسید. در این صورت من اصلاً توصیه نمیکنم که بروید و با آنها روبهرو شوید!) باید توجه کرد که شجاعت همانقدر که در مورد درک خطرهاست، در مورد پذیرفتن آنها نیز هست. اینکه بیمقدمه بپریم وسط ماجرا، لزوماً شجاعت محسوب نمیشود، بلکه میتواند کاملاً احمقانه باشد. شجاعت به معنای آن است که چطور بتوانیم به دفعات، حس عدم اطمینانی را که در اغلب موارد باعث شکلگیری ترس میشود، به یک ریسک محاسبهشده و قابلپذیرش تبدیل کنیم.
پیشنهاد ما برای شما: اگر به دنبال تغییر رفتار و عادتهای خود هستید، "دوره عادتهای اتمی" اثر "جیمز کلیر" (کلیک کنید)، که در سایت رویالمایند در اختیار شما قرار داده شده است، را از دست ندهید. در این دورهی شگفتانگیز راههای سادهای به شما آموزش داده خواهند شد، تا روتین روزانهتان را تغییر داده و به موفقیت بیشتری دست پیدا کنید.
1) ماهیچه های مغزی را تمرین دهید.
نقاط قوت اهداف و ارزش های خود را بشناسید. داشتن اطلاعات و آگاهی در مورد خود باعث میشود که به شرایط استرس زا غلبه کنید و بدانید که در هر شرایطی باید چه عکسالعملی داشته باشید.
2) هدفی جسورانه برای خود تعیین کنید.
هدفی جسورانه برای خود تعیین کنید که واقعاً به شما انگیزه دهد. این اهداف جسورانه ممکن است کمیشما را بترساند اما عیبی ندارد روی اهداف خود تمرکز کنید و خود را دست کم نگیرید. پیش از اینکه بزرگتر عمل کنید، لازم است که بزرگتر فکر کنید.
3) شجاعانهترین لحظات زندگی خود را به یاد بسپارید.
زمانی را برای خودتان یادآوری کنید که موفق شدید یک قله مرتفع را فتح کنید. به زمانهایی فکر کنید که به هر طریقی به ترسهایتان غلبه کردید. دقیقاً در همان لحظه ها حس میکردید که چه قدر قدرتمند و با ارزش هستید و هیچ کس نمیتواند شما را شکست دهد. هر چقدر بیشتر به این لحظات فکر کرده و افتخار کنید، ترس کمتری را احساس خواهید کرد.
4) کمی روی دیگران حساب کنید.
به یاد داشته باشید که کمک خواستن هیچ اشکالی ندارد. استفاده از کمک دیگران علامت ضعف نیست. پس از این کار خجالت نکشید و کمک دیگران را بپذیرید.
5) برای فرصتهای فوقالعاده فضا ایجاد کنید.
اگر تمام روز خود را با مشغلههای مختلف پر کنید و به همه فرصتهای «خوبی» که سر راهتان قرار میگیرد جواب مثبت دهید، و تمام از ظرفیت خود برای انجام کارها استفاده کنید، دلسرد خواهید شد. پس گاهی به فرصتهای خوب جواب منفی دهید تا برای فرصتهای فوقالعاده فضا ایجاد کنید.
6) ترسهایتان را ندید نگیرید.
تا زمانی که روی پل نیستید، نمیتوانید از رودخانه عبور کنید. فکر نکنید که قرار است با اتفاقات خیلی خاص و وحشتناکی روبرو شوید. 95 درصد از ترس های شما هرگز به واقعیت تبدیل نمیشوند. پس خودتان را شکنجه ندهید. سعی کنید جزئیات کار را بفهمید تا بتوانید واقعیت را از خیال ترسناک خود جدا کنید.
برای اینکه ترس، استرس، اضطراب و آشوبِ درونی را از روتین روزمرهتان کنار بگذارید و بجای آنها وضعیت هیجانیتان را آزادانه انتخاب کنید و احساس خوشبختی، خلاقیت و آرامشتان را به حداکثر برسانید، "دکتر داسون چرچ" در "دورهی مغز عارف" (کلیک کنید)، سادهترین و سریعترین راه برای تحقق این انقلابِ درونی را در اختیار شما قرار میدهد تا آرامش و شادی برایتان مانند نفس کشیدن راحت و آسان شود.
7) شما قویتر از آن چه فکر میکنید هستید.
همه ما لحظات شجاعانهای را در زندگی پشت سر گذاشتیم که اصلاً فکرش را هم نمیکردیم. پس خودتان را دست کم نگیرید و بیش از حد به خودتان شک نداشته باشید. شما قویتر از آن چیزی هستید که فکر میکنید.
8) چیزی که میخواهید را درخواست کنید.
شجاع باشید و چیزی را که میخواهید را درخواست کنید. گاهی علت نرسیدن ما به خواسته هایمان مطرح نکردن آنهاست. دیگران نمیتوانند ذهن شما را بخوانند پس اگر چیزی وجود دارد که آن را میخواهید، باید حاضر باشید که آن را درخواست کنید. ممکن است که با مطرح کردن درخواستتان با جواب منفی روبرو شوید که مهم نیست شما شجاعت ابراز را داشته اید.
