سیده میترا متولیان سلام با سپاس به تیم رویال مایند عزیز که وجودشان همواره موجب شادی و آرامش و آگاهیست در دنیای که ذهنمان دائما دچار آشفتگی و استرس و دلشوره می شود مدیتیشن مراقبه دعا همه اینا می تواند به روح خسته انسان آرامش و جلا بدهد البته همواره انسان دنبال رسیدن به این خوشبختی و آرامش بوده گاهی انسان وسوسه می شود و با ذهن استدلالی خویش از عقل پیروی می کند و بر خلاف الهامات و شهودات درونی اش عمل می کند ولی نا گهان دست تقدیر و سرنوشت ما را در مسیری می اندازد که لطف الهی ما را در مسیر اصلی قرار می دهد این لحظه که می تواند در مراقبه مدیتیشن یا دعا صورت گیرد که باید نسبت به این فرایند هوشیارانه و آگاهانه که حالت روحیست و نعمتی که با چشم و گوش بینا داده می شود و باید شاکر بود و به این باور که من لایق بهترین ها هستم چرا که سراسر عشق و نور و هستی در من جاریست و من جزئی از آنم با این درجه از ذهن می توان همیشه مثبت اندیش باشیم و درک عمیق تری از پیرامون خود داشته باشیم وقتی که به این باور و درک رسیده باشیم دیگر سختی و مشکلی که در زندگی وارد می شوند با این دیدگاه به آن می نگریم که نیامده اند که بمانند بلکه آمده اند در آن لحظه چیزی بتو بدهند و باعث رشدتت شوند ولی اگر استرس و و شرایط نامطلوب را دائما در ذهنمان پرورش دهیم این باور را به ذهنمان تزریق می کنیم که این مشکلات دائمی و ماندگارند پس در وجودمان ریشه می دوانند و ما را در دنیای نامیدی و تاریکی غرق می کنند پس باید در نحوه تفکر و و باور و نگرش و داده های ذهنمان تعامل کنیم آن هم در دنیای عصر دیجیتال که با سرعت نور داده های منفی را به ذهنمان منتقل می کننند پس عمیقا باید به این رشد و باور برسیم که ما شاهکار خلقت و پراز شگفتی وهر کداممان منحصر بفرد هستیم و توسط نیروی بیکران وصل و حفاظت شده ایم پس هیچ چیز بدون اجازه این خردالهی وارد نمی شود پس با این درک دیگر دچار استرس و آشفتگی نمی شویم برای رسیدن با این حالت مدتیشن و مراقبه راهیست که روح را آرام تر و ریلکس تر می نماید و جوهره وجودمان را پراز عشق و نور الهی می کند من خودم از مراقبه های دکتر داسون چرچ در اول صبح تاثیرات مثبت و فوق العاده ایی رو تجربه وحس کرده ام وقتی در اول صبح وردی های ذهنم رو پر از عشق و پرتوهای نوارنیش می کنم تا شب سرشار از شادی و سرمستی و شوق هستم و سعی میکنم این لذت زیبا رو بدیگران هم هدیه دهم چراا که چند برابرش بمن باز میگردد و چقدر برای درک و فهم این لحظه از زندگی و غرق شادی شدن در آن باید خود را تسلیم و به این خرد الهی سپرد تا بهترین لحظه و شادمانه و عاشقانه وجودت را در بر بگیرد و این قانون بزرگ و فوق العاده ایست که با کمک مدیتیشن می توان به آن رسید فقط باید یاد بگیریم که یه جاهای از زندگی همه چیز رو رها کنیم و لحظه حال رو دریابیم و سفت به لحظه و بودن در اون عاشقانه از جاودی زندگی لذت ببریم 💖💖💖🌸🌸☺☺🍃🍃

سلام با تشکر از رویال مایند خوزه سیلوا و نویسنده مقاله واقعا نمیشه دنیا رو بدون خوزه سیلوا تصور کرد کسی که چندین و چند سال پای هدفش موند که در نهایت باعث به وجود آمدن متود سیلوا شد که همه جوره تست شده و تایید شده هست و جوابشو پس داده به نظرم مراقبه داینامیک میتونه ذهن آگاهی بیشتری به همراه بیاره که البته با ادامه مراقبه داینامیک به سمت مراقبه سنتی میریم یعنی دیگه نیار به خاراندن بدن یا چیز دیگه پیدا نمیکنیم من سه ماه مراقبه کردم هر روز فکر میکردم دارم اشتباه مراقبه میکنم اما یکدفعه انگار همه چیز تغییر کرد انگار تغییرش طوری هست که یکدفعه سر میرسه الان هم که ویشن لاکیانی با این دوره عالی اومده و خداروشکر ترجمه شده و در سایت رویال مایند قرار داره .تشکر

سلام و احترام به گروه رویال مایند و سپاسگزارم از گروه رویال مایند بابت چنین مقاله ارزشنمدی. با توجه به این مقاله می شود فهمید که راه تغییر ضمیرناخودآگاه زمان برهست و یکی از بهترین و قدرتمند ترین کارها برای تغییر ضمیرناخودآگاه مراقبه هست.95درصد کارهای ما در ضمیرناخودآگاه ثبت شده مانند کارهایی مثل:عواطف،احساسات،باورها،عادت ها،کارهای روزانه که انجام می دهیم و.... و می توانیم بگوییم ضمیرناخودآگاه ما بازتابی از دنیای بیرون مان را نشان می دهد و راه دسترسی به ضمیر ناخودآگاه از طریق احساس هست یعنی اگر داریم کارهایی انجام میدهیم برای تغییر ضمیرناخودآگاه باید احساساتمان هم تغییر کند باید حس خوبی داشته باشیم.راه هایی که ما می توانیم برای ضمیرناخودآگاه انجام بدیم تجسم کردن مخصوصاً قبل خواب زیرا ذهن ما رو به حالت آلفا می رود و امواج آلفا بیشترین دسترسی به ضمیر ناخودآگاه مان را داریم،جملات تاکیدی:جملات تاکیدی زمانی تاثیر دارد که احساساتمان را متحول کند و حالمان را تغییر دهد با احساسات خوب و دائم تغییر در زندگی مان رخ خواهد داد و شب قبل از خواب به دلیل رفتن رو به حالت آلفا می شود از جملات تاکیدی استفاده کردو راه دیگر که می توانیم در زندگی مان تغییر مثبت ایجاد کنیم شکرگزاری همراه با احساسات خوب و متعالی و مستمر و روزانه هست. و در کتاب قدرت درون آقای دکتر وین دایر گفته شده که با احساسات منفی نباید به خواب برویم زیرا تاثیر منفی در ضمیر ناخودآگاه ما دارد و همانطوری که در مقاله به آن اشاره شده قدرتمند ترین کار برای تغییر زندگی مان و ضمیرناخودآگاه مراقبه هست هدف ما از مراقبه تغییر و تحول زندگی هست،رسیدن به شادی،سعادت،بیداری قدرت درونمان، رسیدن به مقامات و جایگاه معنوی و مادی غلبه برهرمشکلی و نرسیدن به جاهایی که غیرممکن به نظر می رسد.هر کاری برای تغییر تحول درونمان،زندگی و ضمیرناخودآگاه انجام می دهیم باید به صورت مستمر و روزانه انجام بگیرد تا نتیجه آن ها را ببینیم و هرروز چنین کارها و فعالیت ها را انجام بشیم هر روز این کارها را بهتر انجام میدهیم زیرا به اصطلاح آقای دکتر جو دیسپنزا: و روش کارها در مغزمان سیم کشی می شود و بهتر از قبل می توانیم انجام بدیم و تاثیر آنها را در زندگی مان خواهیم دید. صمیمانه ممنونم از زحمات گروه رویال مایند 🌹😊🙏

