زمان مطالعه :12 دقیقه
چکیده این مطلب : اینکه صرفاً چند حقیقت جالب از دنیای کوانتوم را بدانیم به چه دردی میخورند اگر دانستنشان چیزی به زندگی ما اضافه نکند؟ این کشفیات حیرتانگیز تنها زمانی برای ما اهمیت پیدا میکنند که بتوانیم از آنها برای خلق رویاها و خواستههایمان استفاده کنیم. در این مقاله به اسرار شگفتانگیز جهان اطرافمان خواهیم پرداخت و مفهوم هولوگرافیک را درک خواهید کرد و متوجه خواهید شد که چگونه با دانستن این اسرار میتوانید باعث تغییر در زندگی خود و دنیای پیرامونتان شوید.
حتما شنیدهاید که گفته شده همهی جهان به هم متصلند و وحدتی بین تمام اجزای آن وجود دارد؛ اما آیا ما واقعاً به هم متصل هستیم و اگر اینگونه است، این پیوند چقدر عمیق است؟
آیا دنیای اطراف ما بازتاب باورها و عواطف ماست؟
چگونه این باورها و عواطف واقعیت پیرامون ما را خلق میکنند؟
به نظر شما چرا جهان ما جهانی «هولوگرافیک» است و این عنوان و صفتی که به جهان دادیم یعنی چه؟
نقش و جایگاه ما در این جهان کجاست و چگونه میتوانیم نقش خودمان را به بهترین شکل ایفا کنیم؟
در آزمایشات «دو فوتون» آمده است که دو «چیزی» که زمانی به هم متصل بودند حتی پس از آنکه از هم جدا شدند و بین چند متر تا چند صد کیلومتر از هم فاصله گرفتند، همچنان طوری رفتار میکردند که انگار به هم متصل هستند. سوال این است که: چرا باید اینگونه باشد؟ و چه ارتباطی بین این اتفاق و دنیای اطراف ما است؟
در این مقاله به تمام این سؤالات پاسخ خواهیم داد. ابتدا به درک مفهوم هولوگرام میپردازیم، پس از آن به سوال آزمایش دو فوتون پاسخ خواهیم داد، سپس به این میپردازیم که چرا جهان ما هولوگرافیک است و در نهایت به نقش ما در این جهان هولوگرافیک خواهیم رسید.
نکته مهم در هولوگرام این است که تمام تصویر را میتوان در هر ذره هولوگرام مشاهده کرد. اگر «چیزی» هولوگرافیک باشد، تک تک تکههایش کلیت آن چیز را منعکس میکنند.
هولوگرام ماهیتی است که ذات کل آن در قسمت های کوچکتر آن نیز وجود خواهد داشت
و اگر چیزی هولوگرافیک باشد، تک تک تکه هایش کلیت آن چیز را منعکس می کنند.
حل کردن معمای فوتونهای دوقلو
خلاصه آزمایش: فاصلهی بین این دو فوتون 14 مایل بود. وقتی در انتهای مسیر، یکی از این دو فوتون مجبور میشد یکی از دو مسیر پیش رویش را انتخاب کند، فوتون دوم نیز دقیقاً همان مسیر را انتخاب میکرد؛ گویی میدانست خواهر دو قلویش چه انتخابی کرده است. این آزمایش را بارها تکرار کردهاند و هر بار نیز همین نتیجه به دست آمده است. دو ذره طوری رفتار میکنند که انگار هنوز به هم متصلاند، حال آنکه مایلها با هم فاصله دارند. چرا باید چنین جیزی اتفاق بیافتد؟!
دانش سنتی میگوید برای اینکه چنین پیوندی برقرار شود، باید فوتونها به نحوی سیگنالهایی را به سمت همدیگر ارسال کنند. اما همین نکته برای فیزیکدانان دردسر شده است: برای اینکه پیامی میان دو فوتون مبادله شود، باید این پیام سریع تر از نور حرکت کند. اما براساس نظریهی نسبیت انشتین، هیچ چیزی نمیتواند سریعتر از نور حرکت کند.
