لوب پیشانی،
کلید رسیدن به فراوانی و کمال
آیا تا به حال درباره لوب فرونتال یا همان لوب پیشانی مغز چیزی شنیدهاید؟
آیا از قدرت و عملکردهای این بخش از مغز خبر دارید؟
آیا میدانستید که این بخش باعث تمایز ما از بقیه موجودات است؟
به نظر شما با دانستن عملکرد لوب پیشانی، چه کارهایی میتوانیم برای رسیدن به رویاهایمان انجام دهیم؟
آیا در میدان کوانتومی میتوان امکانهای مختلف را ایجاد کرد و غرق در فراوانی و نعمت شد؟
ما انسانها به واسطه لوب پیشانی که داریم میتوانیم کارهای خارقالعادهای انجام دهیم که همین باعث تمایز ما از بقیه موجودات میشود. لوب پیشانی ما شامل 40 درصد مغزمان است و ما انسانها با استفاده از لوب پیشانی میتوانیم حالت وجودیمان را اصلاح کنیم تا عملکرد بهتری داشته باشیم و به خواستهها و رویاهایمان جامهی عمل بپوشانیم.
در این مقاله میخواهیم لوب پیشانی و تواناییهای آن را بررسی کنیم. در ابتدا توضیحی جهت آشنایی با این شاهکار تکامل و خلقت خواهیم داد و سپس به بررسی 4 کارکرد مهم آن میپردازیم و خواهیم دید با وجود داشتن لوب پیشانی قادر به انجام چه کارهای فوقالعادهای هستیم.
بدون شک با خواندن این مقاله بیش از پیش شکرگزار این موهبت خارقالعاده خواهید بود.
لوب پیشانی کجاست؟
بیاید ابتدا با جایگاه لوب فرونتال یا همان لوب پیشانی در مغز آشنا شویم:
همانطور که در عکس مشاهده میکنید، ناحیه قرمزرنگ لوب پیشانی است که حدود 40 درصد از قشر مخ در مغز را پوشانده است. این لوب بزرگترین لوب در میان چهار لوب قشر مخ است و از پشت پیشانی ما، مغزمان را فرماندهی میکند (برای آشنایی با کارکرد دیگر لوبهای مغز میتوانید با یک جستجوی ساده به خوبی با آنها آشنا شوید.)
میتوان اصلیترین وظیفه لوب پیشانی را «ساکت کردن بقیه بخشهای مغز و به وجود آوردن تمرکز و توجه کامل برای ایجاد یک مفهوم یا تجربهای جدید در مغز» دانست. البته این لوب وظایف و کارکردهای دیگری نیز دارد که در ادامه با آنها آشنا خواهیم شد.
طی تکامل، لوب پیشانی آخرین بخشی از مغز بوده که توسعه پیدا کرده است و درست در پشت پیشانی و بالای چشمان انسان قرار دارد. شما تصویر خود را در لوب پیشانی ذخیره کردهاید و آنچه در این مکان به خصوص ذخیره کردهاید تعیین میکند که چگونه با دنیا تعامل میکنید و واقعیت را چگونه درک میکنید.
لوب پیشانی انسان نسبت به دیگر موجودات بیشترین بخش از قشر مخ را پوشانده است و همین موضوع باعث تمایز انسانها از بقیه موجودات است. زیرا با استفاده از این لوب ما انسانها میتوانیم حالت وجودیمان را اصلاح کنیم تا عملکرد بهتری داشته باشیم. میتوانیم به خودمان نگاه کنیم و ببینیم که داریم به چه چیزی فکر میکنیم.
این قسمت از مغز جایگاه آگاهی است. لوب پیشانی هدیهای است که تکامل به شما داده است. این بخش از مغز بیش از تمام بخشهای آن با تغییر سازگار است و به همین دلیل ابزاری است که با آن میتوانید افکار و اعمال خود را به کمال برسانید.
لوب پیشانی مسئول انتخابهایی است که همین حالا به آنها دست زدید - کمی صافتر در صندلیتان بنشینید، یک دستتان بردارید و سرتان را بخارانید، نگاهی به آن طرف اتاق بیندازید یا هر کار دیگری که ممکن است در یک ساعت آینده انجامش دهید.