شما چند سال پیش یه تصویر به من نشون میدادی میگفتی این تویی که 5 سال دیگه داری یوگا کار میکنی و مدیتیشن انجام میدی😁😀😉، میگفتم اشتباه گرفتی،باااای😄😂 خخخخ وقتی میگید با مدیتیشن به چه چیزهایی رسیدم، دارم فکر میکنم اصلا چرا میخواستم به بعضی چیزها برسم؟🙄🤨🤔 جواب اینه که👈 آرامش داشته باشم🙂، نگران نباشم، استرس و اضطراب نداشته باشم، خوشحال باشم😊😉. و در واقع اولین چیزی که با مراقبه بهش میرسی این موارده. دستاوردهای دیگه که یه زمانی برات الویت بوده، الان میشه خواسته های ثانویه. ❤با مراقبه خیلیا رو بخشیدم، در مراقبه اون فرد رو دیدم، شرایطش رو، و اینکه اگه جای اون بودم همین رفتار رو داشتم و بخشیدمش.🟣 ❤با مراقبه دیدم رو نسبت به بعضیا تغییر دادم، رفتم و بعضی موارد رو پاک کردم و با چیزهای بهتر جایگزین کردم. 🟣 ❤با مراقبه زندگی رویاییمو دیدم که چجوریه و چه حسی داره و چند موردش رو محقق کردم. 🟣 ❤با مراقبه بعضی از تفکرات منفی که از کودکی به ذهنم القا شده بود رو پاک کردم. 🟣 ❤با مراقبه احساس کردم آزادم، اینکه نامحدودم و در دنیای نامحدودی زندگی میکنم. 🟣 ❤برای اولین بار فهمیدم که آدم توهمی ای نیستم، فقط تخیلات قوی ای دارم و وقتی ازش درست استفاده بشه میتونه خیلی خیلی مفید باشه.🟣 ❤تو مراقبه ها کلی خندیدم😊، خودمو بغل کردم 🤗و گریه کردم😪. یادمه وقتی یکیو داشتم میبخشیدم نمیتونستم اشکامو کنترل کنم. 🟣 ❤با مراقبه تمرکزم بالا رفت، شدم آدمی که فقط در هر لحظه یک کار انجام میده و سعی میکنه در لحظه حال زندگی کنه. 🟣 🌟🌟در مورد مراقبه های متد سیلوا باید بگم فکر میکنم پاسخ سوالایی که خیلی وقته ذهنتونو مشغول کرده، حتی از دوران کودکی تا الان، قراره بگیرید و متفاوت باشید و با خودت بگی پس اینجوری هم میشه به مسائل نگاه کرد و راه های ساده تری هم وجود داره.☀گاهی یه ایده میاد تو ذهنت، اصلا هنگ میکنی با خودت میگی پس این همه مدت چرا این موضوع انقد برام سخت و عجیب بود؟ انگار راه حل جایی قایم شده بود و یا ما نمی دیدیمش، با این مدیتیشن میشه خیلی چیزا رو دید.⭐⭐

در مدیتیشن سه نکته اساسی را باید رعایت کرد. اول حالت آسودگی : با ذهن نجنگیم ، ذهن را کنترل نکنیم ، تمرکز نکنیم. دوم با آگاهی آسوده هر آنچه که اتفاق می افتد را نگاه کنیم بدون آنکه مداخله کنیم.سوم صرفا بی هیچ قضاوتی به ذهن نگاه کنیم. سه نکته اینها هستند : آسودگی ، تماشاگر بودن ، قضاوت نکردن. کم کم سکوت عظیمی ما را فرا می گیرد. تمام جنبشهای درون متوقف می شوند.  ما هستیم اما حس " من هستم " را نداریم‌. فقط یک فضای خالص هستیم.  فقط هشیاری راحتی اختیار کنید در این تمرین همه چیز مدیتیشن است حتی در حال غذا خوردن، نوشیدن ، لباس پوشیدن ، دیدن ، شنیدن، بوئیدن ، چشیدن ، لمس کردن ، فکر کردن و هر کاری که می‌کنید، همه چیز باید با حضور ذهن ، به‌طور آگاهانه، با تمامیت، انجام شود‌. آنگاه مدیتیشن، معنی‌دار می‌شود ... مدیتیشن فکر کردن نیست، بلکه تجربه ی لحظه به لحظه، زندگی ی لحظه به لحظه،  بدون قضاوت کردن، بدون ارزیابی، بدون مقایسه کردن، بدون انتقاد کردن است هشیاریِ بی‌انتخاب . مدیتیشن فقط نشستن نیست؛ آن روشی برای زندگی کردن است. آن باید با سرتاسر زندگی ما درآمیخته شود. درواقع مدیتیشن تعلیم و تربیتی برای  چگونه دیدن، چگونه شنیدن ، چگونه بوئیدن ، چگونه غذا خوردن، چگونه نوشیدن، چگونه راه رفتن با هشیاریِ کامل است. . رشد حضور ذهن مهم‌ترین عنصر در فرایند هشیاری هست.بجز زمانیکه آدم در وضعیت آگاهی خواب است تلاش برای مدیتیشن باید همیشه ادامه پیدا کند . درست مثل رودخانه ای که بطور دائم به سمت ،دریا در جریان است هوشیاری ما باید بدون وقفه‌ای جریان داشته باشد .ما نباید این چهارچوب ذهنی را داشته باشیم که باید در وقت خاصی مدیتیشن کنیم . مراقبه ی بر خویش , باید در طول پیاده روی , کار کردن , غذا خوردن و غیره , ادامه داشته باشد .می تونم از غنی ترین فایده ای که مدیتیشن کردن برای من داشته‌ ، از ارتباط عمیق با درونم بگم ،دیدن خودت  و نور درونت ، دیدن عمیقی که تورو به منشا وصل میکنه ، بهت روشنی می بخشه ، می تونی واضح تر دلیل پشت هر اتفاقی که در زندگیت افتاده رو درک کنی، می تونی به شفاف ترین الگوهای فکری محدود ذهنت پی ببری ، ایمان پیدا می کنی که تحت حمایت و پشتیبانی هستی  خیلی احساسات نابی که اونقدر سرشارن که کلمات گنجایششون رو نداره .نه در لایه جسم و نه در لایه ذهن مسروری از تجربه کردنشون 🌿اگر که مراقبه گون باشی ناگهان می بینی که درختان در مراقبه اند، ماه در مدیتیشن عمیقیست ، و عشق در تو شروع به لبریز شدن میکنه، و این عشق رو می بینی که در اطرافت جاریه ، از گیاه ، از خورشید ، از زمین.و این عشق همون نوره ، همون نوری که الهیِ ، همون نور که تو رو به پرودگار به منشا در مستقیم ترین حالت وصل میکنه .

