زمان مطالعه :10 دقیقه
چکیده این مطلب : در این مقاله تصمیم داریم، تفاوتی ظریف اما قدرتمند میان دو مقوله را مطرح کنیم: مقولهی اول تلاش برای رسیدن به یک نتیجه و مقولهی دوم فکر کردن و احساس کردن از منظر آن نتیجه میباشد. هنگامی که ما سعی داریم با تلاش و زور به یک خواسته دست یابیم، و تصورمان این است که باید آنقدر تلاش کرد و سخت کار کرد تا به آن خواسته برسیم؛ اما در ذهن و قلبمان از آن خواسته دور باشیم، رسیدن به آن خواسته بعید است. در اینکه تلاش برای رسیدن به هدف لازم است، شکی نیست. اما ما به بال دیگری نیز برای رسیدن به خواستههایمان نیازمندیم و آن «فکر و احساس» ماست. اگر خواستار دستیابی به تمام خواستههای خود در زندگی هستید، مطالعهی این مقاله را به شما به شدت پیشنهاد میکنیم.
"راز تحقق خواستهها"
پیش از هر چیز کمی به سؤالات زیر فکر کنید:
- چرا اکثر مردم همیشه در حال دعا کردن و دنبال کردنِ آرزوها و خواستههای خود هستند، اما تنها تعداد کمی به اهداف و خواستههای خود میرسند؟
- آیا تا به حال در اطرافیان خود شخصی را مشاهده کردهاید، که سالهاست خواستهای دارد اما هنوز به آن نرسیده؟
در این مقاله سعی داریم، تفاوتی ظریف اما قدرتمند را میان دو مقوله مطرح کنم: 1) مقولهی اول تلاش برای رسیدن به اهداف یا خواسته است، و 2) مقولهی دوم افکار و احساس از منظر آن نتیجه است. ابتدا به این میپردازیم که «تلاش برای رسیدن به اهداف و خواستهها» به چه معناست و از چه نظر این روش مانع رسیدن ما به اهداف و خواستهها میشود.
در ذهن و ناخودآگاه ما از بچگی گنجانده شده است، که باید تلاش کرد تا به اهداف و خواستههای خود رسید. بدوید و بدوید تا به سرمنزل مقصود زندگی و اهدافتان دست یابید. در صورتی که چنین چیزی درست نیست و این موضوع از وضعیت امروزِ بیشترِ ما مشخص است. چند بار تا به حال برایتان پیش آمده است که اصرار به پدید آمدن یک خواسته کنید، اما برعکس هر چه تلاش میکردید، به جای اینکه به اهداف خود نزدیکتر شوید، از آن دورتر شدید؟ میتواند دلیل آن به افکار و احساس ما برگردد. ما از جانب مشکل و ترس، به آن نتیجه میخواهیم برسیم و این سبب بیشتر شدن آن مشکل و گستردهتر شدن ترستان گردیده و همین موضوع شما را از نتیجه دلخواهتان دور میکرده است.
هنگامی که ما میخواهیم با تلاش و زور به اهداف و خواستههای خود دست یابیم، و تصورمان این است که باید آنقدر تلاش کرد و سخت کار کنیم تا به آن خواسته برسیم؛ اما در ذهن و قلبمان از آن خواسته دور باشیم، رسیدن به آن خواسته بعید است. در اینکه تلاش برای رسیدن به اهداف و خواستهها لازم است، شکی نیست. اما ما به بال دیگری نیز برای رسیدن به خواستههای خود نیازمندیم، و آن «افکار و احساس» ماست. اکثر مردم این راز تحقق خواستههای خود را نمیدانند، و بالعکس با روشی که پیش گرفتهاند روز به روز از خواستههای خود دورتر میشوند. زمانی که برای رسیدن به چیزی تلاش میکنیم، بدون آنکه در افکار و احساسمان نیز همجهت با خواستهی خود باشیم؛ سفر بیپایانی را شروع میکنیم که پایانش مشخص نیست. به جای اینکه لحظهی رسیدن به اهدافمان را تجربه کنیم، در ذهن و افکارمان همیشه داریم «به سمت» آن اهداف حرکت میکنیم.