پس چه چیزی باعث شده است که این دو فوتون انقدر شبیه به هم رفتار کنند؟ اگر هیچ سیگنالی از فوتون اول به فوتون دوم ارسال نشده باشد چه؟ آیا میتوان گفت در این دنیا اطلاعات میان فوتونها، دعاهای ما برای عزیزانمان و یا اشتیاق ما نسبت به برقراری صلح در آن سوی دنیا، برای دریافت و محقق شدن اصلاً نیازی به جابهجایی و انتقال ندارند؟
پاسخ مثبت است! به نظر میرسد که ما دقیقاً در چنین جهانی زندگی میکنیم.
برای حل کردن کامل این معما، جهان و مفهوم هولوگرام را با هم ترکیب خواهیم کرد تا بتوانیم هر چه بهتر این موضوع را درک کنیم.
در ویدیوی زیر گرگ بریدن آزمایش دو فوتون را به تفصیل شرح می دهد و ثابت میکند ذراتی که زمانی از نظر فیزیکی به هم متصل بودهاند، حتی اگر از نظر فیزیکی از هم جدا شوند، تا ابد پیوند انرژیایی خود را با هم حفظ میکنند. حتما این ویدیو را از دورهی ماتریکس الهی تماشا کنید تا با اسرار حیرتانگیز جهان هستی آشنا شوید:
در یک هولوگرام، هر مکانی بازتاب همهی مکانهای دیگر است. هر ویژگی و خصلتی که در بخشی از هولوگرام وجود داشته باشد، در همهی بخشهای دیگر نیز وجود دارد. پس در هولوگرام غیر موضعی جهان ما، آن انرژی زیربنایی که همه چیز را به هم پیوند میدهد، همه چیز را به صورت آنی و بی درنگ به هم وصل میکند.
آواتا ساکا سوترای شاخهی مهایانهی بودیسم همین میدان را توصیف میکند وقتی میگوید «تور شگفتانگیزی» از انرژی همهچیز را در کیهان به هم وصل میکند. اگر جهان غیرموضعی و هولوگرافیک باشد، آنگاه این تور نه تنها همهچیز را بهم وصل میکند، بلکه هر نقطه از آن نیز انعکاس همهی نقاط دیگر است. در جهان هولوگرافیکی که در آن، هر یک از بخشها کلیت جهان را در مقیاسی کوچکتر بازتاب میدهد، همه چیز همیشه همهجا هست. هیچ چیز مخفی نیست – پنهان بودن محصول جانبی احساس جدا بودن ما هستند.
شاید به نظر برسد که ما از همدیگر و از بقیهی جهان جداییم، اما این جدایی در خاستگاه هولوگرام وجود ندارد:
در ماتریکس الهی؛ در این سطح از وحدت، چیزی به نام «اینجا» و «آنجا» نمیتواند وجود داشته باشد.
به آزمایش دیگری که درباره تأثیر احساسات انسان بر دیانای هست اشاره میکنیم:
خلاصه آزمایش: موسسه ی هارتمث در خلال سال های 1992 تا 1995 آزمایشاتی انجام داد که در آن دیانای انسانی را در یک بشر شیشه ای میگذاشتند و سپس آن را در معرض احساس قدرتمندی تحت عنوان عاطفهی منسجم قرار میدادند. نتایج کاملاً واضح بود؛ عواطف انسانی شکل دیانای را تغییر میداد! شرکتکنندگان بدون اینکه به نمونهها دست بزنند و فقط با ایجاد انواع خاصی از احساسات توانستند روی مولکولهای دیانای موجود در بشر تأثیر بگذارند.
در این آزمایش، بیشتر افراد گمان میکنند نوعی انرژی انتقال یافته است. ما معمولاً هنگامی که به انرژی میاندیشیم، تصور میکنیم که انرژی در جایی تولید شده و سپس به نحوی به جای دیگری منتقل یا ارسال شده است. اما این انتقال نیازمند زمان است. شاید زمان مورد نیاز زیاد نباشد، مثلاً فقط یک نانو ثانیه باشد؛ اما بالاخره انتقال اشکال متداول انرژی از مکانی به مکان دیگر، مقداری زمان میبرد.