لوب پیشانی میتواند شبکههای دیگر مغز را ساکت و آن چیزی که میخواهیم در خودمان ایجاد کنیم (نیت) را به صورت یک تصویر در مغز ما ایجاد کند. سپس اگر یک احساس متناظر با آن نیت را در خودمان ایجاد کنیم، احساساتی مانند شکرگزاری، خوشحالی، آرامش و ....، این حالت وجودی به صورت یک تجربه واقعی در مغز و بدن ما ثبت میشود. در این حالت مغز و بدن ما درگیر گذشته نیستند، بلکه برای آیندهای بهتر با یکدیگر همگام میشوند.
ما انسانها توانایی منحصر بفردی برای تغییر داریم. ما از طریق لوب پیشانی میتوانیم از رفتارهای از پیش برنامهریزی شدهای که به صورت ژنتیکی در مغزمان نهادینه شدهاند و به نوعی تاریخ ثبت شدهی گونهی ما به شمار میروند، گذر کنیم و آنها را پشت سر بگذاریم. از آنجا که لوب پیشانی ما بیش از تمام گونههای دیگری که بر روی این سیارهی خاکی سکونت دارند تکامل پیدا کرده است، ما سازشپذیری فوق العادهای داریم و به لطف این سازش پذیری قدرت انتخاب و هشیاری کاملی پیدا کردهایم. ما فناوری زیستی پیشرفتهای داریم که به ما اجازه میدهد از خطاها و ایرادات خود درس بگیریم، به خاطر بسپریم و رفتار خود را اصلاح کنیم طوری که بتوانیم در زندگی خود بهتر عمل کنیم.
وقتی آگاهی و هشیاری ما افزایش مییابد، فعالیت لوب پیشانی در اوج خود قرار دارد. با اینکه قشر بینایی، لوبهای گیجگاهی و لوبهای آهیانه در ایجاد تصویر، مفهوم یا ایده سهیم هستند، اما این لوب پیشانی است که ایدهای را به اختیار ما در ذهنمان نگه میدارد و آن را برای بررسی بیشتر وارد صحنهی آگاهیمان میکند.
لوب پیشانی بیش از هر چیز دیگری مسئول انتخابها و کارهای آگاهانه، ارادی، عمدی و هدفمندی است که ما هر روز بینهایت بار آنها را انجام میدهیم. لوب پیشانی جایگاه «خود حقیقی» است. لوب پیشانی را میتوان رهبر یک ارکستر بسیار بزرگ دانست. این لوب با تمام بخشهای دیگر مغز ارتباط مستقیم دارد و بنابراین عملکرد باقی بخشهای مغز را کنترل میکند.
برای یادگیری و سیمکشی اطلاعات جدید باید ابتدا لوب پیشانی دادههای جدید را حل و فصل کند. وقتی این لوب شروع میکند به نقشهبندی و ثبت اطلاعات جدید، میتواند سیگنالهای دریافتی از باقی نقاط مغز را کاهش دهد تا محرکهای بیرونی نتوانند موجبات حواسپرتی ما را فراهم کنند. وقتی لوب پیشانی کار جدید را یاد گرفت و کار به حالت روتین درآمد، لوبهای دیگر قشر مخ آن را ثبت میکنند و اطلاعات مورد نظر را به عنوان اطلاعات آشنا و یاد گرفته شده در تمام قشر مخ رمزگذاری میکنند.
برنامههای تکراری خودکاری که در مغز حک شدهاند (مثلاً مسواک زدن، رانندگی، گرفتن شمارههای آشنا، شانه کردن موها و غیره) ارتباطی با لوب پیشانی ندارند. این رفتارهای تکراری و قابل پیشبینی (که از چیزهایی نشأت میگیرند که مدام میبینیم، میبوییم، میچشیم، میشنویم و لمس میکنیم) بدون نیاز به کمک لوب پیشانی به خوبی قابل انجام هستند.
مهمترین نکاتی که شما باید تا به اینجای کار یاد گرفته باشید این است که: «لوب پیشانی نقطه تمایز ما از بقیه موجودات است و وظیفه اصلی این لوب ساکت کردن بقیه بخشهای مغز و ایجاد حالت وجودی جدیدی در مغز است.»
حال که این مفهوم را به خوبی درک کردید، بیاید تا دقیقتر شویم و تمام کارکردهای این نعمت باارزش یعنی لوب پیشانی را بررسی کنیم.
