زمان مطالعه :15 دقیقه
چکیده این مطلب : تمایل درواقع تلاش یک امکان محقق نشده در درون ماست که میخواهد از طریق اقدامات ما نماد بیرونی پیدا کند. حقیقت این است که ما میتوانیم تمایل را درون خود برای رسیدن به خواستهای که در ذهن داریم ایجاد کنیم و آن را قوی کنیم تا درنهایت خواسته ما در دنیای مادی نیز محقق شود.
تمایل درواقع تلاش یک امکان محقق نشده در درون ماست که میخواهد از طریق اقدامات ما نماد بیرونی پیدا کند. حقیقت این است که ما میتوانیم تمایل را درون خود برای رسیدن به خواستهای که در ذهن داریم ایجاد کنیم و آن را قوی کنیم تا درنهایت خواسته ما در دنیای مادی نیز محقق شود. بیشتر مردم، روی خواسته خود تمرکز نمیکنند، تمایل و اشتیاق سوزان برای رسیدن به هدفشان را در خود به وجود نمیآورند. اگر صرفا فکر کنید که برای به دست آوردن چیزی مصمم هستید، اما واقعا اینگونه نباشد حتی اگر در مسیر تحقق خواسته خود قرار بگیرید موفق نخواهید شد.
تمایل، اولین راز ثروتمند شدن
• آیا هدف شما بدست آوردن ثروت است؟
• تمایل چیست؟
• آیا تمایل به ثروت را می توان در خود ایجاد کرد؟
• ذهن چیست؟
• احساس تمایل و قانون ارتعاش؟
• تمایل به ثروت چگونه مارا ثروتمند میکند؟
• ضمیر ناخودآگاه خود را برای رسیدن به ثروت برنامهریزی کنید
• تمایل به خودی خود مثبت است یا منفی؟
• آموزش راههای تقویت تمایل به ثروت در ذهن
• نتیجه گیری
تمایل یعنی درگیری عاطفی با هر چیزی که آن را میخواهیم. تمایل مخمری است که خمیر خواسته ما را میسازد درواقع سوخت موتور ما برای دستیابی به ثروت است. میتوان گفت تمایل همان ایده ایست که به خوبی درضمیر ناخوداگاه کاشته میشود و میخواهد خود را در رفتار نشان دهد. همان ایدهای که بدن را به فعالیت وا میدارد و تعیین میکند شما در چه ارتعاشی باشید و چه چیزهایی را جذب کنید.
مهمترین ویژگی برای پیروزی، قاطعیت در هدف است. اینکه شما بدانید چه میخواهید و چه هدفی دارید و برای رسیدن با آن تمایل و اشتیاق زیادی داشته باشید مطمئن باشید که پیروز خواهید شد و خواسته شما محقق میشود. تمایل اولین راز ثروتمند شدن است. برای رسیدن به هر خواستهای، تمایل باید وجود داشته باشد. ما هرگز به چیزی که نمیخواهیم تمایل و اشتیاق پیدا نمیکنیم. تمایل به ثروت باعث میشود که ضمیر خودآگاه ایدههای ثروت را بسازد و بعد، این ایدهها در ضمیر ناخودآگاه کاشته میشود تا آن را بپذیرد و خواستهی ما محقق شود.
بله! حقیقت این است که ما میتوانیم تمایل را درون خود برای رسیدن به خواستهای که در ذهن داریم ایجاد کنیم و آن را قوی کنیم تا درنهایت خواسته ما در دنیای مادی نیز محقق شود، اما برای این کار باید از عملکرد ذهن شگفتانگیز خود آگاه شویم. زمانی که ذهن ما سلولهای مغزی را فعال میکند ارتعاشات متفاوتی ایجاد میشود و ما با با ارتعاش خواسته خود همسو میشویم. درواقع وقتی افکار ما تغییر میکند ارتعاش ما نیز تغییر میکند. پس شما باید در اولین گام احساس تمایل را در ذهنتان نسبت به هر خواستهای که دارید به وجود بیاورید و با تمام وجود آن را بخواهید. همانگونه که یک عاشق تمایل به دیدن معشوقش دارد.
