هدفگذاری با تکنیک قطب‌نمای درونی

زمان مطالعه :15 دقیقه

چکیده این مطلب : بسیاری از ما قطعاً تا به حال برای خودمان اهدافی داشته‌ایم و داریم، اگر از شما بپرسند که ده سال آینده خودتان را چگونه می‌بینید، مطمئناً شما ده دقیقه از اهداف و رویایی که برای خودتان دارید می‌گویید و آن را تجسم می‌کنید، اما آیا در این اهدافی که برای خودتان تعریف و تجسم کرده‌اید، سود و منفعتی برای بشر و مردم جهان دارد؟ یا برعکس ممکن است که اهداف شما به بشر و اطرافیان شما آسیبی بزند؟ بسیار مهم است که اهداف ما در جهت و سود بشریت و جهان باشد زیرا ما به هم متصل هستیم. در این مقاله می‌خواهیم با استفاده از تکنیک و آموزه‌های متود سیلوا هدفی جهان محور برای خودمان تعریف کنیم.

هدفگذاری با تکنیک قطب‌نمای درونی

 


آیا اهداف و رویاهایی برای آینده و زندگی خودتان دارید؟
آیا تا به حال به اهداف خودتان فکر کرده‌اید؟
اهداف شما بهترین هدف‌هایی است که می‌توانید داشته باشید؟
آیا آن‌ها منفعتی برای جهان یا بشریت دارد؟ یا اینکه برعکس ممکن است به جهان آسیب برساند؟
آیا به اینکه به دیگران آسیبی نرسانید و به فکر سود و منفعت آن‌ها باشید، توجه کرده‌اید؟
چگونه می‌توان بهترین اهدافی را که مناسب ما باشد انتخاب کنیم؟ بهترین هدفگذاری چگونه است؟

بسیاری از ما قطعاً تا به حال برای خودمان اهدافی داشته‌ایم و داریم، اما آیا این اهداف سود و منفعتی برای بشر و مردم جهان دارد؟ یا ممکن است به بشر و اطرافیان شما آسیبی بزند؟ در این مقاله می‌خواهیم درمورد ویژگی بهترین اهداف صحبت کنیم و با استفاده از تکنیک فوق‌العاده از متود سیلوا هدفی جهان محور برای خودمان تعریف کنیم.

 

جهان محور بودن
شاید این سوال به ذهن شما برسد که: «اصلاً چرا باید منفعت و سود جهان و اطرافیان ما برایمان مهم باشد؟» ابتدا به این سوال بپردازیم.
بیایید گریزی به مقاله «جهان هولوگرافیک» بزنیم و پاسخ این سوال را دریابیم، در این مقاله ما در آزمایش دو فوتون متوجه شدیم که دو فوتون که زمانی به هم متصل بودند حتی پس از آنکه از هم جدا شدند و بین چند متر تا چند صد کیلومتر از هم فاصله گرفتند، همچنان طوری رفتار می‌کردند که انگار به هم متصل هستند. چرا باید اینگونه باشد؟
همچنین متوجه شدیم که جهان ما هولوگرافیک است، یعنی هر جزء این جهان، نشانه‌ای از کل جهان است و هر تغییری در جزء روی کل جهان تأثیر می‌گذارد، یعنی هر کدام از ما می‌توانیم با کوچکترین تغییری در خود، روی کل جهان‌مان تأثیرگذار باشیم.
در این مقاله خواندیم که:


«راسل تارگ، فیزیکدان و محقق آمریکایی در این باره می‌گوید: «ما در جهانی غیرموضعی زندگی می‌کنیم که در آن، اشیایی که از نظر فیزیکی از همدیگر جدا هستند، علیرغم این جدایی می‌توانند با همدیگر ارتباط آنی و بی‌درنگ داشته باشند. البته اینطور نیست که مثلاً من چشمم را ببندم و پیامی را برای شخصی ارسال کنم که هزار مایل با من فاصله دارد؛ بلکه منظورم این است که هیچ جدایی و فاصله‌ای میان آگاهی من و آگاهی او وجود ندارد.»