نکتهی کلیدی در این آزمایش این بود که ساعت اتمی (ساعتی که در یک میلیون سال فقط یک ثانیه خطا دارد)، میگفت چنین زمانی سپری نشده است! تأثیر مذکور بیدرنگ و آنی بود، چون نیازی به مبادله و جابهجایی وجود نداشت. فرد اهدا کننده و دیانای پیشاپیش به هم متصل بودند. انرژی عواطف به جایی منتقل نشد، زیرا پیشاپیش همهجا بود.
لازم نیست تغییراتی که دوست داریم در جهانمان ببینیم - از شفا و امنیت عزیزانمان گرفته تا صلح در خاورمیانه و سایر کشورهایی که درگیر مبارزات مسلحانه هستند - از قلب یا ذهن ما به مکان مورد نظرمان ارسال شود. لازم نیست چیزی را به جایی «ارسال کنیم.» به محض اینکه دعاهای ما در درونمان نقش بستند و آنها را با تمام وجود باور و احساس کردیم، پیشاپیش در همهجا حضور دارند.
آگاهی همچون هولوگرامی جهان شمول و به هم پیوسته است؛ یعنی آرزوها و دعاهای خیر ما به محض اینکه ایجاد شدند، پیشاپیش در مقصدشان دریافت شدهاند.
سوال مهم: اگر همهچیز واقعاً به هم متصل باشد و اگر همهچیز همواره در همهجا وجود داشته باشد، آنگاه اگر ما چیزی را در بخشی از هولوگرام تغییر دهیم، چه اتفاقی میافتد؟
پاسخ این سوال نیز میتواند شما را حیرتزده کند.
کوچکترین تغییرات زندگی ما به واسطه ی هولوگرام آگاهی،
در همهی جهان بازتاب پیدا میکنند؛
پس همهمان قادریم هولوگرام جهان را تغییر دهیم.
تحقیقات علمی این اصل را تأیید میکنند. در این تحقیقات مشخص شده است که وقتی اعضای یک گروه حالت مشترکی از آگاهی را تجربه میکنند، اثرات آن را میتوان در بیرون گروه و حتی در بیرون ساختمان محل ملاقات گروه نیز شناسایی و مشاهده کرد.
در سال 1972، پژوهشهایی در 24 شهر آمریکا انجام شد. در این پژوهشها حدوداً یک درصد از جمعیت هر شهر مراقبههایی مخصوصی به صورت گروهی برای ایجاد تجربهی درونی صلح و آرامش انجام میدادند و در زمان مراقبه¬ی آنها، آمار جرم و جنایت کاهش مییافت.
مسیح میگوید: «آمین، به شما میگویم، اگر ایمانی به کوچکی دانهی خردل داشته باشید، میتوانید به این کوه بگویید «از اینجا به آنجا منتقل شو» و منتقل خواهد شد و هیچ امری برای شما ناممکن نخواهد بود.»
برایمان واضح است که در گفتار مسیح، منظور از ایمان صرفاً بر زبان آوردن کلماتی نیست که میگویند کوه منتقل شده است. این حکایت که حدود 2000 سال قدمت دارد، زبان قدرتمندی را به ما میآموزد که با استفاده از آن میتوانیم واقعیتی را از میان امکانهای بینهایتی که پیشاپیش وجود دارند، انتخاب کنیم.
نویل در توضیح مقولهی ایمان میگوید «اگر بر این فرض پافشاری کنید که خواستهتان پیشاپیش تحقق یافته است... دنیایتان به ناچار خود را با این فرض تطبیق میدهد.»
اما اگر معتقد باشیم که ما «اینجاییم» و امکانها «آنجا» هستند، ممکن است احساس کنیم که نمیتوانیم به امکانها دسترسی داشته باشیم. قوانینی که نحوهی کار ماتریکس الهی را توضیح میدهند، میگویند در آن واقعیت عمیقتر، آنچه ما فکر میکنیم «در جای دیگری» است، پیشاپیش «اینجاست» و برعکس. همه چیز به این بستگی دارند که ما در میدان امکانها خودمان را چگونه میبینیم.