فقط یادتان باشد ضمیر خوداگاه دارای قدرت استدلال است و توانایی پذیرفتن و رد کردن را دارد. اما ضمیر ناخودآگاه قدرت تشخیص خوب و بد را ندارد حتی تخیل را از واقعیت تشخیص نمیدهد و برایش مهم نیست چه چیزی درون آن می کارید. هرچه باشد پرورش میدهد. پس تمایل و اشتیاق به ثروت را درونتان ایجاد کنید.
وقتی افکار و احساساتمان را به کائنات میفرستیم، کائنات هم به شکل مشابهی واکنش نشان میدهد، عمل و عکس العمل. به این پدیده قانون جذب میگویند. اما قانون جذب یک قانون فرعی و قانون اصلی قانون ارتعاش است. تمایل شما را در ارتعاش درست قرار میدهد و مغزتان را به گونهای تنظیم میکند تا همان چیزی که نسبت به آن تمایل دارید به سمت شما جذب شود. در واقع اگر در ارتعاش درست قرار بگیرید دیگر نیاز نیست نگران چیزی باشید؛ به طور خودکار هرچیزی که برای تحقق خواستهتان لازم باشد را جذب میکنید چرا که احساس تمایل را در خود به وجود آوردهاید. پس اگر نسبت به چیزی تمایل بسیار زیاد داشته باشید، طبق قانون ارتعاش با آن همارتعاش شده و آن را به سمت خود جذب میکنید.
تمایل به یک چیز باعث میشود خواستهی شما در ضمیر ناخودآگاهتان حک شود.
ما خواستههایمان را روی صفحه ذهن خود میبینیم و به کمک تمایل میتوانیم تصویر ذهنی خواستهمان را از ضمیر خودآگاه به گنجینه ضمیر ناخوداگاه ببریم. قدرت در ضمیر ناخود اگاه است درواقع با تمایل به ثروت میتوانیم ضمیر ناخوداگاه را برای رسیدن به ثروت برنامهریزی کنیم. ولی مشکلی که وجود دارد این است که ضمیر ناخود آگاه ما از قبل برنامهریزی شده است، قبل از آنکه به دنیا بیاییم! ما برنامهریزی شدهایم که چطور زندگی کنیم و به چه زبانی صحبت کنیم. حتی تصویر ذهنی که از خودمان داریم را خلق نکردهایم بلکه آن تصویر در زمان نوزادی به ما داده شده است. اما خبر خوش اینکه ما میتوانیم ضمیر ناخودآگاهمان را از نو برای رسیدن به ثروت برنامهریزی کنیم و تمایل به ثروت را خود تقویت کنیم.
اگر بخواهیم ثروتمند شویم باید مثل یک ثروتمند رفتار کنیم، خودمان را ببینیم که ثروت را به دست آوردهایم. نباید امیدوار باشیم که بعد اتفاق میافتد چون در آینده میماند. باید آن را در زمان حال و در ضمیر ناخوداگاه ببینیم. هرچند ممکن است پارادایم مقاومت کند (پارادایم برنامهای در ضمیرناخوداگاه است که درمقابل تغییر ایستادگی میکند) حتی اقوام، دوستان وهمسایه ها هم نمیخواهند به راحتی رفتارهای جدید شما را بپذیرند و به شما انتقاد میکنند. این نبرد را درک کنید و برای رسیدن به خواسته خود تلاش کنید. باید این نقش را در ذهنمان زندگی کنیم. و بارها و بارها آن را تکرار کنیم. هر چیزی که بارها وبارها وارد ضمیر ناخود آگاه ما بشود، ثابت می شود.