دلیل اینکه لازم نبود سیگنال‌ها از فوتون اول به سمت فوتون دوم حرکت کنند، این بود که این سیگنال‌ها پیشاپیش در آنجا بودند - این سیگنال‌ها در معنای متداول کلمه، نه هرگز از جایی خارج شدند و نه هرگز به جای دیگری منتقل شدند.
در یک هولوگرام، هر مکانی بازتاب همه‌ی مکان‌های دیگر است. هر ویژگی و خصلتی که در بخشی از هولوگرام وجود داشته باشد، در همه‌ی بخش‌های دیگر نیز وجود دارد. پس در هولوگرام غیر موضعی جهان ما، آن انرژی زیربنایی که همه چیز را به هم پیوند می‌دهد، همه چیز را به صورت آنی و بی درنگ به هم وصل می‌کند
آواتا ساکا سوترای شاخه‌ی مهایانه‌ی بودیسم همین میدان را توصیف می‌کند وقتی می‌گوید «تور شگفت‌انگیزی» از انرژی همه‌چیز را در کیهان به هم وصل می‌کند. اگر جهان غیرموضعی و هولوگرافیک باشد، آنگاه این تور نه تنها همه‌چیز را بهم وصل می‌کند، بلکه هر نقطه از آن نیز انعکاس همه‌ی نقاط دیگر است.»


قطعاً تا اینجا باید جواب سوال‌تان را گرفته باشید، اینکه ما همگی به هم متصل هستیم و اگر سود کسی برای ما مهم نباشد و بخواهیم حتی به او آسیبی بزنیم، انگار که به خودمان و جهان خودمان آسیبی وارد کردیم.

 

هدفگذاری و جهان محوری


خوزه سیلوا نیز در متودش به این موضوع بسیار اهمیت داده و در همان ابتدا قوانینی برای برنامه‌ریزی ذهن ما تعیین کرده است. به گفته خوزه سیلوا 5 قانون برای برنامه‌ریزی ذهن یا همان برنامه‌ریزی واقعیت ما وجود دارد:

 

1. با دیگران همانگونه رفتار کنید که دوست دارید آن‌ها با شما رفتار کنند.

2. راه‌حل شما باید دنیا را به جای بهتری برای زندگی کردن تبدیل کند.

3. راه‌حل شما باید به نفع همه باشد، نباید در این راه تنها منفعت خودتان را در نظر بگیرید.

4. راه‌حل‌تان باید به دو نفر یا بیشتر حتماً کمک کند یعنی اینکه برای چیزی برنامه‌ریزی نکنید که فقط خودتان از آن سود ببرید.

5. راه‌حل‌تان باید در محدوده احتمالات باشد مثلاً نباید راه‌حلی بخواهید که در آن بخواهیم قوانین فیزیک را دور بزنیم.

 

او به کسانی که با تمرینات متود سیلوا می‌خواهند وارد سطوح ذهنی آلفا و مرکزیت‌شان شوند، چند نکته را متذکر شده است:

  • از این سطوح ذهنی به روشی مبتکرانه و سازنده، برای خلق موارد خوب، صادقانه، خالص، مفید و مثبت استفاده کنید.
  • همچنان در فعالیت‌های سازنده و خلاقانه شرکت می‌کنید تا این دنیا را به مکان بهتری برای زندگی کردن تبدیل کنید، طوری که با پیشروی در این مسیر برای نسل‌های بعد از خود دنیای بهتری به جا بگذارید، شما کل بشریت را بسته به سن‌شان به عنوان پدر یا مادر، خواهر یا برادر، پسر یا دختر خودتان می‌بینید.

هدف سیلوا از این عبارات، تبدیل کردن شما به فردی جهان-محور است. کسی که دغدغه‌اش کمک کردن و خدمت به بشریت است.
نیل دونالد والش، نویسنده سه جلد کتاب «گفتگو با خدا» معتقد بود که وقتی بیدار و آگاه می‌شویم، خدمت به دیگران دغدغه ما می‌شود، او می‌گفت:

«زندگی شما در مورد خودتان نیست،

بلکه در مورد زندگی‌هایی است که لمس کردید و روی آن‌ها اثر گذاشتید.»