هنگامی که دانستیم که همهچیز (از وحشتناکترین رنجها گرفته تا شادمانهترین شادیها و همهی امکانهایی که در بین این دو قرار میگیرند) پیشاپیش وجود دارد، درمییابیم که قادریم فضای میانی را فرو بریزیم و آن امکانها را وارد زندگیمان کنیم. بله، ما میتوانیم به واسطهی زبان خاموش تخیل، رویا و باور چنین کنیم.
در کتاب «گفتگو با خدا جلد سوم» نوشته « نیل دونالد والش» اینگونه نوشته شده است که:
«در عالم خلقت جدایی وجود ندارد،
نه از خداوند، نه از یکدیگر و نه از هیچ پدیدۀ دیگری.
طوری عمل کن که گویی از هیچکس و هیچچیز جدا نیستی
و همین موجب نجات دنیای فردا میشود.»
از شما میخواهیم به این موضوع و به نقش مهم خود در جهان فکر کنید، به اینکه همهی ما یکی هستیم. هر کدام از ما بازتابی از کل هستی میباشیم و هر تغییری که در من یا شما یا هر کس دیگری به وجود بیاید این تغییر بر کل هستی تأثیر خواهد گذاشت. با شناخت این واقعیات می توان همه چیز را تعیین کرد، از شفا گرفته تا موفقیت در روابط و مشاغل و در نهایت تحقق رویاها. کلید دستیابی به این خواسته ها، در درک قواعد ماتریکس الهی نهفته است. پس از همین حالا برای تغییر و بهتر کردن خود که منجر به تغییر و بهتر شدن هستی خواهد شد اقدام کنید تا این دنیا را به جای بهتری تبدیل کنیم. می توانید با مشاهده ی دوره ی ماتریکس الهی (کلیک کنید) به این قوانین اسرارآمیز دست پیدا کنید و بیدرنگ خود را در مسیر تحقق خواسته ها و رویاهایتان ببینید.
نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید:
آیا تا به حال اینگونه به جهان نگاه کرده بودید؟ آیا تجربهای درباره اینکه شما با شخص دیگری از راه دور در لحظه ارتباط برقرار کرده باشید دارید؟ لطفا نظر خود را درباره این نگاه به جهان بفرمایید و از تجربیات خود در این باره در قسمت نظرات بنویسید.
برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.
حتما شنیدهاید که گفته شده همهی جهان به هم متصلند و وحدتی بین تمام اجزای آن وجود دارد؛ اما آیا ما واقعاً به هم متصل هستیم و اگر اینگونه است، این پیوند چقدر عمیق است؟
آیا دنیای اطراف ما بازتاب باورها و عواطف ماست؟
چگونه این باورها و عواطف واقعیت پیرامون ما را خلق میکنند؟
به نظر شما چرا جهان ما جهانی «هولوگرافیک» است و این عنوان و صفتی که به جهان دادیم یعنی چه؟
نقش و جایگاه ما در این جهان کجاست و چگونه میتوانیم نقش خودمان را به بهترین شکل ایفا کنیم؟
در آزمایشات «دو فوتون» آمده است که دو «چیزی» که زمانی به هم متصل بودند حتی پس از آنکه از هم جدا شدند و بین چند متر تا چند صد کیلومتر از هم فاصله گرفتند، همچنان طوری رفتار میکردند که انگار به هم متصل هستند. سوال این است که: چرا باید اینگونه باشد؟ و چه ارتباطی بین این اتفاق و دنیای اطراف ما است؟
در این مقاله به تمام این سؤالات پاسخ خواهیم داد. ابتدا به درک مفهوم هولوگرام میپردازیم، پس از آن به سوال آزمایش دو فوتون پاسخ خواهیم داد، سپس به این میپردازیم که چرا جهان ما هولوگرافیک است و در نهایت به نقش ما در این جهان هولوگرافیک خواهیم رسید.