دانستیم بزرگترین کشف قرن نوزدهم قدرت ضمیر ناخودآگاه بوده است .ضمیر ناخوداگاهی که به معنای واقعی کلمه پادشاه مطلق درون ماست . تمام عادات و رفتارمان از او سرچشمه میگیرد ، او خود نیز زمانی که در کودکی به سر می بردیم از محیط اطراف خود الگوهای خود را ساخته است اما جالب است که او قابلیت تغییر و ارتقاء دارد و راه های بسیاری حاضراند ما را به او برسانند که مهمترین آنها مراقبه است . اینک با مراقبه میتوان آنطور زندگی کرد که میخواهیم زندگی کنیم و با تغییر این ضمیر به لایف استایل دوست داشتنی خود برسیم . ما مراقبه میکردیم در سکوت مینشستیم و روی بدنمان ،تنفسمان و... تمرکز میکردیم و از لابه لای چالش های زندگی مان (که البته برای رشد، آموزگاران بی نظیری اند ) به مراقبه پناه می آوردیم و به خالقمان توکل میکردیم . نکته اینجاست که مراقبه ها هم عصر و زمان خود را دارند کافیست به جهان اطرافمان بنگریم تا ببینیم که جهان پر ترافیک دورنی و بیرونی ما را احاطه کرده است ، اما این مقاله پیشنهاد بهتری دارد ، او میگوید مراقبه فعال حالا چیزی است که ما در این عصر به آن نیازمندیم تا به کمکش همه ی ابعاد زندگی پر چالشمان را پوشش دهد و سختی مراقبه منفعل را دیگر ندارد این تعاریف واقعا ذهن انسان را قلقک میدهد تا بیشتر با این مدیتیشن آشنا شود و درک بهتری داشته باشد . فرمودید از تجربه ام نسبت به مراقبه بنویسم و من از تجربه ام اینطور مینویسم که در مراقبه هدفمان هم هدف شدن و شاهد بود ذهن است نه ساکت کردن ذهن . هر چه در مراقبه موفق تر باشیم باعث میشود ذهنمان شفاف تر و زلال تر شود . برای کشف اینکه چه چیز درست و چه چیز اشتباه است و دیدن حقیقت در آنچه که به اصطلاح اشتباه است ، همه ی اینها مستلزم درون بینی عظیم است و کشف کل این پروسه مطمئنا همان روشه مراقبه است فقط از راه مراقبه است که میتوان پادشاه وجود خود شد.

متود سیلوا باعث میشه که ما با نیمکره راست مغزمون بیشتر ارتباط برقرار کنیم چون اکثر ما آدمها منطقی هستیم و توسط جامعه منطقی شدیم بیشتر با نیمکره چپ مغزمون ارتباط داریم نیمکره راست منبع شهود و الهامات و کارِفرینی‌های مختلف است. متود سیلوا باعث میشه ابتدا به حالت آلفای مغزی و سپس به حالت تتا بریم که در این حالت به ناخودآگاه خودمون دسترسی ویژه پیدا میکنیم و میتونیم خیلی از کارهای خوب را در ناخودآگاه نهادینه کنیم و عادات بد رو از ناخودآگاه پاک کنیم من بعد خرید دوره ماورای طبیعی شدن و دوره پیشرفته دکتر دیسپنزا خیلی علاقه دارم ببینم تو این متد چی آموزش میدن . پیشنهاد میکنم حتما شما هم در این آموزش کم هزینه ولی پرسود شرکت کنید هزینه‌س از یه پیتزا خانواده کمتره.

هر چه بیش‌تر بر زمان «گذشته و آینده» متمرکز باشید، بیش‌تر زمان حال، یعنی گران‌بهاترین مورد ممکن را از دست می‌دهید. "اکهارت تله" سلام وقتتون بخیر خیلی ممنون از تیم عزیز و بی نظیر رویال مایند 🙏🏻🌹🌺💐 حتماً شما نیز تا به حال به قدرت شگرف ذهن ناخودآگاه پی برده و می‌توان گفت که فرمانده ما ذهن ناخودآگاه‌مان است، تمامی زندگی ما را عادت‌هایمان شکل داده و این عادت‌ها نیز در ذهن ناخودآگاه ما وجود دارند و به عبارت دیگر بیشتر رفتار و افکاری که داریم از ذهن ناخودآگاه ما نشأت می‌گیرد. اما ذهن ناخودآگاه ما قابل تغییر و قابل انعطاف است و راه‌های زیادی برای دسترسی به ذهن ناخودآگاه وجود دارد، اما مهم‌ترین و بهترین راه، مراقبه است. مراقبه ابزاری است که می‌توان با استفاده از آن و با تلقین و تکرار، الگوهای ناخودآگاه را تغییر داد. اگر در مدیتیشن(مراقبه) قدیمی راحت نیستید و نمیتونید اون رو انجام بدید خوشبختانه میتونید از روش جدیدتری بنام مدیتیشن اولترا داینامیک استفاده کنید و در این روش مجبور نیستید یکجا بنشینید و نیازی نیست ذهنتان را به اجبار ساکت کنید و هرگاه بدنتان خسته شد وضعیتتان را تغییر دهید این مدیتیشن یکی از قدرتمندترین ابزاری ست که می توانید در دنیا ی پر مشغله مدرن امروزی از اون استفاده کنید. در این مدیتیشن هر کاری که انجام می دهید باید همواره بیدار و هوشیار و آگاه باشید و اتفاقات رو مشاهده کنید.

از نگاه من برای هر چه بهره مندی بیشتر از فواید مدیتیشن ، لازمه تعریف درستی از مدیتیشن داشته باشیم ،لازمه که درست درکش کنیم.مدیتیشن تمرین تماشای افکاره ، نه از بین بردنشون ، 🤍مدیتیشن تلاش برای ساکت کردن سر و صداهای ذهن نیست.بلکه برای این است که به بیاریم که این سر و صدا ها ، هویت و ماهیت ما نیست.ما چیزی فراتر از ترافیک های فکری درون ذهن هستیم ، ما با محتویات درون ذهن تعریف نمیشیم 🤍، و اینجا مدیتیشن جریان ساده ی تماشا کردن ذهن هست بدون قضاوت در برابر جریان عظیم افکاری که در تضاد و در مقابل یک دیگرند، بدون مقاومت در برابر کنترل کردنشون و یا متوقف کردنشون.🤍مدیتیشن نه سفر در زمان و نه سفر در فضاست، بلکه بیداری در لحظه است.و این بیداری تنها مختص به مدت زمان مدیتیشن کردن نیست.اینطور نیست که حتما باید در وضعیت بدنی خاصی یا در زمان خاصی آن را انجام داد‌.مدیتیشن حالتی از هوشیاری و آگاهیست که باید در تمام طول روز استمرار پیدا کند و تمرین شود‌.🤍تماشا کردن مدیتیشن است. مهم نیست چه چیزی را تماشا می کنی: درخت یا رود یا ابر یا بازی کودکان. نکته در موضوع مشاهده نیست. مدیتیشن کیفیت مشاهده و کیفیت بیداری و آگاهی است. مدیتیشن یعنی آگاهی. هر کاری را با آگاهی انجام دهی به مدیتیشن تبدیل می شود. مهم نیست چه کاری، بلکه کیفیتی که به کارت می آوری مهم است. اگر آگاهانه راه بروی راه رفتن تبدیل به مدیتیشن می شود. اگر با آگاهی به آواز پرنده ها گوش بدهی به مدیتیشن تبدیل می شود. اگر با آگاهی و مشاهده گری به سر و صدای ذهنت گوش بدهی می شود مدیتیشن. نکته مهم این است که به خواب نروی.(اشو)🤍همونطور که در مقاله هم عنوان شد مدیتیشن (مدیتیشن فعال) بر علیه فعالیت نیست، فرار از زندگی نیست. نباید جدایی و مرزی بین مدیتیشن و زندگی کردن وجود داشته باشه .نباید تقسیمی بین درون و بیرون وجود داشته باشه، درون به بیرون جاریست و بیرون به درون جاریست ، مرز و محدوده ایی وجود نداره.🤍مدیتیشن هنر در لحظه بودنه، هنر اضافه کردن چاشنیِ آگاهی و هوشیاری به هر فعالیت و کنشی که در طی روز داریم.نکته ای که وجود داره این هست که مدیتیشن خودش به نوعی نتیجه هست و اگر ما اون رو برای رسیدن و یا دریافت چیز دیگه ای بکار ببریم تمام کیفیت و بودن در لحظه حال رو از دست خواهیم داد .بنابراین ابتدا نیاز هست که ما معنای واقعی مدیتیشن رو درک کنیم ، تا بعد متوجه بشیم که در این میان هدف و نتیجه مد نظر نیست ،چون خود اون حالت بودن و یکی شدن با کل نتیجه هست 🤍و در خود اون عمل ارزش نهفته است.بنابراین از مدیتیشن نباید پلی بزنیم ؛برای خواستن و رسیدن به چیزی یا هدفی و خواسته ای. و نیاز هست که درک کنیم ،مدیتیشن خواستن ، دریافت و رسیدن نیست، بلکه یک بودن هست ، اینجاست که پذیرش ، عشق ، بخشش، شادی ، آرامش از درون به جریان می افته و به بیرون جاری میشه و موسیقی زیبایی رو در لابه لای همه ی فعالیت هایی که داریم ، به راه میندازه.🤍ممنونم رویال مایند🤍مقاله بینظیری بود.

