چگونه قدرت خارق العاده ضمیرناخودآگاه را آزاد کنیم - دکتر جو دیسپنزا

مدت این برنامه: 33 دقیقه

حجم فایل: 184 مگابایت

آنچه در این سمینار خواهید دید:

انسان‌ها فقط با افکارشان می‌توانند هورمون استرس را فعال کنند. وقتی به مشکلات فکر می‌کنیم، مواد شیمیایی بدن خود را فعال می‌کنیم. پس اگر افکارمان می‌توانند ما را بیمار کنند، پس حتماً می‌توانند بیماری ما را هم خوب کنند. 

مجموعه‌ای از افکار، رفتارها و احساسات خودکار که با تکرار به دست می‌آیند، عادت نامیده می‌شود. عادت زمانی به وجود می‌آید که کاری بارها انجام گرفته باشد. طوری که بدن بهتر از ذهن بداند که چگونه انجامش دهد. گذشته‌ی آشنا دیر یا زود تبدیل به آینده‌ی قابل پیش‌بینی می‌شود. افکار به سرنوشت ربط دارد، بنابراین اگر احساسات شما تبدیل به ابزاری برای فکر کردن شده‌اند، با استناد به تعریف احساسات در گذشته فکر می‌کنید.

وقتی زمان تغییر فرا می‌رسد، تکرار چرخه‌ی تبدیل به یک برنامه‌ی غیر هوشیارانه می‌شود. برای اینکه این تغییرات را شروع کنید باید فراتر از ذهن تحلیلی بروید. ذهن تحلیلی، ذهن هوشیار را از ضمیر ناخودآگاه جدا می‌کند. مراقبه روشی است که می‌توانید امواج مغزی را تغییر دهید. هرچه واکنش احساسی نسبت به تجربه‌ای در زندگی قوی‌تر باشد، بهره احساسی بالاتر خواهد بود.

وقتی مغز تمام توجهش را صرف علت می‌کند، خاطره شکل می‌گیرد. حافظه‌های بلند مدت از تجربه‌های خیلی احساسی ایجاد شده‌اند. اتفاقی که می‌افتد این است که افراد به شدت به آن تجربه فکر می‌کنند. اگر این واکنش احساسی ساعت و روزها ادامه یابد، حالت نامیده می‌شود. اگر این واکنش احساسی هفته‌ها و ماه‌ها نگه داشته شود، خلق و خو نامیده می‌شود. اگر این واکنش احساسی سال‌ها طول بکشد، تبدیل به یک ویژگی شخصیتی در فرد می‌شود. پس کار اصلی زمانی شروع می‌شود که زمان واکنش به یک تحریک احساسی را کم کنید. 

مشخص شده است که 75 درصد مردم زندگی خود را صرف زندگی در بقا و استرس می‌کنند. بر همین اساس بر اساس تجربیاتی که در گذشته برایشان اتفاق افتاده است، بدترین سناریوها را پیش‌بینی می‌کنند. مردم از مشکلات و شرایط زندگی خود برای تایید دوباره محدودیت‌هایشان استفاده می‌کنند. هر بار که پیشامد را دوباره به خاطر می‌آورند، همان مواد شیمیایی در مغز و بدن ایجاد می‌شود. در این هنگام است که بدن تحت کنترل ضمیر ناخودآگاه قرار می‌گیرد.

بدن تفاوت بین تجربه‌ای که احساس را به وجود آورده است و احساساتی که ایجاد شده است را نمی‌داند. انجام ندادن انتخاب‌های روز گذشته، سخت‌ترین قسمت تغییر است. لحظه‌ای که انتخاب متفاوتی انجام می‌دهید، احساس ناراحتی خواهید کرد. دلیل آن این است که در این حالت، عصب‌ها تحریک می‌شوند و در آن حلقه‌ی آسانی وجود دارد. مسئله‌ی بزرگ‌تر این است که ما به تحریک و جریان دادن به آن مدارها ادامه می‌دهیم. احساسات افکار را دنبال می‌کنند. تکرار چرخه‌، بدن را شرطی می‌کند و بدن تبدیل به ذهن می‌شود. بدن همان ضمیر ناخودآگاه است.