نکته مهم در هولوگرام این است که تمام تصویر را میتوان در هر ذره هولوگرام مشاهده کرد. اگر «چیزی» هولوگرافیک باشد، تک تک تکههایش کلیت آن چیز را منعکس میکنند.
هولوگرام ماهیتی است که ذات کل آن در قسمت های کوچکتر آن نیز وجود خواهد داشت
و اگر چیزی هولوگرافیک باشد، تک تک تکه هایش کلیت آن چیز را منعکس می کنند.
حل کردن معمای فوتونهای دوقلو
خلاصه آزمایش: فاصلهی بین این دو فوتون 14 مایل بود. وقتی در انتهای مسیر، یکی از این دو فوتون مجبور میشد یکی از دو مسیر پیش رویش را انتخاب کند، فوتون دوم نیز دقیقاً همان مسیر را انتخاب میکرد؛ گویی میدانست خواهر دو قلویش چه انتخابی کرده است. این آزمایش را بارها تکرار کردهاند و هر بار نیز همین نتیجه به دست آمده است. دو ذره طوری رفتار میکنند که انگار هنوز به هم متصلاند، حال آنکه مایلها با هم فاصله دارند. چرا باید چنین جیزی اتفاق بیافتد؟!
دانش سنتی میگوید برای اینکه چنین پیوندی برقرار شود، باید فوتونها به نحوی سیگنالهایی را به سمت همدیگر ارسال کنند. اما همین نکته برای فیزیکدانان دردسر شده است: برای اینکه پیامی میان دو فوتون مبادله شود، باید این پیام سریع تر از نور حرکت کند. اما براساس نظریهی نسبیت انشتین، هیچ چیزی نمیتواند سریعتر از نور حرکت کند.
پس چه چیزی باعث شده است که این دو فوتون انقدر شبیه به هم رفتار کنند؟ اگر هیچ سیگنالی از فوتون اول به فوتون دوم ارسال نشده باشد چه؟ آیا میتوان گفت در این دنیا اطلاعات میان فوتونها، دعاهای ما برای عزیزانمان و یا اشتیاق ما نسبت به برقراری صلح در آن سوی دنیا، برای دریافت و محقق شدن اصلاً نیازی به جابهجایی و انتقال ندارند؟
پاسخ مثبت است! به نظر میرسد که ما دقیقاً در چنین جهانی زندگی میکنیم.
برای حل کردن کامل این معما، جهان و مفهوم هولوگرام را با هم ترکیب خواهیم کرد تا بتوانیم هر چه بهتر این موضوع را درک کنیم.
در ویدیوی زیر گرگ بریدن آزمایش دو فوتون را به تفصیل شرح می دهد و ثابت میکند ذراتی که زمانی از نظر فیزیکی به هم متصل بودهاند، حتی اگر از نظر فیزیکی از هم جدا شوند، تا ابد پیوند انرژیایی خود را با هم حفظ میکنند. حتما این ویدیو را از دورهی ماتریکس الهی تماشا کنید تا با اسرار حیرتانگیز جهان هستی آشنا شوید:
در یک هولوگرام، هر مکانی بازتاب همهی مکانهای دیگر است. هر ویژگی و خصلتی که در بخشی از هولوگرام وجود داشته باشد، در همهی بخشهای دیگر نیز وجود دارد. پس در هولوگرام غیر موضعی جهان ما، آن انرژی زیربنایی که همه چیز را به هم پیوند میدهد، همه چیز را به صورت آنی و بی درنگ به هم وصل میکند.
آواتا ساکا سوترای شاخهی مهایانهی بودیسم همین میدان را توصیف میکند وقتی میگوید «تور شگفتانگیزی» از انرژی همهچیز را در کیهان به هم وصل میکند. اگر جهان غیرموضعی و هولوگرافیک باشد، آنگاه این تور نه تنها همهچیز را بهم وصل میکند، بلکه هر نقطه از آن نیز انعکاس همهی نقاط دیگر است. در جهان هولوگرافیکی که در آن، هر یک از بخشها کلیت جهان را در مقیاسی کوچکتر بازتاب میدهد، همه چیز همیشه همهجا هست. هیچ چیز مخفی نیست – پنهان بودن محصول جانبی احساس جدا بودن ما هستند.