سلام و عرض ادب خدمت تیم خوب رویال مایند و اعضای محترم. من همیشه همین عقیده را داشتم که حتی اگر مدیتیشن با چشمهای بسته را انجام میدهیم یک تمرین است برای قوی شدن مهارت حضور در لحظه‌مان نه اینکه مدیتیشن با چشم بسته هدف اصلی باشد. این مفهوم را دقیقا در تعالیم اوشو و کتاب رهایی از دانستگی جی کریشنا مورتی نیز دیده می‌شود. تصور کنید فردی که شغل نظامی دارد مرتب ورزش می کند تا همیشه بدنش آماده باشد. حال ما هم مراقبه با چشمان بسته را انجام میدهیم به این هدف که عضله حضور در لحظه روح و ذهنمان قوی بشود برای اینکه در لحظات عادی زندگی هشیارتر، آگاه تر و خلاق تر باشیم. هدف این است به حالتی برسیم که تمام لحظات بیداری حتی وقتی شغلمان را انجام میدهیم یا درس میخوانیم یا ... در یک سطح بالا از هشیاری و مراقبه آگاهانه و خلاقانه باشیم دقیقا همین چیزی که ویشن لاکیانی در متود سیلوا به آن مراقبه فعال، یا التراداینامیک میگویند. به قول حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی: ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم. ای بی‌خبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما... مراقبه فعال نوع پیشرفته و سازمان یافته حضور در لحظه است که ما میتوانیم به طور هدفمند برای جریان یافتن خلاقیت و هشیاری در تک تک لحظات بیداری مان از آن استفاده کنیم. کتابهای امروزی تر همه به سمت همین مراقبه فعال داینامیک میروند مثلا در کتاب راهبی که فراری اش را فروخت نیز رابین شارما مراقبه با چشمان بسته را توصیه نکرده بلکه مراقبه ای با چشمان باز تحت عنوان مراقبه گل سرخ را آموزش داده است. در قرن حاضر علم متافیزیک و خودشناسی از مراقبه منفعل یا با چشمان بسته به مراقبه فعال یا التراداینامیک آقای ویشن لاکیانی شیفت شده است و در حال گسترش است. درود به تیم رویال مایند و آقای ملک زاده عزیز که در این مورد نیز پیشتاز هستند🌹🌹💐💐

سلام دوستان من چنداز کودکی ونوجوانی علاقه وافر به مطالعه داشتم وتاکنون هم کتابهای زیادی مطالعه کردم ودوسال هست که مراقبه می کنم خوب بوده اما آن چیزی نبود که من می خواستم انگار خلائی در درونم وجود داشت که با آنها پر نمی شد متقاعد نمی شدم مثل پازل که تکه ای از آن جور نباشددلیلش جستجوهای زیادی که داشتم . وقتی مراقبه انجام میدادم برای آرامش وبه درون رفتن همین آداب ومقدمات مراقبه خودش یک مانع ومحدودیت ایجاد می کرد. اما هفته ی اول متود سیلواو مراقبه ی فعال این محدودیت را ندارد ولی یک راز در درون آن هست که ابتدا باید درک کنیم ما نه ذهنمان هستیم نه بدنمان هستیم ونه افکارمان وسوال پیش می آید کی هستم ؟ وباید به دنبال پاسخ نباشیم بلکه پاسخ خودش می آیدوباید به همان نقطه مرکزی که در مقاله هم اشاره شده برسیم که به آن نقطه صفر ویا هیچ هم گفته می شودکه آقای لاکیانی با هوشمندی با محرکهای  1,2,3 به لایه های درونی می برد ووصل می کند که اگر به صورت تکنیک به کار می برد قطعا نتیجه مثل همان مراقبه منفعل ورایج می شد. کاری که 40 سال ریاضت وتمرین وتکنیک وترک زندگی ورفتن به کوه ودر در دشت حاصل می شد با مدیتیشن اولترا دانامیک ویا فعال در چند جلسه به نتیجه می رسد . هرکس یک نقطه مرکزدرونی دارد باید به آن نقطه وصل شود . دوستان باید هدف اصلی بیداری معنوی باشد چون استقلال مالی ، رفاه وآسایش ، خوشبختی وسعادت وحتی علم هم زیر مجموعه های آن هستندو بیداری معنوی دسترسی به خزانه ی بی نهایت کل هستی (کائنات) هست فقط باید به آن آگاهی پیدا کنی نمی گویم یاد بگیری چون اساس وپایه همه چیز انرژی هست وآگاهی هم انرژی هست.  باید این بدانیم که هدف این مراقبه ی فعال چیست باید مغز آنرا براداریم وگرنه سطحی وظاهری چیزی نصیبمان نمی شود.در پایان از تمام عزیزان رویال مایندی و کلیه دوستان تشکر می کنم.