کارکردهای لوب پیشانی چیست؟
مهمترین کارکردهای لوب پیشانی به شرح زیر است که به اختصار به هرکدام میپردازیم:
1. توجه و تمرکز
2. تفکر دقیق و یادگیری
3. اراده و اختیار
4. ایجاد امکانهای جدید
1. توجه و تمرکز
همانطور که قطعاً میدانید، بدون توجه و تمرکز ما قادر به زندگی کردن نیستیم و نمیتوانیم کاری را به درستی انجام دهیم و راه درست را پیش بگیریم. بدون توانایی توجه کردن، امکان ندارد بتوانیم به بقا ادامه دهیم. توانایی ما در انتخاب بخش کوچکی از اطلاعات و توجه کردن به آنها از لوب پیشانی مغز نشأت میگیرد.
وقتی لوب پیشانی مغز به شما اجازه میدهد به مدت طولانی روی یک چیز واحد، مثلاً خواندن این مقاله، تمرکز کنید، در عین حال مدارهای دیگری را که به کارهایی مانند شنیدن، چشیدن، حرکت دادن پاها، حس کردن باسن روی مبل، احساس سردرد و حتی پر بودن مثانه ربط دارند، خاموش میکند. بنابراین هرچه بهتر بتوانید به تصاویر ذهنی درونتان توجه کنید، بهتر میتوانید مغز خود را از نو سیمکشی کنید و برایتان آسانتر است که مدارهای دیگر مربوط به پردازش اطلاعات حسی مأنوس را کنترل کنید. به عبارت دیگر، توجه کردن، یک مهارت است.
به عنوان مثال ممکن است به هنگام مراقبه، سعی میکنید تمام توجهتان را به کاری که باید در هنگام مراقبه انجام دهید معطوف کنید و هیچ توجهی به بدنتان نداشته باشید. پس از پایان مراقبه، زمانی که توجهتان را به محیط اطراف و بدن برمیگردانید، متوجه میشوید پاهایتان کاملاً خواب رفته، بدنتان سرد شده، کمردرد گرفته بودید، و یا حتی گرسنهاید! اما در حین مراقبه هیچکدام را حس نکردید، دلیل آن به قابلیت شگفتانگیز لوب پیشانی برمیگردد.
اگر خواستید توجهتان را روی کاری معطوف کنید،
یادتان باشد که به شما نعمتی به نام لوب پیشانی هدیه داده شده
تا بتوانید تمام ناحیه های دیگر مغزتان را ساکت
و فقط و فقط روی کارتان تمرکز کنید؛
مانند اینکه همه چیز به جز آن کار از پیش چشمان شما محو شود.
2. تفکر دقیق و یادگیری
اگر بخواهید تفکر کنید و نتیجهگیری درستی داشته باشید، باید بتوانید به گونهای تفکر کنید که اتفاقات محیط اطرافتان یا گذشته شما باعث حواسپرتیتان نشود. همانطور که تا اینجا میدانید، لوب پیشانی شما توانایی ساکت کردن لوبهای دیگر مغزتان را دارد و شما میتوانید به گونهای تفکر کنید که انگار تنها چیزی که در دنیا دارید همین تفکر است و بس.
اما این ویژگی را نیز که قبلاً گفتیم، یکی از کارکردهای دیگر و ویژه لوب پیشانی این است که ما میتوانیم «افکارمان را مشاهده کنیم». ببینیم در طول روز به چه چیزی تفکر و خودمان را از بیرون مشاهده کنیم.
همین توانایی لوب پیشانی باعث میشود که از تمام موجودات متمایز شویم، ما میتوانیم هر لحظه خودمان را از بیرون مشاهده و بررسی کنیم، و ببینیم که چه افکار و احساساتی داریم و در نهایت چه رفتاری از خودمان بروز میدهیم.
ما میتوانیم با استفاده از لوب پیشانی مفاهیم جدیدی را یاد بگیریم. لوب پیشانی مانند آزمایشگاهی است که ما افکارمان را همراه با چیزهایی که تداعی میکنند، وارد آن میکنیم و از آنچه یاد میگیریم، معنای جدیدی برداشت میکنیم. لوب پیشانی به ما امکان میدهد که از دنیای بیرون معنا استخراج کنیم.
