دکتر جو دیسپنزا بیش از 30 سال است که در مورد علم تغییر و تحول شخصی پژوهش میکند. در نتیجهی این پژوهشها، به فرمول عملی و ثابتشدهای رسیده است که افراد بیشماری آن را در زندگیشان به کار بسته و برای تغییر درونی از آن کمک گرفتهاند. او پس از سالها آموزش و تحقیق، یافتههایش را در مورد نحوهی تأثیر دنیای درون بر دنیای بیرون، در قالب یک فرمول بسیار ساده خلاصه کرده است و در سال 2021 به صورت یک دورهی شانزده هفته ای با عنوان فرمولا از آن رونمایی کرد. در دورهی فرمولا مباحث زیادی از جمله انسجام مغز، انسجام قلب و هوش قلبی به صورت کامل مورد بررسی قرار گرفته است.
به عقیده دکتر دکتر جو دیسپنزا اگر بتوانید انسجام قلبتان را حفظ کنید، سیگنالی به سمت میدان ارسال کرده و به آن وصل خواهید شد. سپس اگر بتوانید انسجام مغزتان را حفظ کنید، خواهید توانست امکان جدیدی را از میان امکانهای میدان کوانتومی انتخاب کنید. قلب مرکز آفرینش است. قلب شما:
• جایگاه وحدت قطبیت و دوگانگی است. در اینجاست که متضادها یکی میشوند.
• آغازگاه وحدت و یکپارچگی است.
• دری است به سمت ابعاد الهی شما.
زمانی که انرژی وارد قلب میشود و قلب منظمتر و منسجمتر میزند، دو اتفاق مهم میافتد:
1. تغییرات شگرفی در مغز ایجاد میشود. انسجام قلب باعث تشدید انسجام مغز میشود و انرژی بیشتری را به سمت مغز ارسال میکند. زمانی که این اتفاق میافتد، شما انرژی بیشتری برای آفریدن در اختیار دارید. امواج مغزی شما از بتا به آلفا تبدیل میشوند و آلفا برای آفرینش مناسبتر است.
2. قلب میدان مغناطیسی بسیار گستردهای از خود ساطع میکند. وقتی میدان پیرامون بدن شما گسترش مییابد، قلبتان به میدان کوانتوم متصل میشود. فرکانسی که از قلبتان ساطع میشود، حاوی اطلاعات است و چیزی شبیه یک سیگنال وایفای ایجاد میکند. وقتی این میدان منسجم شد، میتوانید نیت یا فکری را که همارز آن فرکانس باشد، رویش سوار کنید. در این حالت شما امضای الکترومغناطیسی کاملاً جدیدی را به سمت میدان مخابره میکنید؛ و هر چیزی که به سمت میدان مخابره کنید، روی تقدیرتان تأثیر میگذارد. این فرکانس منسجمی که در مرکز قلبتان تولید میشود، میتواند فکر ثروت، سلامتی و زندگی جدید شما را با خودش حمل کند. هرقدر انسجام مغز و انسجام قلبتان را بیشتر کنید، این سیگنال قویتر میشود.
تصمیم داریم جلسهی نهم دورهی فرمولا را با شما به اشتراک بگذاریم. در جلسهی نهم آپدیت فرمولا از دوره پیشرفته دیسپنزا مباحثی مربوط به انسجام قلب و هوش قلبی مطرح می شود و همچنین دارای یک مراقبهی فوق العاده برای دستیابی به انسجام قلب است. از شما دعوت می کنیم این جلسهی فوق العاده را تماشا کنید.