سلام و درود به تیم قدرتمند رویال مایند در واقع مغز و ذهن ما دارای قدرت کار کردن در فازها و فرکانسهای متفاوت است بتا یا حالت هوشیاری آلفا که پلی است میان هوشیاری و ذهن نیمه هوشیار و دروازه ای است برای خلق زندگی جدید و ارتباط با هوش برتر می باشد در واقع هنگام مراقبه فرکانس مغز از حوزه بتا به آلفا کاهش می یابدحالت تتا حالت ماورایی ذهنی است و سرانجام محدوده دلتا که فرکانس پایینی داره و هنگام خواب بوجود میاد بطور خلاصه بتا سطح خودآگاه بیرونی آلفا سطح خودآگاه درونی و دلتا سطح ناخودآگاه هست و در سطح دلتا می تونیم قابلیت حل مشکلاتمون رو داشته باشیم با انجام مراقبه های دینامیک متد سیلوا به مهارتی میرسیم که در عرض چند ثانیه به سطوح مختلف آگاهی دسترسی پیدا کنیم و از قابلیتهای مختلف ذهنیمون از جمله شهود و فیلم ذهنی استفاده کنیم از شما سپاسگزارم

مدیتیشن داینامیک گونه‌ای از مدیتیشن است که شامل جنبش‌ها و حرکات جسمی می‌شود. این نوع از مدیتیشن دیالکتیکی در سال ۱۹۷۰ در کوه‌های هند توسط اشو ابداع شد و در ابتدا "یوگا دایان اشو" نام داشت که پس از مطرح شدن این مراقبه در غرب به "مدیتیشن دینامیک" معروف شد. متود سیلوا روشی است برای ریلکس و آرمیده ساختن مغز و مدیتیشنی که در سیستم سیلوا مورد استفاده قرار میگیرد ،مدیتیشن دینامیک یا پویا می باشد .متود سیلوا ،فراتر از مدیتیشن معمولی و منفعل است .آنچه که در متود سیلوا پس از کشیدن سه نفس عمیق رخ میدهد،اون حالت بی ذهنی نیست که در مراقبه معمولی رخ می دهد ،بلکه بیشتر حالت ذهن سرشار است.به عبارت بهتر میتوان گفت زمانی که افراد متد سیلوا را مورد استفاده قرار میدهند،هر کسی ذهن خودش رو جهت برانگیختن انرژی های خلاق والای خود تحت کنترل قرار میدهد.پس میتوان نتیجه گیری کرد که بین متود سیلوا و مراقبه نافعال معمولی تفاوت های زیادی وجود دارد. مدیتیشن اولترا دینامیک در مورد پاکسازی ذهن و بی ذهنی و خاموش کردن ذهن و تمرکز روی تنفس نیست ،بلکه در این مدیشتیشن به دل مشکل می ریم و برای آنها راه حل پیدا می کنیم و از قدرت رهنمون برای حل تک تک مشکلات بهره می گیریم. مدیتیشن اولتراداینامیک به این معنا نیست که باید ساعت ها درون نگری کنیم ،بلکه رویارویی با دنیایی ست که در اون زندگی می کنیم. یعنی از طریق مراقبه اولترا دیاینامیک میتوانیم با وجود تمام چالش هایی که داریم ،دنیایی سرشار از شادمانی ،آرامش،سلامتی،ثروت و خوشبختی برای خودمون بسازیم.مدیتیشن اولتراداینامیک ،از نیروهای معنوی درونی برای ساخت دنیای بهتر استفاده می کنه.در این مدیتیشن با دسترسی به شهود ،خلاقیت ما به طرز چشمگیری افزایش پیدا می کنه و با پیروی از شهود ،زندگی شادتر و زیباتری خواهیم داشت و به راحتی با خواسته های مادی و معنوی هم ارتعاش میشیم.در این مدیتیشن ،افکارمون رو نادیده نمی‌گیرم ،بلکه اونها رو پایش می کنیم .بسیاری از افراد موفق و کارآفرین از این نوع مدیتیشن استفاده می کنند.در این مدیتیشن بر خلاف مدیتیشن منفعل ،میتوانیم بدن خود را حرکت دهیم .مدیتیشن اولترا داینامیک کمک شایانی به افزایش توانایی های ذهنی از جمله تصویرسازی می کنه.در این مدیتیشن ،می توانیم با ناخودآگاه و هوش برتر ارتباط بگیریم و از این طریق شهود ،ایده های بکر رو دریافت کنیم. ویشن لاکیانی از دانش آموختگان و مربی های برجسته متود سیلوا اولترامایند می‌باشد که به گفته خودش با این سیستم و مراقبه اولتراداینامیک،از شهود خود استفاده کرد و از شغل خود خارج شد و به کارآفرینی و تدریس متود سیلوا اولترامایند پرداخت که از این تصمیم خود بسیار خشنود است و او خودش مثال هایی از افراد موفق که با استفاده از مدیتیشن سیلوا از شهودشان استفاده کرده اند،میزند.ار جمله ریچارد باخ که در به پایان رساندن کتاب خودش مشکل داشت و از این متود استفاده کرد و این کتاب بعدها به فروش چشمگیری دست یافت. داینامیک گونه‌ای از مدیتیشن است که شامل جنبش‌ها و حرکات جسمی می‌شود. این نوع از مدیتیشن دیالکتیکی در سال ۱۹۷۰ در کوه‌های هند توسط اشو ابداع شد و در ابتدا "یوگا دایان اشو" نام داشت که پس از مطرح شدن این مراقبه در غرب به "مدیتیشن دینامیک" معروف شد. متود سیلوا روشی است برای ریلکس و آرمیده ساختن مغز و مدیتیشنی که در سیستم سیلوا مورد استفاده قرار میگیرد ،مدیتیشن دینامیک یا پویا می باشد .متود سیلوا ،فراتر از مدیتیشن معمولی و منفعل است .آنچه که در متود سیلوا پس از کشیدن سه نفس عمیق رخ میدهد،اون حالت بی ذهنی نیست که در مراقبه معمولی رخ می دهد ،بلکه بیشتر حالت ذهن سرشار است.به عبارت بهتر میتوان گفت زمانی که افراد متد سیلوا را مورد استفاده قرار میدهند،هر کسی ذهن خودش رو جهت برانگیختن انرژی های خلاق والای خود تحت کنترل قرار میدهد.پس میتوان نتیجه گیری کرد که بین متود سیلوا و مراقبه نافعال معمولی تفاوت های زیادی وجود دارد. مدیتیشن اولترا دینامیک در مورد پاکسازی ذهن و بی ذهنی و خاموش کردن ذهن و تمرکز روی تنفس نیست ،بلکه در این مدیشتیشن به دل مشکل می ریم و برای آنها راه حل پیدا می کنیم و از قدرت رهنمون برای حل تک تک مشکلات بهره می گیریم. مدیتیشن اولتراداینامیک به این معنا نیست که باید ساعت ها درون نگری کنیم ،بلکه رویارویی با دنیایی ست که در اون زندگی می کنیم. یعنی از طریق مراقبه اولترا دیاینامیک میتوانیم با وجود تمام چالش هایی که داریم ،دنیایی سرشار از شادمانی ،آرامش،سلامتی،ثروت و خوشبختی برای خودمون بسازیم.مدیتیشن اولتراداینامیک ،از نیروهای معنوی درونی برای ساخت دنیای بهتر استفاده می کنه.در این مدیتیشن با دسترسی به شهود ،خلاقیت ما به طرز چشمگیری افزایش پیدا می کنه و با پیروی از شهود ،زندگی شادتر و زیباتری خواهیم داشت و به راحتی با خواسته های مادی و معنوی هم ارتعاش میشیم.در این مدیتیشن ،افکارمون رو نادیده نمی‌گیرم ،بلکه اونها رو پایش می کنیم .بسیاری از افراد موفق و کارآفرین از این نوع مدیتیشن استفاده می کنند.در این مدیتیشن بر خلاف مدیتیشن منفعل ،میتوانیم بدن خود را حرکت دهیم .مدیتیشن اولترا داینامیک کمک شایانی به افزایش توانایی های ذهنی از جمله تصویرسازی می کنه.در این مدیتیشن ،می توانیم با ناخودآگاه و هوش برتر ارتباط بگیریم و از این طریق شهود ،ایده های بکر رو دریافت کنیم. ویشن لاکیانی از دانش آموختگان و مربی های برجسته متود سیلوا اولترامایند می‌باشد که به گفته خودش با این سیستم و مراقبه اولتراداینامیک،از شهود خود استفاده کرد و از شغل خود خارج شد و به کارآفرینی و تدریس متود سیلوا اولترامایند پرداخت که از این تصمیم خود بسیار خشنود است و او خودش مثال هایی از افراد موفق که با استفاده از مدیتیشن سیلوا از شهودشان استفاده کرده اند،میزند.از ضجمله ریچارد باخ که در به پایان رساندن کتاب خودش مشکل داشت و از این متود استفاده کرد و این کتاب بعدها به فروش چشمگیری دست یافت.

