من معتقدم اگر شما از آموزه های این دوره بهره ببرید، میتوانید زندگیتان را کاملاً متحول کنید. آموزه های این دوره را در زندگی خودتان اعمال کنید. هر آموزه ای که برایتان مفید بود و نتیجه داد، آن را ادامه دهید. اگر یکی از اصول مطرح شده برایتان نتیجه نداد، میتوانید آن اصل را فراموش کنید. شاید این حرفم کمی پیشداورانه باشد، اما باور دارم وقتی که بحث در مورد پول باشد، این دوره یکی از بهترین دورههاست. میدانم ادعای بزرگی است، اما در حقیقت آموزه های این دوره حلقهی گمشدهی دستیابی به اهداف مالی تان هستند.
شکی ندارم که شما در دورههای دیگری شرکت کرده اید، به سیدیهای مختلف گوش دادهاید، در کلاسهای مختلف آموزشی شرکت کردهاید و در مورد راهکارهای ثروتمند شدن در بورس، تجارت و معاملات املاک اطلاعاتی کسب کردهاید. اما آیا اتفاق خاصی برایتان افتاده است؟ برای اکثر مردم اتفاق خاصی نمیافتد! تنها کمی انرژی و انگیزه پیدا میکند و پس از مدت کوتاهی دوباره به همان وضع قبلی برمیگردند. در اینجا پاسخی وجود دارد. پاسخی ساده! این یک قانون است و البته که نباید از آن سرپیچی کنید و آن را دور بزنید. این قانون میگوید: اگر ضمیر ناخوداگاه شما برای موفقیت و ثروتمند شدن برنامه ریزی نشده باشد، تغییر زیادی در زندگیتان ایجاد نخواهد شد.
در این دوره به شما توضیح میدهیم که چرا سرنوشت برخی از افراد به گونهای رقم میخورد که ثروتمند باشند و سرنوشت دیگران به گونهای است که یک زندگی معمولی را تجربه می کنند. ما برای شما از دلایل اصلی موفقیت، معمولی بودن و یا شکست مالی خواهیم گفت و اینکه چگونه آیندهی مالیتان را بهتر کنید. متوجه خواهید شد که چگونه از کودکی باورهای مالی محدود کننده در ذهن شما شکل گرفته است و عادت های مالی ای در شما ایجاد شده است که در نهایت منجر به فقر می شوند. در این دوره روش هایی تأثیرگذار به شما آموخته می شود که به شما کمک میکنند افکار منفی را از خود دور کنید، بتوانید مانند افراد ثروتمند و موفق فکر کنید و به موفقیت دست یابید. همچنین، قدم به قدم و به طور عملی راهکارهایی را برای افزایش درآمد و کسب ثروت یاد میگیرید.
در بخش اول دوره توضیح میدهیم که هرکدام از ما چگونه شرطی شدهایم تا در مورد پول فکر کنیم و عمل کنیم. چهار روش کلیدی را معرفی خواهم کرد تا بتوانید برنامهی مالی ذهنتان را تصحیح کنید. در بخش دوم، تفاوتهای طرز تفکر افراد ثروتمند، متوسط و فقیر را بررسی میکنیم و هفده نگرش و اقدام مؤثر را ارائه میکنیم که زندگی مادی شما را برای همیشه متحول میکنند.
خوب، تجربه شخصی خود من چیست؟ از کجا میآیم؟ آیا من همیشه فرد موفقی بودهام؟ کاش بودم! من هم مانند اکثر افراد استعدادهای «بالقوهی» زیادی داشتم، اما برای نشان دادن و به بار نشستن آنها تلاش زیادی نمیکردم. کتابهای آموزشی زیادی را مطالعه میکردم، به نوارهای زیادی گوش میدادم و در تمام سمینارهای آموزشی شرکت میکردم. من واقعاً، واقعاً، واقعاً میخواستم فرد موفقی شوم. نمیدانم این علاقه به خاطر پول، آزادی و حس موفقیت بود یا صرفاً به این علت بود که میخواستم به پدر و مادرم ثابت کنم که پسر موفقی هستم، اما در هر صورت بیشتر اوقات به «موفق شدن» فکر میکردم. وقتی ۲۰ ساله بودم کارهای مختلفی را انجام دادم و در هر کدام رؤیای موفق شدن داشتم، اما اوضاع هیچوقت آنگونه که میخواستم نشد.