9) با ترس هایتان روبرو شوید.
قرار دادن خود در معرض ترسها یک راه عالی برای غلبه بر فوبیا و ترس معمولی است. افرادی که از مار میترسند، بعد از در دست گرفتن مار، طرز فکرشان تغییر میکند که البته انجام این کار باید تحت نظر متخصص انجام شود.
10) بعضی قاعدهها را کنار بگذارید.
تمایل به انجام ریسک داشته باشید، حرفهای خود را به گوش دیگران برسانید و در صورت موافق نبودن با تفکر دیگران مخالفت کنید و با احترام نظرات خود را بیان کنید و نه برای اینکه دیگران دوستتان داشته باشند، آنها را مطرح نکنید.
11) مثبت فکر کنید.
تفکرات مثبت باعث میشود که دیگران شما را بیشتر دوست داشته باشند و به شما محبت کنند. پس اگر کسی هستید که کارهای مثبت و مورد علاقهتان را انجام نمیدهید، توقع اتفاقات خوب نداشته باشید.
12) استرس خود را بکاهید.
گاهی اوقات شما به دلیل مشکلات جسمی استرس را تجربه میکنید اما میتوانید به ان غلبه کنید. غذای خوب بخورید و به اندازه کافی بخوابید و ورزش کنید. حتماً در تعطیلات از رفتن به جای خوش آب و هوا استفاده کنید و خوش بگذرانید. سپس متوجه خواهید شد که استرستان کاهش پیدا کرده است.
پیشنهاد ما برای شما: پیشنهاد میکنیم برای کاهش استرس و اضطراب، دورهی شگفتانگیزِ "جذب کنندهی حرفهای" از "گابریل برن استین" (کلیک کنید)، را از دست ندهید. این مراقبهها به شما کمک میکنند که به قدرت جذبکنندگی حرفهای خودتان وصل شوید؛ فراوانی، شادی و سلامتی را به زندگیتان جذب کرده و زندگی مورد نظر خود را خلق کنید.
13) شکست را بپذیرید و ادامه دهید.
اگر شکست خوردید، متوقف نشوید و فقط آن را پذیرفته و دوباره به ادامه مسیر بپردازید.
14) عذرخواهی کنید.
در صورت خطا کردن آن را بپذیرید و مسئولانه رفتار کنید و جسارت معذرتخواهی را داشته باشید و برای کاری که انجام دادید عذرخواهی کنید و سعی کنید هر آسیبی که وارد شده را جبران کنید.
15) دیگران را ببخشید.
افراد ترسو و ضعیف هرگز نمیتوانند ببخشند. نگهداشتن خشم باعث میشود که همشیه با زنجیری بسته شده به پاهایتان در زندگی حرکت کنید پس اگر از کسی کینه و خشم دارید آن را بنویسید و از شر کینه خلاص شوید، تا قادر شوید که سبکتر و آزادتر به جلو حرکت کنید.
16) در برابر حقتان ایستادگی کنید.
برای حق خود ایستادگی کنید، اگر تحمل کنید که کسی به حد و حدود شما تجاوز کند، باید انتظار هر اتفاقی را داشته باشید. با ایستادگی نکردن برای چیزی که تحمل میکنید، شما در حس حقارت خود شریک خواهید شد. پس حقتان را بگیرید و در برابر کسانی که حقوق شما را ضایع میکنند، خم نشوید.
17) با خطر و ناامنی مواجه شوید.
باید یاد بگیرید که چگونه با ناامنی های زندگی کنار بیایید. به عنوان مثال اگر از بی پولی ترس دارید، حتماً یک حساب پس انداز باز کنید. اگر ترس از دست دادن همسرتان را دارید، حتماً از یک مشاور کمک بگیرید و راه های غلبه بر ناامنی های زندگی را یاد بگیرید.
18) فروتنی غلط را کنار بگذارید.
فروتنی غلط را کنار بگذارید و از خودتان حمایت کنید و تواناییهایتان را مطرح کنید. این کار در دنیای کسب و کار امروز، به معنی نشان دادن برتری یا خودبینی نیست، بلکه باعث میشود افراد بدانند چه چیزی میدانید و کمک کنند که استعدادهایتان را مطرح کنید.
19) از احساسات خود به عنوان یک ابزار استفاده کنید.
کنترل احساسات میتواند دشوار باشد، ولی این کار میتواند یکی از بهترین راهها برای غلبه بر ترس (از هر نوعی که میخواهد) باشد. هنگامی که تمرکز حواس داریم، میتوانیم از احساساتمان استفاده کنیم و خودمان را بیشتر برای رویدادهای آینده آماده کنیم و یا حتی میتوانیم با استفاده از آنها روی دیگران نیز به شکلی مثبت و مفید تأثیر بگذاریم. برای مثال اگر شما به قدر کافی عصبانی شوید، هیچ چیز نمیتواند شعلههای شجاعتی که در وجودتان زبانه میکشد را خاموش کند.