سه اصل مهم از ده اصل بودا، درباره جهان محور بودن است و اینکه دیگران برای ما اهمیت داشته باشند:

  • احساسات مثبتی مانند عشق، شفقت، صبر و فهمیدن دیگران به ما کمک می‌کنند تا آرام بمانیم. [نسبت به مسائل] تعصب نداشته باشیم و آنها را به‌وضوح دریابیم. این امر شادی بیشتری به همراه دارد. ما با تمرین مداوم می‌آموزیم که ویژگی‌های مثبت را افزایش دهیم.
  • خودمحوری، رفتارهای توأم با خودخواهی و بی‌فکری ما را از دیگران دور می‌کنند و شادی را از بین می‌برند. با آموزش می‌توانیم بر آنها فائق شویم.
  • تشخیص دهیم که همه ما در اصل به هم وابسته‌ایم و زنده ماندنمان به یکدیگر بستگی دارد، این تشخیص قلب و فکر ما را باز می‌کند، به ما کمک می‌کند که به دیگران بیشتر توجه کنیم.  این درک به شادی بیشتر ما منجر می‌شود.

در بودیسم، همیشه بر این موضوع تأکید شده است که در برخی اوقات حتی دیگران را نیز بر خودمان ارجح بدانیم و همیشه اولین اولویت ما کمک به دیگران باشد، نکته مهم این است که منظور از «دیگران» تمام موجودات کره زمین اعم از انسان‌ها، حیوانات، گیاهان و ... است.


از نظر کن ویلبر، فیلسوف آمریکایی ما به عنوان انسان، در طول تکامل‌مان، از سطوح مختلف آگاهی گذر می‌کنیم.


پایین‌ترین سطح آگاهی، خود-محوری است، این افراد فقط به خودشان اهمیت می‌دهند، از نظر این افراد، هدف وسیله را توجیه می‌کند و برایشان مهم نیست دیگران به خاطر رسیدن به خواسته‌هایشان، آسیب ببینند.


اما بیشتر مردم، در سطح آگاهی کمی بالاتر یعنی هم‌نوع-محوری هستند، افراد در این سطح، نسبت به افرادی که نوع، ملیت، دین، نژاد و آن‌هایی که ایده‌هایی شبیه به خودشان دارند و درکل افرادی شبیه خودشان، دلسوز و مهربان هستند اما به آن‌هایی که شبیه به خودشان نیستند یا ایده‌هایی یکسان با آن‌ها ندارند، مهربان نیستند و گاهی اوقات با آن‌ها دشمنی نیز دارند.


سطح بالاتر، جهان-محوری است که موضوع بحث ما است، افراد جهان-محور، مهر و محبت‌شان را به تمام دنیا نثار می‌کنند، تنها به افرادی مانند خودشان اهمیت نمی‌دهند، تمام آیین‌ها و ملت‌ها و تمام موجودات زمین برای آن‌ها مهم هستند. این را بدانید شفقت و مهربانی مانند یک ماهیچه است که می‌توانید با تمرین کردن، آن را تقویت کنید.


اما در این سطح آگاهی ما به پایان نمی‌رسد، سطح بالاتری نیز وجود دارد، بالاترین سطح، کیهان-محوری است، خوزه سیلوا می‌گوید: «تلاش کنید تا دنیا به جای بهتری برای زندگی تبدیل شود، طوری که با پیشروی در این مسیر، برای نسل‌های بعد از خود، دنیای بهتری به جا بگذارید.»، این مفهوم کیهان-محوری است، فرد کیهان-محور تنها به مردم دنیای امروز خودش فکر نمی‌کند، او تفکری بلند مدت دارد و به نسل‌های بعد از خودش نیز فکر می‌کند و اهمیت می‌دهد.