اندرو کارنگی میگوید: هر ایدهای که در ذهن بماند و به آن تاکید شود و مورد ترس یا احترام قرار بگیرد به مرور زمان به مناسبترین شکل ممکن محقق میکند. بیشتر مردم تمایل را مثبت می دانند اما می تواند منفی هم باشد همانطور که گفتیم ضمیرناخود آگاه کاملا بدون قضاوت است و توانایی رد کردن ندارد. و هرچیزی را که به آن بدهید میپذیرد. پس نگرانیهای شما وحتی افکار منفی شما هم ممکن است تبدیل به تمایل شوند. برای مثال ایده صاف کردن بدهی ایدهی بدی است چون به بدهی فکر میکنید و بدهی بیشتری را جذب میکنید. باید روی کامیابی تمرکز کنید، اگر چیزی را نمیخواهید تصویر مخالف آن را بسازید یعنی تصویر چیزی که میخواهید.
لینکن رویای آزادی برده های سیاه پوست را داشت، او دست بکار شد و درنهایت توانست شمال و جنوب امریکا را متحد کند تا خواسته خود را محقق کند. مارکونی رویای سیستمی برای مهار کردن نیروهای غیر ملموس داشت، اثبات بیهوده نبودن رویایش را میشود درتمام رادیوها و دستگاهای بیسیم دنیا دید. هلن کلر مدتی بعد از تولدش ناشنوا، لال و نابینا شد برخلاف این مشکل بزرگ اسم خودش را درکنار بزرگترین اسم های تاریخ ثبت کرد. نتیجه زندگی الان شما هم نتیجه تمایلات گذشته شما میباشد. شما میتوانید تمایلی را به وجود بیاورید و قدرتمندش کنید تا محقق شود. اما انتظار نداشته باشید که خواسته شما به زودی اتفاق بیفتد چون باید این روند زیر را بارها وبارها تکرار کنید.
شفافیت قدرت است. شفافیت باعث میشود تمایل شما برای رسیدن به خواستهتان بیشتر شود. زمانی که تصویر واضحی از هدفتان داشته باشید دیگر ترس از ناشناختهها و تردیدها حذف میشوند و تمایل و شور شما برای رسیدن به آن هدف افزایش مییابد. ضمیر خودآگاه ما قوه تخیل دارد و میتواند رویاپردازی کند. پس برای رسیدن به خواسته خود باید آن را تصور کنید یعنی یک تصویر واضح از خواستهای که دارید را در ذهنتان بسازید. ایدههایی که کمک نمیکنند را رد کنید و فقط ایدههایی که میتوانند شما را به خواستهتان برسانند در ذهن خود نگه دارید و تصویرش را واضح کنید. هرچیزی را که میخواهید باید در زمان حال و در ضمیر خودآگاه خود ببینید. زمان حال تنها دارایی ما میباشد، زمان گذشته و آینده برای ما معنایی ندارد چون یا افسانه است یا توهم.
نوشتن ترس و تردید و آشفتگی ذهنی را برطرف میکند و درونتان احساس تمایل میآورد. باید خواسته خود را با جزئیات کامل و در زمان حال روی کاغذ بنویسید. بارها و بارها آن را بنویسید تا مطمئن شوید تمام جزئیات ممکن را در نظر گرفته اید و این کار را با کمترین کلمات ممکن انجام دهید، کلمات نماد هستند و تصویر را تداعی میکنند. وقتی کلمات به درستی در کنارهم بگذارید تصویر درست را میسازید.
با خواسته خود از نظر عاطفی درگیر شوید. اینگونه تمایل را درونتان تقویت میکنید و اشتیاقی سوزان درونتان شکل میگیرد. رویاپردازی کنید و آن را هم زمان با کارهایتان انجام بدید. هربار که چیزی میخورید، سوئیچ ماشین را میچرخانید و یا پشت میز مینشینید اجازه دهید ایدهی چیزی که میخواهید به ذهتان بیاید و آن را حس کنید. نیاز نیست تلاش کنید فقط اجازه دهید خواسته شما با احساساتتان درگیر شود. نکته این است که باید مکرر آن ایده را در ضمیر ناخودآگاه خو بکارید. و از حس خود آگاه شوید چون وقتی احساستان عوض شود ارتعاشتان هم تغییر میکند و شما در مسیر تحقق خواستهتان قرار میگیرید.