ممکن است شما کلاً یک فرد عصبانی نباشید، ولی به این معنا نیست که نمیتوانید اندکی حس عصبانیت در خود ایجاد کنید و از آن بهره ببرید. رابرت بیسواس-دییِنر (Robert Biswas-Diener)، نویسندهی کتاب «معادلهی شجاعت: چگونه علم میتواند شما را شجاعتر کند»، پیشنهاد میدهد زمانی که نیاز دارید شجاعتر شوید، سعی کنید اندکی خشم را در وجود خود برانگیزید. شما میتوانید با فکر کردن به راههایی که از آن طریق ممکن است ارزشهای گرانبهایتان پایمال شوند، طرز فکر شجاعانه خود را تقویت کنید.
در حالت عادی، شما به دنبال دلیلی برای عصبانی شدن نمیگردید، ولی عصبانیت میتواند ابزاری به مراتب ارزشمندتر از آنچه شما فکر میکنید، باشد. اگر بتوانید جنبههایی از موقعیت پیش روی خود را کشف کنید که باعث برانگیخته شدن احساسات در شما میشود، از آنها استفاده کنید. برای مثال فرض کنید شما میترسید با کسی روبهرو شوید. به این فکر کنید که این شخص چقدر وقت شما را هدر میدهد، بیملاحظه است یا چقدر به شما بیاحترامی میکند. گاهی اوقات شما به شجاعت بیش از خونسردی و منطقی بودن احتیاج دارید. فقط مواظب باشید خیلی هم پایتان از حد فراتر نگذارید!
20) از خودتان بپرسید: اگر نمیترسیدم چهکار میکردم؟
بعضی اوقات لازمهی شجاعت، این است که از بیرون به ماجرا نگاه کنید. اگر شما نمیترسیدید، آیا قادر بودید کاری را که میبایست انجام شود، انجام بدهید؟ احتمالاً فکر میکنید اگر نمیترسیدید، آدم بهتری بودید؟ به احتمال زیاد! وقتی شما از زاویهی دیگری به قضیه نگاه میکنید، ممکن است ببینید که واقعاً قادر به انجام کارها هستید، از ته دل و بدون ترس.
و اگر به نظر میآید که نمیتوانید شجاعت را در آن لحظه پیدا کنید، تنها «وانمود کنید» که نمیترسید. ممکن است به نظر دیگران همان قدر شجاع بیایید، کسی چه میداند، شاید حتی بتوانید خود را نیز قانع کنید که ترستان تنها ساخته و پرداختهی ذهن خودتان است. آنقدر وانمود کنید تا سرانجام به حقیقت تبدیل شود. به تمام چیزهایی فکر کنید که اگر نمیترسیدید و شجاع بودید، میتوانستید انجام بدهید. باز هم میخواهید فرصتهای خود را از دست بدهید؟
21) برای داشتن شجاعت در زندگی الگوگیری کنید.
داشتن الگو در زندگی به شما کمک میکند تا مانند برخی افراد شجاعت داشته باشید. افرادی که شما به عنوان الگو انتخاب میکنید، میتوانند قهرمان های ملی یا شخصیت های یک داستان یا فیلم باشند که شجاعت زیادی از خود نشان داده اند. شخصیتهای واقعی در این راستا میتوانند کمک کننده باشند. این الگو برداری باعث میشود تا شما بدون ترس زندگی کنید و یک وجه مشترک بین خودتان و فردی که به عنوان الگو انتخاب کردید پیدا کنید.
22) برای داشتن شجاعت در زندگی چالش ایجاد کنید.
برای شجاعت و جسور بودت بهتر است کمی ریسک کرده و رویه زندگی خود را تغییر دهید. باید در موقعیتهای خاص رفتارهای خاص و متمایزی از خود نشان دهید و با این کار ترس های خود را کاهش دهید. متفاوت بودن به افزایش شجاعت در شما کمک زیادی میکند.
23) بدانید که قضاوت دیگران نمیتواند از ارزشمندی شما کم کند.
اگر ما عمیقاً به رابطهمان فکر کنیم میبینیم که حرف و نظر دیگران نه میتواند از ارزشمندی ما کم کند و نه میتواند به ارزشمندی ما اضافه کند. در واقع درست است که عوامل بیرونی میتوانند روی احساس ارزشمندی ما تأثیر بگذارند ولی ما نباید فراموش کنیم که ما احساساتمان نیستیم. در واقع درست است که بازخوردهای دیگران چه مثبت و چه منفی میتوانند احساسات خاصی را در ما ایجاد کنند ولی با این حال بازخورد دیگران صرفاً یک عامل بیرونی است و نمیتواند به ما چیزی کم یا اضافه کند.
