یکی از اساتید بزرگ در حوزه برنامه ریزی ذهن جان آساراف است که صاحب چندین شرکت چند میلیون دلاری است و کتاب معروف او "پرورش ذهن" است که جزو پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز محسوب می شود. او یکی از برجسته ترین کارشناسان رفتار و طرز فکر در جهان است . او در زمینه های متفاوتی دارای تخصص و صاحب کسب و کار است ، از املاک و مستغلات گرفته تا نرم افزار و تحقیقات روی مغز و مشاوره تجاری . جان آساراف به تازگی روی سیستم های آموزش مجدد مغز تحقیقات گسترده ای کرده و با این فیلد جدید قصد کمک به بسیاری از انسانهایی دارد که گرفتار باورها و پارادایم های محدودکننده شده اند.
چیزی که شما را واقعا عقب نگه داشته است، کمبود دانش یا مهارتتان نیست. بلکه طرز فکر و نگرشها، موانع احساسی و عادتهای کاملاً ریشهدار هستند که سد راهتان میشوند. باید آنها را رها کرده و مسیر رسیدن به پیروزی و موفقیتهایتان را هموار کنید. هدف جان آساراف کمک کردن به افراد برای تغییر کردن است و این تغییر ابتدا باید از درون فرد شروع شود و سپس در محیط بیرونی وی انعکاس پیدا کند. او به شما در این وبینار نشان می دهد باورها و داستانهای محدود کننده شما چیزی بیش از الگوهای ناخودآگاه تقویت شده نیستند و از طریق تمرین ذهنی قابل تغییر هستند.
برای دسترسی به لینک های دانلود باید در سایت رویال مایند ثبت نام کنید. ثبت نام در سایت رویال مایند رایگان است و کمتر از ۳۰ ثانیه زمان می برد.
خلاصه ای از بهترین نکات این وبینار
یکی از سوالاتی که زندگی جان آساراف را به طور کلی تغییر داد سوالی بود که استادش از او پرسید: آیا به خواسته ها و اهدافی که داری فقط علاقه مندی یا اینکه نسبت به آنها تعهد هم داری؟
ویژگی های تعهد به هدف :
ما خواسته های زیادی داریم اما فقط به آنهایی می رسیم که نسبت به آنها تعهد و تمرکز داریم ، به همین دلیل خیلی مهم است که بدانیم تعهد داشتن نسبت به هدف است که باعث تجلی آن می شود نه فقط یک خواستن خشک و خالی . خب حالا بیایید ببینیم تعهد داشتن چه ویژگی هایی دارد و برای رسیدن به یک هدف چگونه باید تعهد داشته باشیم؟
همانطور که می دانید یکی از ویژگی های متعهد بودن به یک هدف ، نوشتن اهداف است . نوشتن اهداف با قلم روی یک کاغذ هزاران مسیر عصبی جدید در مغز ایجاد می کند و این یعنی بالاترین تمرکز. دومین ویژگی تعهد داشتن ، اولویت بندی کردن و تمرکز روی تنها یک هدف اصلی است. این ویژگی به این خاطر مهم است که ما نباید مقدار مشخص انرژی خود را روی چندین هدف پخش کنیم بلکه باید تمامی آن را روی یکی از اهداف مهم و اصلی خود متمرکز کنیم تا زودتر به آن دست بیابیم. تعهد داشتن یعنی بعد از اینکه این دو مرحله را انجام دادیم هر روز آن را در ذهن خود مرور کنیم، آن را درجایی بچسبانیم که دائم جلوی چشممان باشد.
تمرین جان آساراف :
به مدت یک سال، مثل زمانی که دارویی را سر یک ساعت مشخص می خوریم روزی 15 دقیقه وقت بگذاریم و روی اهدافی که نوشته ایم دست بکشیم و لمسشان کنیم، با احساسِ آن زندگی کنیم و خود را در حال تجربه کردن آن ببینیم و این کار را نه یک روز درمیان بلکه هر روز و به طور پیوسته انجام دهیم تا در طول زمان هدف مورد نظر در ذهن ما جا افتاده و برای منطق ما امکان پذیر به نظر برسد، بعد چشم خود را ببندیم و ببینیم که آن هدف محقق شده و ببینیم اکنون چه احساسی داریم؟ این کار الگوهای جدید عصبی را در مغز ایجاد می کند که تا بحال وجود نداشتند. این شروع ظاهر شدن نشانه های اولیه ی یک خواسته در زندگی ماست.
در مرحله بعد چیزهایی که باید برای رسیدن به اهدافمان باور کنیم بنویسیم. باور کنیم که برای رسیدن به اهدافمان به اندازه کافی باهوشیم و لیاقت و پتانسیل رسیدن به آن را داریم. این باورها را باید با صدای خود ضبط کنیم و هر روز در مسیر محل کار آنها را بارها گوش کنیم تا تک تک آنها را به خاطر بسپاریم. قدرت تکرار عبارات تاکیدی که باعث ایجاد عادت های خوب در ما می شود و روتین های زندگی ما را دگرگون می کند دست کم نگیرید.در این حالت الگوهای قدیمی مغز برای بقای خود تلاش بسیار زیادی می کنند و با کلمات منفی سعی در نا امید کردن ما از ادامه دادن مسیر دارند باید بتوانیم این صدا را تشخیص داده و اهمیتی به آن ندهیم تا ثابت قدم بودن خود را نشان دهیم.
اگر به یک هدف تعهد داشته باشیم داستان سازی و بهانه ها را رها می کنیم و هر کاری برای رسیدن به هدف لازم باشد انجام می دهیم و هیچ چیز نظر ما را درمورد هدفان تغییر نمی دهد. یکی دیگر از ویژگی های مهم تعهد داشتن این است که بعد از رسیدن به هدف ویادگیری هایی که در مسیر رسیدن به هدف داشتیم، چگونه این تجربیات را به دیگران یاد دهیم دانش و مهارت خود را منتقل کرده و به اشتراک بگذاریم. نحوه ی حضور ما در این زندگی و سهیم شدن آنچه خداوند در مسیر ما قرار داده تا رشد کنیم یکی از اصول مهم تعهد نسبت به یک هدف است که هیچ وقت نباید آن را فراموش کنیم.
از دیگر ویژگی های تعهد نسبت به یک هدف این است که متعهد باشیم همیشه کتاب بخوانیم، مطالعه کنیم، آموزش ببینیم و در دوره های رشد فردی شرکت کنیم، به عبارت بهتر، خود را تماما درگیر هدف خود کنیم تا تمام ابعاد زندگی ما را در بر بگیرد. برای این منظور، باید تمام حواشی زندگی خود را کم و کمتر کنیم تا بتوانیم در این مسیر ، سبک تر حرکت کنیم مثلا دیگران را ببخشیم و خود را نسبت به مشکلات گذشته و ترسهایی که از آینده داریم رها کنیم.
مکانیزم تحقق یک هدف :
با تجسم و تعیین هدف و برداشتن قدمی در راستای تحقق هدف و احساس کردن آن، مواد شیمیایی عصبی اولیه مثل دوپامین و سروتونین در مغز ترشح می شوند که با اُکسی توسین ترکیب سه ماده شیمیایی عصبی قدرتمند را در مغز ما می دهند که باعث می شود ارکان اولیه و اصلی دست یابی به هدف در ما ایجاد شوند.
اما طرف دیگر معادله که باعث دور شدن از هدف می شود ترس و استرس است که باعث ترشح کورتیزول و اپی نفرین می شود که عوامل مهم بازدارنده انسان برای تجربه یک موفقیت واقعی در زندگی هستند. با درک این مکانیسم می توانیم تاثیر ترس یا شجاعت و استرس یا آرامش قلبی را بفهمیم و با افزایش احساسات خوب و کاهش احساسات منفی به خودمان در دسترسی به هدف کمک بزرگی کنیم .
برای مقابله با ترسهایمان دو تمرین موثر وجود دارد اول اینکه هنگام مواجهه با ترس ، شش نفس عمیق بکشیم و مدارهای مغز را آرام کنیم از راه بینی دم و سپس حبس نفس و بعد، از دهان مثل فوت کردن در یک نی بازدم کنیم، اینطوری مراکز استرس را غیر فعال می کنیم و خون را به لوب پیش سری بر می گردانیم تا مغز به راه حل فکر کرده و انیشتین مغز ما فعال گردد.
دوم آگاهی است یعنی اینکه بدانیم چه فکری داریم ؟ چه احساسی داریم؟ چه رفتاری داریم می کنیم؟ و بعد قصد و نیت ما از شروع مسیر است یعنی دقیقا بدانیم چرا و به چه دلیلی چنین هدفی را برای خود تعریف کرده ایم؟ حالا اقدام کوچک عملی باید انجام دهیم که از عهده مغز بر می آید اگر این قدم کوچک را برداریم عوامل تهدیدزا را در درون خود کاملا خلع سلاح و غیر فعال می کنیم. اگر از همان ابتدا به نتیجه و پایان کار فکر کنیم استرس به ما دست می دهد اما اگر فقط به قدم کوچک بعدی فکر کنیم توانایی آن را در خود خواهیم دید و اعتماد به نفس ما شجاعت لازم را برای ادامه مسیر به ما می دهد. آگاهی به ما امکان انتخاب می دهد و انتخاب به ما آزادی می دهد تا آنطور که می خواهیم زندگی کنیم .
موضوع مهم دیگر باورهای ماست . باورها گروهی از سلول ها هستند که با هم ارتباط می گیرند و تجدید قوا می کنند. ایجاد یک باور جدید بین 66 روز تا 365 روز طول می کشد. برای ثبات قدم در ایجاد یک باور جدید باید از انگیزه های درونی و بیرونی استفاده کنیم و همه آنها را امتحان کنیم. اگر یکی از آنها جواب نداد دیگری را امتحان کنیم و همین طور تا آخر تا زمانی که به نتیجه لازم نزدیک و نزدیکتر شویم .
یکی از عواملی که باعث ایجاد انگیزه در ما می شود این است که از خود بپرسیم چرا باید باورهای جدید را توسعه دهیم؟ اگر الان این باورها را داشتیم زندگی مان چه تغییری می کرد؟ چه تاثیری روی خانواده مان می گذاشت ؟ و چه کسی بیشترین سود را از داشتن این باورها می برد؟ چون از نظر بیولوژیکی مغز ما نمی خواهد تغییر کند به این دلیل که مغز همیشه راههایی که با صرف کمترین انرژی میسّر می شود را انتخاب می کند به همین دلیل باید انگیزه لازم را با کمک این تکنیکها در خود ایجاد کنیم تا بتوانیم تغییر را در خود ایجاد کنیم. باید به مغزمان بقبولانیم که چرا باید تغییر کند و این تغییر چه تاثیراتی در زندگی ما و اطرافیانمان خواهد داشت؟ یک روش خوب برای این منظور استفاده از اهرم رنج و لذت است . به خود بگویید اگر این تغییر را در زندگی خود ایجاد نکنید چند سال دیگر چه وضعیت بدی خواهید داشت و چقدر تاسف خواهید خورد که ادامه ندادید و در عوض اگر این تغییرات صورت گیرند چقدر حال بهتری خواهید داشت و چقدر زندگی روی خوشش را به شما نشان خواهد داد.
ما محصول استعدادها و توانایی هایمان نیستیم بلکه محصول انتخابها و عادتهایمان هستیم. پس اگر بتوانیم در طول زمان، عادت به تغییر کردن را در خود به صورت روتین در بیاوریم قدم بزرگی در مسیر رسیدن به هدف خود برداشته ایم. از آنجا که عادتها به طور اتوماتیک کارها را به پیش می برند هوشمندانه ترین کار این است که ما فقط عادتهای مناسب را در خود ایجاد کنیم و سپس اجازه دهیم تا عادتهایمان کارها را پیش ببرند. اینگونه است که با کمترین تلاش بیشترین نتیجه را خواهیم گرفت و این ناشی از قدرت تغییر و ایجاد عادت های مطلوب است.
تمرین تابلو موفقیت :
جان آساراف برای خود تمرینی را طراحی کرده که حتی با وجود تمام دست آورد هایش هنوز از نیروی این تمرین که به تمرین تابلو معروف است استفاده می کند :
1- تابلو آرزوها یا ویژن بُرد
2- تابلو موفقیت
3- تابلو چرندیات
در تابلو آرزوها، کارهایی که باید بکنیم و اهدافی که باید به آنها دست پیدا کنیم نوشته می شود تمام چیزهایی را که می خواهیم و دوست داریم در زندگی تجربه کنیم. این تابلو به ما انرژی لازم را می دهد تا بتوانیم سوخت مسیر دست یابی به اهداف را از این تمرین تامین کنیم.
در تابلو موفقیت، تمام موفقیت هایی را که تا بحال کسب کرده ایم و درسهایی که آموختیم و آموزشهایی که دیده ایم نوشته می شود. این تابلو به ما یادآوری می کند که به کدام اهداف رسیده ایم و اعتماد به نفس ما را بالا می برد و وقتی به آن نگاه می کنیم تمام فراز و نشیب ها و مسیر پر چالشی را که برای موفقیت طی کرده ایم به ما یادآور می شود. زمانهایی که می خواستیم از طی کردن مسیر دست بکشیم اما ثابت قدم ماندیم و نتیجه آنها را دیدیم و زمانهایی که اصلا فکر نمی کردیم برسیم اما رسیدیم.
در تابلو چرندیات تعارضات و مقاومتها و تعلل هایی که کرده ایم را می نویسیم. بعضی از چالشهایی که هنوز مفهوم آنها را نمی دانیم و برخی اشتباهاتی که کرده ایم و هنوز خود را بابت آنها سرزنش می کنیم . یا تضاد هایی که هنوز برای ما حل نشده و می خواهیم بر همه آنها فائق بیاییم. باید بدانیم چه تعارضهایی را باید حل کنیم و در این مسیر چه مقاومت هایی داریم؟ چرا بعضی کارها را به تعویق می اندازیم و چطور باید مشکلاتمان را حل کنیم؟
در این تابلو تمام چیزهایی که با اهدافمان در تعارض هستند و تمام کسانی که با آنها در تعارض هستیم مشخص می شوند و برنامه ای برای حل این تعارضات تدوین می کنیم. وقتی همه چیزهایی که باعث هرج و مرج در ذهن ما می شوند را به روی کاغذ می آوریم باعث می شود از درون ما بیرونن آمده و قدرتشان را از دست بدهند . همچنین باعث می شود یک قدم از آنها فاصله گرفته و از زاویه بهتری آنها را مشاهده و مدیریت کنیم.
آنچه مطالعه کردید خلاصه ای از نکات مطرح شده در این وبینار بود. حتما برای جزییات بیشتر و درک بیشتر آموزه ها وبینار را به دقت تماشا کنید.