همانطور که گفتیم پارادایم برنامهای در ضمیرناخوداگاه است که درمقابل تغییر ایستادگی میکند و نمیخواهد نقش جدید را بپذیرد زیرا با آن هماهنگ نیست. وقتی پارادیم سعی میکند شما را از رسیدن به خواسته خود منصرف کند باید برآن غلبه کنید. پارادایم به ما ایدههایی میدهد تا به ما ثابت کند که نمیتوانیم به خواستههایمان برسیم. پارادیم هرچه را که داریم به ما میدهد، ولی ما آن را نمیخوایم و به دنبال چیزی که میخواهیم میرویم.
تکرار، اولین قانون یادگیری است ولی ذهن ما نمیخواهد بپذیرد. شاید به خود بگویید که من این مطلب یکبار خوانده ام اما باید ده هزار بار بخوانید و تکرار کنید، بارها و بارها آن را ببینید. با انجام این کارو فهمیدنش به مانعی به اسم ترس برخورد میکنید که ممکن است شما را متوقف کند و ممکن است به خود بگویید من نمیتوانم و همهی آن سی دلیل شکست که ناپلئون هیل برای شکست معرفی کرده در ذهنتان زنده میشود. آنها را رد کنید و از شرشان خلاص شوید. عبارتهای مثبت بسازید و آن را با خود تکرار کنید مثلا میتوانید برای جذب ثروت با خود تکرار کنید من خیلی خوشحال و سپاسگزارم که پول به طور مداوم و از منابع مختلف به سمتم می آید.
پیشنهاد مقاله: قدرتمندترین عبارات تاکیدی ثروت
افکار منفی به راحتی میتواند تمایل را درونتان خاموش کند. ضمیرخوداگاه میتواند ایدهها را بپذیرد یا رد کند. و کار شما باید این باشد که ایدههای منفی را رد کنید یا اگر میتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید. مثلا هنگام دیدن اخبار میتوانید آن را باور نکنید چرا فقط ترس و نگرانی را به دل شما میآورد. یا وقتی یک نفر به شما گفت که بحران اقتصادی در راه است میتوانید از آن به نفع خود استفاده کنید و سرمایهگذاریهای خود را سامان بخشید؛ اما خود را هیچگاه شریک یک بحران نکنید و به حرف کسانی که به شما میگویند نمیتوانید گوش ندهید. تنها به نتایج خود نگاه کنید و اگر مطابق میلتان نیست آنها را تغییر دهید. چیزهای بیشتر و بهتری بخواهید. اینها شما را آدم بهتری نمیکنند اما زندگی بهتری برای شما میسازند.
اگر دانشی ندارید تمایل درونتان را خاموش نکنید. درست است که ثروت زیاد نیازمند قدرت است و قدرت از طریق دانش تخصصی منظم و هدایت شده بدست میآید. اما لازم نیست کسی که ثروت را بدست میآورد دانش آن را هم داشته باشد، نیازی نیست همه چیز را بدانید اما میتوانید با افرادی که این دانش را دارند همکاری کنید و از دانش آنها برای رسیدن به خواسته خود استفاده کنید. صرفا بخاطر نداشتن دانش تخصصی تمایل رسیدن به هدفتان را خاموش نکنید. به سراغ اشخاصی بروید که این کار را انجام داده است و در این راه موفق شدهاند.
همه چیز از اینجا شروع میشود که اول تصویر چیزی که میخواهیم را بسازیم و بعد از نظر عاطفی درگیرش بشویم. باید در ذهنمان تبدیل به آدمی که میخواهیم بشویم. در ذهنمان بازی کنیم، تصور کنیم و این کار را بارها و بارها انجامش دهیم. رها کنیم و اجازه دهیم واقعی بشود. میتوانیم این کار را قبل از خواب و موقع رانندگی یا هرجای دیگری انجام دهیم. با این تکرار است که میتوانیم تمایل و اشتیاق سوزان برای رسیدن به خواسته را در خود ایجاد و تقویت کنیم و از تمام شرطی شدگیهای قدیمی، ژنتیکی ومحیطی رها شویم و خواسته ما محقق شود.