جلسهی نهم دورهی فرمولا
قبل از انجام مراقبهی انسجام قلب به نکتهی زیر توجه کنید:
در مراقبه های دکتر دیسپنزا منظور از عبارت «سیاهی» چیست؟
میدان کوانتوم را میدانی نامرئی از جنس انرژی و اطلاعات در نظر بگیرید که در ورای مکان و زمان وجود دارد. در میدان کوانتوم نه بدنی وجود دارد، نه کسی، نه شیئی، نه مکانی و نه زمانی. هیچ چیز مادیای در آنجا وجود ندارد. همهی چیزهای مادی در واقعیت سهبعدی وجود دارند. در ذهنتان همهی بدنها، افراد، اشیا و مکانها را از جهان هستی حذف کنید. زمین، ماه، سایر سیارات، اقمار سایر سیارات و خورشید را هم حذف کنید. حالا نور خورشید و سایر ستارهها را حذف کنید. اگر همهی کهکشانها و همهی چیزهای مادی موجود در جهان را حذف کنید، یک فضای سیاه بینهایت باقی میماند. دکتر دیسپنزا به این فضا میگویند سیاهی یا هیچ. این فضای سیاه یک خلأ است، اما اینکه شما چیزی در آن نمیبینید، به این معنا نیست که چیزی در آن وجود ندارد. این فضا پر است از فرکانس، انرژی و اطلاعات؛ و در فیزیک کوانتوم به آن تابع موج گفته میشود.
مراقبه انسجام قلب
برای دسترسی به لینک های دانلود باید در سایت رویال مایند ثبت نام کنید. ثبت نام در سایت رویال مایند رایگان است و کمتر از ۳۰ ثانیه زمان می برد.
توجه: حتما ابتدا توضیحات دکتر دیسپنزا را ببینید و بعد مراقبه انسجام قلب را انجام دهید
در آپدیت فوق ویژه فرمولا (2021) از دوره پیشرفته، دکتر دیسپنزا از یک فرمول بسیار مهم صحبت میکنه: انسجام مغز + انسجام قلب. این آپدیت، ۱۵ مراقبه بینظیر دارد که مراقبه انسجام قلب یکی از اونهاست. با انجام این مراقبه ها بدون شک از نتایجتون شگفتزده خواهید شد: دوره پیشرفته دیسپنزا
ارتباط بین قلب و مغز
از زمانی که اجداد ما شروع کردند و تاریخ خود را روی دیوار غارها و لوحهای سنگی به نگارش درآوردند، مانند نخی که از سوزن زمان رد شده باشد و زمانهای مختلف را به هم وصل کرده باشد، قلب همیشه به عنوان نمادی برای سلامتی، حکمت، شهود، هدایت و هوش برتر بکار رفته است. مصریان باستان که قلب را ایِب (ieb) مینامیدند، بر این باور بودند که قلب و نه مغز مرکز زندگی و سرچشمهی حکمت بشر است. اهالی بین النهرین و یونانیان هر دو قلب را جایگاه روح میدانستند. رومیها میدانستند که قلب مهمترین عضو حیاتی بدن است. ما میدانیم که قلب گذشته از نقش واضحی که در تداوم زندگی دارد، صرفا یک پمپ عضلانی نیست که خون را در بدن به گردش در میآورد. بلکه اندامی است که میتواند بر احساسات و عواطف ما تأثیر بگذارد. قلب اندامی حسی است که بر توانایی تصمیم گیری و نیز درک خود و دنیای بیرون کمک میکند. قلب نمادی است که از مکان، زمان و فرهنگ فراتر میرود. همه قبول دارند که وقتی به دانش درونی قلب وصل شویم، میتوانیم از حکمت آن به عنوان سرچشمه ی عشق و هدایت استفاده کنیم.
به ما گفتهاند مغز بر وضعیت زیستی بدن حکمفرمایی میکند. این گفته تا حدودی درست است، اما قلب اندامی خودکار است، یعنی ضربان قلب از خود قلب نشئت میگیرد و نه از مغز. برای مثال واضح است که در تمام گونهها میتوان قلب را از بدن خارج کرده و در محلولی نمکی تحت عنوان محلول رینگر نگهداری کرد؛ در این محلول قلب مدتی طولانی به تپش ادامه خواهد داد – حال آنکه هیچ پیوند عصبی با مغز ندارد. در جنین انسان، قلب از زمانی شروع به زدن میکند که مغز حتی شکل هم نگرفته است (حدود هفتهی سوم)؛ فعالیت الکتریکی مغز جنین تا هفتهی پنجم و ششم شروع نمیشود. این نشان میدهد که قلب میتواند این توانایی را دارد که ارتباط خود را با سیستم عصبی مرکزی آغاز کند.