ما با همان آگاهیای که مسئله، مشکل و نیازمان را ایجاد کرده است، میخواهیم آن مسئله را حل کنیم و به خواستهی خود برسیم. در صورتی که این روش فقط سبب بدتر شدن اوضاع خواهد شد. برای مثال میتوان گفت، زمانی که نتیجهی بهبودی را میخواهیم و برای تحقق آن خواسته و یا اهداف تلاش میکنیم، در واقع داریم واقعیت وجود آن بیماری را تقویت میکنیم. خیلی از انسانها تمام عمر خویش را صرف فراهم کردن زندگی بهتر میکنند و دست آخر به چیز جدیدی جز همان لذتهای اولیه نمیرسند.
"دکتر جو دیسپنزا" در "کتاب ماورای طبیعی شدن" (کلیک کنید)، اینگونه به این موضوع اشاره میکند که: «هنگامی که تصمیم میگیرید آیندهای را که میخواهید محقق کنید، در میدان کوانتومی مشاهده کنید، اگر این کار را به عنوان قربانی یا به عنوان کسی که احساس رنج، محدودیت و اندوه میکند، انجام دهید، انرژی شما با آفرینش مورد نظرتان همسو نخواهد بود و نخواهید توانست این آیندهی جدید را به سمت خود فرا بخوانید».
باید به این نکته توجه داشت، که تلاش برای رسیدن به اهداف و خواستهها لازم است، اما نه تلاشی که ناشی از فقدان باشد. ذهن و قلب ما «نقش اول» را در این موضوع دارند. مهم این است که ابتدا افکار و احساسمان را در جهت اهداف و خواستههای خود قرار دهیم، تا تلاشمان به ثمر بنشیند. پیش از اینکه به ادامهی مطلب بپردازیم، به این نکتهی ریز توجه کنید که ما از «افکار و احساس در جهت خواسته» و «تلاش کردن» به عنوان دو بال یاد کردهایم. بنابراین نباید این تصور به غلط در ما بوجود بیاید که «کافی است در جهت خواستهی خود افکار و احساس داشته باشیم و نیاز آنچنانی به تلاش کردن نیست».
ما به هر دو بال نیاز داریم، زمانی که افکار و احساس خود را در جهت خواسته و اهداف خود قرار دهید، ممکن است فرصتهای بسیاری پیشِ پای شما قرار بگیرد و شما باید در این مواقع از فرصتها به بهترین شکل استفاده کنید و برای رسیدن به اهداف و خواستههای خود تلاش کنید. در ادامه به این موضوع میپردازیم که چرا «افکار و احساس از منظر نتیجه» باعث رسیدن هر چه زودتر ما به اهداف و خواستهها میشود.
برای رسیدن به خواستهی خود در زندگی باید «وارد تصویرِ» خواستهی قلبیمان شویم و «از منظر آن افکار و احساس کنیم». به نظر شما معنی اینکه از منظر نتیجه و خواستهی خود فکر و احساس داشته باشیم، چیست؟
به این مثال توجه کنید:
« کلید موفقیت رزمیکاری که بخواهد بلوکی بتنی را بشکند در این است که او توجه خود را به لحظهای معطوف کند، که در آن کار به پایان رسیده و بلوک بتنی را شکسته است». چه نکتهای در این مثال مشاهده می کنید؟ نکتهی آن این است که رزمیکار به هیچ وجه به اینکه از خواستهی خود یعنی شکستن بلوک بتنی دور باشد توجه نمیکند، بلکه توجهاش به لحظهای است که بلوک بتنی شکسته شده و رمز موفقیت آن در همین موضوع است. او از همان لحظه اول بلوک بتنی را شکسته است.