 

خوزه سیلوا و هدفگذاری


حال که به اهمیت جهان-محور بودن و تأثیر آن بر جهان پی بردید، در ادامه می‌خواهیم اهداف‌مان را بررسی کرده و سعی کنیم با استفاده از تکنیک‌های متود سیلوا اهداف‌مان را در راستای منفعت جهان تنظیم کنیم.

 


تعیین اهداف درونی _ تکنیک قطب‌نمای درونی
در متود سیلوا تکنیک فوق‌العاده‌ای وجود دارد به نام «هدف‌گذاری با قطب‌نمای درونی و حرکت به سمت هدف»، هدف از این تکنیک این است که ما با استفاده از قطب‌نمای درونی‌مان اهداف خودمان را در جهت درست و در جهت منفعت جهان تنظیم کنیم.
ما در دنیای مدرن یاد گرفتیم که هدف تعیین کنیم و با سرعت زیاد به سمت‌شان حرکت کنیم، اما مشکل این است که در بیشتر موارد این اهداف از درون ما سرچشمه نمی‌گیرند، این اهداف از چشم‌انداز فرهنگی یا شبکه‌ای درهم‌تنیده از باورها، آیین‌ها، ایده‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی که جامعه به ما تحمیل می‌کند، نشأت می‌گیرد. اهداف واقعی، نه از دنیای بیرون، بلکه از درون ما سرچشمه می‌گیرند، بنابراین بسیار مهم است که پیش از حرکت به سمت اهداف‌مان، قطب‌نمای خودمان را برای هدف‌گذاری درست، تنظیم کنیم.
برای فعال کردن قطب نمای درونی و رسیدن به مناسب ترین هدف باید از فیلم ذهنی کمک بگیریدو این تکنیک دو مرحله دارد، در مرحله اول در بیداری و با چشم باز فیلم ذهنی‌‌تان را می‌سازید و سپس با چشم بسته مجددا آن را مرور می‌کنید. در مرحله‌ی دوم قبل از رفتن به خواب این فیلم ذهنی را برای بار سوم می‌بینید و بدون انجام هیچ کار دیگر به خواب می‌روید.


همانطور که در مقاله «آزادسازی قدرت شهود» مطالعه کردید، شهود ما می‌تواند در بسیاری از موقعیت‌های زندگی‌مان به ما کمک کند و تعیین هدف درونی نیز یکی از موقعیت‌های مهم است که می‌توانیم از شهودمان برای یافتن پاسخ درست کمک بگیریم، شهود و درون‌نگری، برای ما حکم قطب‌نما را دارد، به کمک این دو، اهداف بیرونی که تا به حال داشتیم را زیر سوال می‌بریم و می‌بینیم واقعاً چه چیزی با خواسته درونی‌مان مطابقت دارد، مهم‌ترین چیز و اولویت اول در متود سیلوا این است که قطب‌نمای درونی خودمان را بر مبنای شهود تنظیم کنیم و بدانیم چرا اینجا هستیم و باید در چه جهتی حرکت کنیم.
ویشن لاکیانی در دوره متود سیلوا شما را راهنمایی می‌کند تا قطب‌نمای درونی‌تان را به بهترین نحو تنظیم کنید و با استفاده از قدرت شهود و هوش برتر ضمیرناخودآگاهتان اهداف درونی و جهت درست زندگی‌تان را پیدا کنید. 
اگر می‌خواهید اهداف درونی خودتان را در جهت درست و در جهت منفعت خود و بشریت و جهان تنظیم کنید و متوجه شوید بهترین و مناسب ترین اهداف برای شما چیست، حتماً در دوره متود سیلوا (کلیک کنید) شرکت کرده و از فایل‌های صوتی که برای تعیین اهداف تقدیم شما شده‌اند، استفاده کنید تا جهان را به بهترین جای ممکن تبدیل کنیم.