یکی دیگر از ویژگیهای منحصر بفرد قلب این است که قلب اعصابی از هر دو زیرشاخهی سیستم عصبی خودمختار دارد، یعنی هر تغییری که در سیستمهای عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک ایجاد شود، بر طرز کار تک تک ضربانهای قلب اثر میگذارد. این مسئله از این جهت حائز اهمیت است که هر احساسی که تجربه میکنیم (خواه از آن آگاه باشیم و خواه نباشیم) بر ضربان قلب اثر میگذارد و این تغییر ضربان نیز مستقیما به اطلاع سیستم عصبی مرکزی میرسد.
«مغز قلب»
در سال 1991 پزشکی به نام دکتر جی. اندرو آرمور نشان داد که قلب برای خود دارای ذهن است. قلب با چیزی بالغ بر 40000 نورون دارای یک سیستم عصبی است که مستقل از مغز عمل میکند. واژهی فنی ابداع شده برای این سیستم، سیستم عصبی داخلی قلب است که معادل سادهتر آن میشود «مغزِ قلب». این کشف آنقدر بزرگ بود که منجر به ایجاد شاخهی علمی جدیدی تحت عنوان عصب شناسی قلب شد. وقتی قلب به انسجام برسد، مانند تقویت کننده عمل کرده و اطلاعات منسجمی را از طریق مسیرهای عصبی آوران خود بصورت مستقیم به تالاموس میفرستد؛ تالاموس قشر مخ و مراکز بقای مغز را همگام میکند.
مغز و قلب از طریق مسیرهای وابران (نزولی) و آوران (صعودی) با هم در ارتباط هستند؛ با این وجود، 90 درصد فیبرهای عصبی پیوند دهنده، از سمت قلب به مغز صعود میکنند. آمور کشف کرد که این مسیرهای عصبی آوران مستقیم بصورت مداوم سیگنالها و اطلاعاتی را ارسال میکنند که با فعالیت مراکز شناختی و احساسی مغز تعامل کرده و آن را دستکاری میکنند. این سیگنالها که از طریق عصب واگ از قلب به مغز میروند و مستقیم به تالاموس میرسند (که فعالیتهای قشری مانند تفکر، ادراک و فهم زبان را همگام میکند)؛ سپس به لوبهای پیشانی (مسئول حل مسئله) رفته و مسیر خود را به سمت مرکز بقای مغز یعنی آمیگدال (که به حافظهی احساسی پیام میدهد) ادامه میدهند. سلولهای مرکزی آمیگدال همگامسازی ضربان قلب را نیز بر عهده دارند. به شکل زیر توجه کنید:
این به ما میگوید که احساسات و ریتم قلبمان تعیین میکند که کدام خاطرات و واکنشهای احساسی در ما بروز کند؛ بنابراین استرس و دلهره میتواند الگوهای مغزی را طوری تنظیم کند که با عادت دلهرهی گذشته یکسان باشد. برعکس، درست همانطور که کامپیوتر از الگوهایی پیروی میکند، احساسات متعالی قلب نیز میتوانند سبب بروز انسجام در امواج مغزی شود؛ بنابراین اگر با ایجاد حالتهای احساسی متعالی بتوانید احساسات آیندهی خود را فرا بخوانید، مغزتان شبکههای عصبی برای این احساسات آینده و این تقدیر جدید ایجاد میکند. کشف مسیرهای عصبی آوران از قلب به مغز توسط آمور ثابت میکند که قلب بصورت مستقل احساسات را پردازش میکند، مستقیم به محیط واکنش نشان میدهد و ریتم خود را تنظیم میکند – بدون دریافت اطلاعات از مغز. به بیان ساده، احساسات و عواطف نشئت گرفته از قلب نقش مهمی در شیوهی تفکر، پردازش اطلاعات، احساس و درک ما از دنیا و جایگاهمان در آن دارند. وقتی مرکز قلب فعال شد، همچون تقویت کننده عمل کرده و مغز را فعال میکند، فعالیت آن را بهبود بخشیده و در تمام بدن توازن، نظم و انسجام ایجاد میکند.