شاید به نظر برسد که ما از همدیگر و از بقیهی جهان جداییم، اما این جدایی در خاستگاه هولوگرام وجود ندارد:
در ماتریکس الهی؛ در این سطح از وحدت، چیزی به نام «اینجا» و «آنجا» نمیتواند وجود داشته باشد.
به آزمایش دیگری که درباره تأثیر احساسات انسان بر دیانای هست اشاره میکنیم:
خلاصه آزمایش: موسسه ی هارتمث در خلال سال های 1992 تا 1995 آزمایشاتی انجام داد که در آن دیانای انسانی را در یک بشر شیشه ای میگذاشتند و سپس آن را در معرض احساس قدرتمندی تحت عنوان عاطفهی منسجم قرار میدادند. نتایج کاملاً واضح بود؛ عواطف انسانی شکل دیانای را تغییر میداد! شرکتکنندگان بدون اینکه به نمونهها دست بزنند و فقط با ایجاد انواع خاصی از احساسات توانستند روی مولکولهای دیانای موجود در بشر تأثیر بگذارند.
در این آزمایش، بیشتر افراد گمان میکنند نوعی انرژی انتقال یافته است. ما معمولاً هنگامی که به انرژی میاندیشیم، تصور میکنیم که انرژی در جایی تولید شده و سپس به نحوی به جای دیگری منتقل یا ارسال شده است. اما این انتقال نیازمند زمان است. شاید زمان مورد نیاز زیاد نباشد، مثلاً فقط یک نانو ثانیه باشد؛ اما بالاخره انتقال اشکال متداول انرژی از مکانی به مکان دیگر، مقداری زمان میبرد.
نکتهی کلیدی در این آزمایش این بود که ساعت اتمی (ساعتی که در یک میلیون سال فقط یک ثانیه خطا دارد)، میگفت چنین زمانی سپری نشده است! تأثیر مذکور بیدرنگ و آنی بود، چون نیازی به مبادله و جابهجایی وجود نداشت. فرد اهدا کننده و دیانای پیشاپیش به هم متصل بودند. انرژی عواطف به جایی منتقل نشد، زیرا پیشاپیش همهجا بود.
لازم نیست تغییراتی که دوست داریم در جهانمان ببینیم - از شفا و امنیت عزیزانمان گرفته تا صلح در خاورمیانه و سایر کشورهایی که درگیر مبارزات مسلحانه هستند - از قلب یا ذهن ما به مکان مورد نظرمان ارسال شود. لازم نیست چیزی را به جایی «ارسال کنیم.» به محض اینکه دعاهای ما در درونمان نقش بستند و آنها را با تمام وجود باور و احساس کردیم، پیشاپیش در همهجا حضور دارند.
آگاهی همچون هولوگرامی جهان شمول و به هم پیوسته است؛ یعنی آرزوها و دعاهای خیر ما به محض اینکه ایجاد شدند، پیشاپیش در مقصدشان دریافت شدهاند.
سوال مهم: اگر همهچیز واقعاً به هم متصل باشد و اگر همهچیز همواره در همهجا وجود داشته باشد، آنگاه اگر ما چیزی را در بخشی از هولوگرام تغییر دهیم، چه اتفاقی میافتد؟
پاسخ این سوال نیز میتواند شما را حیرتزده کند.
کوچکترین تغییرات زندگی ما به واسطه ی هولوگرام آگاهی،
در همهی جهان بازتاب پیدا میکنند؛
پس همهمان قادریم هولوگرام جهان را تغییر دهیم.
تحقیقات علمی این اصل را تأیید میکنند. در این تحقیقات مشخص شده است که وقتی اعضای یک گروه حالت مشترکی از آگاهی را تجربه میکنند، اثرات آن را میتوان در بیرون گروه و حتی در بیرون ساختمان محل ملاقات گروه نیز شناسایی و مشاهده کرد.