"دکتر جو دیسپنزا" در کتاب "ماورای طبیعی شدن" به این نکته اشاره کرده است که:
«برای رسیدن به خواستهی خود باید قبل از اینکه محقق شود، شکرگزار آن باشید
و خود را در فرکانس این امکان قرار دهید».
از این نکته مشخص میشود که، قبل از اینکه شروع به تلاش جهت رسیدن به اهداف و خواستههای خود کنیم؛ ابتدا از پروردگار خود شکرگزار باشیم، که ما را به این اهداف و خواستهها رسانده و افکار و احساس خود را در این راستا قرار دهیم. توضیحات بیشتر این کتاب با کمی خلاصهسازی به این شرح است: «باید احساسی را که در زمان تحقق یافتن نیتتان خواهید داشت، شناسایی کرده و پیش از تجربهی آن، احساس مورد نظر را در خود ایجاد کنید. احساس متعالی(که انرژی بالایی با خود دارد) بار مغناطیسیای است که شما دارید به درون میدان ارسال میکنید».
"آلبرت انشتین" جملهی معروفی دارد که میگوید: «ما نمیتوانیم مشکلات را با همان طرز فکری حل کنیم، که آنها را ایجاد کرده است». ما نمیتوانیم خواستههای خود را با همان آگاهیای تغییر دهیم، که این خواستهها را ایجاد کرده است. پس برای اینکه به اهداف و خواستهی خود برسیم، باید از هماکنون شکرگزار رسیدن به آن خواستهها یا اهداف باشیم و به گونهای زندگی کنیم که گویی به تمام اهداف و خواستههای خود رسیدهایم.
"دکتر جو دیسپنزا" در کتاب "ماورای طبیعی شدن" از خواستههای شما به عنوان امکانهای موجود در میدان کوانتومی نام برده است، و به این نکته اشاره دارد، که این امکانها تنها به مثابه فرکانسهای الکترومغناطیسی(فرکانسهای همراه اطلاعات) وجود دارند؛ و ما با همسو کردن افکار و احساس خود در جهت اهداف و خواستههایمان، در جهت این فرکانسها قرار خواهیم گرفت و آنها را به سمت خود هدایت میکنیم. در ادامه خلاصهای از تکنیک "دکتر جو دیسپزا" جهت همسو کردن انرژی خود با فرکانسِ خواستههایمان شرح خواهیم داد. حال به راهکارهایی میپردازیم تا بتوانیم در طول روز از منظر خواسته خود، فکر و احساس کنیم و به خواستهها و اهداف خود هر لحظه نزدیکتر شویم. ("دکتر جو دیسپنزا" در "دورهی پیشرفتهی دیسپنزا" (کلیک کنید)، به شما یاد میدهد که میدان کوانتوم، میدانی نامرئی از جنس نور، اطلاعات و فرکانس است، که در ورای مکان و زمان وجود دارد. شما خواهید آموخت انرژی خود را تغییر دهید و آن را با امکانی که از قبل در میدان کوانتوم وجود دارد، همارتعاش کرده و آیندهی مورد نظرتان را جذب کنید).
1. ابتدا به یک خواسته فکر کنید که دوست دارید آن را داشته باشید.
2. وقتی خواستهی مورد نظر خود را پیدا کردید، حرفی را برای آن درنظر بگیرید و سپس آن حرف را روی یک کاغذ بنویسید. زیرا نوشتن آن سبب میشود خواستهتان تحکیم شود. سپس دو دایرهی زیگزاگ، دور آن حرف بکشید تا نقش آن میدان الکترومغناطیسیای را بازی کند که میخواهید آن را پیرامون بدنتان ایجاد کنید.
3. روی همان کاغذ احساساتی را بنویسید که هنگام وقوع آن احتمال بالقوه، به شما دست خواهد داد.
4. سعی کنید که خود را روی این حرف تنظیم کنید، و احساساتی که نوشتهاید را در قلبتان احساس کنید.