من برای رسیدن به هدفم بسیار تلاش میکردم، اما به هیچ جایی نمیرسیدم. با خودم فکر میکردم: «اگر شغل درستی داشته باشم و سوار بر اسب خوشبختی شوم، حتماً پولدار خواهم شد.» اما در اشتباه بودم. هیچ چیز آن طور که میخواستم نشد ... حداقل برای من نشد. بخش آخر جملهام روی من تأثیر زیادی گذاشت: چطوری میشود دیگران با شغلی مشابه شغل من موفق هستند، ولی من هنوز آدم موفقی نشدهام؟
به همین دلیل تصمیم گرفتم به طور جدی شخصیت درونیام را بررسی کنم. در مورد باورهای اصلیام فکر کردم و متوجه شدم اگر چه واقعاً میخواستم پولدار شوم، اما باورهایی فقرآفرین داشتم. من میترسیدم. از این میترسیدم که شاید شکست بخورم. حتی بدتر میترسیدم فرد موفقی شوم، اما همه چیز را از دست بدهم و به یک ابله به تمام معنا تبدیل شوم.
سپس شانس به من رو کرد و یکی از دوستان بسیار ثروتمندِ پدرم نصیحتی به من کرد. او در خانهی پدرم بود و با یکدیگر مشغول صحبت و تفریح کردن بودند و وقتی از کنار آنها رد شدم، مرا دید. سومین باری بود که پس از ترک خانه پدریام به آنجا برمیگشتم و در زیرزمین خانه زندگی میکردم. حدس میزنم پدرم در مورد شرایط اسفناک من با او صحبت کرده بود، چون وقتی من را دید، در چشمانش نوعی احساس همدردی وجود داشت.
او به من گفت: «هارو، من هم مثل تو بودم و شروع افتضاحی داشتم». به خودم گفتم: عالیه، وضع مرا درک میکند. اما باید میدونست که به حرفهایش توجهی ندارم. به دیوار نگاه میکردم و خودم را مشغول نشان دادم.
دوست ثروتمند پدرم ادامه داد و گفت: «اما شخصی توصیههای مفیدی به من کرد که زندگیام را متحول کردند و حالا من میخواهم آنها را به تو بگویم.» با خودم گفتم: «ای بابا! اینم که شبیه پدرم حرف میزند.» او گفت: «هارو، اگر به اندازهای که میخواهی خوب عمل نمیکنی، این به این معنی است که چیزی وجود دارد که تو دربارهی آن اطلاعی نداری.» من آن موقع جوان و جسور بودم و فکر میکردم همه چیز را خیلی خوب میدانم. البته که حساب بانکیام چیز دیگری را نشان میداد. پس تصمیم گرفتم به حرفهایش گوش کنم. او ادامه داد: «میدانی بیشتر افراد ثروتمند خیلی شبیه به هم فکر میکنند؟»
من گفتم: «نه، هرگز به این موضوع فکر نکرده بودم.» او گفت: «البته این موضوع در همه زمینهها صدق نمیکند، اما در بیشتر موارد افراد ثروتمند طرز تفکر مشابهی دارند و افراد فقیر کاملاً طرز تفکر متفاوتی دارند. همین تفاوت طرز فکرهاست که اعمال و در نتیجه سرنوشت آنها را تعیین میکند.» ادامه داد: «فکر میکنی اگر شیوه افراد ثروتمند را انتخاب کنی و مانند آنها رفتار کنی، تو هم ثروتمند میشوی؟» یادمه با اعتماد به نفس بالا جواب دادم: «فکر کنم، بله.» سپس گفت: «تنها کاری که باید انجام دهی این است که مانند افراد ثروتمند فکر کنی».
من که در آن زمان فردی شکاک بودم، پرسیدم: «خوب، شما الان به چه چیزی فکر میکنید؟» او گفت: «من الان فکر میکنم افراد ثروتمند به تعهداتشان پایبند هستند و من هم الان پایبند تعهدی هستم که با پدرت دارم. الان هم پدرت و دوستانم منتظرم هستند. فعلاً.» اگر چه او رفت، اما تمام حرفهایش در ذهنم نقش بسته بود. از آنجایی که هیچ چیزی دیگری در زندگیام جواب نداده بود، تصمیم گرفتم از این شانس استفاده کنم و با تمام وجود در مورد طرز فکر افراد ثروتمند بررسی و تحقیق کنم.
متوجه شدم که حرفهای دوست پدرم درست بودند. افراد ثروتمند واقعاً طرز تفکر متفاوتی از افراد فقیر و حتی افراد متوسط داشتند. و در نهایت متوجه شدم که افکار خودم چگونه مانع موفقیت و دستیابی به ثروت مدنظرم شده بودند و مهمتر اینکه چند تکنیک و راهکار خوب یاد گرفتم تا با کمک آنها ذهنم را ویرایش و بازنویسی کنم و بتوانم طرز تفکری شبیه به افراد ثروتمند داشته باشم. به خودم گفتم: «حرف زدن دیگر کافی است. باید عمل کنم.» تصمیم گرفتم کار جدیدی را شروع کنم. از آنجایی که علاقه زیادی به سلامتی و ورزش کردن داشتم، یکی از اولین مغازههای وسایل تناسب اندام در آمریکای شمالی را باز کردم. در ابتدا هیچ پولی نداشتم و مجبور شدم با استفاده از کارت اعتباریام، دو هزار دلار وام بگیرم. با الگو قرار دادن طرز فکر و راهکارهای ثروتمندان، کارم را شروع کردم. اولین کاری که کردم تعهد به موفقیت بود. قسم خوردم روی کارم تمرکز کنم و تا وقتی که میلیونر نشوم، این شغل را ترک نکنم. این بار واقعاً با تلاشهای قبلیام فرق میکرد. دفعات پیشین از آنجایی که همیشه به صورت کوتاهمدت تصمیم میگرفتم و هدفگذاری میکردم، هر وقت موقعیت مناسبتری پیدا میشد و یا کارم سخت میشد، همه چیز را ول میکردم.
من همچنین سعی میکردم افکار منفی در مورد موفقیتهای مالی را از ذهنم دور کنم. من اعتقاد داشتم هر چه در ذهنم بگذرد، به واقعیت تبدیل میشود. متوجه شدم که در واقع در بیشتر مواقع، ذهنم بزرگترین مانع موفقیت من بود. بنابراین افکار منفی را از خودم دور کردم. افکاری که به من قدرت نمیدادند و من را از دستیابی به موفقیت باز میداشتند. من از تمام اصولی که قرار است در این دوره یاد بگیرید استفاده کردم. آیا این اصول برای من مؤثر واقع شدند؟ بله - صددرصد. کارم بسیار رونق گرفت و باعث شد تنها در مدت دو و نیم سال ده فروشگاه دیگر را افتتاح کنم. سپس نصف سهام شرکت را به ۵۰۰ شرکت به مبلغ یک میلیون و ششصد هزار دلار فروختم.
مردم اغلب از من میپرسند آیا موفقیتهای من موقتی و یکدفعه بودند یا هنوز هم ادامه دارند. بگذارید این طور بگویم: من با استفادهی از اصولی که به شما میگویم، میلیونها دلار پول به دست آوردهام و جزو افراد بسیار بسیار ثروتمند هستم. تقریباً سرمایه و پولهایم سر به فلک کشیدهاند! من همیشه در سمینارهایم می گویم : « یک کلمه از حرفهای مرا باور نکنید بلکه از شما میخواهم این اصول را در زندگی خودتان استفاده کنید تا نتیجهاش را ببینید. زیرا هنگامی که خودتان به این اموزه ها عمل می کنید و به نتایج واقعی دست پیدا می کنید آنگاه دیگری شک و تردیدی در شما باقی نمی ماند و به قدرت این آموزه ها یقین پیدا می کنید.
بسیار خوب اگر آماده هستید بیایید وارد بخش اول شویم...
برای دسترسی به لینک های دانلود باید در سایت رویال مایند ثبت نام کنید. ثبت نام در سایت رویال مایند رایگان است و کمتر از ۳۰ ثانیه زمان می برد.