در واقع هر بار که دیدید برای کسب رضایت دیگران از حقوق خود کوتاه میآیید به خود یادآوری کنید که نظر دیگران واقعاً نمیتواند در زندگی شما تعیین کننده باشد و نظرات آنها ارزش اینکه شما از حقوق خود بگذرید را ندارند. برای مثال تصور که به فروشگاه میروید و فروشنده در عوض باقیمانده پولتان به شما یک آدامس میدهد. شما ممکن است علیرغم علاقه نداشتن به آن آدامس از ترس اینکه فروشنده به شما برچسب «خسیس» و یا «سختگیر» را بزند، آن آدامس را به در عوض باقیمانده پولتان تحویل بگیرد. در چنین شرایطی شما باید به خود گوشزد کنید که واقعاً اینکه یک فرد شما را خسیس میپندارد باعث تبدیل شدن شما به یک فرد خسیس نمیشود. این نکته در عین سادگی میتواند بسیار کاربردی باشد.
24) خود را بیشتر بشناسید.
برای ابراز وجود، در ابتدا لازم است که ما خود را بشناسیم. در واقع اگر ما خود را نشناسیم، نمیدانیم که باید چه چیزی را ابراز کنیم. پس در وهله اول ما باید سعی کنیم با استفاده از خدمات درمانی مختلف و یا خواندن کتابهای مختلف شناختمان از خود را عمیقتر و وسیعتر کنیم.
25) احساساتی که اجازه ابراز وجود به شما نمیدهند را بشناسید.
موقعیتهایی که در آن نمیتوانید نه بگویید را مشخص کنید. سپس به دنبال احساساتی بگردید که جلوی نه گفتن شما را میگیرند. در مرحله بعد به سراغ باورهایی بروید که در پشت آن احساسات وجود دارد. سپس خطاها و اشتباهاتی که در آن الگوهای فکری نهفته است را پیدا کنید. برای مثال تصورکنید که در یک تاکسی نشستهاید و صدای ضبط شما را آزارمیدهد. مردد و دودل هستید و با خود کلنجار میروید که از راننده درخواست کنید صدای ضبط را کم کند. در چنین شرایطی از خود بپرسید که دقیقا چه احساساتی هستند که جلوی درخواست شما را میگیرند؟ تصورکنید که ترس از نه شنیدن و طرد شدن است که به شما اجازه ابراز خواستهتان را نمیدهد. در مرحله بعد به سراغ باورهایی بروید که آن احساس ترس را در شما ایجاد کردهاند.
برای مثال ممکن است شما این باور را داشته باشید که؛ «همه همیشه باید به من بله بگویند» و یا اینکه؛ «اگر دیگران درخواست من را رد کند در واقع به من بی احترامیکردهاند» اگر شما به صورت منطقی این باورها را زیر ذرهبین قراردهید یه این نتیجه میرسید که دیگران حق دارند که درخواست شما را رد کنند و با این حال این که دیگران درخواست شما را رد میکنند اصلا به این معنی نیست که آنها شما را خوار و حقیر میشمرند. در واقع ما باید موقعیتهایی که ابراز وجود در آن سخت است را به همراه احساسات و باورهای وابسته به آن مورد بررسی قراردهیم و در تله خطاهای شناختی مغز خود نیفتیم.
پیشنهاد کتاب: کتاب صوتی "تفکر بهتر، زندگی بهتر" و کتاب الکترونیکی "تفکر بهتر، زندگی بهتر" "اثر جول اوستین" (کلیک کنید)، ابزاری را ارائه میدهد که از طریق آنها میتوانید افکار و باورهای محدودکننده و مخرب را از بین ببرید و با کنترل افکارتان، زندگی خارقالعادهای برای خود و خانوادهتان خلق کنید). باید همیشه به خاطر داشته باشید که، برای خلق زندگی خود نیازمند تغییر باورهای اشتباه و کنترل ذهن هستید.
خوشحال میشویم نظرات و دیدگاههای خود را در مورد مطالب گفته شده، با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.
برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.
چگونه فرد شجاعی باشیم؟
به نظر شما شجاعت به چه معناست؟
چگونه میتوانیم شجاعت بیشتری داشته باشیم؟
همهی ما آرزو داریم کمیشجاعتر باشیم، ولی ترس همچنان میتواند در فعالیتهای روزمرهی ما نفوذ کند. ترس اجازه نمیدهد که وارد عمل شویم، ما را از پیشرفت در کارهایمان باز میدارد و حتی باعث میشود اقداماتمان را به تعویق بیندازیم. در اینجا میخواهیم راهکارهایی را معرفی کنیم که به شما کمک میکند تا دل و جرأت و شجاعت خود را افزایش بدهید و با شجاعت به استقبال هر روزتان بروید. پس این نوشته را بخوانید تا ببینید که چگونه شجاع باشیم.
شجاعت ترکیبی از قدرت ذهنی، دانش و اعتمادبهنفس است که همگی در یک خصوصیت اخلاقی جمع شدهاند. شجاعت به شما کمک میکند که بتوانید تصمیمهای دشوار بگیرید، بدون اتلاف وقت دست به اقدام بزنید و به آسانی با موقعیتهای دشوار مواجه شوید. زمانی که وظایف جدیدی به شما محول میشود، نیاز به شجاعت دارید؛ زمانی که میخواهید با کسانی رودررو شوید که به نوعی باعث رنجش شما شدهاند، نیاز به شجاعت دارید و حتی زمانی که عملکرد ضعیفی دارید (چراکه میترسید کارتان کاملاً بینقص نباشد) نیز نیاز به شجاعت دارید. وقتی شجاعتر میشوید، با قدرت بیشتری وارد عمل میشوید و اتفاقاتی را که ممکن است بیفتند، بهتر مدیریت میکنید.
شجاعت چیزی نیست که با آن متولد شده باشید، اگرچه چیزی هم نیست که بتوانید یک شبه آن را کسب کنید. مانند همهی خصوصیات اخلاقی مطلوب، برای پرورش شجاعت نیز باید تلاش کنید. جوئل رانیون (Joel Runyon) عضو ستاد مرکزی ایمپاسیبل (Impossible) روند رشد و توسعهی شجاعت را خیلی ساده توضیح داده است.
- اگر میخواهید شجاع شوید باید:
از چیزی بترسید.
هر طور که شده با آن روبهرو شوید.
نسبت به اولین باری که با آن روبهرو شدید، کمتر بترسید.
آن را تکرار کنید.
- در غیر این صورت تنها یک راه دیگر وجود دارد:
از چیزی بترسید.
هیچ کاری انجام ندهید.
همچنان از آن بترسید!
البته همیشه هم اینطور نیست که بگوییم: «هر طور شده با آن روبهرو شوید!» (شاید شما از شیر و گرگ و پلنگ بترسید. در این صورت من اصلاً توصیه نمیکنم که بروید و با آنها روبهرو شوید!) باید توجه کرد که شجاعت همانقدر که در مورد درک خطرهاست، در مورد پذیرفتن آنها نیز هست. اینکه بیمقدمه بپریم وسط ماجرا، لزوماً شجاعت محسوب نمیشود، بلکه میتواند کاملاً احمقانه باشد. شجاعت به معنای آن است که چطور بتوانیم به دفعات، حس عدم اطمینانی را که در اغلب موارد باعث شکلگیری ترس میشود، به یک ریسک محاسبهشده و قابلپذیرش تبدیل کنیم.
پیشنهاد ما برای شما: اگر به دنبال تغییر رفتار و عادتهای خود هستید، "دوره عادتهای اتمی" اثر "جیمز کلیر" (کلیک کنید)، که در سایت رویالمایند در اختیار شما قرار داده شده است، را از دست ندهید. در این دورهی شگفتانگیز راههای سادهای به شما آموزش داده خواهند شد، تا روتین روزانهتان را تغییر داده و به موفقیت بیشتری دست پیدا کنید.
1) ماهیچه های مغزی را تمرین دهید.
نقاط قوت اهداف و ارزش های خود را بشناسید. داشتن اطلاعات و آگاهی در مورد خود باعث میشود که به شرایط استرس زا غلبه کنید و بدانید که در هر شرایطی باید چه عکسالعملی داشته باشید.
2) هدفی جسورانه برای خود تعیین کنید.
هدفی جسورانه برای خود تعیین کنید که واقعاً به شما انگیزه دهد. این اهداف جسورانه ممکن است کمیشما را بترساند اما عیبی ندارد روی اهداف خود تمرکز کنید و خود را دست کم نگیرید. پیش از اینکه بزرگتر عمل کنید، لازم است که بزرگتر فکر کنید.
3) شجاعانهترین لحظات زندگی خود را به یاد بسپارید.
زمانی را برای خودتان یادآوری کنید که موفق شدید یک قله مرتفع را فتح کنید. به زمانهایی فکر کنید که به هر طریقی به ترسهایتان غلبه کردید. دقیقاً در همان لحظه ها حس میکردید که چه قدر قدرتمند و با ارزش هستید و هیچ کس نمیتواند شما را شکست دهد. هر چقدر بیشتر به این لحظات فکر کرده و افتخار کنید، ترس کمتری را احساس خواهید کرد.
4) کمی روی دیگران حساب کنید.
به یاد داشته باشید که کمک خواستن هیچ اشکالی ندارد. استفاده از کمک دیگران علامت ضعف نیست. پس از این کار خجالت نکشید و کمک دیگران را بپذیرید.
5) برای فرصتهای فوقالعاده فضا ایجاد کنید.
اگر تمام روز خود را با مشغلههای مختلف پر کنید و به همه فرصتهای «خوبی» که سر راهتان قرار میگیرد جواب مثبت دهید، و تمام از ظرفیت خود برای انجام کارها استفاده کنید، دلسرد خواهید شد. پس گاهی به فرصتهای خوب جواب منفی دهید تا برای فرصتهای فوقالعاده فضا ایجاد کنید.
6) ترسهایتان را ندید نگیرید.
تا زمانی که روی پل نیستید، نمیتوانید از رودخانه عبور کنید. فکر نکنید که قرار است با اتفاقات خیلی خاص و وحشتناکی روبرو شوید. 95 درصد از ترس های شما هرگز به واقعیت تبدیل نمیشوند. پس خودتان را شکنجه ندهید. سعی کنید جزئیات کار را بفهمید تا بتوانید واقعیت را از خیال ترسناک خود جدا کنید.
برای اینکه ترس، استرس، اضطراب و آشوبِ درونی را از روتین روزمرهتان کنار بگذارید و بجای آنها وضعیت هیجانیتان را آزادانه انتخاب کنید و احساس خوشبختی، خلاقیت و آرامشتان را به حداکثر برسانید، "دکتر داسون چرچ" در "دورهی مغز عارف" (کلیک کنید)، سادهترین و سریعترین راه برای تحقق این انقلابِ درونی را در اختیار شما قرار میدهد تا آرامش و شادی برایتان مانند نفس کشیدن راحت و آسان شود.
7) شما قویتر از آن چه فکر میکنید هستید.
همه ما لحظات شجاعانهای را در زندگی پشت سر گذاشتیم که اصلاً فکرش را هم نمیکردیم. پس خودتان را دست کم نگیرید و بیش از حد به خودتان شک نداشته باشید. شما قویتر از آن چیزی هستید که فکر میکنید.
8) چیزی که میخواهید را درخواست کنید.
شجاع باشید و چیزی را که میخواهید را درخواست کنید. گاهی علت نرسیدن ما به خواسته هایمان مطرح نکردن آنهاست. دیگران نمیتوانند ذهن شما را بخوانند پس اگر چیزی وجود دارد که آن را میخواهید، باید حاضر باشید که آن را درخواست کنید. ممکن است که با مطرح کردن درخواستتان با جواب منفی روبرو شوید که مهم نیست شما شجاعت ابراز را داشته اید.
9) با ترس هایتان روبرو شوید.
قرار دادن خود در معرض ترسها یک راه عالی برای غلبه بر فوبیا و ترس معمولی است. افرادی که از مار میترسند، بعد از در دست گرفتن مار، طرز فکرشان تغییر میکند که البته انجام این کار باید تحت نظر متخصص انجام شود.
10) بعضی قاعدهها را کنار بگذارید.
تمایل به انجام ریسک داشته باشید، حرفهای خود را به گوش دیگران برسانید و در صورت موافق نبودن با تفکر دیگران مخالفت کنید و با احترام نظرات خود را بیان کنید و نه برای اینکه دیگران دوستتان داشته باشند، آنها را مطرح نکنید.
11) مثبت فکر کنید.
تفکرات مثبت باعث میشود که دیگران شما را بیشتر دوست داشته باشند و به شما محبت کنند. پس اگر کسی هستید که کارهای مثبت و مورد علاقهتان را انجام نمیدهید، توقع اتفاقات خوب نداشته باشید.
12) استرس خود را بکاهید.
گاهی اوقات شما به دلیل مشکلات جسمی استرس را تجربه میکنید اما میتوانید به ان غلبه کنید. غذای خوب بخورید و به اندازه کافی بخوابید و ورزش کنید. حتماً در تعطیلات از رفتن به جای خوش آب و هوا استفاده کنید و خوش بگذرانید. سپس متوجه خواهید شد که استرستان کاهش پیدا کرده است.
پیشنهاد ما برای شما: پیشنهاد میکنیم برای کاهش استرس و اضطراب، دورهی شگفتانگیزِ "جذب کنندهی حرفهای" از "گابریل برن استین" (کلیک کنید)، را از دست ندهید. این مراقبهها به شما کمک میکنند که به قدرت جذبکنندگی حرفهای خودتان وصل شوید؛ فراوانی، شادی و سلامتی را به زندگیتان جذب کرده و زندگی مورد نظر خود را خلق کنید.
13) شکست را بپذیرید و ادامه دهید.
اگر شکست خوردید، متوقف نشوید و فقط آن را پذیرفته و دوباره به ادامه مسیر بپردازید.
14) عذرخواهی کنید.
در صورت خطا کردن آن را بپذیرید و مسئولانه رفتار کنید و جسارت معذرتخواهی را داشته باشید و برای کاری که انجام دادید عذرخواهی کنید و سعی کنید هر آسیبی که وارد شده را جبران کنید.
15) دیگران را ببخشید.
افراد ترسو و ضعیف هرگز نمیتوانند ببخشند. نگهداشتن خشم باعث میشود که همشیه با زنجیری بسته شده به پاهایتان در زندگی حرکت کنید پس اگر از کسی کینه و خشم دارید آن را بنویسید و از شر کینه خلاص شوید، تا قادر شوید که سبکتر و آزادتر به جلو حرکت کنید.
16) در برابر حقتان ایستادگی کنید.
برای حق خود ایستادگی کنید، اگر تحمل کنید که کسی به حد و حدود شما تجاوز کند، باید انتظار هر اتفاقی را داشته باشید. با ایستادگی نکردن برای چیزی که تحمل میکنید، شما در حس حقارت خود شریک خواهید شد. پس حقتان را بگیرید و در برابر کسانی که حقوق شما را ضایع میکنند، خم نشوید.
17) با خطر و ناامنی مواجه شوید.