 


نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید:


کمی به اهدافتان بیندیشید و برای ما و دوستانتان بنویسید که اهداف شما چه سود و منفعتی برای جهان دارد؟ (فراموش نکنید که خودتان و اهدافتان را با دیگری مقایسه نکنید، هر کدام سهمی منحصر بفرد در بهبود و رشد جهان داریم.)

 

برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.

محمد هادی سحابی
تیم تحقیقاتی و مقاله نویسی سایت رویال مایند

هدفگذاری با تکنیک قطب‌نمای درونی

 


آیا اهداف و رویاهایی برای آینده و زندگی خودتان دارید؟
آیا تا به حال به اهداف خودتان فکر کرده‌اید؟
اهداف شما بهترین هدف‌هایی است که می‌توانید داشته باشید؟
آیا آن‌ها منفعتی برای جهان یا بشریت دارد؟ یا اینکه برعکس ممکن است به جهان آسیب برساند؟
آیا به اینکه به دیگران آسیبی نرسانید و به فکر سود و منفعت آن‌ها باشید، توجه کرده‌اید؟
چگونه می‌توان بهترین اهدافی را که مناسب ما باشد انتخاب کنیم؟ بهترین هدفگذاری چگونه است؟

بسیاری از ما قطعاً تا به حال برای خودمان اهدافی داشته‌ایم و داریم، اما آیا این اهداف سود و منفعتی برای بشر و مردم جهان دارد؟ یا ممکن است به بشر و اطرافیان شما آسیبی بزند؟ در این مقاله می‌خواهیم درمورد ویژگی بهترین اهداف صحبت کنیم و با استفاده از تکنیک فوق‌العاده از متود سیلوا هدفی جهان محور برای خودمان تعریف کنیم.

 

جهان محور بودن
شاید این سوال به ذهن شما برسد که: «اصلاً چرا باید منفعت و سود جهان و اطرافیان ما برایمان مهم باشد؟» ابتدا به این سوال بپردازیم.
بیایید گریزی به مقاله «جهان هولوگرافیک» بزنیم و پاسخ این سوال را دریابیم، در این مقاله ما در آزمایش دو فوتون متوجه شدیم که دو فوتون که زمانی به هم متصل بودند حتی پس از آنکه از هم جدا شدند و بین چند متر تا چند صد کیلومتر از هم فاصله گرفتند، همچنان طوری رفتار می‌کردند که انگار به هم متصل هستند. چرا باید اینگونه باشد؟
همچنین متوجه شدیم که جهان ما هولوگرافیک است، یعنی هر جزء این جهان، نشانه‌ای از کل جهان است و هر تغییری در جزء روی کل جهان تأثیر می‌گذارد، یعنی هر کدام از ما می‌توانیم با کوچکترین تغییری در خود، روی کل جهان‌مان تأثیرگذار باشیم.
در این مقاله خواندیم که:


«راسل تارگ، فیزیکدان و محقق آمریکایی در این باره می‌گوید: «ما در جهانی غیرموضعی زندگی می‌کنیم که در آن، اشیایی که از نظر فیزیکی از همدیگر جدا هستند، علیرغم این جدایی می‌توانند با همدیگر ارتباط آنی و بی‌درنگ داشته باشند. البته اینطور نیست که مثلاً من چشمم را ببندم و پیامی را برای شخصی ارسال کنم که هزار مایل با من فاصله دارد؛ بلکه منظورم این است که هیچ جدایی و فاصله‌ای میان آگاهی من و آگاهی او وجود ندارد.»