شما چه میخواهید؟ و از اصل تمایل به چه شکلی استفاده میکنید؟
تمایل درواقع تلاش یک امکان محقق نشده در درون ماست که میخواهد از طریق اقدامات ما نماد بیرونی پیدا کند. حقیقت این است که ما میتوانیم تمایل را درون خود برای رسیدن به خواستهای که در ذهن داریم ایجاد کنیم و آن را قوی کنیم تا درنهایت خواسته ما در دنیای مادی نیز محقق شود. بیشتر مردم، روی خواسته خود تمرکز نمیکنند، تمایل و اشتیاق سوزان برای رسیدن به هدفشان را در خود به وجود نمیآورند. اگر صرفا فکر کنید که برای به دست آوردن چیزی مصمم هستید، اما واقعا اینگونه نباشد حتی اگر در مسیر تحقق خواسته خود قرار بگیرید موفق نخواهید شد.
تمایل، اولین راز ثروتمند شدن
• آیا هدف شما بدست آوردن ثروت است؟
• تمایل چیست؟
• آیا تمایل به ثروت را می توان در خود ایجاد کرد؟
• ذهن چیست؟
• احساس تمایل و قانون ارتعاش؟
• تمایل به ثروت چگونه مارا ثروتمند میکند؟
• ضمیر ناخودآگاه خود را برای رسیدن به ثروت برنامهریزی کنید
• تمایل به خودی خود مثبت است یا منفی؟
• آموزش راههای تقویت تمایل به ثروت در ذهن
• نتیجه گیری
تمایل یعنی درگیری عاطفی با هر چیزی که آن را میخواهیم. تمایل مخمری است که خمیر خواسته ما را میسازد درواقع سوخت موتور ما برای دستیابی به ثروت است. میتوان گفت تمایل همان ایده ایست که به خوبی درضمیر ناخوداگاه کاشته میشود و میخواهد خود را در رفتار نشان دهد. همان ایدهای که بدن را به فعالیت وا میدارد و تعیین میکند شما در چه ارتعاشی باشید و چه چیزهایی را جذب کنید.
مهمترین ویژگی برای پیروزی، قاطعیت در هدف است. اینکه شما بدانید چه میخواهید و چه هدفی دارید و برای رسیدن با آن تمایل و اشتیاق زیادی داشته باشید مطمئن باشید که پیروز خواهید شد و خواسته شما محقق میشود. تمایل اولین راز ثروتمند شدن است. برای رسیدن به هر خواستهای، تمایل باید وجود داشته باشد. ما هرگز به چیزی که نمیخواهیم تمایل و اشتیاق پیدا نمیکنیم. تمایل به ثروت باعث میشود که ضمیر خودآگاه ایدههای ثروت را بسازد و بعد، این ایدهها در ضمیر ناخودآگاه کاشته میشود تا آن را بپذیرد و خواستهی ما محقق شود.
بله! حقیقت این است که ما میتوانیم تمایل را درون خود برای رسیدن به خواستهای که در ذهن داریم ایجاد کنیم و آن را قوی کنیم تا درنهایت خواسته ما در دنیای مادی نیز محقق شود، اما برای این کار باید از عملکرد ذهن شگفتانگیز خود آگاه شویم. زمانی که ذهن ما سلولهای مغزی را فعال میکند ارتعاشات متفاوتی ایجاد میشود و ما با با ارتعاش خواسته خود همسو میشویم. درواقع وقتی افکار ما تغییر میکند ارتعاش ما نیز تغییر میکند. پس شما باید در اولین گام احساس تمایل را در ذهنتان نسبت به هر خواستهای که دارید به وجود بیاورید و با تمام وجود آن را بخواهید. همانگونه که یک عاشق تمایل به دیدن معشوقش دارد.