باید یاد بگیرید که چگونه با ناامنی های زندگی کنار بیایید. به عنوان مثال اگر از بی پولی ترس دارید، حتماً یک حساب پس انداز باز کنید. اگر ترس از دست دادن همسرتان را دارید، حتماً از یک مشاور کمک بگیرید و راه های غلبه بر ناامنی های زندگی را یاد بگیرید.
18) فروتنی غلط را کنار بگذارید.
فروتنی غلط را کنار بگذارید و از خودتان حمایت کنید و تواناییهایتان را مطرح کنید. این کار در دنیای کسب و کار امروز، به معنی نشان دادن برتری یا خودبینی نیست، بلکه باعث میشود افراد بدانند چه چیزی میدانید و کمک کنند که استعدادهایتان را مطرح کنید.
19) از احساسات خود به عنوان یک ابزار استفاده کنید.
کنترل احساسات میتواند دشوار باشد، ولی این کار میتواند یکی از بهترین راهها برای غلبه بر ترس (از هر نوعی که میخواهد) باشد. هنگامی که تمرکز حواس داریم، میتوانیم از احساساتمان استفاده کنیم و خودمان را بیشتر برای رویدادهای آینده آماده کنیم و یا حتی میتوانیم با استفاده از آنها روی دیگران نیز به شکلی مثبت و مفید تأثیر بگذاریم. برای مثال اگر شما به قدر کافی عصبانی شوید، هیچ چیز نمیتواند شعلههای شجاعتی که در وجودتان زبانه میکشد را خاموش کند.
ممکن است شما کلاً یک فرد عصبانی نباشید، ولی به این معنا نیست که نمیتوانید اندکی حس عصبانیت در خود ایجاد کنید و از آن بهره ببرید. رابرت بیسواس-دییِنر (Robert Biswas-Diener)، نویسندهی کتاب «معادلهی شجاعت: چگونه علم میتواند شما را شجاعتر کند»، پیشنهاد میدهد زمانی که نیاز دارید شجاعتر شوید، سعی کنید اندکی خشم را در وجود خود برانگیزید. شما میتوانید با فکر کردن به راههایی که از آن طریق ممکن است ارزشهای گرانبهایتان پایمال شوند، طرز فکر شجاعانه خود را تقویت کنید.
در حالت عادی، شما به دنبال دلیلی برای عصبانی شدن نمیگردید، ولی عصبانیت میتواند ابزاری به مراتب ارزشمندتر از آنچه شما فکر میکنید، باشد. اگر بتوانید جنبههایی از موقعیت پیش روی خود را کشف کنید که باعث برانگیخته شدن احساسات در شما میشود، از آنها استفاده کنید. برای مثال فرض کنید شما میترسید با کسی روبهرو شوید. به این فکر کنید که این شخص چقدر وقت شما را هدر میدهد، بیملاحظه است یا چقدر به شما بیاحترامی میکند. گاهی اوقات شما به شجاعت بیش از خونسردی و منطقی بودن احتیاج دارید. فقط مواظب باشید خیلی هم پایتان از حد فراتر نگذارید!
20) از خودتان بپرسید: اگر نمیترسیدم چهکار میکردم؟
بعضی اوقات لازمهی شجاعت، این است که از بیرون به ماجرا نگاه کنید. اگر شما نمیترسیدید، آیا قادر بودید کاری را که میبایست انجام شود، انجام بدهید؟ احتمالاً فکر میکنید اگر نمیترسیدید، آدم بهتری بودید؟ به احتمال زیاد! وقتی شما از زاویهی دیگری به قضیه نگاه میکنید، ممکن است ببینید که واقعاً قادر به انجام کارها هستید، از ته دل و بدون ترس.
و اگر به نظر میآید که نمیتوانید شجاعت را در آن لحظه پیدا کنید، تنها «وانمود کنید» که نمیترسید. ممکن است به نظر دیگران همان قدر شجاع بیایید، کسی چه میداند، شاید حتی بتوانید خود را نیز قانع کنید که ترستان تنها ساخته و پرداختهی ذهن خودتان است. آنقدر وانمود کنید تا سرانجام به حقیقت تبدیل شود. به تمام چیزهایی فکر کنید که اگر نمیترسیدید و شجاع بودید، میتوانستید انجام بدهید. باز هم میخواهید فرصتهای خود را از دست بدهید؟
21) برای داشتن شجاعت در زندگی الگوگیری کنید.
داشتن الگو در زندگی به شما کمک میکند تا مانند برخی افراد شجاعت داشته باشید. افرادی که شما به عنوان الگو انتخاب میکنید، میتوانند قهرمان های ملی یا شخصیت های یک داستان یا فیلم باشند که شجاعت زیادی از خود نشان داده اند. شخصیتهای واقعی در این راستا میتوانند کمک کننده باشند. این الگو برداری باعث میشود تا شما بدون ترس زندگی کنید و یک وجه مشترک بین خودتان و فردی که به عنوان الگو انتخاب کردید پیدا کنید.
22) برای داشتن شجاعت در زندگی چالش ایجاد کنید.