جهت اینکه بتوانید به صورت حرفهای و بسیار بهتر و کاملتر این تکنیک را انجام دهید، "دکتر جو دیسپنزا" مراقبهای طراحی کرده است، که توسط تیم "سایت رویال مایند" ترجمه و آماده شده است، که میتوانید با مراجعه به قسمت "دورهی جامع ماورای طبیعی شدن" (کلیک کنید)، این مراقبه را از آن قسمت دانلود کرده و انجام دهید.
1. هر روز صبح هنگام بیدار شدن چند دقیقه تجسم کنید که به خواستههای خود رسیدهاید، و این حالت افکار خود را تا پایان روز حفظ کنید.
2. هر شب قبل خواب نیز چند دقیقه خواستههای خود را تجسم کنید و با این حالت به خواب بروید. زیرا چند دقیقه قبل از به خواب رفتن بسیار مهم است و برای دانستن بهتر این موضوع، پیشنهاد میکنیم مقالهی «خواب، دروازهای به سوی تحقق خواستهها» را مطالعه کنید.
3. سعی کنید در طول روز در زمانهای آزاد خود چند دقیقه چشمهایتان را ببندید، و خواستههای خود را تجسم کنید تا بتوانید بهتر این حالت را در طول روز حفظ کنید. به مرور زمان میتوانید با چشمان باز نیز به این حالت برسید. به این فکر کنید که اگر من الآن به تمام خواستههای خود رسیده بودم چه میکردم؟ اگر الآن به اندازهای ثروت داشتم که تا آخر عمر بتوانم به راحتی زندگی کنم و هیچگونه دغدغهای در این مورد نداشته باشم، چه میکردم؟ از شما درخواست میکنم که همین الآن به این شخص تبدیل شوید و اینگونه زندگی کنید.
از لحظه لحظهی زندگی خود لذت ببرید و بدانید که هرچقدر درگیر نتیجه نباشید و به گونهای زندگی کنید که خواستههای شما به حقیقت پیوسته، خواستههای شما بسیار سریعتر از آنچه که فکر کنید به حقیقت خواهد پیوست.
برای ما بنویسید چه راهکارهای دیگری در جهت رسیدن به خواستهها و اهداف خود در زندگی پیشنهاد میکنید؟ تجربیات خود را در مسیر رسیدن به اهداف و خواستههایتان با ما به اشتراک بگذارید. با آرزوی رسیدن تک تک شما به همهی خواستههایتان در زندگی.
برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.
"راز تحقق خواستهها"
پیش از هر چیز کمی به سؤالات زیر فکر کنید:
- چرا اکثر مردم همیشه در حال دعا کردن و دنبال کردنِ آرزوها و خواستههای خود هستند، اما تنها تعداد کمی به اهداف و خواستههای خود میرسند؟
- آیا تا به حال در اطرافیان خود شخصی را مشاهده کردهاید، که سالهاست خواستهای دارد اما هنوز به آن نرسیده؟
در این مقاله سعی داریم، تفاوتی ظریف اما قدرتمند را میان دو مقوله مطرح کنم: 1) مقولهی اول تلاش برای رسیدن به اهداف یا خواسته است، و 2) مقولهی دوم افکار و احساس از منظر آن نتیجه است. ابتدا به این میپردازیم که «تلاش برای رسیدن به اهداف و خواستهها» به چه معناست و از چه نظر این روش مانع رسیدن ما به اهداف و خواستهها میشود.