وقتی این مقاله رو خوندم توجهم به این موضوع کشیده شد که هر وقت میخوایم یه بهونه ی درست حسابی پیدا کنیم تا خودمونو خلاص کنیم و به منطقه ی امن و بی حرکتمون برگردیم با یه متود جدی غافلگیرمون میکنید. به این فکر کردم که میتونی هر چقد که خواستی با چشم بسته ساکت بشینی و مراقبه کنی اما اگر یاد نگیری که اون حالت تغییر یافته رو توی پویای و روزمرگیت بکشونی ،اتفاق قابل ملاحظه ای نمیفته به خاطر قدرت بی حد و حصر ناخوداگاه قطعا در طول روز بارها میتونی مچ خودت رو در حالی که داشتی طبق عادت های قبلی رفتار میکردی بگیری، حالا اگه ابزاری پیدا شده باشه که توی فعالیت و حرکت بتونی ازش استفاده کنی تا ذهن و بدنت رو نسبت به عادات و ذهنیت جدیدی شرطی کنی چه؟ فوق العاده نیست؟ اینکه هربار ، کار برامون راحت تر و ملموس میشه؟ کی فکرش رو میکرد توی شلوغی عصر جدید بدون اینکه لازم باشه موهامونو بتراشیم و توی کوه زندگی کنیم و به مراقبه های ساکن و طولانی بنشینیم بتونیم امواج مغزیمون رو کنترل کنیم و ناخوداگاهمون رو تماما ما رو در اختیار داره دوباره به میل خودمون برنامه ریزی کنیم و با صرف انرژی کمتر به بهره وری بیشتری دست پیدا کنیم و به این ترتیب به پیشرفتمون سرعت بدیم، آیا این همون چیزی نیست که همیشه دنبالش بودیم؟ انسانی فعال تر ،کارامد تر ، خلاق و خوشحال تر که به منابع قوی تری برای پیشبرد کارها دسترسی داره منابع بی انتهای درونی