در سال 1972، پژوهشهایی در 24 شهر آمریکا انجام شد. در این پژوهشها حدوداً یک درصد از جمعیت هر شهر مراقبههایی مخصوصی به صورت گروهی برای ایجاد تجربهی درونی صلح و آرامش انجام میدادند و در زمان مراقبه¬ی آنها، آمار جرم و جنایت کاهش مییافت.
مسیح میگوید: «آمین، به شما میگویم، اگر ایمانی به کوچکی دانهی خردل داشته باشید، میتوانید به این کوه بگویید «از اینجا به آنجا منتقل شو» و منتقل خواهد شد و هیچ امری برای شما ناممکن نخواهد بود.»
برایمان واضح است که در گفتار مسیح، منظور از ایمان صرفاً بر زبان آوردن کلماتی نیست که میگویند کوه منتقل شده است. این حکایت که حدود 2000 سال قدمت دارد، زبان قدرتمندی را به ما میآموزد که با استفاده از آن میتوانیم واقعیتی را از میان امکانهای بینهایتی که پیشاپیش وجود دارند، انتخاب کنیم.
نویل در توضیح مقولهی ایمان میگوید «اگر بر این فرض پافشاری کنید که خواستهتان پیشاپیش تحقق یافته است... دنیایتان به ناچار خود را با این فرض تطبیق میدهد.»
اما اگر معتقد باشیم که ما «اینجاییم» و امکانها «آنجا» هستند، ممکن است احساس کنیم که نمیتوانیم به امکانها دسترسی داشته باشیم. قوانینی که نحوهی کار ماتریکس الهی را توضیح میدهند، میگویند در آن واقعیت عمیقتر، آنچه ما فکر میکنیم «در جای دیگری» است، پیشاپیش «اینجاست» و برعکس. همه چیز به این بستگی دارند که ما در میدان امکانها خودمان را چگونه میبینیم.
هنگامی که دانستیم که همهچیز (از وحشتناکترین رنجها گرفته تا شادمانهترین شادیها و همهی امکانهایی که در بین این دو قرار میگیرند) پیشاپیش وجود دارد، درمییابیم که قادریم فضای میانی را فرو بریزیم و آن امکانها را وارد زندگیمان کنیم. بله، ما میتوانیم به واسطهی زبان خاموش تخیل، رویا و باور چنین کنیم.
در کتاب «گفتگو با خدا جلد سوم» نوشته « نیل دونالد والش» اینگونه نوشته شده است که:
«در عالم خلقت جدایی وجود ندارد،
نه از خداوند، نه از یکدیگر و نه از هیچ پدیدۀ دیگری.
طوری عمل کن که گویی از هیچکس و هیچچیز جدا نیستی
و همین موجب نجات دنیای فردا میشود.»
از شما میخواهیم به این موضوع و به نقش مهم خود در جهان فکر کنید، به اینکه همهی ما یکی هستیم. هر کدام از ما بازتابی از کل هستی میباشیم و هر تغییری که در من یا شما یا هر کس دیگری به وجود بیاید این تغییر بر کل هستی تأثیر خواهد گذاشت. با شناخت این واقعیات می توان همه چیز را تعیین کرد، از شفا گرفته تا موفقیت در روابط و مشاغل و در نهایت تحقق رویاها. کلید دستیابی به این خواسته ها، در درک قواعد ماتریکس الهی نهفته است. پس از همین حالا برای تغییر و بهتر کردن خود که منجر به تغییر و بهتر شدن هستی خواهد شد اقدام کنید تا این دنیا را به جای بهتری تبدیل کنیم. می توانید با مشاهده ی دوره ی ماتریکس الهی (کلیک کنید) به این قوانین اسرارآمیز دست پیدا کنید و بیدرنگ خود را در مسیر تحقق خواسته ها و رویاهایتان ببینید.
نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید:
آیا تا به حال اینگونه به جهان نگاه کرده بودید؟ آیا تجربهای درباره اینکه شما با شخص دیگری از راه دور در لحظه ارتباط برقرار کرده باشید دارید؟ لطفا نظر خود را درباره این نگاه به جهان بفرمایید و از تجربیات خود در این باره در قسمت نظرات بنویسید.
برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.