پیشنهاد دوره: دورهی پیشرفتهی دیسپنزا - به همراه ۴ آپدیت رایگان و فوق ویژه
فواید انسجام قلب
وقتی ما تصمیم میگیریم احساسات متعالی را تجربه کنیم و در خود پرورش دهیم و پیام منسجم این احساسات منسجم به مغز میرسد، اگر دامنهی سیگنال به حد کافی بزرگ باشد، مواد شیمیایی برابر با این احساسات و عواطف در بدن آزاد میشود. ما این را احساس میخوانیم و احساسات مثبتی مانند این باعث میشود احساس سبکی و آزادی کنیم – به عبارت دیگر، انرژی کل حالت وجودیمان افزایش مییابد. اگر حالت والایی از سعادت را در محیطی امن حس کنید، انرژی این احساسات سبب بروز دستکم 1400 تغییر بیوشیمیایی در بدن میشود که نتیجهشان رشد و ترمیم بدن است. در این حالت شما بجای برداشت از میدان نامرئی انرژی پیرامون بدنتان و تبدیل آن انرژی به مواد شیمیایی، دارید به میدان اضافه کرده و آن را گسترش میدهید؛ که نتیجهی آن ایجاد وضعیت شیمیاییای در بدنتان است که تغییرات انرژی را بازتاب میدهد. چگونه؟ اگر سه مرکز اول انرژی بدن در زمان عدم تعادل ما در مقام مصرف کنندهی انرژی محسوب شوند، آنگاه قلب افزایندهی انرژی به شمار میرود و وقتی شما توجه خود را به قلبتان معطوف میکنید تا احساسات متعالی را در خود ایجاد و حفظ کنید، آنگاه آن انرژی منسجم باعث میشود قلبتان مانند طبل بتپد. همین تپیدن منسجم و ریتمدار است که یک میدان مغناطیسی قابل اندازه گیری در اطراف قلب و بدنتان ایجاد میکند. درست مانند ضربات متمرکزی که بر طبل وارد میشوند و یک موج صوتی قابل اندازه گیری ایجاد میکنند، هرچه ریتم منسجم قلب قویتر باشد، میدان پیرامونتان بیشتر گسترش مییابد.
یکی از یافتههای شگفت انگیز دانشمندان این است که احساس لحظه به لحظه و دقیقه به دقیقهی ما بر قلب اثر میگذارد و احساسات و عواطف ما کلید باز کردن «هوش قلبی» هستند. چون این احساسات و عواطف انرژیهایی هستند که میدانهای مغناطیسی قدرتمندی از خود ساطع میکنند، پس هر چه این احساسات قویتر باشند، میدان مغناطیسی هم قویتر میشود. در واقع، قلب قویترین میدان مغناطیسی بدن را ایجاد میکند – پنج هزار برابر بزرگتر از قدرت میدان تولید شده در مغز.
انگشت خود را روی مچتان گذاشته و نبضتان را حس کنید. این نبض موجی از انرژی است که موج فشار خون خوانده میشود و تمام بدن را طی کرده و بر همه چیز، از جمله مغز، اثر میگذارد. نبض مغناطیسی قلب نه تنها در تمام سلولهای بدن طنین میاندازد، بلکه همچنین میدانی را در اطراف بدنتان تولید میکند که از فاصلهی دو الی سه متری میتوان آن را با دستگاهی بنام مغناطیسسنج اندازه گیری کرد. وقتی شما با فراخواندن احساسات متعالی قلب را فعال میکنید، نه تنها دارید آن انرژی را به تمام سلولها مخابره میکنید؛ بلکه همچنین دارید این احساسات را به فضای اطراف هم ساطع میکنید. در اینجاست که قلب از زیستشناسی خارج شده و وارد حوزهی فیزیک میشود.