دلیل اینکه لازم نبود سیگنال‌ها از فوتون اول به سمت فوتون دوم حرکت کنند، این بود که این سیگنال‌ها پیشاپیش در آنجا بودند - این سیگنال‌ها در معنای متداول کلمه، نه هرگز از جایی خارج شدند و نه هرگز به جای دیگری منتقل شدند.
در یک هولوگرام، هر مکانی بازتاب همه‌ی مکان‌های دیگر است. هر ویژگی و خصلتی که در بخشی از هولوگرام وجود داشته باشد، در همه‌ی بخش‌های دیگر نیز وجود دارد. پس در هولوگرام غیر موضعی جهان ما، آن انرژی زیربنایی که همه چیز را به هم پیوند می‌دهد، همه چیز را به صورت آنی و بی درنگ به هم وصل می‌کند
آواتا ساکا سوترای شاخه‌ی مهایانه‌ی بودیسم همین میدان را توصیف می‌کند وقتی می‌گوید «تور شگفت‌انگیزی» از انرژی همه‌چیز را در کیهان به هم وصل می‌کند. اگر جهان غیرموضعی و هولوگرافیک باشد، آنگاه این تور نه تنها همه‌چیز را بهم وصل می‌کند، بلکه هر نقطه از آن نیز انعکاس همه‌ی نقاط دیگر است.»


قطعاً تا اینجا باید جواب سوال‌تان را گرفته باشید، اینکه ما همگی به هم متصل هستیم و اگر سود کسی برای ما مهم نباشد و بخواهیم حتی به او آسیبی بزنیم، انگار که به خودمان و جهان خودمان آسیبی وارد کردیم.

 

هدفگذاری و جهان محوری


خوزه سیلوا نیز در متودش به این موضوع بسیار اهمیت داده و در همان ابتدا قوانینی برای برنامه‌ریزی ذهن ما تعیین کرده است. به گفته خوزه سیلوا 5 قانون برای برنامه‌ریزی ذهن یا همان برنامه‌ریزی واقعیت ما وجود دارد:

 

1. با دیگران همانگونه رفتار کنید که دوست دارید آن‌ها با شما رفتار کنند.

2. راه‌حل شما باید دنیا را به جای بهتری برای زندگی کردن تبدیل کند.

3. راه‌حل شما باید به نفع همه باشد، نباید در این راه تنها منفعت خودتان را در نظر بگیرید.

4. راه‌حل‌تان باید به دو نفر یا بیشتر حتماً کمک کند یعنی اینکه برای چیزی برنامه‌ریزی نکنید که فقط خودتان از آن سود ببرید.

5. راه‌حل‌تان باید در محدوده احتمالات باشد مثلاً نباید راه‌حلی بخواهید که در آن بخواهیم قوانین فیزیک را دور بزنیم.

 

او به کسانی که با تمرینات متود سیلوا می‌خواهند وارد سطوح ذهنی آلفا و مرکزیت‌شان شوند، چند نکته را متذکر شده است:

  • از این سطوح ذهنی به روشی مبتکرانه و سازنده، برای خلق موارد خوب، صادقانه، خالص، مفید و مثبت استفاده کنید.
  • همچنان در فعالیت‌های سازنده و خلاقانه شرکت می‌کنید تا این دنیا را به مکان بهتری برای زندگی کردن تبدیل کنید، طوری که با پیشروی در این مسیر برای نسل‌های بعد از خود دنیای بهتری به جا بگذارید، شما کل بشریت را بسته به سن‌شان به عنوان پدر یا مادر، خواهر یا برادر، پسر یا دختر خودتان می‌بینید.

هدف سیلوا از این عبارات، تبدیل کردن شما به فردی جهان-محور است. کسی که دغدغه‌اش کمک کردن و خدمت به بشریت است.
نیل دونالد والش، نویسنده سه جلد کتاب «گفتگو با خدا» معتقد بود که وقتی بیدار و آگاه می‌شویم، خدمت به دیگران دغدغه ما می‌شود، او می‌گفت:

«زندگی شما در مورد خودتان نیست،

بلکه در مورد زندگی‌هایی است که لمس کردید و روی آن‌ها اثر گذاشتید.»