بنابراین، بیشتر افراد دائماً وضعیت احساسی خود را تایید می‌­کنند. وقتی فرد قدم به دنیای ناشناخته­‌ها می­‌گذارد، حس گناه و رنج را ترجیح می‌­دهد. بسیاری از افراد از بودن در وضعیت ناشناخته ترس دارند. بهترین راه پیش‌­بینی آن است که خودتان آن را بسازید. چشمان‌­تان را ببندید و واقعاً حضور داشته باشید. مغز نمی‌­تواند تفاوت تصور و تجربه را در دنیای سه بعدی بفهمد. اکنون مغز نقش‌ه­ای رو به آینده است. تعلیم بدن در جهت اینکه جلوتر از تجربه واقعی باشد و بداند که آینده چه احساسی خواهد داشت، سخت­‌ترین بخش است. نباید برای موفقیت منتظر بمایند تا احساس قدرت کنید. بیشتر مردم زندگی­‌شان را در کمبود می­‌گذارنند. منتظرند که چیزی در بیرون اتفاق بیفتد. لحظه‌­ای که حس فراوانی و شایسته بودن می­‌کنید، ثروت به سمت شما جریان می‌­یابد. وقتی این را تغییر دهید، دنیای خود را خلق می­‌کنید.

خاطرات قدیمی گذشته زمانی باقی می‌­مانند که تصویر واضحی از آینده‌ی خود نداشته باشید. برای اینکه تغییر کنید، باید از محیط و شرایط خود فراتر بروید. بدن به دنبال آن وضعیت شیمیایی قابل پیش­‌بینی است. مجبور نیستید هر چیزی را که فکر می­‌کنید باور کنید. حدود  40 درصد از کل مغزمان را «لب قدامی مغز» تشکیل می­‌دهد. بیشتر افراد وقتی فکری دارند، فکر می­‌کنند که حقیقت همین است. 90 درصد افکار ما مشابه افکار دیروز هستند. وقتی افکار مشابه منجر به انتخاب­‌های مشابه می‌­شود، زندگی هیچ تغییری نمی­‌کند. انتخاب­‌های مشابه منجر به رفتار مشابه می­‌شود و رفتار مشابه منجر به تجربه مشابه می‌­شود. تجربیات مشابه احساس مشابهی را ایجاد می­‌کند. این فرآیندکه چگونه فکر می‌­کنید و چگونه احساس می­‌کنید و  آگاه می‌­شوید، آگاه شدن از فرآیند فکری نام دارد.

کلمه‌ی مراقبه به معنای آشنا شدن است. وقتی با افکار و احساسات خود قدیمی­تان آشنا می­‌شوید، آن خود قدیمی را بازنشسته می­‌کنید. هنگامی که افکار جدیدی را به جریان می­‌اندازید، بدن در وضعیت احساسی جدیدی شرطی می‌­شود. این کار را به مدت کافی انجام دهید، این افکار شروع به اشنا شدن می‌­کند. قبل از اینکه خود جدید را دوباره بسازیم، باید اتصالات عصبی قدیمی را بشکنیم و اتصالات جدیدی ایجاد کنیم. باید راه‌­اندازی و به جریان انداختن قدیم را متوقف کنید و آن را دوباره راه‌­اندازی کنید. باید بدن را در وضعیت ذهنی و احساسی جدیدی شرطی کنید. باید برنامه‌­نویسی قبلی را متوقف کنید و برنامه جدیدی راه بیندازید. در یک طرف، احساسات منفی که واکنش عصبی منفی با خود به همراه دارد قرار دارد و در طرف دیگر، انرژی مثبتی قرار دارد که باعث خوشحالی، شادی و قدرت‌­بخشی می­‌شود. وقتی در طرف مثبت قرار دارید، احتمال اینکه سیستم ایمنی قوی داشته باشید، بیشتر است.

واکنش به استرس اولین کار غریزی است که بدن برای برگرداندن خود آن را با نظم انجام می‌­دهد. احساساتی که وابسته به بقا هستند عبارتند از عصبانیت، پرخاشگری، خصومت، نفرت، رقابت، ترس، اضطراب، نگرانی، درد، رنج، گناه، شرم، ناشایستگی، غبطه و حسادت که همه این‌ها توسط هورمون‌­های استرس ساخته می‌­شوند. وقتی ژن­‌های بقا فعال می­‌شوند، یک چیز بد اتفاق می‌­افتد و نمی­‌توانید توجه‌­تان را از آن چیز ناخوشایند بردارید، چون ژن‌­های بقا فعال شده‌­اند.

 راراهنمای دانلود: 

بر روی دانلود از سرور اصلی کلیک سمت راست کنید و گزینه save link as را انتخاب کنید. در صورت نصب نرم‌افزار IDM بر روی سیستم خود، گزینه Download with IDM را انتخاب کنید. در صورت استفاده از موبایل، انگشت خود را بر روی دانلود از سرور اصلی چند ثانیه نگه دارید و گزینه Download Link را انتخاب کنید. همچنین پیشنهاد می کنیم برای دانلود از طریق موبایل، اپلیکیشن ADM را نصب کنید.