دانشمندان آزمایشگاههای HMI با استفاده از الکتروانسفالوگرام کشف کردهاند که وقتی قلب به انسجام میرسد، امواج مغزی در فرکانس 0.10 هرتز ریتم قلب را دریافت میکنند و همگامی بین قلب و مغز در صورت ورود فرد به حالت انسجام قلبی افزایش مییابد. فرکانس منسجم 0.10 هرتز حالت بهینهای است که در آن دسترسی ما به شهود عمیقتر و رهنمودهای درونمان افزایش مییابد. وقتی ذهن تحلیلی از سر راه کنار رفت، فرد میتواند از نردبان خودآگاه پایین رفته و از آلفا به تتا و دلتا برسد – حالتی که در آن عملکرد بازیابی بدن فعال میشود. دست بر قضا ما اغلب اوقات میبینیم که شاگردان میگویند در امواج دلتای عمیق یعنی حوالی 0.09 تا 0.10 هرتز (0.09 هرتز یعنی تنها یک صدم سیکل در ثانیه از انسجام بهینه فاصله دارد) وقتی قلبشان در حالت منسجم قرار دارد، تجربههای عرفانی ژرفی را از سر میگذرانند. با این وجود، دامنهی انرژی تولید شده توسط قلب سبب افزایش سطح انرژی مغز میشود (در بعضی موارد بیش از 50 تا 300 برابر سطح عادی).
گری شوارتز و همکارانش در دانشگاه آریزونا آزمایشاتی انجام دادهاند که انسجام قلب-مغز را تأیید میکند. آنان در این آزمایشات به ارتباطاتی بین قلب و مغز پی بردند که از طریق مسیرهای عصبی و سایر مسیرهای ارتباطی شناخته شده قابل توجیه نبود. این کشف این واقعیت را تأیید میکند که تعاملات انرژیایی بین قلب و مغز از طریق میدان الکترومغناطیسی برقرار میشود. هر دوی این مثالها به این واقعیت اشاره دارند که وقتی ما تمرکز و توجه خود را به قلب و احساسات معطوف میکنیم، ضربان قلب مانند تقویت کننده عمل میکند. این امر سبب افزایش هماهنگی بین قلب و مغز شده و نه فقط در اندامهای فیزیکی، بلکه همچنین در میدان الکترومغناطیسی اطراف بدنمان نیز انسجام ایجاد میکند.
همچنین شایان ذکر است که درست در پشت قفسهی سینه غدهی کوچکی بنام تیموس وجود دارد از نزدیک با مرکز قلب در ارتباط است. تیموس به عنوان یکی از اندامهای اصلی سیستم ایمنی، نقشی حیاتی در بالغ کردن سلولهای T ایفا میکند؛ سلولهای T از بدن در برابر عوامل بیماریزا مانند باکتریها و ویروسها دفاع میکنند. غدهی تیموس تا زمان شروع بلوغ عملکرد بهینهای دارد، اما با افزایش سن فعالیت آن کاهش مییابد و علت آن هم کاهش طبیعی تولید هورمون رشد در بدن است.
تیموس نیز مانند سایر اندامهای حیاتی بدن از اثرات سوء استرس طولانی مدت در امان نیست. وقتی ما برای مدت طولانی در حالت اضطراری زندگی مینیم و میدان انرژی حیاتی خود را تضعیف میکنیم، تمام انرژیمان به سمت بیرون هدایت میشود تا ما را از تهدیدات بیرونی حفظ کند و در نتیجه انرژی چندانی برای محافظت از ما در مقابل تهدیدات درونی باقی نمیماند. این امر در نهایت سبب از کار افتادن سیستم ایمنی میشود. در نتیجه منطقی است اگر بگوییم با فعال شدن مرکز قلب و با فعال شدن سیستم عصبی پاراسمپاتیک جهت رشد و ترمیم، غدهی تیموس نیز باید فعالتر شود؛ چون ما در این حالت ما به این غده انرژی میدهیم. در نتیجه، غدهی تیموس نیز باید از حفظ انسجام در بدن بهره برده و به حمایت از فعالیت سیستم ایمنی و برقراری سلامتی طولانی مدت در بدن کمک کند.