سه اصل مهم از ده اصل بودا، درباره جهان محور بودن است و اینکه دیگران برای ما اهمیت داشته باشند:

  • احساسات مثبتی مانند عشق، شفقت، صبر و فهمیدن دیگران به ما کمک می‌کنند تا آرام بمانیم. [نسبت به مسائل] تعصب نداشته باشیم و آنها را به‌وضوح دریابیم. این امر شادی بیشتری به همراه دارد. ما با تمرین مداوم می‌آموزیم که ویژگی‌های مثبت را افزایش دهیم.
  • خودمحوری، رفتارهای توأم با خودخواهی و بی‌فکری ما را از دیگران دور می‌کنند و شادی را از بین می‌برند. با آموزش می‌توانیم بر آنها فائق شویم.
  • تشخیص دهیم که همه ما در اصل به هم وابسته‌ایم و زنده ماندنمان به یکدیگر بستگی دارد، این تشخیص قلب و فکر ما را باز می‌کند، به ما کمک می‌کند که به دیگران بیشتر توجه کنیم.  این درک به شادی بیشتر ما منجر می‌شود.

در بودیسم، همیشه بر این موضوع تأکید شده است که در برخی اوقات حتی دیگران را نیز بر خودمان ارجح بدانیم و همیشه اولین اولویت ما کمک به دیگران باشد، نکته مهم این است که منظور از «دیگران» تمام موجودات کره زمین اعم از انسان‌ها، حیوانات، گیاهان و ... است.


از نظر کن ویلبر، فیلسوف آمریکایی ما به عنوان انسان، در طول تکامل‌مان، از سطوح مختلف آگاهی گذر می‌کنیم.


پایین‌ترین سطح آگاهی، خود-محوری است، این افراد فقط به خودشان اهمیت می‌دهند، از نظر این افراد، هدف وسیله را توجیه می‌کند و برایشان مهم نیست دیگران به خاطر رسیدن به خواسته‌هایشان، آسیب ببینند.


اما بیشتر مردم، در سطح آگاهی کمی بالاتر یعنی هم‌نوع-محوری هستند، افراد در این سطح، نسبت به افرادی که نوع، ملیت، دین، نژاد و آن‌هایی که ایده‌هایی شبیه به خودشان دارند و درکل افرادی شبیه خودشان، دلسوز و مهربان هستند اما به آن‌هایی که شبیه به خودشان نیستند یا ایده‌هایی یکسان با آن‌ها ندارند، مهربان نیستند و گاهی اوقات با آن‌ها دشمنی نیز دارند.


سطح بالاتر، جهان-محوری است که موضوع بحث ما است، افراد جهان-محور، مهر و محبت‌شان را به تمام دنیا نثار می‌کنند، تنها به افرادی مانند خودشان اهمیت نمی‌دهند، تمام آیین‌ها و ملت‌ها و تمام موجودات زمین برای آن‌ها مهم هستند. این را بدانید شفقت و مهربانی مانند یک ماهیچه است که می‌توانید با تمرین کردن، آن را تقویت کنید.


اما در این سطح آگاهی ما به پایان نمی‌رسد، سطح بالاتری نیز وجود دارد، بالاترین سطح، کیهان-محوری است، خوزه سیلوا می‌گوید: «تلاش کنید تا دنیا به جای بهتری برای زندگی تبدیل شود، طوری که با پیشروی در این مسیر، برای نسل‌های بعد از خود، دنیای بهتری به جا بگذارید.»، این مفهوم کیهان-محوری است، فرد کیهان-محور تنها به مردم دنیای امروز خودش فکر نمی‌کند، او تفکری بلند مدت دارد و به نسل‌های بعد از خودش نیز فکر می‌کند و اهمیت می‌دهد.

 

خوزه سیلوا و هدفگذاری


حال که به اهمیت جهان-محور بودن و تأثیر آن بر جهان پی بردید، در ادامه می‌خواهیم اهداف‌مان را بررسی کرده و سعی کنیم با استفاده از تکنیک‌های متود سیلوا اهداف‌مان را در راستای منفعت جهان تنظیم کنیم.