برای شجاعت و جسور بودت بهتر است کمی ریسک کرده و رویه زندگی خود را تغییر دهید. باید در موقعیتهای خاص رفتارهای خاص و متمایزی از خود نشان دهید و با این کار ترس های خود را کاهش دهید. متفاوت بودن به افزایش شجاعت در شما کمک زیادی میکند.
23) بدانید که قضاوت دیگران نمیتواند از ارزشمندی شما کم کند.
اگر ما عمیقاً به رابطهمان فکر کنیم میبینیم که حرف و نظر دیگران نه میتواند از ارزشمندی ما کم کند و نه میتواند به ارزشمندی ما اضافه کند. در واقع درست است که عوامل بیرونی میتوانند روی احساس ارزشمندی ما تأثیر بگذارند ولی ما نباید فراموش کنیم که ما احساساتمان نیستیم. در واقع درست است که بازخوردهای دیگران چه مثبت و چه منفی میتوانند احساسات خاصی را در ما ایجاد کنند ولی با این حال بازخورد دیگران صرفاً یک عامل بیرونی است و نمیتواند به ما چیزی کم یا اضافه کند.
در واقع هر بار که دیدید برای کسب رضایت دیگران از حقوق خود کوتاه میآیید به خود یادآوری کنید که نظر دیگران واقعاً نمیتواند در زندگی شما تعیین کننده باشد و نظرات آنها ارزش اینکه شما از حقوق خود بگذرید را ندارند. برای مثال تصور که به فروشگاه میروید و فروشنده در عوض باقیمانده پولتان به شما یک آدامس میدهد. شما ممکن است علیرغم علاقه نداشتن به آن آدامس از ترس اینکه فروشنده به شما برچسب «خسیس» و یا «سختگیر» را بزند، آن آدامس را به در عوض باقیمانده پولتان تحویل بگیرد. در چنین شرایطی شما باید به خود گوشزد کنید که واقعاً اینکه یک فرد شما را خسیس میپندارد باعث تبدیل شدن شما به یک فرد خسیس نمیشود. این نکته در عین سادگی میتواند بسیار کاربردی باشد.
24) خود را بیشتر بشناسید.
برای ابراز وجود، در ابتدا لازم است که ما خود را بشناسیم. در واقع اگر ما خود را نشناسیم، نمیدانیم که باید چه چیزی را ابراز کنیم. پس در وهله اول ما باید سعی کنیم با استفاده از خدمات درمانی مختلف و یا خواندن کتابهای مختلف شناختمان از خود را عمیقتر و وسیعتر کنیم.
25) احساساتی که اجازه ابراز وجود به شما نمیدهند را بشناسید.
موقعیتهایی که در آن نمیتوانید نه بگویید را مشخص کنید. سپس به دنبال احساساتی بگردید که جلوی نه گفتن شما را میگیرند. در مرحله بعد به سراغ باورهایی بروید که در پشت آن احساسات وجود دارد. سپس خطاها و اشتباهاتی که در آن الگوهای فکری نهفته است را پیدا کنید. برای مثال تصورکنید که در یک تاکسی نشستهاید و صدای ضبط شما را آزارمیدهد. مردد و دودل هستید و با خود کلنجار میروید که از راننده درخواست کنید صدای ضبط را کم کند. در چنین شرایطی از خود بپرسید که دقیقا چه احساساتی هستند که جلوی درخواست شما را میگیرند؟ تصورکنید که ترس از نه شنیدن و طرد شدن است که به شما اجازه ابراز خواستهتان را نمیدهد. در مرحله بعد به سراغ باورهایی بروید که آن احساس ترس را در شما ایجاد کردهاند.
برای مثال ممکن است شما این باور را داشته باشید که؛ «همه همیشه باید به من بله بگویند» و یا اینکه؛ «اگر دیگران درخواست من را رد کند در واقع به من بی احترامیکردهاند» اگر شما به صورت منطقی این باورها را زیر ذرهبین قراردهید یه این نتیجه میرسید که دیگران حق دارند که درخواست شما را رد کنند و با این حال این که دیگران درخواست شما را رد میکنند اصلا به این معنی نیست که آنها شما را خوار و حقیر میشمرند. در واقع ما باید موقعیتهایی که ابراز وجود در آن سخت است را به همراه احساسات و باورهای وابسته به آن مورد بررسی قراردهیم و در تله خطاهای شناختی مغز خود نیفتیم.
پیشنهاد کتاب: کتاب صوتی "تفکر بهتر، زندگی بهتر" و کتاب الکترونیکی "تفکر بهتر، زندگی بهتر" "اثر جول اوستین" (کلیک کنید)، ابزاری را ارائه میدهد که از طریق آنها میتوانید افکار و باورهای محدودکننده و مخرب را از بین ببرید و با کنترل افکارتان، زندگی خارقالعادهای برای خود و خانوادهتان خلق کنید). باید همیشه به خاطر داشته باشید که، برای خلق زندگی خود نیازمند تغییر باورهای اشتباه و کنترل ذهن هستید.
خوشحال میشویم نظرات و دیدگاههای خود را در مورد مطالب گفته شده، با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.
برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.