فقط یادتان باشد ضمیر خوداگاه دارای قدرت استدلال است و توانایی پذیرفتن و رد کردن را دارد. اما ضمیر ناخودآگاه قدرت تشخیص خوب و بد را ندارد حتی تخیل را از واقعیت تشخیص نمیدهد و برایش مهم نیست چه چیزی درون آن می کارید. هرچه باشد پرورش میدهد. پس تمایل و اشتیاق به ثروت را درونتان ایجاد کنید.
وقتی افکار و احساساتمان را به کائنات میفرستیم، کائنات هم به شکل مشابهی واکنش نشان میدهد، عمل و عکس العمل. به این پدیده قانون جذب میگویند. اما قانون جذب یک قانون فرعی و قانون اصلی قانون ارتعاش است. تمایل شما را در ارتعاش درست قرار میدهد و مغزتان را به گونهای تنظیم میکند تا همان چیزی که نسبت به آن تمایل دارید به سمت شما جذب شود. در واقع اگر در ارتعاش درست قرار بگیرید دیگر نیاز نیست نگران چیزی باشید؛ به طور خودکار هرچیزی که برای تحقق خواستهتان لازم باشد را جذب میکنید چرا که احساس تمایل را در خود به وجود آوردهاید. پس اگر نسبت به چیزی تمایل بسیار زیاد داشته باشید، طبق قانون ارتعاش با آن همارتعاش شده و آن را به سمت خود جذب میکنید.
تمایل به یک چیز باعث میشود خواستهی شما در ضمیر ناخودآگاهتان حک شود.
ما خواستههایمان را روی صفحه ذهن خود میبینیم و به کمک تمایل میتوانیم تصویر ذهنی خواستهمان را از ضمیر خودآگاه به گنجینه ضمیر ناخوداگاه ببریم. قدرت در ضمیر ناخود اگاه است درواقع با تمایل به ثروت میتوانیم ضمیر ناخوداگاه را برای رسیدن به ثروت برنامهریزی کنیم. ولی مشکلی که وجود دارد این است که ضمیر ناخود آگاه ما از قبل برنامهریزی شده است، قبل از آنکه به دنیا بیاییم! ما برنامهریزی شدهایم که چطور زندگی کنیم و به چه زبانی صحبت کنیم. حتی تصویر ذهنی که از خودمان داریم را خلق نکردهایم بلکه آن تصویر در زمان نوزادی به ما داده شده است. اما خبر خوش اینکه ما میتوانیم ضمیر ناخودآگاهمان را از نو برای رسیدن به ثروت برنامهریزی کنیم و تمایل به ثروت را خود تقویت کنیم.
اگر بخواهیم ثروتمند شویم باید مثل یک ثروتمند رفتار کنیم، خودمان را ببینیم که ثروت را به دست آوردهایم. نباید امیدوار باشیم که بعد اتفاق میافتد چون در آینده میماند. باید آن را در زمان حال و در ضمیر ناخوداگاه ببینیم. هرچند ممکن است پارادایم مقاومت کند (پارادایم برنامهای در ضمیرناخوداگاه است که درمقابل تغییر ایستادگی میکند) حتی اقوام، دوستان وهمسایه ها هم نمیخواهند به راحتی رفتارهای جدید شما را بپذیرند و به شما انتقاد میکنند. این نبرد را درک کنید و برای رسیدن به خواسته خود تلاش کنید. باید این نقش را در ذهنمان زندگی کنیم. و بارها و بارها آن را تکرار کنیم. هر چیزی که بارها وبارها وارد ضمیر ناخود آگاه ما بشود، ثابت می شود.
اندرو کارنگی میگوید: هر ایدهای که در ذهن بماند و به آن تاکید شود و مورد ترس یا احترام قرار بگیرد به مرور زمان به مناسبترین شکل ممکن محقق میکند. بیشتر مردم تمایل را مثبت می دانند اما می تواند منفی هم باشد همانطور که گفتیم ضمیرناخود آگاه کاملا بدون قضاوت است و توانایی رد کردن ندارد. و هرچیزی را که به آن بدهید میپذیرد. پس نگرانیهای شما وحتی افکار منفی شما هم ممکن است تبدیل به تمایل شوند. برای مثال ایده صاف کردن بدهی ایدهی بدی است چون به بدهی فکر میکنید و بدهی بیشتری را جذب میکنید. باید روی کامیابی تمرکز کنید، اگر چیزی را نمیخواهید تصویر مخالف آن را بسازید یعنی تصویر چیزی که میخواهید.
لینکن رویای آزادی برده های سیاه پوست را داشت، او دست بکار شد و درنهایت توانست شمال و جنوب امریکا را متحد کند تا خواسته خود را محقق کند. مارکونی رویای سیستمی برای مهار کردن نیروهای غیر ملموس داشت، اثبات بیهوده نبودن رویایش را میشود درتمام رادیوها و دستگاهای بیسیم دنیا دید. هلن کلر مدتی بعد از تولدش ناشنوا، لال و نابینا شد برخلاف این مشکل بزرگ اسم خودش را درکنار بزرگترین اسم های تاریخ ثبت کرد. نتیجه زندگی الان شما هم نتیجه تمایلات گذشته شما میباشد. شما میتوانید تمایلی را به وجود بیاورید و قدرتمندش کنید تا محقق شود. اما انتظار نداشته باشید که خواسته شما به زودی اتفاق بیفتد چون باید این روند زیر را بارها وبارها تکرار کنید.
شفافیت قدرت است. شفافیت باعث میشود تمایل شما برای رسیدن به خواستهتان بیشتر شود. زمانی که تصویر واضحی از هدفتان داشته باشید دیگر ترس از ناشناختهها و تردیدها حذف میشوند و تمایل و شور شما برای رسیدن به آن هدف افزایش مییابد. ضمیر خودآگاه ما قوه تخیل دارد و میتواند رویاپردازی کند. پس برای رسیدن به خواسته خود باید آن را تصور کنید یعنی یک تصویر واضح از خواستهای که دارید را در ذهنتان بسازید. ایدههایی که کمک نمیکنند را رد کنید و فقط ایدههایی که میتوانند شما را به خواستهتان برسانند در ذهن خود نگه دارید و تصویرش را واضح کنید. هرچیزی را که میخواهید باید در زمان حال و در ضمیر خودآگاه خود ببینید. زمان حال تنها دارایی ما میباشد، زمان گذشته و آینده برای ما معنایی ندارد چون یا افسانه است یا توهم.
نوشتن ترس و تردید و آشفتگی ذهنی را برطرف میکند و درونتان احساس تمایل میآورد. باید خواسته خود را با جزئیات کامل و در زمان حال روی کاغذ بنویسید. بارها و بارها آن را بنویسید تا مطمئن شوید تمام جزئیات ممکن را در نظر گرفته اید و این کار را با کمترین کلمات ممکن انجام دهید، کلمات نماد هستند و تصویر را تداعی میکنند. وقتی کلمات به درستی در کنارهم بگذارید تصویر درست را میسازید.
با خواسته خود از نظر عاطفی درگیر شوید. اینگونه تمایل را درونتان تقویت میکنید و اشتیاقی سوزان درونتان شکل میگیرد. رویاپردازی کنید و آن را هم زمان با کارهایتان انجام بدید. هربار که چیزی میخورید، سوئیچ ماشین را میچرخانید و یا پشت میز مینشینید اجازه دهید ایدهی چیزی که میخواهید به ذهتان بیاید و آن را حس کنید. نیاز نیست تلاش کنید فقط اجازه دهید خواسته شما با احساساتتان درگیر شود. نکته این است که باید مکرر آن ایده را در ضمیر ناخودآگاه خو بکارید. و از حس خود آگاه شوید چون وقتی احساستان عوض شود ارتعاشتان هم تغییر میکند و شما در مسیر تحقق خواستهتان قرار میگیرید.