دکتر جو دیسپنزا اعتقاد دارد اگر افراد بتوانند شکرگزاری و سایر احساسات متعالی را مجموعاً 15 الی 20 دقیقه در روز و به مدت چهار روز احساس کرده و حفظ کنند، انرژی این احساسات به ژنهای سلولهای مسئول ایمنی پیام میدهد که پروتئینی بنام ایمونوگلوبولین A بسازند. افزایش قابل توجه IgA نمونهی بارزی از اثرات مثبت انسجام قلبی است.
نتیجهی تمام این مباحث این است که کیفیت ریتم قلب ما اثراتی بر وضعیت کلی سلامتیمان میگذارد. اگر قلب منظم بتپد، بهرهوری آن سبب کاهش تنش سایر سیستمهای بدن میشود، انرژی ما را بیشینه میکند و حالتی ایجاد میکند که در آن ما از نظر ذهنی، احساسی و فیزیکی تقویت میشویم. اگر ریتم قلبی ما ناهماهنگ باشد، عکس این قضیه صادق است. این عدم انسجام باعث میشود ما انرژی کمتری برای شفا یافتن و حفظ سلامتی و ایجاد پروژههای بلندمدت در اختیار داشته باشیم؛ و همین امر باعث بروز ناراحتی در حالتهای درونی ما شده و به قلب و سایر اندامها تنش مضاعفی وارد میکند. برای مثال حملهی قلبی و بیماری قلبی زمانی رخ میدهد که بدن برای مدتی طولانی دچار استرس باشد. اما اگر ما بصورت ارادی احساسات متعالی را انتخاب کنیم و کمتر روی ناهماهنگی تمرکز کنیم و در عوض بیشتر توجه خود را به شکرگزاری معطوف کنیم، آنگاه بدنهایمان واکنش مثبت نشان داده و ما از سلامتی بیشتری برخوردار خواهیم شد.
دفعهی بعدی که از احساسات متعالی برای تنظیم خود روی آینده استفاده کردید و آن احساسات را پیش از وقوع رویدادها در خود ایجاد کردید – و شکرگزاری کردید که چنین رویدادی از قبل رخ داده است – فقط این را بدانید که کمترین اتفاق ممکن این است که بدنتان شروع میکند به شفا یافتن.
معرفی دوره پیشرفته دیسپنزا:
اگر به مباحث جذب و تحقق خواسته علاقه دارید و میخواهید زندگیتان را تغییر دهید، این دوره مناسب شماست.
تمرکز دورهی پیشرفته دیسپنزا بر روی فرمول تحقق خواسته و انسجام قلب و مغز است.
در دوره پیشرفته دیسپنزا تمام مواردی که برای خلق خواستههایتان نیاز دارید رو فرا میگیرید و جدیدترین مراقبهها و ورکشاپهای جدیدتر و پیشرفتهتر دکتر دیسپنزا ارائه شده است در اختیار شما قرار میگیرد. درواقع جدیدترین مراقبهها و تمارین پیشرفته برای ورود به قلمروی کوانتومی و آفرینش و خلق خواستههایتان در دورهی پیشرفته دیسپنزا هست. مدت زمان این دوره ۸ ساعت دوره فشرده + ۲۳ ساعت دوره پیشرفته + به همراه جدیدترین مراقبههای دکتر دیسپنزا است؛
✅ این دوره دارای ۴ آپدیت فوق ویژه و رایــگان است:
1. دورهی فرمولا (2021)
2. مراقبه هم فرکانسی با خواستهی قلبی
3. لایو استریم دکتر دیسپنزا (2023)
4. دورهی source - همه چیز درون شماست
دوبله و زیرنویس فارسی + به همراه 30 روز ضمانت بازگشت وجه
اگر نتایج فوقالعاده میخواهید حتما در دورهی پیشرفتهی دیسپنزا شرکت کنید. این دوره زندگی افراد بسیاری را تغییر داده. از سلامتی و شفای جسم و رهایی از سرطان و بیماریهای سخت گرفته تا درآمدهای بالا و چند صد میلیون تومانی، شغل دلخواه، جذب عشق، رهایی از افسردگی و آرامش عمیق قلبی. آرزوهای بزرگت رو با این دورهی شگفتانگیز محقق کن: