تجسم، بهترین دوست یا خطرناک‌ترین دشمن؟

زمان مطالعه :10 دقیقه

چکیده این مطلب : انسان همواره در حال تجسم کردن است. احتمالاً هم‌اکنون هم مشغول ساختن تصویری در ذهن‌تان هستید... ولی اغلب انسان‌ها از این تکنیک برای ضربه‌زدن به خودشان استفاده می‌کنند. در این مقاله قرار است یاد‌ بگیریم که چطور از تجسم به نفع خودمان استفاده کنیم و با آن، کاری کنیم که زندگی‌مان بهتر شود؛ نه بدتر.

تجسم، بهترین دوست یا خطرناک‌ترین دشمن؟

 

آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید:

  • چرا اغلب حس می‌کنم که تجسم‌هایم کار نمی‌کنند؟

  • چرا تجسم حس خیلی خوبی به من نمی‌دهد؟

  • واکنش جهان نسبت به تجسم من دقیقاً چیست؟

 

همان‌طور که می‌دانید تجسم کردن یکی از قوی‌ترین تکنیک‌ها برای رسیدن به اهداف و آرزوهاست. البته واژه "تکنیک" را جایی به کار می‌بریم، که قرار است از یک فرمول خاص برای انجام دادن کاری استفاده شود؛ شاید اصلاً نباید اسمش را تکنیک بگذاریم، چون این یکی از قابلیت‌های خودِ انسان است. پس بهتر است بگوییم، تجسم خلاق یکی از قوی‌ترین قابلیت‌های انسان برای دستیابی به اهداف و آرزوها می‌باشد.

 

تجسم خلاق چه کاربردی دارد؟

انسان همواره در حال تجسم کردن است. بله! احتمالاً هم‌اکنون هم مشغول ساختن تصویری در ذهن‌تان هستید... ولی اغلب انسان‌ها از این تکنیک برای ضربه‌زدن به خودشان استفاده می‌کنند و وقتی ‌که نتایج بد آن را در زندگی خود می‌بینند، به دنبال مقصر می‌گردند. پس ما قرار نیست در این مقاله، روش‌های تجسم کردن را یاد بگیریم چون آن را خیلی خوب بلد هستیم.

کافیست نگاهی به جنبه‌های معیوب زندگی‌مان بیندازیم. همان جاهایی که هر کاری می‌کنیم، درست نمی‌شود. ما در چالش‌های زندگی‌مان، استاد تجسم کردنِ شرایط ناخواسته هستیم و دقیقاً بدترین حالتی که ممکن است رخ‌ بدهد را با بهترین کیفیت و ریزترین جزئیات تجسم می‌کنیم. اما قرار است یاد‌ بگیریم که چطور از تجسم به نفع خودمان استفاده کنیم و با آن، کاری کنیم که زندگی‌مان بهتر شود؛ نه بدتر.

(اگر برایتان سؤال است که چگونه افکار و ذهن ما به واقعیت مادی تبدیل می‌شوند، کتاب شگفت‌انگیز "از ذهن تا ماده" اثر "داسون چرچ" (کلیک کنید)، شما را به خوبی متقاعد خواهد کرد؛ پس مطالعه‌ی این کتاب فوق‌العاده را از دست ندهید).

 

چگونه از قدرت تجسم خلاق استفاده کنیم؟

غالباً تجسم کردن را طوری به ما آموزش دادند که ما را از اهداف‌مان دور می‌کند. چند بار تا به حال تجسم را با اجبار و فقط به‌ عنوان یه تکنیک استفاده کردید و هنگام تجسم هم احساس خوبی را تجربه نکرده‌اید؟ مگر قرار نیست تجسم کردن، ما را وارد احساس بسیار خوبی بکند؟! پس چرا گاهی تجسم برای ما کار نمی‌کند؟ خیلی از ما حتی به خاطر همین موضوع، قید تجسم کردنِ آگاهانه را می‌زنیم.

همانطور که می دانید فکر و احساس ما واقعیت زندگی‌مان را می سازند. در هنگام تجسم باید دو فاکتور مهمِ فکر و احساس را با هم تلفیق کنیم تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنیم. اشتباهی که هنگام تجسم کردن مرتکب می شویم، این است که چند دقیقه چشمان خود را می بندیم و شرایطی در آینده را در ذهن تجسم می کنیم. مثلاً یک ویلای رویایی‌ را تجسم می کنیم، یا خودمان را درحالی‌که سوارِ ماشین مورد علاقه‌مان هستیم تجسم می‌کنیم و سپس چشمان را باز می کنیم و بدون اینکه هیچ تغییری در حس و حالمان ایجاد شده باشد به زندگی روزمره می پردازیم.

 

احتمالاً می‌پرسید، تجسم مگر چیزی غیر از این است؟!

در جواب یک سؤال دارم: جهان هستی هر لحظه چه چیزی را از ما دریافت می‌کند؟ جواب: کائنات لحظه ‌به ‌لحظه از ما می پرسد: «حالت همین حالا چطور است؟». جهان حس و حال این لحظهِ ما را می‌بیند و مطابق با احساس‌ و فرکانس‌مان شرایط، اتفاقات، ایده‌ها و آدم‌ها را سر راه ما قرار می‌دهد. 

 فکر می‌کنید وقتی به همان صورت همیشگی (مانند مثالی که آورده شد) مشغول تجسم کردن هستیم، فرکانس ارسالیِ ما به جهان چه چیزی می‌تواند باشد؟ واضح است، جواب من این است که: «وقتی‌که در خانه رؤیایی‌ام باشم، روی شن‌های گرم ساحل لم داده باشم، وقتی سوار مازراتی‌ام باشم و یا وقتی دست در دستِ معشوقم باشم، آن موقع تازه احساسم خوب می شود.

می‌دانید ترجمه این احساس چیست؟

ترجمه تمام این افکار این است که: من در حال حاضر احساس خوبی ندارم و حالم بد است! این تنها چیزی است که جهان از ما دریافت می‌کند و مطابق با همان، به ما واکنش نشان می‌دهد. این یکی از کَلَک‌های قدیمی ذهن می‌باشد. ذهن من، به من می‌گوید: تو الآن اصلاً شخصیت جذابی نداری، آن فردی که سوارِ مازراتی است، خوب است. ذهنم میگوید: زندگیِ الآنم فاجعه‌ست، برویم و یک زندگی بهتر پیدا کنیم. من وقتی خوبم، وقتی کاملم، وقتی دوست‌داشتنی هستم که فلان ماشین را داشته باشم، در فلان خانه زندگی کنم و... . این یک روش عالی برای ذهن است، برای اینکه از لحظه حال فرار کند و به امیدِ یک زندگی عالی در آینده، تو را از لذت بردن از لحظه‌ حال که در آن زندگی می‌کنی، فراری بدهد و تو را گول می‌زند.

ناامید شدید؟ تعجب کردید؟

ایرادی ندارد! در عوض قرار است یاد بگیریم، چطور صحیح‌تر و خیلی راحت‌تر از قبل تجسم کنیم. حال با تمام صحبت‌هایی که کردیم: چه‌طور می‌توانیم هم‌زمان هم تجسم کنیم و هم این فرکانس را بفرستیم که «من هم‌اکنون احساس عالی‌ای را دارم تجربه می‌کنم». 

 

                                                   

روش صحیح تجسم خلاق:

خیلی راحت و ساده بگوییم: باید با احساس فراوانی و داشتن خواسته‌هایمان زندگی کنیم. باید خواسته‌هایمان را از هم اکنون تحقق یافته بدانیم.     

 خب، این به چه معناست؟

  • قدم اول: بدانیم اگر هم‌اکنون در خانه رؤیایی‌ خود باشیم، یا بر روی شن‌های ساحل لم داده باشیم، دست‌مان روی فرمان مازراتی‌‌ باشد و یا دست‌‌مان در دست عشق زندگی‌مان باشد، (و یا هر خواسته دیگر) چه احساسی خواهیم داشت.

  • قدم دوم: آن احساس را برداریم و بیاوریم در لحظه حال و با آن زندگی کنیم.

تکنیک‌ها و روش‌های تجسم خلاق چیست؟

به عنوان مثال تصور کنید:

  •  الآن مشغول پیاده‌روی هستیم.

- سؤال این است: چه کسی در حال پیاده‌روی است؟

- همان انسان همیشگی یا آن فردی که به خواسته‌هایش رسیده؟

  • فرض کنیم هم‌اکنون مشغول رانندگی در ترافیک بزرگراه هستیم.

- چه کسی در حال رانندگی می‌باشد؟

- همان انسان همیشگی یا آن شخصی که می خواهیم باشیم؟

  • فرض کنیم در محل کار هستیم و مشغول انجام دادن شغلمان.

- چه کسی مشغول کار است؟

- همان فرد همیشگی که احتمالاً اغلب اوقات غُر می‌زند و بی‌انگیزه‌ست؟ یا آن نسخه بی‌نظیر خودمان که خیلی از زندگیش راضی و خوشحال است؟

          

                                          

جهان کارش را به ‌درستی انجام می‌دهد!

یادتان باشد جهانِ هستی، فرکانس همین لحظه‌‌مان را از ما دریافت می‌کند؛ جهان هستی می‌خواهد بداند همین لحظه با همین زندگی‌ که هم اکنون دارید، چگونه هستید؟ و چقدر بابتش خوشحال و شکرگزارید؟ و سپس، از آن حس و حال بیشتر به شما می‌دهد، و هر کاری می‌کند که شما را خوشحال‌تر کند! حتی بیشتر از آن چیزی که می‌خواهید را به شما می‌دهد. وقتی که دارید با همان شخصیت قبلی زندگی می‌کنید، صرف‌نظر از این‌که یک شرایط ایده‌آل را تجسم می‌کنید، به دنیا این پیغام را می‌دهید که: «همان همیشگی لطفاً». پس خیلی مراقب باشید چه چیزی را سفارش می‌دهید!

 

تمرین:

- دقیقاً مشابه با همان مثالی که در متن بالا گفته شد، رفتار کنید. یعنی پس از اینکه تمرین تجسم خلاق را انجام دادید و چشمان تان را باز کردید باید در طول روز به گونه ای راه بروید، رفتار کنید و حرف بزنید گویی هم اکنون خواسته‌تان محقق شده است. تنها در این صورت است که فکر و احساس‌تان با هم تلفیق می شوند و واقعیتی جدید را برای شما خلق می کنند.

 

- برای تمرین تجسم خلاق می توانید از مراقبه‌ی دوپامین استفاده کنید. داسون چرچ در دوره‌ی مغز عارف این مراقبه را به گونه ای خاص طراحی کرده است تا بتوانید تحقق خواسته تان را با تمام وجود احساس کنید.

 

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید:

اکنون نوبت شماست که در مورد تجسم کردن برای ما بنویسید. قبل از خواندن این مقاله، در تجسم کردن چگونه بوده‌اید؟ آیا بعد از تمرین تجسم در طول روز به گونه ای زندگی کرده اید که گویی خواسته‌تان محقق شده است؟ حتماً از تجربه‌های خود در بخش نظرات برای ما بنویسید. اگر تکنیک یا روش خاصی در هنگام تجسم استفاده می‌کنید در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.

برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.

محمد مرادزاده
تیم تحقیقاتی و مقاله نویسی سایت رویال مایند

تجسم، بهترین دوست یا خطرناک‌ترین دشمن؟

 

آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید:

  • چرا اغلب حس می‌کنم که تجسم‌هایم کار نمی‌کنند؟

  • چرا تجسم حس خیلی خوبی به من نمی‌دهد؟

  • واکنش جهان نسبت به تجسم من دقیقاً چیست؟

 

همان‌طور که می‌دانید تجسم کردن یکی از قوی‌ترین تکنیک‌ها برای رسیدن به اهداف و آرزوهاست. البته واژه "تکنیک" را جایی به کار می‌بریم، که قرار است از یک فرمول خاص برای انجام دادن کاری استفاده شود؛ شاید اصلاً نباید اسمش را تکنیک بگذاریم، چون این یکی از قابلیت‌های خودِ انسان است. پس بهتر است بگوییم، تجسم خلاق یکی از قوی‌ترین قابلیت‌های انسان برای دستیابی به اهداف و آرزوها می‌باشد.

 

تجسم خلاق چه کاربردی دارد؟

انسان همواره در حال تجسم کردن است. بله! احتمالاً هم‌اکنون هم مشغول ساختن تصویری در ذهن‌تان هستید... ولی اغلب انسان‌ها از این تکنیک برای ضربه‌زدن به خودشان استفاده می‌کنند و وقتی ‌که نتایج بد آن را در زندگی خود می‌بینند، به دنبال مقصر می‌گردند. پس ما قرار نیست در این مقاله، روش‌های تجسم کردن را یاد بگیریم چون آن را خیلی خوب بلد هستیم.

کافیست نگاهی به جنبه‌های معیوب زندگی‌مان بیندازیم. همان جاهایی که هر کاری می‌کنیم، درست نمی‌شود. ما در چالش‌های زندگی‌مان، استاد تجسم کردنِ شرایط ناخواسته هستیم و دقیقاً بدترین حالتی که ممکن است رخ‌ بدهد را با بهترین کیفیت و ریزترین جزئیات تجسم می‌کنیم. اما قرار است یاد‌ بگیریم که چطور از تجسم به نفع خودمان استفاده کنیم و با آن، کاری کنیم که زندگی‌مان بهتر شود؛ نه بدتر.

(اگر برایتان سؤال است که چگونه افکار و ذهن ما به واقعیت مادی تبدیل می‌شوند، کتاب شگفت‌انگیز "از ذهن تا ماده" اثر "داسون چرچ" (کلیک کنید)، شما را به خوبی متقاعد خواهد کرد؛ پس مطالعه‌ی این کتاب فوق‌العاده را از دست ندهید).

 

چگونه از قدرت تجسم خلاق استفاده کنیم؟

غالباً تجسم کردن را طوری به ما آموزش دادند که ما را از اهداف‌مان دور می‌کند. چند بار تا به حال تجسم را با اجبار و فقط به‌ عنوان یه تکنیک استفاده کردید و هنگام تجسم هم احساس خوبی را تجربه نکرده‌اید؟ مگر قرار نیست تجسم کردن، ما را وارد احساس بسیار خوبی بکند؟! پس چرا گاهی تجسم برای ما کار نمی‌کند؟ خیلی از ما حتی به خاطر همین موضوع، قید تجسم کردنِ آگاهانه را می‌زنیم.

همانطور که می دانید فکر و احساس ما واقعیت زندگی‌مان را می سازند. در هنگام تجسم باید دو فاکتور مهمِ فکر و احساس را با هم تلفیق کنیم تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنیم. اشتباهی که هنگام تجسم کردن مرتکب می شویم، این است که چند دقیقه چشمان خود را می بندیم و شرایطی در آینده را در ذهن تجسم می کنیم. مثلاً یک ویلای رویایی‌ را تجسم می کنیم، یا خودمان را درحالی‌که سوارِ ماشین مورد علاقه‌مان هستیم تجسم می‌کنیم و سپس چشمان را باز می کنیم و بدون اینکه هیچ تغییری در حس و حالمان ایجاد شده باشد به زندگی روزمره می پردازیم.

 

احتمالاً می‌پرسید، تجسم مگر چیزی غیر از این است؟!

در جواب یک سؤال دارم: جهان هستی هر لحظه چه چیزی را از ما دریافت می‌کند؟ جواب: کائنات لحظه ‌به ‌لحظه از ما می پرسد: «حالت همین حالا چطور است؟». جهان حس و حال این لحظهِ ما را می‌بیند و مطابق با احساس‌ و فرکانس‌مان شرایط، اتفاقات، ایده‌ها و آدم‌ها را سر راه ما قرار می‌دهد. 

 فکر می‌کنید وقتی به همان صورت همیشگی (مانند مثالی که آورده شد) مشغول تجسم کردن هستیم، فرکانس ارسالیِ ما به جهان چه چیزی می‌تواند باشد؟ واضح است، جواب من این است که: «وقتی‌که در خانه رؤیایی‌ام باشم، روی شن‌های گرم ساحل لم داده باشم، وقتی سوار مازراتی‌ام باشم و یا وقتی دست در دستِ معشوقم باشم، آن موقع تازه احساسم خوب می شود.

می‌دانید ترجمه این احساس چیست؟

ترجمه تمام این افکار این است که: من در حال حاضر احساس خوبی ندارم و حالم بد است! این تنها چیزی است که جهان از ما دریافت می‌کند و مطابق با همان، به ما واکنش نشان می‌دهد. این یکی از کَلَک‌های قدیمی ذهن می‌باشد. ذهن من، به من می‌گوید: تو الآن اصلاً شخصیت جذابی نداری، آن فردی که سوارِ مازراتی است، خوب است. ذهنم میگوید: زندگیِ الآنم فاجعه‌ست، برویم و یک زندگی بهتر پیدا کنیم. من وقتی خوبم، وقتی کاملم، وقتی دوست‌داشتنی هستم که فلان ماشین را داشته باشم، در فلان خانه زندگی کنم و... . این یک روش عالی برای ذهن است، برای اینکه از لحظه حال فرار کند و به امیدِ یک زندگی عالی در آینده، تو را از لذت بردن از لحظه‌ حال که در آن زندگی می‌کنی، فراری بدهد و تو را گول می‌زند.

ناامید شدید؟ تعجب کردید؟

ایرادی ندارد! در عوض قرار است یاد بگیریم، چطور صحیح‌تر و خیلی راحت‌تر از قبل تجسم کنیم. حال با تمام صحبت‌هایی که کردیم: چه‌طور می‌توانیم هم‌زمان هم تجسم کنیم و هم این فرکانس را بفرستیم که «من هم‌اکنون احساس عالی‌ای را دارم تجربه می‌کنم». 

 

                                                   

روش صحیح تجسم خلاق:

خیلی راحت و ساده بگوییم: باید با احساس فراوانی و داشتن خواسته‌هایمان زندگی کنیم. باید خواسته‌هایمان را از هم اکنون تحقق یافته بدانیم.     

 خب، این به چه معناست؟

  • قدم اول: بدانیم اگر هم‌اکنون در خانه رؤیایی‌ خود باشیم، یا بر روی شن‌های ساحل لم داده باشیم، دست‌مان روی فرمان مازراتی‌‌ باشد و یا دست‌‌مان در دست عشق زندگی‌مان باشد، (و یا هر خواسته دیگر) چه احساسی خواهیم داشت.

  • قدم دوم: آن احساس را برداریم و بیاوریم در لحظه حال و با آن زندگی کنیم.

تکنیک‌ها و روش‌های تجسم خلاق چیست؟

به عنوان مثال تصور کنید:

  •  الآن مشغول پیاده‌روی هستیم.

- سؤال این است: چه کسی در حال پیاده‌روی است؟

- همان انسان همیشگی یا آن فردی که به خواسته‌هایش رسیده؟

  • فرض کنیم هم‌اکنون مشغول رانندگی در ترافیک بزرگراه هستیم.

- چه کسی در حال رانندگی می‌باشد؟

- همان انسان همیشگی یا آن شخصی که می خواهیم باشیم؟

  • فرض کنیم در محل کار هستیم و مشغول انجام دادن شغلمان.

- چه کسی مشغول کار است؟

- همان فرد همیشگی که احتمالاً اغلب اوقات غُر می‌زند و بی‌انگیزه‌ست؟ یا آن نسخه بی‌نظیر خودمان که خیلی از زندگیش راضی و خوشحال است؟

          

                                          

جهان کارش را به ‌درستی انجام می‌دهد!

یادتان باشد جهانِ هستی، فرکانس همین لحظه‌‌مان را از ما دریافت می‌کند؛ جهان هستی می‌خواهد بداند همین لحظه با همین زندگی‌ که هم اکنون دارید، چگونه هستید؟ و چقدر بابتش خوشحال و شکرگزارید؟ و سپس، از آن حس و حال بیشتر به شما می‌دهد، و هر کاری می‌کند که شما را خوشحال‌تر کند! حتی بیشتر از آن چیزی که می‌خواهید را به شما می‌دهد. وقتی که دارید با همان شخصیت قبلی زندگی می‌کنید، صرف‌نظر از این‌که یک شرایط ایده‌آل را تجسم می‌کنید، به دنیا این پیغام را می‌دهید که: «همان همیشگی لطفاً». پس خیلی مراقب باشید چه چیزی را سفارش می‌دهید!

 

تمرین:

- دقیقاً مشابه با همان مثالی که در متن بالا گفته شد، رفتار کنید. یعنی پس از اینکه تمرین تجسم خلاق را انجام دادید و چشمان تان را باز کردید باید در طول روز به گونه ای راه بروید، رفتار کنید و حرف بزنید گویی هم اکنون خواسته‌تان محقق شده است. تنها در این صورت است که فکر و احساس‌تان با هم تلفیق می شوند و واقعیتی جدید را برای شما خلق می کنند.

 

- برای تمرین تجسم خلاق می توانید از مراقبه‌ی دوپامین استفاده کنید. داسون چرچ در دوره‌ی مغز عارف این مراقبه را به گونه ای خاص طراحی کرده است تا بتوانید تحقق خواسته تان را با تمام وجود احساس کنید.

 

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید:

اکنون نوبت شماست که در مورد تجسم کردن برای ما بنویسید. قبل از خواندن این مقاله، در تجسم کردن چگونه بوده‌اید؟ آیا بعد از تمرین تجسم در طول روز به گونه ای زندگی کرده اید که گویی خواسته‌تان محقق شده است؟ حتماً از تجربه‌های خود در بخش نظرات برای ما بنویسید. اگر تکنیک یا روش خاصی در هنگام تجسم استفاده می‌کنید در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.

برای ثبت نظرات خود، به پایین صفحه مراجعه فرمایید.

محمد مرادزاده
تیم تحقیقاتی و مقاله نویسی سایت رویال مایند
مقالات پیشنهادی

نظر شما درباره این مطلب

برای شرکت در بخش نظرات باید در سایت رویال مایند ثبت نام کنید. ثبت نام در سایت رویال مایند رایگان است و کمتر از ۳۰ ثانیه زمان می برد.

ورود به سایت ثبت نام