لوب پیشانی عاشق این است که چیزهای جدید یاد بگیرد و تمرکز ما را روی چیزهای بدیع و جالب حفظ کند. اگر مهارتی جدید و «جالب» باشد، لوب پیشانی آن را در بر میگیرد. پس از چند بار تکرار، وقتی تمام جالبی و تازگی فعالیت مورد نظر از بین رفت، لوب پیشانی آن را به ناحیهی دیگری از مغز واگذار میکند.
این لوب پیشانی است که توجه شما را حفظ میکند تا بتوانید اطلاعات جدید را پردازش کنید. اگر لوب پیشانی نبود، به احتمال زیاد ما هرگز چیزی یاد نمیگرفتیم.
شگفتی دیگر لوب پیشانی این است که (طی فرایندی به نام کنترل تکانش) جلوی رفتار تصادفی را میگیرد تا تفکر ما باعث نشود بدون فکر کردن به پیامدها عمل کنیم. یکی از دلایل اینکه نوجوانان تکانشی عمل میکنند، این است که لوب پیشانی آنها هنوز به طور کامل تکوین پیدا نکرده است.
بنابراین هر روز آگاهانه تمرین کنید و در طول روز سعی کنید هر لحظه به جای اینکه درگیر برنامهای روتین و ناخودآگاه خود شوید و ندانید چکار میکنید و واکنشهای عاطفی ناخودآگاه از خودتان بروز دهید، با استفاده از توانایی لوب پیشانی که به شما عطا شده، خودتان را از بیرون مشاهده کنید و هر روز افکار بهتر، احساسات بهتر و در نهایت رفتار بهتری نسبت به دیروز خود داشته باشید.
3. اراده و اختیار
اراده و اختیار کلماتی است که زیاد در مورد لوب پیشانی به کار میروند. لوب پیشانی جایگاه اراده و اختیار ماست و به ما اجازه میدهد تمام افکار و اعمال خود را انتخاب کنیم و به این ترتیب تقدیر خود را رقم بزنیم. وقتی این لوب فعال باشد، ما روی امیال خود تمرکز میکنیم، ایدهپردازی میکنیم، تصمیمات آگاهانه میگیریم، برنامهریزی میکنیم، اعمال مورد نظر خود را پیاده میکنیم و رفتارمان را تنظیم میکنیم.
تکامل لوب پیشانی انسان به او ذهنی متمرکز، دارای اختیار، خلاق، صاحب اراده، مصمم و هدفمند اعطا کرده است که فقط کافی است آن را به کار گیرد.
اگر لوب پیشانی به طور کامل فعال شود، به ما این توانایی را میدهد که کنترل کیستی خود را در دست بگیریم. برای اینکه از شر اعتیادهای عاطفیمان رها شویم، باید دوباره پادشاه مغز را بر تخت خود بنشانیم. اگر بر اساس تکانشهای بدن زندگی کنیم، در واقع بدن را به ذهن خود تبدیل کردهایم.
لوب پیشانی درگاهی است که
اگر بخواهیم چرخهی تکراری فکر و احساس و احساس و فکر را قطع کنیم،
باید از آن رد شویم.
اگر بخواهیم از اعتیاد احساسی و شیمیایی حاکم بر زندگی خود رها شویم،
باید یاد بگیریم که از این شاهکار تکامل یعنی لوب پیشانی استفاده کنیم.
اگر بخواهیم بزرگتر از احساسمان فکر کنیم،
به ارادهای نیاز داریم که تنها در لوب پیشانی وجود دارد.
4. ایجاد امکانهای جدید
اگر بخواهیم امکان جدیدی در میدان کوانتوم برای خودمان ایجاد کنیم باید نیتی واضح و احساسی متعالی داشته باشیم، تا به اینجا قطعاً متوجه شدید که این کار تنها به وسیله لوب پیشانی امکانپذیر است.
اگر بخواهیم رویایی(امکان) که در زندگیمان داریم را به گونهای ایجاد کنیم، باید آن را تصور کنیم و ذهن و بدنمان را به گونهای تغییر دهیم که انگار قبلاً اتفاق افتاده، برای این کار نیاز به تمرکز و تفکر دقیقی داریم که توانایی لوب پیشانی ماست.