 


تعیین اهداف درونی _ تکنیک قطب‌نمای درونی
در متود سیلوا تکنیک فوق‌العاده‌ای وجود دارد به نام «هدف‌گذاری با قطب‌نمای درونی و حرکت به سمت هدف»، هدف از این تکنیک این است که ما با استفاده از قطب‌نمای درونی‌مان اهداف خودمان را در جهت درست و در جهت منفعت جهان تنظیم کنیم.
ما در دنیای مدرن یاد گرفتیم که هدف تعیین کنیم و با سرعت زیاد به سمت‌شان حرکت کنیم، اما مشکل این است که در بیشتر موارد این اهداف از درون ما سرچشمه نمی‌گیرند، این اهداف از چشم‌انداز فرهنگی یا شبکه‌ای درهم‌تنیده از باورها، آیین‌ها، ایده‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی که جامعه به ما تحمیل می‌کند، نشأت می‌گیرد. اهداف واقعی، نه از دنیای بیرون، بلکه از درون ما سرچشمه می‌گیرند، بنابراین بسیار مهم است که پیش از حرکت به سمت اهداف‌مان، قطب‌نمای خودمان را برای هدف‌گذاری درست، تنظیم کنیم.
برای فعال کردن قطب نمای درونی و رسیدن به مناسب ترین هدف باید از فیلم ذهنی کمک بگیریدو این تکنیک دو مرحله دارد، در مرحله اول در بیداری و با چشم باز فیلم ذهنی‌‌تان را می‌سازید و سپس با چشم بسته مجددا آن را مرور می‌کنید. در مرحله‌ی دوم قبل از رفتن به خواب این فیلم ذهنی را برای بار سوم می‌بینید و بدون انجام هیچ کار دیگر به خواب می‌روید.


همانطور که در مقاله «آزادسازی قدرت شهود» مطالعه کردید، شهود ما می‌تواند در بسیاری از موقعیت‌های زندگی‌مان به ما کمک کند و تعیین هدف درونی نیز یکی از موقعیت‌های مهم است که می‌توانیم از شهودمان برای یافتن پاسخ درست کمک بگیریم، شهود و درون‌نگری، برای ما حکم قطب‌نما را دارد، به کمک این دو، اهداف بیرونی که تا به حال داشتیم را زیر سوال می‌بریم و می‌بینیم واقعاً چه چیزی با خواسته درونی‌مان مطابقت دارد، مهم‌ترین چیز و اولویت اول در متود سیلوا این است که قطب‌نمای درونی خودمان را بر مبنای شهود تنظیم کنیم و بدانیم چرا اینجا هستیم و باید در چه جهتی حرکت کنیم.
ویشن لاکیانی در دوره متود سیلوا شما را راهنمایی می‌کند تا قطب‌نمای درونی‌تان را به بهترین نحو تنظیم کنید و با استفاده از قدرت شهود و هوش برتر ضمیرناخودآگاهتان اهداف درونی و جهت درست زندگی‌تان را پیدا کنید. 
اگر می‌خواهید اهداف درونی خودتان را در جهت درست و در جهت منفعت خود و بشریت و جهان تنظیم کنید و متوجه شوید بهترین و مناسب ترین اهداف برای شما چیست، حتماً در دوره متود سیلوا (کلیک کنید) شرکت کرده و از فایل‌های صوتی که برای تعیین اهداف تقدیم شما شده‌اند، استفاده کنید تا جهان را به بهترین جای ممکن تبدیل کنیم.

 


نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید:


کمی به اهدافتان بیندیشید و برای ما و دوستانتان بنویسید که اهداف شما چه سود و منفعتی برای جهان دارد؟ (فراموش نکنید که خودتان و اهدافتان را با دیگری مقایسه نکنید، هر کدام سهمی منحصر بفرد در بهبود و رشد جهان داریم.)

 

برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.

محمد هادی سحابی
تیم تحقیقاتی و مقاله نویسی سایت رویال مایند
مقالات پیشنهادی

نظر شما درباره این مطلب

برای شرکت در بخش نظرات باید در سایت رویال مایند ثبت نام کنید. ثبت نام در سایت رویال مایند رایگان است و کمتر از ۳۰ ثانیه زمان می برد.

ورود به سایت ثبت نام