در ذهن و ناخودآگاه ما از بچگی گنجانده شده است، که باید تلاش کرد تا به اهداف و خواستههای خود رسید. بدوید و بدوید تا به سرمنزل مقصود زندگی و اهدافتان دست یابید. در صورتی که چنین چیزی درست نیست و این موضوع از وضعیت امروزِ بیشترِ ما مشخص است. چند بار تا به حال برایتان پیش آمده است که اصرار به پدید آمدن یک خواسته کنید، اما برعکس هر چه تلاش میکردید، به جای اینکه به اهداف خود نزدیکتر شوید، از آن دورتر شدید؟ میتواند دلیل آن به افکار و احساس ما برگردد. ما از جانب مشکل و ترس، به آن نتیجه میخواهیم برسیم و این سبب بیشتر شدن آن مشکل و گستردهتر شدن ترستان گردیده و همین موضوع شما را از نتیجه دلخواهتان دور میکرده است.
هنگامی که ما میخواهیم با تلاش و زور به اهداف و خواستههای خود دست یابیم، و تصورمان این است که باید آنقدر تلاش کرد و سخت کار کنیم تا به آن خواسته برسیم؛ اما در ذهن و قلبمان از آن خواسته دور باشیم، رسیدن به آن خواسته بعید است. در اینکه تلاش برای رسیدن به اهداف و خواستهها لازم است، شکی نیست. اما ما به بال دیگری نیز برای رسیدن به خواستههای خود نیازمندیم، و آن «افکار و احساس» ماست. اکثر مردم این راز تحقق خواستههای خود را نمیدانند، و بالعکس با روشی که پیش گرفتهاند روز به روز از خواستههای خود دورتر میشوند. زمانی که برای رسیدن به چیزی تلاش میکنیم، بدون آنکه در افکار و احساسمان نیز همجهت با خواستهی خود باشیم؛ سفر بیپایانی را شروع میکنیم که پایانش مشخص نیست. به جای اینکه لحظهی رسیدن به اهدافمان را تجربه کنیم، در ذهن و افکارمان همیشه داریم «به سمت» آن اهداف حرکت میکنیم.
ما با همان آگاهیای که مسئله، مشکل و نیازمان را ایجاد کرده است، میخواهیم آن مسئله را حل کنیم و به خواستهی خود برسیم. در صورتی که این روش فقط سبب بدتر شدن اوضاع خواهد شد. برای مثال میتوان گفت، زمانی که نتیجهی بهبودی را میخواهیم و برای تحقق آن خواسته و یا اهداف تلاش میکنیم، در واقع داریم واقعیت وجود آن بیماری را تقویت میکنیم. خیلی از انسانها تمام عمر خویش را صرف فراهم کردن زندگی بهتر میکنند و دست آخر به چیز جدیدی جز همان لذتهای اولیه نمیرسند.
"دکتر جو دیسپنزا" در "کتاب ماورای طبیعی شدن" (کلیک کنید)، اینگونه به این موضوع اشاره میکند که: «هنگامی که تصمیم میگیرید آیندهای را که میخواهید محقق کنید، در میدان کوانتومی مشاهده کنید، اگر این کار را به عنوان قربانی یا به عنوان کسی که احساس رنج، محدودیت و اندوه میکند، انجام دهید، انرژی شما با آفرینش مورد نظرتان همسو نخواهد بود و نخواهید توانست این آیندهی جدید را به سمت خود فرا بخوانید».
باید به این نکته توجه داشت، که تلاش برای رسیدن به اهداف و خواستهها لازم است، اما نه تلاشی که ناشی از فقدان باشد. ذهن و قلب ما «نقش اول» را در این موضوع دارند. مهم این است که ابتدا افکار و احساسمان را در جهت اهداف و خواستههای خود قرار دهیم، تا تلاشمان به ثمر بنشیند. پیش از اینکه به ادامهی مطلب بپردازیم، به این نکتهی ریز توجه کنید که ما از «افکار و احساس در جهت خواسته» و «تلاش کردن» به عنوان دو بال یاد کردهایم. بنابراین نباید این تصور به غلط در ما بوجود بیاید که «کافی است در جهت خواستهی خود افکار و احساس داشته باشیم و نیاز آنچنانی به تلاش کردن نیست».
ما به هر دو بال نیاز داریم، زمانی که افکار و احساس خود را در جهت خواسته و اهداف خود قرار دهید، ممکن است فرصتهای بسیاری پیشِ پای شما قرار بگیرد و شما باید در این مواقع از فرصتها به بهترین شکل استفاده کنید و برای رسیدن به اهداف و خواستههای خود تلاش کنید. در ادامه به این موضوع میپردازیم که چرا «افکار و احساس از منظر نتیجه» باعث رسیدن هر چه زودتر ما به اهداف و خواستهها میشود.
برای رسیدن به خواستهی خود در زندگی باید «وارد تصویرِ» خواستهی قلبیمان شویم و «از منظر آن افکار و احساس کنیم». به نظر شما معنی اینکه از منظر نتیجه و خواستهی خود فکر و احساس داشته باشیم، چیست؟
به این مثال توجه کنید:
« کلید موفقیت رزمیکاری که بخواهد بلوکی بتنی را بشکند در این است که او توجه خود را به لحظهای معطوف کند، که در آن کار به پایان رسیده و بلوک بتنی را شکسته است». چه نکتهای در این مثال مشاهده می کنید؟ نکتهی آن این است که رزمیکار به هیچ وجه به اینکه از خواستهی خود یعنی شکستن بلوک بتنی دور باشد توجه نمیکند، بلکه توجهاش به لحظهای است که بلوک بتنی شکسته شده و رمز موفقیت آن در همین موضوع است. او از همان لحظه اول بلوک بتنی را شکسته است.
"دکتر جو دیسپنزا" در کتاب "ماورای طبیعی شدن" به این نکته اشاره کرده است که:
«برای رسیدن به خواستهی خود باید قبل از اینکه محقق شود، شکرگزار آن باشید
و خود را در فرکانس این امکان قرار دهید».
از این نکته مشخص میشود که، قبل از اینکه شروع به تلاش جهت رسیدن به اهداف و خواستههای خود کنیم؛ ابتدا از پروردگار خود شکرگزار باشیم، که ما را به این اهداف و خواستهها رسانده و افکار و احساس خود را در این راستا قرار دهیم. توضیحات بیشتر این کتاب با کمی خلاصهسازی به این شرح است: «باید احساسی را که در زمان تحقق یافتن نیتتان خواهید داشت، شناسایی کرده و پیش از تجربهی آن، احساس مورد نظر را در خود ایجاد کنید. احساس متعالی(که انرژی بالایی با خود دارد) بار مغناطیسیای است که شما دارید به درون میدان ارسال میکنید».
"آلبرت انشتین" جملهی معروفی دارد که میگوید: «ما نمیتوانیم مشکلات را با همان طرز فکری حل کنیم، که آنها را ایجاد کرده است». ما نمیتوانیم خواستههای خود را با همان آگاهیای تغییر دهیم، که این خواستهها را ایجاد کرده است. پس برای اینکه به اهداف و خواستهی خود برسیم، باید از هماکنون شکرگزار رسیدن به آن خواستهها یا اهداف باشیم و به گونهای زندگی کنیم که گویی به تمام اهداف و خواستههای خود رسیدهایم.
"دکتر جو دیسپنزا" در کتاب "ماورای طبیعی شدن" از خواستههای شما به عنوان امکانهای موجود در میدان کوانتومی نام برده است، و به این نکته اشاره دارد، که این امکانها تنها به مثابه فرکانسهای الکترومغناطیسی(فرکانسهای همراه اطلاعات) وجود دارند؛ و ما با همسو کردن افکار و احساس خود در جهت اهداف و خواستههایمان، در جهت این فرکانسها قرار خواهیم گرفت و آنها را به سمت خود هدایت میکنیم. در ادامه خلاصهای از تکنیک "دکتر جو دیسپزا" جهت همسو کردن انرژی خود با فرکانسِ خواستههایمان شرح خواهیم داد. حال به راهکارهایی میپردازیم تا بتوانیم در طول روز از منظر خواسته خود، فکر و احساس کنیم و به خواستهها و اهداف خود هر لحظه نزدیکتر شویم. ("دکتر جو دیسپنزا" در "دورهی پیشرفتهی دیسپنزا" (کلیک کنید)، به شما یاد میدهد که میدان کوانتوم، میدانی نامرئی از جنس نور، اطلاعات و فرکانس است، که در ورای مکان و زمان وجود دارد. شما خواهید آموخت انرژی خود را تغییر دهید و آن را با امکانی که از قبل در میدان کوانتوم وجود دارد، همارتعاش کرده و آیندهی مورد نظرتان را جذب کنید).
1. ابتدا به یک خواسته فکر کنید که دوست دارید آن را داشته باشید.
2. وقتی خواستهی مورد نظر خود را پیدا کردید، حرفی را برای آن درنظر بگیرید و سپس آن حرف را روی یک کاغذ بنویسید. زیرا نوشتن آن سبب میشود خواستهتان تحکیم شود. سپس دو دایرهی زیگزاگ، دور آن حرف بکشید تا نقش آن میدان الکترومغناطیسیای را بازی کند که میخواهید آن را پیرامون بدنتان ایجاد کنید.
3. روی همان کاغذ احساساتی را بنویسید که هنگام وقوع آن احتمال بالقوه، به شما دست خواهد داد.
4. سعی کنید که خود را روی این حرف تنظیم کنید، و احساساتی که نوشتهاید را در قلبتان احساس کنید.
جهت اینکه بتوانید به صورت حرفهای و بسیار بهتر و کاملتر این تکنیک را انجام دهید، "دکتر جو دیسپنزا" مراقبهای طراحی کرده است، که توسط تیم "سایت رویال مایند" ترجمه و آماده شده است، که میتوانید با مراجعه به قسمت "دورهی جامع ماورای طبیعی شدن" (کلیک کنید)، این مراقبه را از آن قسمت دانلود کرده و انجام دهید.
1. هر روز صبح هنگام بیدار شدن چند دقیقه تجسم کنید که به خواستههای خود رسیدهاید، و این حالت افکار خود را تا پایان روز حفظ کنید.
2. هر شب قبل خواب نیز چند دقیقه خواستههای خود را تجسم کنید و با این حالت به خواب بروید. زیرا چند دقیقه قبل از به خواب رفتن بسیار مهم است و برای دانستن بهتر این موضوع، پیشنهاد میکنیم مقالهی «خواب، دروازهای به سوی تحقق خواستهها» را مطالعه کنید.
3. سعی کنید در طول روز در زمانهای آزاد خود چند دقیقه چشمهایتان را ببندید، و خواستههای خود را تجسم کنید تا بتوانید بهتر این حالت را در طول روز حفظ کنید. به مرور زمان میتوانید با چشمان باز نیز به این حالت برسید. به این فکر کنید که اگر من الآن به تمام خواستههای خود رسیده بودم چه میکردم؟ اگر الآن به اندازهای ثروت داشتم که تا آخر عمر بتوانم به راحتی زندگی کنم و هیچگونه دغدغهای در این مورد نداشته باشم، چه میکردم؟ از شما درخواست میکنم که همین الآن به این شخص تبدیل شوید و اینگونه زندگی کنید.
از لحظه لحظهی زندگی خود لذت ببرید و بدانید که هرچقدر درگیر نتیجه نباشید و به گونهای زندگی کنید که خواستههای شما به حقیقت پیوسته، خواستههای شما بسیار سریعتر از آنچه که فکر کنید به حقیقت خواهد پیوست.
برای ما بنویسید چه راهکارهای دیگری در جهت رسیدن به خواستهها و اهداف خود در زندگی پیشنهاد میکنید؟ تجربیات خود را در مسیر رسیدن به اهداف و خواستههایتان با ما به اشتراک بگذارید. با آرزوی رسیدن تک تک شما به همهی خواستههایتان در زندگی.
برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.