متد سیلوا شیوه ای است برای ریلاکس و آرمیده ساختن ذهن و بدن و سپس استفاده از فرکانسهای کم بسامد مغز و توانهای نهایی نیمکرة راست برای ایجاد نتایج و موقعیتهای مثبت و مطلوب. در متد سیلوا، نیمکرة راست مغز کلید اصلی است چرا که نیمکرة راست در تماس با شعور حاکم بر عالم(منبع خلق و پدید آورندگی) قرار دارد و بنابراین خلاق و پدیدآورنده است. هرجا که مشکلی وجود داشته باشد، نیمکرة راست راه حل خلق میکند. هرجا عیب و نقصی وجود داشته باشد، نیمکرة راست سلامتی و بی عیبی ایجاد مینماید. هرجا که تضاد و ناهماهنگی وجود داشته باشد، نیمکرة راست هماهنگی و توازن پدید می آورد. اگر متد سیلوا منحصر به ریلاکس ساختن بدن و آرام سازی ذهن بود ما می توانستیم آنرا همان مراقبه بنامیم، اما متد سیلوا چیزی فراتر از مراقبة معمولی، و فعال و پویاست نه نافعال و ایستا. آنچه که در متد سیلوا پس از کشیدن سه نفس عمیق اتفاق می افتد همان حالت بی ذهنی که معمولاً در مراقبة معمولی روی میدهد نیست بلکه بیشتر، حالت ذهن سرشار میباشد. به عبارت بهتر میتوان گفت زمانی که افراد متد سیلوا را مورد استفاده قرار میدهند هر کسی ذهن خودش ر اجهت برانگیختن انرژیهای خلاق خود والایش تحت کنترل قرار میدهد. بنابر آنچه که گفته شد میتوان چنین نتیجه گیری کرد که بین متد سیلوا و مراقبة نافعال و پاسیو معمولی که غالباً در شرق رایج است تفاوتهای اساسی وجود دارد. شاید اصلاح« مراقبة فعال و اکتیو » واژة مناسبی برای متد سیلوا باشد. از آن بهتر، اصطلاح « مراقبة پویا و دینامیک » است چرا که واژة پویا انرژی بیشتری دربر دارد و خلاقیت بیشتری در معنای آن نهفته است. با وجود این، از آنجا که از واژة مراقبه در نظر عموم سابقه ای طولانی از حالت ذهنی ساکن و نافعال وجود دارد، این واژه ممکن است کمی گول زننده باشد- حتی اگر در جلوی آن واژة « پویا و دینامیک » قرار گیرد. شما به تدریج پی خواهید برد که متد سیلوا بر ذهن فعال و خلاق تکیه دارد نه بر حالت « بی ذهنی ». در واقع، زمانی که ما متد سیلوا را بکار میگیریم ذهنمان را تحت کنترل قرار میدهیم و« کنترل ذهن » اصطلاح مناسبی است برای توصیف آنچه که ما در متد سیلوا انجام میدهیم. متد کنترل ذهن سیلوا چیزی فراتر از مراقبة معمولی است. این متد شیوه ای است برای استفاده از ذهن به منظور دسترسی به نهایت شعور و آگاهی. ● کاربرد عمده متد سیلوا در اینجا روشی را میخواهم به شما ارائه دهم که شما, در هر مرحله از تمرینات صبحگاهی قرار داشته باشید, میتوانید این روش را جهت استفادة بهینه از متد سیلوا به کار ببرید. این روش عبارت است از استفاده از فرمول اساسی نه در جهت شفابخشی, بلکه در جهت افزایش توانایی شفابخش. برای این کار:۱) با شمارش معکوس به سطح آلفا بروید. ۲) با استفاده از کلماتی که در ذهنتان می آید, تاکید کنید که شما قصد دارید آنچنان ذهن خود را در اختیار بگیرید که از آن, در جهت سالم بودن و سالم ماندن خودتان و دیگران بهره بجویید. دوباره تاکید کنید که با آموختن رفتن به سطح آلفا و آموختن تکنیکهای متد سیلوا, شما مسلماً قادر به انجام این کار خواهید بود. ۳) سرانجام با تصویرسازی ذهنی, در خیالتان خودتان را در حال انجام دادن تمرینات صبحگاهی شمارش معکوس و نیز در حال ارتعاش دادن دستها و پاس دادن ببینید و مشاهده کنید که تندرست تر از پیش شده اید و دیگران به خاطر اینکه شما در سلامتی آنها اقدامات موثری انجام داده اید, لبخند میزنند. ● آموزش سفر خیالی به درون بدن جهت ارتباط با اعضای بدنتان، شما احتیاجی به دانستن آناتومی این اعضا ندارید.بلکه هر گونه برداشت ذهنی شما از اعضایی همچون قلب، کبد وکلیه به منزله صحه گذاشتن بر عملکرد این اعضا به شمار خواهد رفت. اگر شما در طی سفر خیالی به درون بدنتان، در این سفر غرق شوید و به آنچه که بعدها اتفاق می افتد، اصلاً فکر نکنید، این سفر برای شما بسیار شگفت انگیز و پرثمر خواهد بود. به این منظور شما می توانید از شخص دیگری خواهش کنید که مطالب آموزشی مربوطه برای شما بخواند، یا اینکه میتوانید پس از ضبط این مطالب بر روی نوار پس از قرار گرفتن در حالت ریلاکس به آن گوش داده و عمل کنید.روند آموزش این تمرین به قرار زیر است. ۱) بر روی صندلی راحتی بنشینید، چشمانتان را ببندید و آن را به آرامی به سمت پرده نمایش ذهنی حرکت دهید، سپس شروع به شمارش معکوس کنید. ۲) وقتی به شماره ۱ رسیدید، نوار را روشن کنید و یا از کسی بخواهید که مطالب آموزشی را برای شما بخواند. ۳) پس از پایان سفر خیالی، طبق معمول با شمارش از ۱ تا ۵ چشمانتان را باز کنید. عضلات بدنتان را ریلاکس کنید و چند نفس عمیق بکشید. به هنگام بازدم، سعی کنید بدنتان را عمیقتر ریلاکس کنید.آگاهیتان را بر فرق سرتان متمرکز کرده و خیال کنید که موهایتان در حال نفوذ به داخل فرق سرتان میباشند. آگاهیتان را توسط رشته ای از موهایتان، به سمت پایین و درون بدنتان نفوذ دهید. در آنجا، با جنگلی از ریشه های مو روبرو خواهید شد. از موهایتان به خاطر اینکه مانند تاجی به شما شکوه و جلال بخشیده اند، تشکر کنید. همچنین این سپاسگزاری را از فرق سرتان به خاطر حمایتی که از موهایتان میکند، به عمل آورید. فرق سرتان را در حالتی به تصور در آورید که گویی کلمات تشکرآمیزی را به تمام سلولهای پوست سرتان، به خاطر خدماتی که نسبت به بدنتان انجام میدهند، ابراز می دارد. آگاهیتان را کمی پایینتر بر روی جمجمه تان متمرکز کنید. از جمجمه تان به خاطر اعمال قهرمانانه اش تشکر کنید. جمجمه تان را در حالتی تصور کنید که از تمام سلولهای استخوانی، به خاطر فراهم آوردن ساختاری محکم و قوی، تشکر میکند. باز هم پایینتر بروید و بر روی مغزتان تمرکز کنید. با ابراز قدردرانی از مغزتان تشکر کنید-عضو باشکوه و هوشمندی که همانند کامپیوتر بر کار بدن نظارت میکند و ظهور هوش و استعداد را تدارک میبیند. با نفوذ عمیقتر، از چشمانتان به خاطر قوه بینایی، از بینی تان بخاطر حس بویایی و نقش تنفس آن و از زبان و دهانتان بخاطر نقش آنها در گفتار، قوه چشایی و هضم غذا تشکر کنید. همانطور که از طریق گلو به سمت معده پیش میروید، از هر دو عضو به دلیل نقش قابل توجه شان در بدن سپاسگزاری کنید. در اطراف معده، لوزالمعده، کبد، کیسه صفرا و طحال قرار دارند. از تمام این اعضا به خاطر ایفای موثر نقششان در زمینة هضم غذا و سایر عملکردهایشان تشکر نمایید. در قسمت خروجی معده، وارد رودة کوچک میشوید. از این قسمت تا ابتدای رودة بزرگ، سفر پر پیچ و خمی در پیش دارید. از رودة کوچکتان به خاطر نقش آن در تکمیل فرآیند هضم غذا، و نیز نقش آن در جذب مواد غذایی و انتقال آن به سلولهای بدن تشکر کنید. وقتی که وارد رودة بزرگ میشوید، در ابتدای آن با راست روده (کولون) و در انتهای آن با آپاندیس روبه رو میگردید. از رودة بزرگ به خاطر نقشی که در انتقال مواد زاید بدن به خارج دارد کمال تشکر را به عمل آورید. هنگامی که هنوز در داخل شکمتان قرار دارید، از کلیه هایتان به خاطر تصفیة خون از مواد آلاینده تشکر کنید. از عضلات شکمتان تشکر کنید و از آن بخواهید که این تشکر و قدردانی را به سایر عضلات و بافتها اتنقال دهد. اکنون وارد سرخرگها و سیاهرگها بشوید و سوار بر امواج جریان خون به گردشتان ادامه دهید. از سرخرگها و سیاهرگها به خاطر تمیز بودن مجاری آنها و نقشی که در انتقال خون به تمام اعضای بدن به عهده دارند، سپاسگزاری کنید. از خود مایع خون و نیز مواد شناور در خون همچون گویچه های قرمز و مخصوصاً گویچه های سفید که نقش سربازان مدافع بدن را ایفا میکنند، قدردانی نمایید.همچنین، از آنها بخاطر نقشی که در ایمن ساختن بدن در برابر بیماریها به گردن دارند، تشکر کنید. موقتاً از جریان خونتان با ورود به ریه ها، خارج شوید. از ریه هایتان به خاطر تامین اکسیژن جریان خون که نهایتاً آن را به اعضای بدن انتقال میدهند، سپاسگزاری کنید. همچنین از نقشی که ریه ها در تبدیل دی اکسیدکربن بدن به اکسیژن دارند، تشکر کنید. دوباره وارد جریان خون بشوید و به سمت قلب حرکت کنید. از قلبتان به خاطر پمپاژ بیست وچهارساعتة خون به اعضای بدن، کمال سپاسگزاری را به عمل آورید. با ورود به جریان خون، به سمت بالا حرکت کنید تا به فرق سرتان برسید. با توسل به یک رشته از موهایتان از بدنتان خارج شوید. مانند گذشته با شمارش از ۱ تا ۵ چشمانتان را باز کنید و با احساس از هشیاری کامل از خیالات بیرون آیید. ● استفاده از تکنیک سه انگشتی برای پیشگیری از استرس هر موقعیت استرس آوری حامل یک برنامه ریزی منفی است. ما میتوانیم با گذراندن پانزده دقیقه در سطح آلفا در هر روز چتر حمایت خوب و مناسبی در برابر این برنامه ریزی منفی بگسترانیم، اما این چتر میتواند با یک خشم و عتاب رئیسمان، یک جر و بحث خانوادگی، و یا با یک مجادله با همسایگان به راحتی پاره گردد. بنابراین، ما به چیزی احتیاج داریم که بتواند در تمام لحظات ما را از شر استرس دور نگاه دارد.متاسفانه، در چنین مواقعی شما نمیتوانید به طرف مقابل بگویید: « ببخشید، من کمی کار دارم»، و سپس راحت بنشینید و با بستن چشمهایتان شروع به شمارش معکوس نمایید. اما شما میتوانید با بر روی هم قراردادن نوک انگشتان شست و دو انگشت اول دیگر هر دو دستتان، به حل مشکل پیش آمده اقدام کنید. عمل سادة بر روی هم قرار دادن سه انگشت اول هر دو دست که به تکنیک سه انگشتی موسوم است، روشی است برای تحریک ذهن تا با آرامش و خونسردی کامل، متفکرانه و خلاقانه در جهت حل مشکلات قدم بردارید. ما اکنون نیازمندیم که برای استفاده از تکنیک سه انگشتی برنامه ریزی کنیم. پس بنابراین: ۱) روی یک صندلی راحت بنشینید و مطابق معمول به سطح آلفا بروید. ۲) عمق ریلاکستان را با استفاده از شمارش معکوس از رقمی بزرگتر، یا با تجسم یک محل خوشایند و آرامش بخش و یا با استفاده از هر دوی آنها بیشتر سازید. ۳) نوک انگشتان شست و دو انگشت اول هر دو دستتان را بر روی هم قرار دهید و در ذهنتان سه بار تکرار کنید : « هر زمان که من سه انگشت اول دستهایم را بر روی هم جمع میکنم، ذهمن در لایه های عمیق تری از هوشیاری به عمل میپردازد و من آرام، خونسرد، و تحت کنترل باقی میمانم». ۴) مطابق معمول جلسه را به پایان ببرید. بدیهی است که شما برای اجرای این برنامه ریزی منتظر وقوع یک واقعة استرس آور نخواهید شد بلکه همین الان با اجرای ان خودتان را برای چنین موقعیتهایی از پیش آماده خواهید ساخت. بنابراین همین الان با اجرای این برنامه ریزی خودتان را به یک سلاح موثر ضد استرس مجهز سازید. یادتان باشد که از تکنیک سه انگشتی هر زمان که لازم بود میتوانید استفاده کنید، اما بهتر است هرگز پانزده دقیقه صرف رفتن به سطح آلفا کردن در هر روز را از یاد مبرید. ● منبع رجوع قرار دادن نیمکره ی راست مغز ما میتوانیم نیمکرة راست مغزمان ر افعالتر سازیم؛ اما تا زمانی که یک مشکل عمده را در این زمینه برطرف نسازیم، نیمکرة راست مغز ما قادر نخواهد بود همچون نیمکرة چپ، عملکرد موثری از خود نشان دهد. نیمکرة چپ مغز ما، بر اساس نوع تجارب و آموزشی که ما در این دنیای مادی از آن برخوردار بوده ایم، بارها منبع رجوع ما قرار گرفته است؛ اما به همان نسبت، نیمکرة راست مغز کمتر موردمراجعة ما قرار گرفته است زیرا که آن هیچ تابلو و علامت، خیابان، و عناصر مادی دیگری در دسترس نداشته است تا بتواند از طریق آنها خود را بیابد و ظرفیتهایش را در اختیار ما قرار دهد. بیش از ده ساعت از دوره های آموزشی متد سیلوا به آموزش چگونگی رفع این مشکل اختصاص دارد. در این ده ساعت، مربیان کوشش میکنند که با ارائه چندین تمرین تصویرسازی، دانشجویان را به منبع رجوع قراردادن نیمکرة راست شرطی سازند. تمام این تمرینات از تجارب معمولی ما در روزمری نشات میگیرد و فقط چند عنصر جدید به آنها اضافه شده است. به عنوان نمونه، در یکی از این تمرینات از دانشجویان خواسته میشود که شعور و آگاهی خود را به داخل دیوارهای خانه شان هدایت کنند و شروع به تصور شرایط حاکم بر درون دیوار بنمایند: داخل دیوار چقدر روشن یا تاریک است؟ حرارت آنجا در مقایسه با حرارت بیرون چقدر است؟ چه بوهایی در داخل دیوار احساس میشود؟ مواد موجود در داخل دیوار تا چه اندازه محکم هستند؟به منظور پی بردن به اندازة سختی و محکم بودن مواد داخل دیوار، دانشجویان تشویق میگردند که دستشان را مشت کنند و در تصورشان ضرباتی را با دستشان بر این مواد وارد سازند تا ببینند انعکاس صدای این ضربات چگونه است. هدف از استفاده از مشت در این تمرینات شرطی سازی این است که از این طریق نیمکرة راست مغز، به ترتیبی که برای استفادة آتی در ذهن دانشجویان ذخیره گردد، به آنها ارائه میشود که همراه با آنها صدها بار نیمکرة چپ مغز نیز منبع رجوع قرار میگیرد. به عنوان نمونه، از چهار فلز سرب، فولاد، مس و برنج مطابق با همان روشی که در مورد دیوار انجام گرفت، برای منبع رجوع قرار دادن نیمکرة راست مغز استفاده میگردد. ما از نظر منطقی میدانیم که فلزات ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و عناصری از هر کدام در دیگری وجود دارد. بنابراین زمانی که در تمرینات تصویرسازی خود، آن چهار فلز را به تصویر درمی آوریم، نیمکرة راست مغز ما منبع رجوع تمام فلزاتی قرار میگیرد که ما از طریق نیمکرة چپ با آنها آشنایی حاصل کرده ایم. به همین ترتیب، دانشجویان از نردبان تکاملی مواد- از اشیای بی جان(فلزات) تا به گیاهان، حیوانات و سرانجام انسان- بالا میروند و در نتیجه نیمکرة راست مغز آنان با برخوردار شدن از تمام امتیازاتی که قبلاً فقط در اختیار نیمکرة چپ بود، به اندازه ای رشد و پرورش می یابد که عملکرد آن کاملاً قابلیت اطمینان پیدا میکند