همانطور که گفتیم پارادایم برنامهای در ضمیرناخوداگاه است که درمقابل تغییر ایستادگی میکند و نمیخواهد نقش جدید را بپذیرد زیرا با آن هماهنگ نیست. وقتی پارادیم سعی میکند شما را از رسیدن به خواسته خود منصرف کند باید برآن غلبه کنید. پارادایم به ما ایدههایی میدهد تا به ما ثابت کند که نمیتوانیم به خواستههایمان برسیم. پارادیم هرچه را که داریم به ما میدهد، ولی ما آن را نمیخوایم و به دنبال چیزی که میخواهیم میرویم.
تکرار، اولین قانون یادگیری است ولی ذهن ما نمیخواهد بپذیرد. شاید به خود بگویید که من این مطلب یکبار خوانده ام اما باید ده هزار بار بخوانید و تکرار کنید، بارها و بارها آن را ببینید. با انجام این کارو فهمیدنش به مانعی به اسم ترس برخورد میکنید که ممکن است شما را متوقف کند و ممکن است به خود بگویید من نمیتوانم و همهی آن سی دلیل شکست که ناپلئون هیل برای شکست معرفی کرده در ذهنتان زنده میشود. آنها را رد کنید و از شرشان خلاص شوید. عبارتهای مثبت بسازید و آن را با خود تکرار کنید مثلا میتوانید برای جذب ثروت با خود تکرار کنید من خیلی خوشحال و سپاسگزارم که پول به طور مداوم و از منابع مختلف به سمتم می آید.
پیشنهاد مقاله: قدرتمندترین عبارات تاکیدی ثروت
افکار منفی به راحتی میتواند تمایل را درونتان خاموش کند. ضمیرخوداگاه میتواند ایدهها را بپذیرد یا رد کند. و کار شما باید این باشد که ایدههای منفی را رد کنید یا اگر میتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید. مثلا هنگام دیدن اخبار میتوانید آن را باور نکنید چرا فقط ترس و نگرانی را به دل شما میآورد. یا وقتی یک نفر به شما گفت که بحران اقتصادی در راه است میتوانید از آن به نفع خود استفاده کنید و سرمایهگذاریهای خود را سامان بخشید؛ اما خود را هیچگاه شریک یک بحران نکنید و به حرف کسانی که به شما میگویند نمیتوانید گوش ندهید. تنها به نتایج خود نگاه کنید و اگر مطابق میلتان نیست آنها را تغییر دهید. چیزهای بیشتر و بهتری بخواهید. اینها شما را آدم بهتری نمیکنند اما زندگی بهتری برای شما میسازند.
اگر دانشی ندارید تمایل درونتان را خاموش نکنید. درست است که ثروت زیاد نیازمند قدرت است و قدرت از طریق دانش تخصصی منظم و هدایت شده بدست میآید. اما لازم نیست کسی که ثروت را بدست میآورد دانش آن را هم داشته باشد، نیازی نیست همه چیز را بدانید اما میتوانید با افرادی که این دانش را دارند همکاری کنید و از دانش آنها برای رسیدن به خواسته خود استفاده کنید. صرفا بخاطر نداشتن دانش تخصصی تمایل رسیدن به هدفتان را خاموش نکنید. به سراغ اشخاصی بروید که این کار را انجام داده است و در این راه موفق شدهاند.
همه چیز از اینجا شروع میشود که اول تصویر چیزی که میخواهیم را بسازیم و بعد از نظر عاطفی درگیرش بشویم. باید در ذهنمان تبدیل به آدمی که میخواهیم بشویم. در ذهنمان بازی کنیم، تصور کنیم و این کار را بارها و بارها انجامش دهیم. رها کنیم و اجازه دهیم واقعی بشود. میتوانیم این کار را قبل از خواب و موقع رانندگی یا هرجای دیگری انجام دهیم. با این تکرار است که میتوانیم تمایل و اشتیاق سوزان برای رسیدن به خواسته را در خود ایجاد و تقویت کنیم و از تمام شرطی شدگیهای قدیمی، ژنتیکی ومحیطی رها شویم و خواسته ما محقق شود.
شما چه میخواهید؟ و از اصل تمایل به چه شکلی استفاده میکنید؟