با استفاده از لوب پیشانی میتوانیم آنقدر آن تجربه ذهنی را واقعی کرده که انگار همین الان در حال اتفاق افتادن است، زیرا لوب پیشانی ما میتواند تمامی لوبهای مربوط به مکانی که در آن هستیم، زمان و حتی بدنمان را خاموش کند و تنها چیز واقعی در دنیا فکر ما باشد.
حال که با کارکردهای لوب پیشانی آشنا شدید، بدانید که تفاوت یک فرد قهرمان و یک فرد عادی در فعالیت لوب پیشانی آنهاست، در ادامه میخواهیم به این موضوع بپردازیم.
تفاوت یک انسان عادی با یک قهرمان: فعالیت لوب پیشانی
به نظر شما تفاوت یک انسان عادی با یک قهرمان در چه چیزی است؟ درست است که در عنوان نوشتیم لوب پیشانی، اما چرا لوب پیشانی؟
برای درک این مفهوم یک سناریو را مرور کنیم که برای بسیاری افراد اتفاق افتاده:
«روز پنجشنبه است و ما برای روز جمعه برنامهریزی کردهایم که: مراقبه کنیم، 50 صفحه کتاب مطالعه کنیم، کمی با خودمان خلوت کرده و به خودشناسی بپردازیم و یکی از پروژههای کاری خود را انجام دهیم. برنامه بسیار عالی است. پنجشنبه شب یکی از دوستان یا فامیل تماس میگیرد که قرار است فردا برویم فلان جا تفریح و تو هم بیا که برویم. ما هم هیجانزده قبول میکنیم و برنامهریزی روز جمعه هم ایشالله برای هفته بعد!!»
چند بار برایتان این اتفاق افتاده؟ اینجاست که لوب پیشانی ما در لحظه جواب دادن به فامیل یا دوست کاملا خواب است و ما هیچگاه تلاش نمیکنیم تا بررسی کنیم که کدامیک برای ما مهمتر است و خیلی با احترام جواب نه بدهیم.
مثال دیگری که میشود در این باره زد مراقبه است. ما معمولاً پس از مراقبه بسیار آگاه و در حالت وجودی متعالی هستیم، در این لحظه لوب پیشانی ما بیدار و بر تمامی لحظات مسلط است. اما چند ساعت بعد که دوباره درگیر اتفاقات روزمره شدیم و به حالت خودکار و روتین خود برگشتیم، لوب پیشانی ما به خواب میرود.
اگر از لوب پیشانی خود استفاده نکنیم، افکار و احساسات روزمرهی ما بیشتر مربوط به حالت و احساسات بقا خواهند بود. ما بیشتر اوقات بیداری خود را صرف انتظار و واکنش نشان دادن به محرکهای محیطیای میکنیم که حواسمان از محیط بیرون دریافت میکنند. در نتیجه تمام لوبهای دیگر مغز سرگرم فکر کردن هستند. این دلمشغولی باعث میشود مغز سرگرم بماند و دائم تلاش کند لحظهی بعدی را پیش بینی کند. به بیان دیگر، ما بیشتر وقت خود را با تمرکز روی رویدادهای آینده بر اساس خاطرات گذشته خواهیم گذراند.
ضرب المثلی وجود دارد که میگوید: «ایگو گاهی چکهایی مینویسد که بدن نمیتواند آنها را پاس کند.» خب ایگو صرفاً از دستورات مغز تبعیت میکند، پس بگذارید تقصیر را ریشهیابی کنیم و ببینیم به کجا میرسد؛ به ارادهی عمل ما.
اغلب اوقات ما زحمت پیگیری را به خود نمیدهیم چون «حس این کار را نداریم». وقتی میگذاریم احساساتمان سد راهمان شوند، لوب پیشانی به خواب میرود و ما برنامههای خودکار را به اجرا در میآوریم و هر روز جواب گفتگوی مداوم درون سرمان را میدهیم. لوب پیشانی میتواند آن دیالوگ و توصیههای درونی را ساکت کند که ما را از آرمانها و عظمتمان دور میکنند. اگر از لوب پیشانی درست و خوب استفاده کنیم، این لوب نیروی لازم را دارد تا چکهای ما را پاس کند.
اگر قرار باشد تنها یک کلمه را برای توصیف لوب پیشانی انتخاب کرد، کلمهی عزم بهترین گزینه خواهد بود. لوب پیشانی بخشی از مغز است که در مورد اعمال تصمیم میگیرد، رفتار را تنظیم میکند، برای آینده برنامهریزی میکند و مسئول جزم کردن عزم انسان است. به عبارت دیگر، اگر واقعاً قصد کاری را کرده باشیم و آگاهانه دست به انتخاب زده باشیم (تصمیم خود را گرفته باشیم) که طور خاصی عمل کنیم، در واقع لوب پیشانی خود را فعال کردهایم. توانایی تمرکز و توجه نیز جزو عملکردهای لوب پیشانی است. لوب پیشانی نیت ما را برآورده کرده و به ما امکان میدهد روی یک فکر یا یک کار تمرکز کنیم و نمیگذارد که ذهن به سمت افکار و محرکهای دیگر منحرف شود.
مهمترین چیزی که درون قهرمانان وجود دارد و همه آن را تحسین میکنند،
همین عزم بلند است. ما میبینیم که لوب پیشانی این قهرمانان در حال کار است
و جلوی نیاز ارضای فوری را میگیرد و به مغز اجازه میدهد دنبال اهداف بلند مدت خود برود.
هنگامی که شروع به فکر کردن در مورد آنچه میخواهید میکنید؛ به عنوان مثال زمانی که از خود سوال میکنید "چه می شد اگر"، لوب پیشانی مغز شما روشن میشود. سپس شبکههای نورونی حاصل از تجربیات گذشته و آموختههای ذهنی را فراخوانی میکند و آنها را برای ایجاد یک ایدهی جدید به هم میریزد.
* حال شما باید چه کاری انجام دهید؟
به گفته دکتر جو دیسپنزا، اگر بتوانید آن نیت و خواستهی واضح را با یک احساس بالا ترکیب کنید - به عبارت دیگر، شروع به تجربه شادی یا قدردانی یا شور و شوق آن تجربه کنید - آنگاه به بدن خود از لحاظ احساسی آموزش میدهید که آن آینده چه احساسی میتواند داشته باشد. بدن شما تفاوت بین داشتن تجربه واقعی را که یک احساس ایجاد میکند و احساسی که شما تنها با فکر ایجاد میکنید، نمیداند. بنابراین بدن شما شروع به زندگی در آن واقعیت آینده در لحظه حال میکند.
بنابراین فقط با تفکر متفاوت، شروع به تغییر مغز خود میکنید و فقط با احساس متفاوت، شروع به تغییر بدن خود خواهید کرد و لوب پیشانی را به خدمت خود درمیآورید. وقتی طرز فکر و احساس خود را با هم همسو و ترکیب میکنید، حالت وجودی جدیدی را ایجاد میکنید.
به یاد داشته باشید که لوب پیشانی این نقش حیاتی را دارد که افکار را بیش از هر چیز دیگری واقعی کند. پس تا میتوانید اطلاعات مفید و سودمند وارد مغزتان کنید و از این موهبت به درستی استفاده کنید. مراقبه کنید، تمرکز کنید و مدام یاد بگیرید. هرچه دانش بیشتری به دست آورید، هر چه بیشتر در مورد افراد مختلف بخوانید و ببینید چگونه کارهایی را که شما قصد انجام آن را دارید انجام دادهاند، انگیزه و عزم بیشتری خواهید داشت تا امکان دلخواهتان را به واقعیت تبدیل کنید.
فراموش نکنید در وجود همهی ما این عزم و اراده وجود دارد و آن نعمت شگفتانگیزی به نام لوب پیشانی است. از همین حالا تصمیم بگیرید که لوب پیشانی خود را از خواب بیدار کرده و با زندگی روتین و خودکار خود خداحافظی کنید و هیچگاه اجازه ندهید اتفاقی بیرونی بتواند برنامه و عزم شما را به هم بریزد.
نظر شما درمورد این موهبت فوق العاده چیست؟ آیا تا به حال به وجود چنین قدرتی فکر کرده بودید؟ ازین به بعد در شکرگزاریهایتان این نعمت ارزشمند را فراموش نکنید.
یک باردیگر به 4 کارکرد لوب پیشانی نگاه کنید. با توجه به اهدافی که دارید، در همین لحظه کدامیک از آنها برای شما مهمتر است؟ حتماً آن را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.