الان دیگه وارد سه سال میشه که از اعضای فعال رویال مایند هستم، دانشجوی دانشگاه خودسازی رویال مایند و تقربیا بیشتر دوره های پیشنهای رویال مایند رو گذروندم، حتی به عنوان هدیه اشتراک الماس شما و دوره هاتون رو به عزیزترین دوستانم هدیه دادم، خودم براشون ثبت نام کردم و همه‌ی اونا رو دعوت کردم قدم به دنیایی رویایی بگذارند که نه تنها هدفمند زندگی کنند بلکه درست مثل من هر روز عاشق تر از روز قبل به هستی قدم بگذارند و هر لحظه مراقبه رو، هر لحظه آگاهی، هر لحظه شادی رو، با سلول سلول وجودشون لمس و درک کنند، مراقبه هایی که هر یک تجربه‌ای است بی‌نظیر و غیرقابل وصف، از گروهی که چنین آگاهی رو توزیع میکنه نمیشه انتظاری جز سورپرایزهای هیجان انگیز داشت. چقدر به خودم میبالم که همراه شما، دانشجوی شما هستم و به شدت شما رو به همه توصیه میکنم. بهترینها برای شما و گروه بی نظیرتون. طیبه

سلام خسته نباشید عزیزان رویال مایند ممنونم از مقاله خوبتون

سلام ,من مراقبه منفعل رو زیاد انجام دادم یادمه اوایل چندتا مراقبه مبتدی انجام دادم و بعد وارد دوره ماورای طبیعی شدن شدم مراقبه هاش ب شدت خسته کننده بود برام علاوه بر اون یکساعت وقت ازم میگرفت و من یه ادم مبتدی بودم و یهو خودم داخل چیزای سخت انداخته بودم ,بعد رفتم سراغ دوره مراقبه که داخل سایت هست ک از زمان کم شروع میشد و میرفت طولانی تر میشد اون برام مفید بود خودم حس میکردم ارامش ببیشتری دارم ذهنم اروم تره و تصمیم های بهتری میگیرم ,الان این مقاله رو خوندم خیلی برام جالب بود دوس دارم حتما این نوع مراقبه رو تمرین کنم ,تمرین کنم که عملکردم تو زندگی بهتر بشه نه فقط مراقبه گر حرفه ای بشم,ممنون از مطالب درجه یک و بروزتون 🙏

چقدر جالب این یکی از دق دقه های من بود که چه طوری در هر لحظه بدون قانون بتونم به درونم سفر کنم ممنون از رویال مایند عزیز

عالی بود